شرق شناسى با غرب شناسى يا هر علمى و هر شناخت و معرفتى به خودى خود بد نيست. مشكل اين است كه به عنوان مثال يك مسيحى با افكار مسيحى دست به نقد قرآن بزند. براى او فقط يك چيز مهم است و آن هم زير سئوال بردن مفاهيم قرآن و نسبت دادن آن به انسان است، نه به وحى و شارع مقدس. بر اين اساس در اين نوشتار نگاهى داريم بر پيشينه تاريخى تحريف قرآن از نظر خاورشناسان.

فرهنگ استعمارى عموماً از طريق رسانه ها شنوايى و بينايى پيدا مى كند و به اين وسيله حضور فيزيكى خود را در منطقه توجيه مى كند. با نگاهى به جنگ اوّل و دوّم خليج فارس نقش رسانه ها را در اشاعه فرهنگ استعمارى بخوبى مى بينيم.

در جنگ اوّل هنگامى كه سربازان آمريكايى چند قدمى با سقوط ديكتاتور عراق فاصله داشتند ناگهان فرمان عقب گرد به آنها داده مى شود و در طول اين ده سال يعنى از سال 1992 تا 2002 ميلادى رسانه ها چنان مردم دنيا را با خطرناك بودن دشمنى مثل صدام آشنا مى كنند كه تقريباً تمام دنيا جنگ براى از بين بردن صدام را مشروع مى دانستند.

لذا در جرگه حمايت از آمريكا پيوستند و صدام سرنگون شد.

اينك رسانه هاى عراقى نوين و فدرال را براى آينده ترويج مى كنند برنامه اى كه مطمئناً يكى از اهداف بلند مدت سردمداران غرب است. از طرفى در سايت هاى اينترنتى كه امروزه به عنوان كاربردى ترين رسانه بين جوانان متداول است. استعمار جديد در حال اشاعه فرهنگ استعمار است.

طبعاً در اين رسانه دو چيز مورد هدف قرار مى گيرد. يكى هويت ملى و ديگرى هويت مذهبى. چون همواره اصلى ترين ملاك تشخيص هويت ملى كه وطن پرستى و ايمان و مذهب است توسط سايت هاى غير اخلاقى و رسانه هاى ماهواره اى مورد حمله قرار مى گيرند. در حالى كه ما از رسول الله صلى الله عليه مى خوانيم كه: حب الوطن من الايمان « يعنى دوست داشتن وطن از ايمان است ». امّا آنها اين مسأله را مطرح مى كنند كه امروز ديگر وطن و مرزهاى جغرافيايى معنى ندارد.

پول و اقتصاد است كه در دهكده جهانى حاكم است. در اين پروسه همواره كشورهاى ثروتمند فربه تر شده و كشورهاى ضعيف لاغرتر مى شوند و مباحث فرهنگى هم به عنوان اصلى ترين نقطه ثقل و ايستايى استعمار جديد رسانه اى مورد يورش قرار مى گيرد. به عنوان نمونه امروز در اينترنت فارسى در سايت هاى ياهو يا گوگل عده زيادى از سايت هاى مبارز با اخلاقيات و دين را مى بينيم كه به اصطلاح خود با تعدادى مدارك جعلى و غير مستند سعى در زير سئوال بردن قرآن و دين اسلام و مذهب تشيع دارند.

امروزه رسانه ها بدون هيچ قيد و شرطى اوامر مختلفى را پيگيرى مى كنند و به صورت خرده فرهنگ هايى فرصت طلب كه كاستى هاى جامعه را براى جوانان و نسل پوياى جامعه عيان و آشكار مى كنند و جاى خود را رفته رفته در دل جامعه باز مى كنند و ما هم بدون اينكه بتوانيم كارى بكنيم دست روى دست گذاشته و تغييرات فرهنگى نسل هاى آينده را مى بينيم و نمود عينى آن تغييرات عجيب و غريب ظاهر برخى از جوانان ماست.

همچنين استدلال هاى غير علمى كه هيچ سندى ندارند در حوزه خرده گيرى هاى مذهبى و دينى است. گويى كه علامه دهرند. امّا غافل شده ايم كه اين عوامل ماحصل تلاش هاى آنهاست. مذاهب همواره تكيه گاه فرهنگ ها هستند.

خرده فرهنگ ها نمى توانند با وجود مذهب اكثريت، بر مردم غلبه كنند. لذا ابتدايى ترين گام برخورد با فرهنگ بومى منطقه جهت گسترش هر خرده فرهنگى، برخوردهاى مذهبى و حمله به آئين هاى مردمى است. اصولاً هر فرهنگى داراى مذهبى است و هر خرده فرهنگى هم به دنبال خود مذهبى را يدك مى كشد.

به طور مثال امروزه رسانه هاى ماهواره اى و اينترنتى مأمنى براى تبليغ اديان مسيحى و يهودى و زرتشتى و حتى بابى و بهايى شده است. تلويزيون هاى ماهواره اى پارس، محبّت، اميد ايران، تصوير ايران، كانال يك، انديشه و…. در كنار ساير برنامه هاى تبليغى خود كه فارسى زبان هستند با تهيه برنامه هاى تبليغى علناً با ظاهر مسيونرى سعى در تبليغ اديان فوق الذكر دارند.

آنها به صورت علنى در ساعت هايى خاص با استفاده از مطالب كاربردى براى ترويج دين خود و حمله به آيين اسلام، برنامه هاى شان را پخش مى كنند. اين برنامه ها اصولاً بيننده چندانى ندارند. ولى حمله اى مستقيم به قلب جوانان ما هستند.

اگر روزى انگلستان براى توجيه حضور خود در ايران نيازمند ايجاد اديان دست نشانده چون بابيت و بهائيت داشت و به اين وسيله از توان اجرايى شان در دولت هاى پهلوى استفاده كاربردى نمود. و يا در هندوستان اديان مختلفى را ايجاد كرد و پيامبران زيادى به اجتماع هندوستان معرفى كرد.

همچنين ماجراى مسجد بابرى را بدون هيچ مستدلى به وجود آورد كه اكنون بعد از دو قرن هنوز هم خون مى گريد و بسيارى از هندوها و مسلمانان را به قتل و عام مى كشاند.

امروز ديگر از طريق رسانه ها استفاده مى كند و ابتدا به مذهب حمله مى كند. آنها در طول چهار قرن به صورت كامل دين اسلام را شناختند. با ايجاد دانشگاه هاى خاورشناسى و فرستادن خاورشناسان دردل ملت ها و حكومت ها، تمام نقاط ضعف و قدرت ملت ها را شناسايى كردند و امروز از آن يافته ها در رسانه هايشان استفاده مى كنند.

ماجراى مسجد بابرى در هندوستان كه علناً حمله به مذاهب و اديان هند بود. نمونه عينى درگيرى خرده فرهنگ ها با فرهنگ اصيل دارد. انگلستان در طول دو قرن حضور فيزيكى و استيلاى كامل بر هندوستان به عنوان يك فرهنگ غالب در هند شمرده مى شود و فرهنگ اصيل هندى اعم از ساير فرق فقط در قبايل ديده مى شود. مسجد بابرى محل مقدسى براى مسلمانان هندوستان است.

در اين راستا خاورشناسان انگليسى تلاش زيادى براى مقدس بودن آن كردند تا جايى كه مسلمانان هند نماز خواندن در آن را برابر با نماز خواندن در مسجدالاحرام مى دانند.

از طرفى ديگر خاورشناسان انگليسى با حمايت سفارتخانه هاى مقتدر انگليس در هند و هند شرقى با ارائه مدارك و اسناد دروغين از وداها و ساير كتاب هندوان بيان كردند كه اين مسجد در جايگاه مقدس هندوان بنا شده است.

همان بناى مقدسى كه ساليان متمادى قرن ها پيش از اسلام مورد پرستش هندوان بود. بنابراين خواسته يا ناخواسته جنگ قومى قبيله اى ميان اديان در گرفت و هنوز هم مرد بيگناه زيادى را به قربانگاه مى برد.

امروز رسانه ها علناً فرهنگ هاى موردنظر خود را براى اقوام و ملت هاى مختلف تبليغ مى كنند در حالى كه فرهنگ آنها براى مردم هر منطقه اى يك خرده فرهنگ نفوذپذير است كه عده اى از مردم منطقه را به كيش خود در مى آورد و آنها كه فرهنگ ناهماهنگ رسانه اى را پذيرفتند خود به خود يك ناهنجارى و يك خرده فرهنگ براى ساير مردم خود مى شوند.

بنابراين امروز براى نشر يك خرده فرهنگ نياز به حضور مسيونر يا افراد مبلغ و خاورشناس نيست. چون ابزارها عوض شده اند. هرچند نفس عمل همان است.

به نقل از :حسين قاسم نژاد
پى نوشت ها:
سوره اعلى / آيات 6و7
(ويطعمون الطّعام على حبّه مسكيناو يتيماً و اسيرا ) / سوره انسان / آيه 8
تورات / سفر پيدايش / باب 16 و17 در مورد ابرام و بركت دادن به فرزندانش
در آستانه قرآن / رژى بلاشر . صفحه 27
همان منبع / صفحه 15