حجه الاسلام آقای حاج آقا حسن امامی چنین نوشتهاند که: «روز پنجشنبه دهم رجب ۱۳۸۵ هـ. ق دختری ۱۳ ساله از اهالی آب روشن آستارا به اتفاق پدر و مادرش به قم آمدند در حالی که دختر در اثر مرضی دچار عارضه لالی شده بود و قوه گویایی خود را از دست داده بود و با مراجعه به اطباء هم معالجه نشده بود، در حالی که از دکترها مایوس بودند به کنار قبر مطهر فاطمه معصومه (علیهاالسلام) پناهنده شدند.
به مدت دو شب در کنار ضریح مبارک نشسته گاهی در حال گریه و گاهی با زبان بی زبانی مشغول راز و نیاز بود که یک مرتبه همه چراغ های حرم خاموش گردید. در همان حال دختر مذکور مورد عنایت حضرت(سلام الله علیها) قرار گرفت و صیحه عجیبی کشید که خدام و زائرین شنیدند. جمعیت هجوم آوردند تا مقداری از لباس او را به عنوان تبرک بگیرند. خدام دختر را به کشیک خانه بردند تا جمعیت متفرق شدند.
دختر گفت:در همان وقت خاموشی چراغ های حرم، چنان روشنایی و نوری دیدم که در تمام عمرم مثل آن را ندیده بودم و حضرت(سلام الله علیها) را دیدم که فرمود: «خوب شدی و دیگر میتوانی سخن بگویی و آف بزنی؛ من فریاد زدم، دیدم زبانم باز شده است.»
منبع :سایت حضرت معصومه (سلام الله علیها)