نوشته‌ها

قطره ‏اى از علوم رضوى

 جامى از شربت «سَويق»(1) مى نوشد و ذکرگويان، راه مى افتد. سيمايش مصمم است و گام هايش استوار. آرام و مطمئن قدم برمى دارد. به محلّ ملاقات مى رسد. درب قصر گشوده مى شود. ستونى از نور به درون مى دود و دسته اى روشنايى، گوشه و کنار قصر را فتح مى کند. همهمه گنگى مجلس را فرا مى گيرد. چشم ها به چهارچوب در دوخ…