حضرت امام محمدتقى (علیه السلام) در دهم ماه رجب سال ۱۹۵ ه. ق در مدينه متولد شد. پدر بزرگوارش حضرت رضا (علیه السلام) و مادر ارجمندش بانويى مصرى تبار به نام «سبيکه» بود.

ريحانه و خيزران از ديگر نام هاى مادر ايشان است. حضرت رضا (علیه السلام) در مورد منزلت فرزندش جواد الائمه (علیه السلام) و مادر بزرگوارش، به يارانش فرمود: «من داراى پسرى شده ام که همچون موسى شکافنده درياها(ى علم) است و همانند عيسى(ع) مادرى قديسه و پاکيزه دارد.[1]

امام نهم در سنى حدود ۷ سالگى به امامت رسيد و ۱۷ سال رهبرى شيعيان را به عهده داشت. دوران امامت حضرت با ۲ نفر از خلفاى عباسي- مامون و معتصم- هم زمان بود.

حضرت جواد (علیه السلام) در داشتن تمام صفات زيباى اخلاقى و انسانى سرآمد خوبان روزگار بود. پارسايى، علم و دانش و بخشندگى اش موجب شده بود که با القاب جواد، تقى، مرتضى و منتجب شناخته شود. اما در اين ميان لقب «ابن الرضا» به خاطر شکوه و جلالت امام رضا (علیه السلام) در ميان مردم شهرت بيشترى داشت و حتى بعد از آن حضرت، امام دهم و يازدهم (علیه السلام) را نيز با همين لقب مى شناختند.

امام جواد با کنيه «ابوجعفر»، که در نوجوانى به مقام رفيع امامت نائل شده بود، در سن ۲۵ سالگى و در عنفوان جوانى به دستور معتصم عباسى و توسط همسرش ام الفضل (دختر مامون) در شهر بغداد به شهادت رسيد.

حضرت جواد (علیه السلام) از همسر ديگرش، سمانه مغربيه، داراى ۴ فرزند پسر، به نام هاى: امام ابوالحسن على النقى(علیه السلام)، ابواحمد موسى مبرقع، ابواحمد حسين، ابوموسى عمران و ۴ دختر، به نام هاى: فاطمه، خديجه، ام کلثوم و حکيمه بود.[2]

حکيمه دختر امام جواد(علیه السلام) همان بانوى بافضيلت است که هنگام تولد امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در منزل برادر زاده اش امام عسکرى (علیه السلام) حضور داشت و به نرجس خاتون يارى مى کرد.

دليل توجه به مسائل اخلاقى

مسائل اخلاقى در هر زمان از اهميت فوق العاده اى برخوردار بوده است، ولى در عصر و زمان ما اهميت ويژه اى دارد، زيرا:

۱ – از يک سو عوامل و انگيزه هاى فساد و انحراف در عصر ما از هر زمانى بيشتر است و اگر درگذشته براى تهيه مقدمات بسيارى از مفاسد اخلاقى هزينه ها و زحمت ها لازم بود در زمان ما از برکت پيشرفت صنايع بشرى همه چيز در همه جا و در دسترس همه کس قرار گرفته است!

۲ – از سوى ديگر، با توجه به اين که عصر ما عصر بزرگ شدن مقياس هاست و آن چه در گذشته به طور محدود انجام مى گرفت در عصر ما به صورت نامحدود انجام مى گيرد، قتل و کشتار انسان ها به برکت وسايل کشتارجمعى و مفاسد اخلاقى ديگر به کمک فيلم هاى مبتذلى که از ماهواره ها در سراسر دنيا منتشر مى شود و اخيرا که به کمک اينترنت هرگونه اطلاعات مضر در اختيار تمام مردم دنيا قرار مى گيرد، مفاسد اخلاقى بسيار گسترش پيدا کرده و مرزها را در هم شکسته است و تا اقصى نقاط جهان پيش مى رود تا آن جا که صداى بنيان گذاران آن ها نيز درآمده است.

اگر درگذشته توليد موادمخدر، يک نقطه، يک روستا و حداکثر شهرهاى مجاور را آلوده مى کرد امروز به کمک سوداگران مرگ به سراسر دنيا کشيده مى شود.

3- همچنين همان گونه که علوم و دانش هاى مفيد و سازنده در زمينه هاى مختلف پزشکى و صنايع و شئون ديگر حيات بشرى گسترش فوق العاده اى پيدا کرده، علوم شيطانى و راهکارهاى وصول به مسائل غيرانسانى و غيراخلاقى نيز به مراتب گسترده تر از سابق شده است به گونه اى که به دارندگان فساد اخلاق اجازه مى دهد از طرق مرموزتر و پيچيده تر و گاه ساده تر و آسان تر به مقصود خود برسند. در چنين شرايطى توجه به مسائل اخلاقى و علم اخلاق ازهر زمانى ضرورى تر به نظر مى رسد و هرگاه نسبت به آن کوتاهى شود فاجعه يا فاجعه هايى در انتظار است.[3]

خوشبختانه ما مسلمانان و به خصوص شيعيان ۲ منبع عظيم مثل قرآن مجيد و روايات و سيره معصومين(ع) در دست داريم که مملو است از بحث هاى عميق اخلاقى که در هيچ منبع دينى ديگرى در جهان يافت نمى شود و راهگشاى ديروز و امروز و فرداى بشريت است.

امام جواد (علیه السلام) در زمينه احتياج مومن در هر زمان به فضايل اخلاقى مى فرمايد: مومن در هر حال نيازمند به ۳ خصلت است: توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذيرش نصيحت کسى که او را نصيحت کند.[4]

نمونه هايى از اخلاق در کلام و سيره امام جواد(ع) حسن خلق

شايد گيراتر از «حسن خلق»، واژه اى نباشد که ترسيم کننده روحى زلال و طبعى بلند و رفتارى جاذبه دار باشد. چيزى که عنوان برجسته رفتار يک مسلمان است و معيار کمال ايمان يک مومن، آن گونه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نيز، به اين فضيلت متعالى آراسته بود.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد امام جواد (علیه السلام) فرمودند: «از نسل على الرضا، فرزندش محمد پديد مى آيد که فرزندى است پسنديده و در آفرينش از همه مردم پاک تر و در اخلاق از همه نيکوتر است.[5] و خود حضرت جواد (علیه السلام) مى فرمايد: ۳ چيز است که رضوان خداوند متعال را به بنده مى رساند، زياد استغفار کردن، خوى نرم داشتن و زياد صدقه دادن. [6]

جود و بخشش

معروف ترين لقب پيشواى نهم شيعيان «جواد» است. آن امام همام را به سبب عطاى فراوانش، به اين نام خوانده اند، جود و سخاوت از صفات خداوند است، و او دوست دارد انسان سخاوتمند را. درخت پربار سخاوت ريشه در پهنه آزادگى و وارستگى روحى دارد، و هرچه برگ و برش افزوده شود، ريشه اش نيز تنومندتر مى شود.

از اين رو، انسان سخاوتمند با بخشش متاع مادى بر سرمايه معنوى خويش مى افزايد و با گسستن از ثروت، با معنويت پيوند مى خورد؛ هرکس سخاوتش بيشتر، آزادى و شرافتش بيشتر خواهد بود. پس حکمت سخاوت، دستيابى به عالم بى انتها و ملکوتى آزادمنشى و پروازى سبکبال به اوج وارستگى روحى است، و اين ويژگى والايى است که حتى دشمن را به تحسين وامى دارد، چه رسد به دوست.

نام جواد، يادآور بخشش و احسان خداوند است که در نام مقدس حضرت امام محمدتقى (علیه السلام) بدان توجه شده است و کرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارش را در اذهان زنده مى کند، حضرت رضا (علیه السلام) در نامه اى فرزندش امام جواد را که حدود ۶ سال داشت مورد خطاب قرار مى دهد و مى فرمايد: پسرم! به من خبر رسيده است که خدمتکاران، تو را از در مخصوص خارج مى کنند. اين به علت بخل و تنگ نظرى آنان است که از وجود تو به مردم خيرى نرسد. تو را قسم مى دهم به حقى که برايت دارم، سعى کن از در عمومى، رفت و آمد کنى و هرگاه بيرون مى آيى، مقدارى پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر يک از نيازمندان که از تو درخواست داشته باشد، به او چيزى ببخش.[7]

مردم دارى

يکى از ضرورت هاى اخلاق مسلمانى و معاشرت مکتبى، «مردم داري» است، يعنى با مردم بودن، براى مردم بودن، در خدمت ديگران بودن، شريک درد و رنج و راحت و غم ديگران بودن. هم راهى و هم دردى و هم گامى و هم خونى با ديگران و هر نام ديگرى که بتوانى بر آن بگذارى، ليکن واقعيت، همه يکى است، يعنى خود را خدمتگزار و غمخوار ديگران ديدن و دانستن. اين، رمز و راز حيات اجتماعى يک مسلمان است و براى او «پايگاه مردمي» و برخوردارى از رأفت و رحمت و مودت و حمايت مردم را فراهم مى آورد. ماهى به آب زنده است و يک مسلمان اجتماعى، به حسن سلوک با ديگران. بايد ديد چه چيزهايى و چگونه رفتارهايى و چه روحياتى اين زمينه و موقعيت و پايگاه را براى انسان پديد مى آورد؟ وقتى هدف يک مسلمان، خدمت بيشتر به همنوعان است، بايد راه و رسم آن را هم آموخت. مردم دارى، يکى از اين رمزهاست. حضرت جواد(ع) مى فرمايد: سه خصلت جلب محبت مى کند؛ انصاف در معاشرت با مردم، هم دردى در مشکلات آن ها، هم راه و هم دم شدن با معنويات.[8]

نقدپذيرى

صلاح و اصلاح فرد و جامعه، در سايه «شناختن عيوب» و تلاش براى «زدودن عيوب» محقق مى شود. اين شناخت، هم در خود ما و نسبت به انديشه ها و عمل هاى خودمان است، هم نسبت به ديگران. زمينه ساز اين عيب زدايى هم «تذکر» از سويى و «تنبه» و «اقدام» از سوى ديگر است.

مسئله تذکر و نقد و يادآورى، همچنين «پندپذيري» و قبول نصيحت و موعظه و توجه به تذکرات ديگران از همين رهگذر، در مقوله مسائل معاشرتى و شيوه برخورد صحيح با ديگران قرار مى گيرد.

همان طور که بيان شد، حضرت جواد (علیه السلام) پذيرش نصيحت از کسى که او را نصيحت کند از خصايلى مى داند که مومن به آن نياز دارد. اين همان روحيه نقد پذيرى مى باشد و نبود روحيه نقد پذيرى عواقب ناگوارى دارد که امام مى فرمايد: هرکس بدون تفکر و اطمينان نسبت به جوانب (هر کارى، فرمانى، حرکتى و…) مطيع و پذيراى آن شود، خود را در معرض سقوط قرار مى دهد و نتيجه اى جز خشم و عصبانيت نخواهد گرفت.[9]

عزت نفس

جان آدمى عزيز است و رفاه و برخوردارى دوست داشتنى است؛ اما انسانيت انسان بالاتر از هر چيز است و شخصيت و آبرو قيمتى بسيار بالاتر از مال و اندوخته دارد. «کرامت نفس» نيز، ارزشى برتر از معادلات و محاسبات منفعت گرايانه و مادى دارد.

وقتى انسان به چيزى طمع مى بندد، بخشى از انسانيت والاى خويش را در معرض خطر و تلف شدن قرار مى دهد تا آن خواسته را برآورده کند. گاهى هم حق و دين و شرف و کرامت نفس، زيرپا گذاشته مى شود تا آن مطلوب و خواسته به دست آيد. آيا به راستى خواسته هاى نفسانى تا اين حد مهم است که در چنين معامله زيانبارى پى گيرى شود؟چگونه مى توان به خواسته هاى دل، بى حساب و بى حد و مرز رسيد، بى آن که از معنويت و کمال و ارزش، چيزى را فدا کرد و از دست داد؟

صاحبان «عزت نفس»، هرگز آبروى خود را به کف نانى نمى فروشند و به خاطر «مناعت طبع»، هرگز خواسته هاى دل را زمينه ساز حقارت و زبونى و خفت و خوارى نمى کنند. حضرت جواد(ع) در اهميت اين موضوع مى فرمايد: عزت و شخصيت مومن در بى نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است.[10]

رفاقت و دوستى

در منابع دينى، در اين که «دوست خوب» کيست؟ و با چه کسانى بايد دوستى و مودت داشت و از معاشرت و همنشينى چه کسانى بايد پرهيز کرد، و… احاديث بسيارى است، با رهنمودهاى کاربردى و جالب. امام جواد (علیه السلام) مى فرمايد: معاشرت و همنشينى با بى خردان و افراد لاابالى سبب فساد و تباهى اخلاق خواهد شد و معاشرت و رفاقت با خردمندان هوشيار، موجب رشد و کمال اخلاق مى باشد.[11]

و نيز مى فرمايد: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشيرى زهرآلود، براق است که ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.[12]

منبع: روزنامه – خراسان – تاريخ شمسى نشر 11/04/1388

[1] . بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۵.

[2] . منتهى الآمال، ج ۲، ص ۵۰۹.

[3] . ر. ک: اخلاق در قرآن، مکارم شيرازى، ج ۱، ص ۱۰.

[4] . تحف العقول ص ۴۵۷.

[5] . کفاية الاثر، على بن محمد قمى، ص ۸۴.

[6] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۸۱، ب ۱۶، ح ۷۴.

[7] . تفسير عياشى، ج ۱، ص ۱۳۱.

[8] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۸۲.

[9] . بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۷۸.

[10] . بحارالانوار ج ۷۲ ص ۱۰۹.

[11] . بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۸۲.

[12] . مستدرک الوسائل، ج ۸ ص ۳۵۱.