براساس يک تحقيق از گرايشات اجتماعي و صنفي زنان مهاجر تبار ساکن سوئد، تمايل به استفاده از حجاب و پوشش اسلامي، بويژه در ميان دختران نوجوان مسلمان تبار در جامعه سوئد افزايش يافته است.

«زنان محجبه شاغل در امور مختلف جامعه، با حفظ حجاب و حمل روسري نشان مي دهند با افتخار و پاکدامني، مي توانند در جامعه حضور داشته باشند.»

بنا به تحقيقاتي که توسط يک بانوي خبرنگار سوئدي به نام خانم «کاترينا بيروال » صورت گرفته، بانوان و زنان جوان مسلمان که بعضا سالها در سوئد زندگي کرده اند، بيش از زمان زندگي در کشورهاي قبلي خود، به مت حفظ سنتها و پوشش اسلامي و استفاده از روسري گرايش پيدا کرده و پيوسته بر تعداد خانمهاي محجبه افزوده مي شود، به گونه اي که مي توان گفت پوشش موي سر اکنون رايج شده است.

خانم کاترينا بيروال در بررسي خود، زنان محجبه را به دو گروه تقسيم کرده است: گروهي که عمدتا به منظور منحرف ساختن توجهات مردان و ممانعت از نگاه به آنان به چشم يک کالاي جنسي و تجاري و گروه ديگر که از نظر سنتي داشتن روسري و حجاب همانند بپا کردن کفش برايشان امري محرز و طبيعي است.

اين خبرنگار سوئدي به اين نکته نيز اشاره کرده است که پوشش حجاب (اسلامي) علاوه بر زمينه هاي فوق، مي تواند برخاسته از يک ديدگاه سياسي، عمدتا به منظور شکلي از مقاومت در برابر سرمايه داري غرب نيز مورد ملاحظه قرار گيرد.

آقاي يوناس سونسون، دانشجوي دکترا در رشته اسلام شناسي دانشگاه شهر لوند (واقع در جنوب سوئد)، در گفت و گو با کاترينا بيروال، مي گويد:

در کشور سوئد آزادي کامل وجود دارد، بسياري از دختران علي رغم مخالفت والدين خود، اکنون روسري برسر مي گذارند و در اين مورد نمونه هاي زيادي وجود دارد.

وي مي گويد: روسري سفيد رنگ بزرگي که تا روي شانه ها را مي پوشاند، توام با لباسهاي غربي (از نظر رنگ و جنس، نظير کت و دامن) به صورت يک روند مد در اروپا، ميان زنان مسلمان فراگير شده است.

آنها در کشورهاي دموکراتيک زندگي مي کنند و حفظ اسلام خود را با آن جامعه تطبيق مي دهند و ه

مزمان، دانش و آگاهيهاي آنان نسبت به نگرشهاي مختلف در اسلام رشد مي يابد.

خانم کاترينا بيروال در گزارش خود نوشته است: «افراد در خارج از وطن اصلي، اغلب سنتي ترو به حفظ سنن خود بيشتر گرايش پيدا مي کنند و اين امري است که زنان مسلمان را حتي از زمان زندگي در کشورهاي خودشان، بيشتر به استفاده از روسري ترغيب مي نمايد.

به نوشته وي: «حتي فمنيستهايي وجود دارند که معتقدند حجاب اسلامي، زنان آنان را از قيود بردگي و تهاجم مدها در امان نگه مي دارد».

اين خبرنگار در بخشي از گزارش خود درباره برگزاري نمايشگاه روسري در حومه پايتخت استکهلم، نوشته است: «مد ساز معروف فرانسوي، پير کاردن، بوتيک و شعبه اي در استانبول ندارد، اما در حومه استکهلم در منطقه رينکه بي (منطقه مهاجرنشين استکهلم) فروشگاه لباس زنانه اي وجود دارد که آخرين مد روسريها و مانتو از شالهاي رنگين تا رداي بلند زنانه را مي فروشد.

ملاحظات

در کشور سوئد علي رغم وجود گرايشات نژاد پرستانه که بعضا گزارشات مطبوعاتي روند رو به رشد آن را خبر مي دهند، زنان مسلمان بويژه از کشورهاي عربي، بوسني و پاکستان، بيش از سالهاي گذشته، به حفظ حجاب رغبت نشان مي دهند.

در ايستگاههاي قطار زيرزميني و وسائط نقليه همگاني و فروشگاههاي بزرگ مرکز شهر، اکنون ملاحظه بانوان محجبه در مقايسه با 4 سال پيش، امري طبيعي و عادي به نظر مي رسد.

براساس آخرين گزارشات رسانه ها، در حال حاضر 300-200 هزار نفر از جمعيت 8/8 ميليون نفري سوئد را ساکنان مسلمان تشکيل مي دهند.

تعيين ميزان تقيد به اعمال و احکام اسلامي در ميان مسلمانان سوئد، امري بسيار دشوار است، اما با وجود سه سازمان بزرگ سراسري اسلامي که عمدتا چتر فراگير مراکز اسلامي مختلف در سوئد را تشکيل مي دهند، مي توان گفت که ميزان تقيد به حفظ شعائر اسلامي در ميان مسلمانان ترک و عرب تبار بيش از مهاجرين ساير مليتهاست و علاقمندي براي مراجعه به مراکز اسلامي (پس از مشخص شدن وضعيت اقامت در سوئد) در ميان مسلمانان بوسنيايي و عرب، بيش از ساير مهاجرين ديده شده است.

گزارش روزنامه فوق از جمله گزارشات و به اصطلاح علائم اجراي اراده سياسي دولت به ادغام فرهنگي مهاجرين در جامعه بومي سوئد و همچنين جلب افکار عمومي جمعيت کثير مهاجريني است که تابعيت سوئد را پذيرفته اند.

درعين حال، اين گونه گزارشات از دو زاويه ديگر نيز مي تواند مورد ملاحظه قرار گيرد:

اول آنکه هشداري است محترمانه و در واقع سيستماتيک نسبت به رشد اسلام گرايي نظير حجاب در ميان زنان مهاجر تبار در جامعه اروپا از جمله سوئد که باعث نگراني عده اي از سياسيون و دست اندرکاران امور فرهنگي اين کشور گرديده است و دوم، موضوع باز نمودن بحث حجاب در جامعه سوئد (با توجه به رشد فزاينده گرايش به عايت حجاب در سوئد) و سپس تفسير و تفهيم آن، نه بدان گونه که ماهيت و علل اصالت حجاب را در آيين اسلام مطرح نمايد، بلکه به شکلي که از يکسو جامعه زنان، به نوعي آرامش نسبي احساس کنند و از سوي ديگر، شکل و نوع حضور آسان و متناسب شرايط را نشان دهد.

شايد در نظر اول، تقليل معنويت حجاب و مدرنيزه کردن به ذهن متبادر گردد، ولي بايد هر پديده اجتماعي را متناسب بستر و زمينه اجتماعي آن پديده لحاظ کرده، گامهاي سنجيده و متناسب برداشت.

شرايط جهاني و اوضاع فرهنگي منطقه (اروپا – اروپاي شمالي) نمي تواند متاثر از آنچه که در عالم خارج به نام اسلام، در حال تحقق يافتن است، نباشد; در طول بيست سال گذشته، سياستمداران و صاحبان قدرت و مکنت مالي نيز تمام توان خود را در هدم جريان اسلامي بکار گرفته اند.

اما نتيجه نه تنها به نفع منافع ايشان نبوده، بلکه روز بروز شاهد رشد اسلام گرايي هستند.

بنابراين، عاقلانه اين است که زندگي مسالمت آميز با اسلام و مسلمانان داشته و از شدت تخاصم بکاهند.

کشورهاي اروپاي شمالي که از سويي از نظر تاريخي همچون اروپا درگيري شديد مذهبي در عصر رنسانس و قبل از آن نداشته اند و از سويي ديگر، مهاجرپذير و نيازمند مهاجر هستند، ترجيحا راه ميانه را برخواهند گزيد.

البته راه طولاني و داراي فراز و نشيب فراوان خواهد بود که در اين ميان، رفتارهاي فرهنگي و تبليغات مذهبي ما مي تواند نقش قابل توجهي داشته باشد.

متاسفانه آنچه که در تبليغ و رفتار ديني ما در قالب حرکتهاي فرهنگي جلوه گر گرديده است، بيشتر توجه خود را معطوف به حفظ تدين شيعيان موجود در محل نموده و تازه مسلمانان، همواره جذب ساير شعبه هاي مذهبي مي گردند و به طور کلي، کمتر تازه مسلمان شيعه را شاهد هستيم.

تغييرات جهاني، شبکه هاي ماهواره اي، ارتباطات گسترده و روزمره، ايجاب مي کند که نسبت به رفتارهاي فرهنگي و تبليغي متناسب با مناطق گوناگون، برنامه هاي خاص و جداگانه اي تنظيم گردد.

منبع :اسلام و غرب ؛ آبان 1378، شماره 27
 
ميرزايي