می خواهیم بحث تازه کتاب شناسی را در مورد کتاب اقدس تصنیف میرزا حسین علی بهاء بر پژوهندگان بی طرف عرضه داریم و برخی نکات و دقایق را که در طی مراجعه و مقایسه نسخه های متعدد خطی و چاپی این کتاب در یافته ایم ، بر بساط پژوهش و سنجش قرار دهیم تا نظر خوانندگان را به سیر نظر درباره آن جلب کند .
پیش از آغاز بحث، باید راجع به کیفیت تصنیف این کتاب نظری افکند و دید با وجودی که از تاریخ جدایی فرزندان میرزا بزرگ نوری در ۱۲۸۰ ق و تشکیل دو فرقه بهائی و ازلی و تفرقه میان آنها از سال ۱۲۸۵، هر دو گروه در کشور عثمانی زیر اسم بابی به سر می بردند و بنا به تعهداتی که هنگام توقف بغداد و قبول تابعیت سپرده بودند درباره عقیده مذهبی خود ، که نوعی از تصوف معرفی شده بود ، حق هیچ گونه تبلیغ و ترویج شفاهی و کتبی نداشتند و به همین سبب در طول مدت چهل سال ، قادر به جذب افرادی از عنصر عرب و ترک حتی به تعداد شماره انگشتان دو دست نشدند و هر کاری انجام می دادند ، خواه در عکا و خواه در قبرس و از پیش در ادرنه و بغداد، در پرده استتار انجام می گرفت و مربوط به همان عده ایرانی بود که از کاشان و اصفهان و شیراز و تبریز و بلده نور دنبال ایشان به کشور عثمانی رفته بودند .
پس از بیست و اندی سال ، چند بار اظهار و انکار و تکرار ادعا و سکوت ، عاقبت در سال ۱۲۹۰ یا ۱۲۹۲ ق دفتری مشتمل بر شش هفت هزار کلمه به نام اقدس به زبان عربی برای تسجیل انفصال و استقلال خود از بابیان ، در عکا تدوین شد که صورتهای متعددی از آن به خط چند تن خطاط که با خود از ایران برده بودند در پرده استتار نوشته و به اتباع مطمئن سپرده شد.
در ضمن تکرار استنساخ ، نسخه ها گاهی به دست افراد عربی دانی می افتاد که در آن آثار ضعف انشاء و نقص ماده ادبی می جستند .
در سال ۱۳۰۸ که مدتی بود میرزا حسین علی به واسطه پیری و بیماری ، کارهای دنیوی و دینی خود را میان دو پسرش: عباس افندی (غصن اعظم ) و میرزا محمد علی ( غصن اکبر) قسمت کرده بود و هر کدام در بخشی از امور دسته جمعی مشغول انجام بودند ، میرزا محمد علی را که خطی زیبا داشت با میرزا آقا جان کاشی خادم که از آغاز ادعا تا این تاریخ همواره یار و خادم وفادار بهاء مانده بود به بمبئی فرستاد تا کتابها و نوشته های او را به چاپ برسانند .
در ضمن بدیشان اجازه داد که در اصلاح عبارت کتابها تا جایی که زبان عیب جو بسته شود از سعی لازم دریغ نورزند .
در نتیجه ، صورت چاپ شده آثار بهاء نسبت به صورت خطی قبل از انتشار آنها ، اختلاف صورت پیدا کرد.
اکنون پس از تقدیم مقدمه ، به اصل مطلب می پردازیم .
از نسخه های چاپی و خطی اقدس که تا بیست و پنج سال پیش ، گاهی دیده بودم ، هرگز ذهن متوجه به امکان وجود اختلاف صورت و کم بیش در مندرجات آنها نشده بود ، تا آن که بیست و چهار سال پیش نسخه اقدس چاپ حروف سربی بغداد را در آن شهر دیدم که از مطابقه چند نسخه خطی با یکدیگر ، به تفاوتهای موجود در آنها پی برده و در پاورقی صفحه های ضبط کرده بود.
صرف نظر از اختلاف کلمه و کلمات ، گاهی در برخی از صفحات آن تا چند سطر هم کم و بیشی دیده می شد .
تا آ«که چند سال پیش ، به نسخه چاپ ممتاز و معتمد که در حیات مصنف و با اجازه صریح او ، به وسیله میرزا محمد علی غصن اکبر پسرش و میرزا آقاجان خادم کاشی در بمبئی اندکی پیش از مرگ صاحب کتاب به ضمیمه مقداری از نامه های عربی بهاء به اشخاص مختلف بر خوردم که در یک مجموعه مشتمل بر ۳۸۰ صفحه با خط نسخ خوب و خوانا به چاپ رسیده که تنها ۶۴ صفحه آن به متن اقدس اختصاص یافته و ۳۱۵ صفحه دیگرش شامل نامه های بی عنوانی می شود که محل فصل و وصل غالب آنها در متن مشخص و معین نشده است .
متأسفانه در این موقع ، نسخه اقدس چاپ بغداد یا نسخه خطی مربوط به قبل از تاریخ ۱۳۰۸هجری نخستین چاپ کتاب ، در دسترس نبود تا با مطالعه ، معلوم دارد آیا اختلاف نسخه ها در نسخه چاپ استاندارد بمبئی هم وجود دارد یا نه ؟
پنج سال پیش از این ، شادروان حبیب الله عقیقه فروش اصفهانی چند جلد کتاب چاپی و خطی از آثار بهائیان را که در بمبئی به چاپ رسیده بود با دو مجموعه خطی از مکاتیب میرزا حینعلی را برای فروش و تقدیم بر این جانب عرضه داشت که از آن میان یک مجموعه اش در ۱۲۹۴ هجری یعنی شانزده سال پیش از مرگ بهاء نوشته شده بود و جلب توجه مرا کرد .
پس از تعیین بهای کتابها ، از او خواستم این مجموعه ۹۴ را یکی دو روز در دسترس من بگذارد و با اجازه او ، از اول و آخر بخش اول آن مجموعه ، زیرا کسی برداشته شد.
خط این مجموعه به خط متعارف میرزا محمد علی و میرزا عباس و برخی از نویسندگان نزدیک به میرزا حسین علی فوق العاده نزدیک بلکه بیشتر به خط عباس افندی پیش از دران پیری و لرزش دست و خط شباهت دارد.
خوشبختانه چند نسخه از این مجموعه خطی و چاپی را یکی از کتاب دوستان معاصر خیده و اکنون در تصرف دارد و نمی دانم که او بدانچه در این مقاله از بابت نسخه شناسی مجموعه مکاتیب معهود گفته می شود آگاهی یافته یا نه ؟
محتویات این مجموعه (۹۴) عبارت است از :
۱- کتاب اقدس که در پایانش تاریخ چهارشنبه ۷ صفر المظفر ۱۲۹۴ دارد .
در ذیل آخرین صفحه ، صورت مکتوبی از بهاء به یکی از مریدان او نشوته شده که طف مکاتبه معلوم نیست .
۲- کلما مکنونه فارسی که بعداً در حاشیه صفحات آن چیزهایی افزوده شد و تاریخ آن ۱۴ صفر ۱۲۹۴ است.
۳- سر مکنون عربیه که در همان زمان و به همان قلم نوشته شده ولی رقم تاریخ ندارد.
۴- نوشته ای است مفصل در اثبات حقانیت دعوی بهاء که نویسنده آن شاید عبدالبهاء یا میرزا آقاجان باشد. چه ، در ضمن آن می نویسد :
(( این عریضه ای است از این عبد موسوم به عبد حاضر لدی العرض به سوی شاربان رحیق … و به لسان پارسی عرض می شود …)).
۵- مکتوبی است کوتاه از بهاء به آقا جمال بروجردی که پیش این دو فرقه ، بعدها معروف به کفتار ، و مطرود شده بود.
۶- مکتوبی است به شیخ مرتضی انصاری علیه الرحمه که شاید هرگز به دست آن مرحوم نرسیده باشد .
۷- مکتوب دیگری است که مخاطب آن معلوم نیست .
۸- نوشته ای است مفصل بر رد [ برادر بها ، میرزا یحیی صبح ازل ] به طرفدارای از بهاء که با خط بدی در کنار صفحه اولش این عنوان را یافته است : (( کتاب حب حبیب و بطلان ازل )).
۹- دعایی برای شفای بیمار از بها.
۱۰- لوح سلطان ایران یا عریضه بهاء به ناصر الدین شاه در سلب تهمت شرکت با بیان در سوء قصد به شاه .
۱۱- زیارت نامه بدیع که باید ۹ مرتبه رو به طرف مشرق بخوانند.
۱۲- مناجات گونه ای از بهاء که در حاشیه آن دعای کارگشایی او نوشته شده است .
۱۳-مکتوبی به خط متوسط ، که طف خطاب بهاء در این نامه محمد علی دهجی است که پیک نامه بر بهاء در ایران بود و در همین نامه هم مأموریت داشته که به کرمان و شهر بابک و حسن آباد و بهرام آباد برود و پیام برساند.
آنچه که از این مجموعه ، مورد نظر ما در این مقاله قرار دارد همانا اقدس ، یعنی بخش اول آن مجموعه است که چهار ده سال پیش از چاپ استاندارد بمبئی ، به خط یکی از یاران نزدیک به بهاء نوشته شده و در آخر آ« این عبارت (( ختمتها فی یوم چهار شنبه ۷ شهر صفرالمنظر سنه ۱۲۹۴)) است .
از روی جمله (( حتمتها )) فرینه اصالت خاصی به دست می دهد که گمان خط مؤلف بودن را پیش می آورد.
این نسخه دو یا چهار سال ( نسبت به دو قول منقول ) بعد از تدوین اصل کتاب قلمبند شده و نمی دانیم آیا نسخه ای بدین قدمت در اختیار حضرات بهائی در فلسطین و ایران هست یا نه ؟
پنج شش سال پیش آنان می خواستند به مناسبت تصادف سال ۱۳۹۰ هجری با صدمین سال قمری تدوین اقدس ، کتاب مزبور را در صورت تازه ای با تشریفات جشن خطی و چاپی تازه ای از آن در اختیار مریدان قرار نگرتفه بود اقدس چاپ جدیدی در دسترس ایشان قرار دهند .
نمی دانم چه باعث شد که بار دیگر بلاحاصل ، و تصمیم به سکوت و نسیان امر گرفته شد.
شاید موضوع زبان کتاب ، باعث بر این تصمیم به فروگذاشت شده باشد .
چه ، در میان این فرقه به ندرت پرو عرب زبانی پیدا می شود که از این متن عربی بتواند استفاده کند و آنان که زبان عربی را نیکو آموخته باشند از درک معنی و لفظ عبارات ، آن لذتی را که از یک اثر ادبی و مذهبی و اخلاقی معروف عربی می بدند انتظار نخواهند داشت .
چنان که می دانیم نود و هفت درصد کسانی که در آسیا و امریکا و آفریقا به این اسم و رسم شناخته شده اند ، فارسی زبان مادری ایشان است و به زبان اقدس که عربی خاصی است کوچک ترین آشنایی ندارند.
در این صورت انتشار ترجمه فارسی آن ، به طور مسلم بر چاپ متن عربی خیلی ترجیح دارد.
عجب است که در طی صد سال متوالی ، هرگز حضرات درصدد ترجمه این کتاب مهم خود به زبان دیگری اعم از فارسی و انگلیسی و اردو و ترکی و غیره برنیامده اند و تاکنون اگر احیاناً به زبان دیگری ترجمه شده باشد از طرف مسیحیان روسی و امریکایی بوده ، چنانکه تومانیسکی خاور شناس روس در ۱۸۹۹ میلادی ترجمه ای از اقدس به روسی کرد و در ۱۹۶۱ این دفتر به وسیله الدرو میلر، از داعیان پروتستانی امریکایی ، که سالها در ایران زیسته بودند ، به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ و انتشار یافت ، در صورتی که هنوز یک فرد یا هیئت بهائی در شرق و غرب دست به چنین اقدامی نزده است ، این مسامحه و دفع الوقت در ترجمه و تفسیر و چاپ متن اقدس به تدریج تولید چنین بدگمانی کرده که این فرقه بدین کتاب اساسی خود توجهی ندارد ، در صورتی که جز آن هم مبنایی برا تشخیص وظایف و تکالیف شرعی خود نمی توانند سراغ کنند.
اقدس از حیث حجم مطلب تخمیناً به اندازه یک نهم کتاب خدا است که جمع کلمات قرآن کریم بنا به محاسب ای شصت و شش هزار کلمه می باشد و هفت هزار کلمه عربی برای ترجمه یا چاپ تازه چندان تولید زحمت وقت نمی کند .
پس این بی توجهی را باید معلول علت اساسی دیگری دانست که برای امثال اغیار درست آشکارا نیست .
وقتی به این متن قدیمی اقدس دسترسی حاصل شد که چهار اسل پس از تاریخ تدوین اصل و چهارده سال پیش از تاریخ نخستین انتشارش تحریر یافته و همه قوائن نسخه شناسی از خط و کاغذ و اسلوب تحریر، اصالت و قدمت نسخه را تأیید می کرد ، موقع را برای تطبیق آن با نسخه چاپ استاندارد بمبئی غنمیت شمرد و آنها را با یکدیگر از آغاز تا انجام سنجید .
در ضمن تطبیق به ندرت صفحه ای از نسخه چاپی را با متن خطی قدیم (۹۴) مطابق یافت ، بلکه مورد اختلاف در ۶۴ صفحه به بیش از دویست مورد می رسید که در صفحه ۵۷ و ۶۰ حتی چند سطرمتوالی از نسخه چاپی حذف شده بود .
نسخه خط ۱۲۹۴ چنین به پایان می رسد : (( هذا سبب الاتحاد لو انتم تعلمون و العله الکبری للا تفاق و التمدن لو انتم تشعرون .
انا جعلنا الامرین علامتین لبولوغ العالم و هو الاس الا عظم نزلناه فی الواح اخری ، و الثانی نزل فی هذا اللوح البدیع .
ختمتها فی یوم چهارشنبه ۷ شهر صفرالمنظفر سنه ۱۲۹۴)).
در صورتی که نسخه چاپ بمبئی بدین سالن پایان می پذیرد: (( … و الثانی نزل فی هذا اللوح البدیع .
قد حرم علیکم شرب الافیون انا نهیناکم عن ذلک نهیاً عظیماً فی الکتاب و الذی شرب انه لیس منی ، اتقوا الله یا اولی الالباب )).
بدین ترتیب ، معلوم می شود حرمت شرب افیون یا به عبارت دیگر کشیدن تریاک بدین صراحت سالها بعد از تدوین کتاب اقدس و در حین اقدام به طبع ، بر آن افزوده شده است.
پس از تطبیق نسخه چاپی با نسخه خطی ، موارد اختلاف را در کنار صفحه ها بر حاشیه ها یاد داشت کرد و به بررسی آنها پرداخت و دریافت آنچه که در نسخه چاپی غالباً تغییر یافته همانا کلماتی بوده که از نظر قواعد زبان عربی به نظر ناشران مجاز کتاب، درست نیامده و بنا به اجازه ای که از طرف بهاء در دست داشتند به اصلاح و تبدیل آن پرداخته اند.
این اصلاحات ، گاهی املایی بوده مانند عفی در سطر ۷ از صفحه ۵ نسخه خطی که به عفای چاپی اصلاح شده و یا آنکه از نظر نحوی ، تصور اشکالی می شده مانند (( ان یبلغ رشد هم )) خطی که (( ان یبلغوا رشد هم )) در نسخه چاپی شده است .
این نوع تغییر کلمات ، قسمت اعظم اختلاف را در بر می گیرد و گم کردن چند سطر در صحفحه های ۵۷ و ۶۰ گویی به رعایت بلاغت لازم شده ولی افزایش حکم تریاک در پایان نسخه چاپی شدید بنا بر ضرورتی مربوط به موقع چاپ صورت گرفته باشد و آن موضوع دخالت فقهای شیعه ایران در کار کشیدن تنباکو و توتون و تأثیر فوق العاده ای که فتوای حرمت دود در ایران بخشیده بود سران این فرقه را هم به بذل همتی وادار ساخته است .
به هر صورت چنانکه در نسخه: (( هو صاحب الحب و الوفاق فی بیان …))
که در ۱۳۱۵ هجری هنگام بالا گرفتن اختلاف میان فرزندان میرزا حسین علی در بمبئی به چاپ رسیده میرزا محمد علی غصن اکبر و میرزا آقا جان خادم اجازه تجدید نظردر نوشته های بهاء و از جمله اقدس داشته اند و بر این اساس ، آنچه را که در اقدس از آرایش دو افزایش و کاهش لفظ عبارت روا دیده اند به کار برده اند و در نتجه میان اقدس خطی و چاپی اختلاف صورت فوق العاده به وجود آورده اند.
پیش از آنکه نسخه اقدس چاپ بغداد انتشار یابد ، مردم عرب زیان عراق و سوریه و فلسطین و مصر به ندرت از وجود چنین کتابی در دست حضرات آگاهی داشند و دور اندیشی عقلای فرقه در دور نگاه داشتن کتاب اقداس از چشم قوم عرب ، شاید تنها مربوط به مخالفت وجود چنین کتابی با صورت ظاهر ادعای آنان نبوده که فرقه ای از صوفیه شمرده می شدند ، بلکه برای عدم استحضار فضلا و ادبای عرب بر اسلو تحریر چنین کتابی بوده که الااقل در هر صفحه آن از لحاظ عربی نویسی به طور متوسط سه چهار مورد قابل اعتراض به نظر می رسید.
پیش از بروز اختلاف میان فرزندان بهاء، چنین معمول شده بود که اقدس را با وصیت نامه بهاء یا کتاب عهد [ی] و مجموعه سوال و جوابی درباره احکام غیر منصوص با هم بنویسند ، در یک مجموعه که نسخه ای از آن به خط زین المقربین در سال ۱۳۱۰ به اختیار انور و دود ( مهاجر بهائی زاده و برگشته از حیفا و عکا ) بود که از آن در کتاب ردیه خود جمله ها و کلیشه های متعدد نقل کرده است و نوشته که نسخه دیگری از همین مجموعه را یکی از خویشاوندان او به موزه بریتانیا داده است .
بعدها که موضوع کتاب عهدی منتفی شد و اغصان آن شجره مورد سب و طعن بهائیان قرار گرفتند ، گویی در میان آن رساله سوال و جواب فارسی با متن عربی اقدس جنسیتی دیده نمی شد که هر دو افندی و شوقی افندی که میرزا محمد علی غصن اکبر و میرزا آقا جان خادم را ناقض و دشمن و سزاوار سب و لعن می داند ، حاضر نیست کتابی را که این دو تن هنگام چاپ به اصلاح آن همت گماشته اند و حتی الامکان از نقاط قابل اعتراص آن کاسته اند به چشم رضا و رغبت بنگرد و یا آنکه به تجدید چاپ و انتشار آن همت گمارد .
چه، این اقدس ، در حقیقت ، اقدس غصن اکبری است نه غصن اعظمی .
از طرف دیگر ، صرف نظر کردن از اصلاحات و تغییرات مسطور و مطبوع و بازگشت به صور خطی نامطبوع ، بار دیگر سراسر متن اقدس را در معرض انتقاد ناقدان خودی و بیگانه قرار می دهد و به اشکالات املایی و صرفی و نحوی و بیانی آن ناگزیر از اشاره خواهند بود .
پس همان بهتر که این کتاب پر ماجرا را مانند هشتاد سال گذشه نادیده بگیرند و از آن مانند مجردات نامقید و غیر قابل مشاهده سخن بگویند.
استاد محیط طباطبایی