تبیین عقاید رضوی
برتری خاندان پیامبر: (صلی الله علیه و آله) روایاتی كه از امام رضا (علیه السلام) دربارهی پیامبر اكرم وارد شده ناظر به برتری آن حضرت و خاندان آن حضرت از تمام موجودات و انبیا است، آن حضرت روایتی نقل میكند، از امیر مومنان علیه السلام، كه از پیامبر سیوال كردم، یا رسول الله تو برتری یا جبرییل فرمود: یا علی خداوند پیامبران را برتر از ملایكه و مرا برتر از انبیای قرار داده .
از امام رضا (عليه السلام) روايات زيادي در باب نبوت عامه وارد شده، بخشي از آنها دربارهي اثبات نبوت و ذكر انبياي بزرگ الهي است كه به بيان ويژگيها و خصوصيات آنها پرداخته و درباره نسخ كتابهاي آسماني آنها با وجود اسلام و رسالت انبياي اولوالعزم نيز رواياتي وارد شده كه از جمله، پيامبران بزرگي چون آدم تا نوح، ابراهيم، اسماعيل، يوسف، موسي يوشع، دانيال، خضر، سليمان، عيسي و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)مورد توجه است. امام رضا(عليه السلام) به پيامبر اسلام و ويژگيهاي آن حضرت بيشتر مي پردازد و با طرح مسائلي استمرار نبوّت را در خاندان پيامبر تبيين مي کند.
1ـ4ـ پاسخ به شبهات در زمينه عصمت انبياء
درباره عصمت انبياء شبهات زيادي در محضر امام بصورت پرسش مطرح و امام به آنها پاسخ داده اند:
روزي مامون از امام پرسيد: شما كه انبياء را معصوم ميدانيد، معناي اين آيه چيست؟ فعصي آدم ربه فغوي…
حضرت فرمود: اين داستان قبل از پيامبري آدم بوده است و اين گناه كبيره نيست. مامون سئوال خود را درباره عصمت ابراهيم، موسي و ديگر انبياء ادامه داد[1] و از امام رضا (عليه السلام) پاسخهاي بسيار قانع كنندهاي شنيد با توجه به اينكه مامون گرايش به اعتزال داشت، اين سئوال و جواب تمام عقايد معتزله را درباره عدم عصمت انبياء ابطال نمود و مأمون فهميد آن چه را که بهترين راه براي خود در پيش گرفته (اعتزال) باطل و گمراه بود.
پاسخ هايي كه حضرت رضا عليه السلام به مامون داد، مستند به آيات قرآن بود و سئوالات مامون نيز از تفاسير آياتي بود كه ظاهر آنها شبهه عدم عصمت پيامبران را نشان ميدهد لذا حضرتش آنها را به زيباترين بيان و شيواترين استنادات قرآني پاسخ فرمودند، و مامون به شگفتي فراوان از پيش حضرت خارج شد. در حاليكه روايتي از پيامبر درباره فضيلت خاندان امامت و رسالت زمزمه ميكرد.[2]
2ـ4ـ برتري خاندان پيامبر(صلي الله عليه و آله)
رواياتي كه از امام رضا (عليه السلام) دربارهي پيامبر اكرم وارد شده ناظر به برتري آن حضرت و خاندان آن حضرت از تمام موجودات و انبياء است، و اينها به خاطر شبهاتي بود كه امويان و عباسيان دربارهي اهل بيت مطرح ميكردند و خاندان پيامبر و ائمه را با افراد عادي مقايسه مينمودند، آن حضرت روايتي نقل ميكند، از امير مومنان عليه السلام، كه از پيامبر سئوال كردم، يا رسول الله تو برتري يا جبرئيل فرمود:
يا علي خداوند پيامبران را برتر از ملائكه و مرا برتر از انبياي قرار داده و برتري بعد از من تو راست و جانشينان تو (از ائمه معصوم) ملائكه خدمتگزار ما و دوستان ما هستند، حاملان عرش كه تسبيح خدا ميگويند از جانب كساني كه ولايت ما را قبول كردهاند استغفار ميكنند.
اي علي اگر ما نبوديم آدم و حواء بهشت و دوزخ آسمانها و زمين آفريده نميشد. ما بدين جهت از ملائكه برتريم كه از نظر معرفت خداوند و تسبيح و تهليل او از آنها سبقت گرفتهايم چون اولين چيزي كه خداوند آفريد ارواح ما بود كه به وحدانيت خدا و ستايش او سخن گشوديم… .[3]
5ـ امامت و امام رضا(عليه السلام)
اولين اختلاف در اسلام پس از رحلت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله)، امامت و خلافت بود و بر سر همين مسئله مردم دو دسته شدند فرقه اي پيروي علي (عليه السلام) كردند و شيعه علي ناميده شدند، و فرقهاي راه ديگر گرفتند و تابع خلفاء و ديگران شدند. پس از گذشت زمان از دوران خلفا بر اين مسئله، اختلاف شد كه جانشين پيامبر (ص) را خليفه بايد دانست يا امام؟
مساله دوم نيز پيش آمد، كه مرجع مسائل علمي پس از پيامبر(صلي الله عليه و آله)، چه كساني هستند؟ آيا خلفا، علماي زمانشان بودند، و ميتوانستند مثل پيامبر(صلي الله عليه و آله)، تمام سئوالات ديني را پاسخ بدهند، و هم شان و داراي مقام معنوي مثل پيامبر (صلي الله عليه و آله)، باشند؟ يا مردم به كسي ديگر مراجعه ميكردند؟ و يا اگر خلفا پاسخ ميدادند، چگونه پاسخ ميدادند منبع پاسخگويي آنها چه بود؟ تاريخ نشان مي دهد، سئوالات علمي را پس از پيامبر غير از علي (عليه السلام) کسي قادر به پاسخگويي نبود !
لذا يكي از مباحث اختلاف برانگيز علمي و غير علمي (سياسي) اين بحث بوده كه خونهاي بسياري بر سر اين مسئله ريخته شده است. در حالي که پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله)، اين بحران ها را پيش بيني و براي آن راه حل نشان داده بود، اهلبيت خود را بهترين راه نجات از تفرقه معرفي کرده بودكه ناديده گرفتند. امام رضا(عليه السلام) نيز مثل جدّش امير مؤمنان علي (عليه السلام) براي دفاع از امامت و جايگاه اهل بيت در عصر خود به اقتضاي مباحث کلامي در زمينه هاي مختلفي مباحثي طرح و به شبهات پاسخ داده اندکه به نمونه هائي اشاره مي شود:
1ـ5ـ ضرورت وجود امام در زمين
وجود امام در زمين ضروري است. در اين زمينه از امام سئوالات مكرري شد و از سوي واقفه كه فرقهاي از شيعه بود شبهات فراواني درباره امامت آن حضرت و استمرار امامت و غيبت امام و مسائل ديگر امامت مطرح گرديد،آن حضرت همه را مجاب و پاسخ دادند. بحث امامت و حجت و ضرورت آن در روي زمين كه در قرآن از آن تعبير به خلافت الهي شده، مباحث كلامي امامت بود كه از سوي شيعه و غير شيعه از امام پرسيده شد و آن حضرت در پاسخ آنها با تأكيد ميفرمود، زمين بدون امام نبوده و نخواهد بود. در غير اين صورت اهل خود را فرو ميبلعد، بدون حجت الهي ادامه حيات براي هستي مقدور نيست چون خداوند نظم هستي را چنين قرار داده تعداد پانزده روايت از امام رضا (عليه السلام) درباره ضرورت و وجود امام و حجت در زمين رسيده است.[4]
رواياتي كه از امام رضا (عليه السلام) درباره امامت وارد شده ناظر به مسائل مختلفي از قبيل: فرق بين پيامبر و امام، و جايگاه ائمه و هر كس امام زمان خود را نشناسد در مرگ جاهلي از دنيا خواهد رفت. امامت خليفه پيامبر است و دايع رسالت و علوم او در پيش امام است. در اين باره كسي از امام رضا(عليه السلام) سئوال كرد آيا شمشير رسول خدا در پيش تو است آن حضرت به صراحت جواب نوشت؛ در پيش من است.[5] اطاعت از ائمه مثل اطاعت از پيامبر، واجب است و دفاع آن حضرت از امامت خويش در مقابل واقفه، افرادي چون بطائني و… [6]
2ـ5ـ عصمت امام
يكي از مسائل در باب امامت، كه در روايات امام رضا(عليه السلام) مطرح شده عصمت امام است. چون امام جانشين پيامبر در ميان امت است و عصمت نبي ضروري است. جانشين نبي نيز بايد مثل خودش، با آن ويژگي باشد لذا عصمت امام نيز از جمله مسائلي بود كه بين فرقههاي اسلام مورد بحث و اختلاف بود، علماي بزرگ اهل سنت، عصمت را در امام شرط نميدانند، چون اماماني كه آنها به آن قائلند، معصوم نيستند. فرقه اي از اهل سنت امامت را در قريش و فرقهاي به امامت مفضول با وجود فاضل قائل شدند[7] تا خلافت ابوبكر و ديگران را توجيه كنند . معتزله نيز به اين نظريه معتقد بودند، آنها آراء خود را بر اساس توجيه ماوقع در حالي که انديشه سياسي اسلام، بر اساس آن چه که در قرآن و پيامبر(ص) ترسيم کرده اند بايد تبيين شود. نه بر اساس آن چه که ديگران انجام داده اند و واقع شده.
شيعه عقيده خود را در امامت از ائمه با استناد به نص پيامبر و قرآن كريم ميگيرد؛ ائمه نيز اين انديشه را در طول تاريخ صيانت نمودهاند. در عصر امام رضا(عليه السلام) از جمله مباحث مطروحه همين بحث بوده است كه امام با توجه به اين جوّ با شيوه و روش ثابت خود شبهات وارده بر دين و امامت را پاسخ ميفرمودند، از اين روي آن حضرت در رواياتي طولاني اوصافي براي امام ذكر ميكند كه در هيچ مخلوقي يافت نميشود. کليني از عبدالعزيز روايت كرده: روز جمعه در مسجد جامع مرو بوديم درباره امامت و فرقه فرقه شدن مردم صحبت شد. كه حضرت با تبسم وارد شدو شروع كرد به تشريح امامت و مطرح كردن بحث غدير و اوصاف امامت با اين جملات«….الامام يحل حلال الله و يحرم حرام الله و يقيم حدود الله… البدر المنير… المطهرمن الذنوب و المبراء عن العيوب… و احد دهره… ولا يوجد منه بدل ولا له مثل ولا نظير مخصوص بالفضل كله من غير طلب منه له و لا اكتساب…»[8]اينجا امام به بيان اختيارات وويژگيهاي امامت مي پردازد:
1ـ حلال خدارا حلال وحرام خدارا حرام (قدرت تشريع وقانون گذاري )
2ـ اقامه حدود الهي ميكند (برقراري حكومت وايجاد تشكيلات لازم براي اين امرچون اقامه حدود )
3ـ امام بسان ماه تابان است
4ـ پاك از گناهان(عصمت)
5ـ نظيري ندارد (هر زمان يك امام وجوددارد)
6ـ فضايلش اكتسابي ازديگران(غيرامام) نيست
3 ـ 5 ـ نصب امام توسط پيامبر به دستور خدا
در ميان فرقه هاي اهل سنت اين نظريه رواج داشت که خليفه توسط اجماع امت يا شوري و… از ميان قريش يا… انتخاب مي شود و فرقه هايي از شيعه نيز قائل به امامت مفضول با وجود فاضل بودند. شيعه از ديرباز با استناد به قرآن کريم و آيه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک… و اليوم کملتُ لکم دينکم و رضيت لکم الاسلام دينا…» معتقد است که پيامبر در واقعه غدير اين دستور خدا را به اجرا گذاشت.
از جمله مسائلي كه امام درباره آن مباحثي مطرح ميفرمايد، تأكيد بر واقعه غدير و امامت و فضايل اميرمؤمنان است، كه درباره علوم آن حضرت كه در اين دوره نياز به مطرح كردن و تأكيد بود از آن جهت كه فرصت مناسبي براي امام رضا(عليه السلام) در ميان مردم فضاي مناسبي به وجود آمد تا اين مسائل مطرح شود.
[1] . همان ج 1 ص 410 ـ 417. [2] . همان ص 417. [3] . شيخ صدوق، علل الشرايع تحقيق محمد جواد ذهني چاپ اول، قم، مومنين، 1380 ج 1 ص 41 و شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا چاپ اول، ترجمه غفاري و مستفيد، تهران، دارالكتب الاسلاميه،1380 ج 1 ص 540. [4] . شيخ صدوق، كمال الدين، چاپ سوم، قم، جامعه مدرسين، 1416ق، ج1، ص202 و ص204؛ كليني، كافي، ج1، ص177ـ179. ان الحجه لا تقوم لله علي خلقه الامام حتي يعرف. [5] . صفار قمي، بصائر الدرجات، ص178ـ185؛ عطاردي، پيشين، ج1، ص88ـ256. [6] . شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، پيشين، ج1، ص225. [7] . محمد جواد شكور، تاريخ شيعه و فرقههاي اسلام چاپ سوم، تهران، اشراقي، 1362 ص 46. [8] . كليني، كافي، پيشين، ج1، ص198؛ عيون، پيشين، ج1، ص450. پدیداورنده:اميرعلي حسنلو