اشاره:

مهدویت، موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات‌بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسان‌ها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. اعتقاد به منجی، در ادیان و ملل و اقوام مختلف و با آیین‌ها و فرهنگ‌های کاملاً متفاوت وجود دارد و در آنها منجی موعود و نجات‌بخش به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است. در میان این گروه‌ها، شیعه به ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) معتقد است.

در نگاه نخست چنین به نظر می‏رسد که پاک ساختن زمین از ظلم، ستم، گناه و معصیت، و برچیدن بساط طاغوت‏ها و ستمگران ناممکن است و گویا زمین و زمینیان با گناه و ظلم خو گرفته و مظلومان عالم فریاد رسى ندارند، تا حق آن‏ها را از ظالمان و طاغیان بستاند. گوئیا جهان به تحمّل وجود شوم ستم پیشگان عادت کرده است؛ تا جایى که بشر دوره‏ اى را سراغ ندارد که در آن، جامعه جهانى خالى از ستم و ستمگران باشد.

از سوى دیگر حکمت خداوند بر این تعلق گرفته است که زندگانى انسان بر اساس فطرت خدا دادى جارى شده و شالوده آن، که عدالت خواهى و ظلم ستیزى است، بدون پاسخ و جواب نماند.

با رستاخیز مهدى علیه‏السلام ، ظلم و ستم به دیار عدم آهنگ سفر کرده و جاى خود را به عدل و داد می‏ سپارد و عدالت اجتماعى فراگیر شده و ثمره تلاش و کوشش انبیاء و اولیاء به بار نشسته و مردم طعم شیرین عدالت را می ‏چشند.

امام زمان علیه‏السلام بعد از تولد چنین دعا کردند:

«... أَللّهُمَّ أَنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنی، وَ أَتْمِمْ لى أَمْری، وَ ثَبِّتْ وَطْأَتی، وَ امْلَأِ الْأَرْضَ لى عَدْلاً وَ قِسْطا۱؛ خداوندا! آنچه را که به من وعده دادی محقّق ساز و امر [حکومت عدالت گستر جهانی] مرا به کمال برسان و گام‏هاى مرا استوار بدار و زمین را به وسیله من از عدل و داد پُر ساز.»

در احادیثى که درباره قیام مهدی علیه‏السلام آمده است دعوت به توحید و مبارزه با شرک و کفر اعتقادی، به اندازه ایجاد عدالت و اجراى آن، مورد تأکید قرار نگرفته است. علت این امر را باید در نیاز عمده جامعه بشرى به برقرارى عدالت و گسترش دادگرى در این زمان دانست.

امام صادق علیه‏السلام فرمود:

 «اِذا قامَ الْقائِمُ علیه‏السلام حَکَمَ بِالْعَدْلِ وَارْتَفَعَ الْجَوْرُ فى أَیّامِهِ وَ آمَنَتْ بِهِ السَّبیلُ وَ أَخْرَجَتِ الأَرْضُ بَرَکاتِها وَ رُدَّ کُلُّ حَقٍّ اِلى أَهْلِهِ۲؛ هرگاه قائم قیام کند، به عدل حکم می‏کند و در ایام او جور مرتفع شود و به وسیله او راه‏ها أمن گردد، زمین برکاتش را خارج می ‏سازد و هر حقى به صاحبش برگردانده می ‏شود.»

امام حسین علیه‏السلام فرمود:

 «لَوْ لَمْ یَبْقِ مِنَ الدُّنیا اِلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّه‏ُ عَزَّ وَ جَلَّ ذلِکَ الْیَوْمَ حَتّى یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى فَیَمْلَأُها عَدْلاً وَ قِسْطا کَما مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما،

کَذلِکَ سَمِعْتُ رَسوُلَ اللّه‏ِ یَقوُلُ۳؛

 اگر از دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانى گرداند، تا مردى از فرزندان من خروج کند، پس زمین را از عدل و داد پُر کند، همانگونه که از ظلم و ستم پُر شده باشد. این چنین از پیامبر صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله شنیدم.»

امام صادق صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود:

 «أما وَاللّه‏ِ لَیُدْخِلُنَّ [الْقائِمُ [عَلَیْهِمْ عَدْلَهُ جَوْفَ بُیوُتِهِمْ کَما یَدْخُلُ الحَرُّ و القَرُّ  ۴

به خدا قسم که عدالت خود را در درون خانه ‏هاى مردم وارد می ‏کند همانگونه که سرما و گرما داخل می‏شود.»

امام رضا علیه‏السلام فرمود:

 فَاِذا خَرَجَ وَضَعَ میزانَ العَدْلِ بَیْنَ النّاسِ، فَلا یَظْلِمُ أَحَدٌ اَحَدا۵؛

آنگاه که خروج کند، ترازوى عدل را در بین مردم می‏ نهد، پس هیچکس به دیگرى ظلم نمی‏ کند.»

ارزش عدالت

عدالت از اصول مهم و از تعالیم و اهداف عمده اسلام است. در دستورات اسلامی، انسان‏ها مأمور شده ‏اند که در تمام ابعاد زندگى خود (فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و نیز در گفتار، رفتار و کردار) عدالت را رعایت کرده و آن را سر لوحه کارهاى خود قرار دهند.

قرآن کریم در آیات متعددى ارزش و اهمیت عدالت را بیان کرده و به آن سفارش نموده است که در ذیل نمونه ‏هایى از این آیات بیان می‏شود:

۱ . «اِعْدِلوُا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی»۶؛ «عدالت ورزید که عدل به تقوى نزدیکتر است.»

«وَ اِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلوُا»۷؛

«وقتى سخن گفتید به عدالت سخن گویید.»

۲ . «اِنَّ اللّه‏َ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْاِحسانِ»۸؛

«حقیقتا خداوند به عدل و احسان امر می‏کند.»

۳ . «وَ لایَجْرِمَنَّکُمْ شَنَئانُ قَوْمٍ عَلى أَنْ لاتَعْدِلوُا اِعْدِلوُا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی»۹؛ «و البته نباید بدى گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است.»

۴ . «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ و الْمیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»۱۰؛

 «به راستى ما  پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آن‏ها کتاب و ترازو فرود آوردیم تا مردم به عدالت برخیزند.»

بر اساس این آیه، فرستادن رسولان الهى و کتاب‏هاى آسمانى براى تحقق عدالت در جامعه بشرى است.

در جامعه اسلامى همه افراد در برابر بیت المال و امکانات عمومى مساوى اند و هیچ عامل نژادى و سوابق مبارزاتى و انتساب به افراد یا گروه ‏هاى صاحب نفوذ و قدرت، مانع اجراى عدالت نمی ‏شود و لذا گریزگاه قانونى در جامعه اسلامى وجود ندارد.

ائمه اطهار علیهم‏السلام که مفسران واقعى قرآن کریم هستند نیز در کلمات نورانى خود بر مسأله عدالت تأکید ورزیده ‏اند. به عنوان نمونه چند فراز از گفتار آنان را در ذیل می ‏آوریم:

۱ . امام صادق علیه‏السلام فرمود:

 روزى امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام به خلیفه دوم فرمودند:

 «ثَلاثٌ اِنْ حَفِظْتَهُنَّ وَ عَمِلْتَ کَفَتْکَ ما سِواهُنَّ، وَ اِنْ تَرَکْتَهُنَّ لَمْ یَنْفَعْکَ شَی‏ءٌ سِواهُنَّ؛ سه چیز است که اگر از آن‏ها حفاظت کرده و به آن‏ها عمل کنى تو را از غیر آن‏ها بی نیاز می‏کند و اگر آن‏ها را ترک کنی، غیر آن‏ها سودى به تو نمی ‏رساند.»

خلیفه پرسید: آن سه چیز کدامند؟ حضرت فرمودند:

 «اِقامَهُ الْحُدوُدِ عَلَى الْقَریبِ وَ البَعیدِ، وَالْحُکْمُ بِکِتابِ اللّهِ فیِ الرِّضا وَالسَّخَطِ، وَالْقِسَمُ بِالْعَدْلِ بَیْنَ الْأَحْمَرِ وَالاَسْوَدِ…۱۱؛

اجراى حدود بر نزدیک و دور (آشنا و بیگانه)، و حکم کردن به کتاب خدا در حال خرسندى و خشم، و تقسیم عادلانه بین سیاه و سرخ…»

۲ . امام على علیه‏السلام به فرزندش امام حسین علیه‏السلام فرمود:

«أوُصیکَ بِتَقْوَى اللّه‏ِ فیِ الْغِنى و الفَقْرِ وَ بِالْعَدْلِ عَلَى الصَّدیقِ و العَدُوِّ؛

 تو را به تقواى الهى در حال غنا و تنگدستى و رعایت عدالت با دوست و دشمن سفارش می‏کنم.»

۳ . ابو مالک می ‏گوید:

«قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه‏السلام أَخْبِرْنی بِجَمیعِ شَرایِعِ الدّینِ. قالَ: قَوْلُ الْحَقِّ، وَالْحُکْمُ بِالْعَدْلِ، وَالْوَفاءُ بِالْعَهْدِ، هذِهِ جَمیعُ شَرایِعِ الدّینِ۱۲؛

به امام سجاد علیه‏السلام گفتم: مرا از مجموعه آئین‏هاى دین آگاه کن. امام فرمود: سخن حق و داورى طبق عدالت و وفاى به عهد. این‏ها همه آئین‏هاى دین است.»

 تحقق عدالت به دست مهدى علیه‏السلام

لازمه تحقق عدالت اجتماعی، از بین رفتن ناهنجاری‏ها و مفاسد اجتماعى است. حضرت مهدى علیه‏السلام در حکومت جهانی خود با این مفاسد مبارزه کرده و معضلات و مشکلات جامعه را برطرف می ‏کند. در ذیل به چند روایت که بیانگر مفاسد و بى عدالتى در دوران غیبت است اشاره می ‏شود:

۱ . پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله فرمود:

«وَ ذلِکَ عِنْدَما تَصیرُ الدُّنْیا هَرَجا و مَرَجا، وَ یُغارُ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضِ، فَلاالکَبیرُ یَرْحَمُ الصَّغیرَ، وَ لاالْقَوِیُّ یَرْحَمُ الضَّعیفَ، فَحینَئِذٍ یَأْذَنُ اللّهُ لَهُ بِالْخُروجِ۱۳؛

و آن (قیام قائم علیه‏السلام ) در هنگامى است که دنیا دچار آشفتگى می‏گردد و مردمان به یکدیگر می ‏تازند، نه بزرگسال به خردسال رحم می‏کند، و نه حکمت خداوند

بر این تعلق گرفته است که زندگانى انسان براساس فطرت خدادادى جارى شده و شالوده آن، که عدالت خواهى و ظلم ستیزى است، بدون پاسخ و جواب نماند.

قدرتمند به ناتوان، در این هنگام خداوند به او (امام غایب) اجازه خروج می ‏دهد.»

۲ . امام صادق علیه‏السلام درباره دوران غیبت امام عصر می‏فرماید:

 «وَ رَأَیْتَ الرِّبا ظاهِرا لا یُعَیَّرُ۱۴؛

 می ‏بینى که ربا آشکار است و سرزنش نمی ‏شود.»

۳ . همچنین آن حضرت درباره این دوران فرمود:

 «وَ رَأَیْتَ الْوِلایَهَ قَبالَهً لِمَنْ زادَ۱۵؛

 می‏نگرى که ولایت (مسؤولیت و پُست‏ها) در دست کسانى است که رشوه بیشترى می ‏دهند.»

در نگرش به مجموعه این احادیث و احادیث دیگرى که در تبیین و ترسیم دوران پیش از ظهور رسیده است، به این نکته پی می ‏بریم که بزرگترین بحران در حیات انسانى پیش از ظهور، نبود عدالت اجتماعى است.

حضرت مهدى علیه‏السلام در دوران حکومت جهانى خویش با کلیه معضلات اجتماعى که دامنگیر جامعه جهانى است، مبارزه کرده و جهان را از لوث آن‏ها پاک می ‏نماید، و جامعه ایده آل اسلامى را بر مبناى فرهنگ ناب محمّدى صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله تشکیل می ‏دهد. در ذیل به چند روایت که بیانگر عملکرد حضرت مهدى علیه‏السلام در دوران ظهور و ویژگی‏هاى این زمان است اشاره می‏شود:

۱ . امام صادق علیه‏السلام درباره دوران ظهور می‏فرماید:

 «وَ یُحْسِنُ حالَ عامَّهِ الْعِبادِ، وَ یَجْمَعُ اللّهُ الْکَلِمَهَ، وَ یُؤَلِّفُ بَیْنَ قُلوُبٍ مُخْتَلِفَهٍ، وَ لا یُعْصَى اللّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) فى أَرْضِهِ، وَ یُقامُ حُدوُدُ اللّهِ فى خَلْقِهِ، وَ یَرُدُّ اللّهُ الْحَقَّ اِلى أَهْلِهِ۱۶؛

 حال عموم مردم را بهبود بخشد، و خداوند وحدت کلمه پدید آورد، وبین قلب‏هاى پراکنده الفت ایجاد کند، و خداوند در زمین معصیت نشود، و حدود الهى میان مردم اجرا شود و خداوند حق را به اهلش باز گرداند.»

۲ . همچنین آن حضرت فرمود:

 «اِعْلَموُا اِنَّ اللّهَ یُحْیِى الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها… أیْ یُحییهَا اللّهُ بِعَدْلِ الْقائِمِ عِنْدَ ظُهُورِهِ بَعْدَ مَوْتِها بِجَوْرِ أَئِمَّهِ الضَّلالِ۱۷؛

[خداوند در قرآن می‏فرماید:]

«بدانید که خداوند زمین را پس از مردنش زنده می‏ گرداند» یعنى خداوند زمین را با عدل قائم در رستاخیز ظهور او زنده می‏ گرداند، پس از آنکه از ستم فرمانروایان ضلالت مرده باشد.»

۳ . امام صادق علیه‏السلام فرمود:

«اِذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ الْجَوْرُ فى أیّامِهِ وَ امَنَتْ بِهِ السُّبُلُ۱۸؛

 هنگامى که قائم قیام کند، بر اساس عدالت حکم می‏کند و ظلم و جور در دوران او برچیده می‏ شود و راه‏ها در پرتو وجودش امن می ‏گردد.»۴

۴ . امام باقر علیه‏السلام درباره عملکرد حضرت مهدى علیه‏السلام در دوران ظهور فرمود:

«وَ یُوَسِّعُ الطَّریقَ الْأَعْظَمَ فَیصیرُ سِتّینَ ذِراعا و یَهْدِمُ کُلَّ مَسْجِدٍ عَلَی الطَّریقِ وَ یَسُدُّ کُلَّ کُوَّهٍ الَى الطَّریقِ‏وَ کُلَّ جَناجٍ وَ کَنیفٍ وَ میزابٍ اِلَى الطَّریقِ۱۹؛

جاده بزرگ و اصلى را توسعه می‏دهد تابه ۶۰ ذراع برسد و تمام مساجدى را که در مسیر قرار دارند خراب می‏کند و تمام دریچه ‏هایى که به راه‏ها گشوده می ‏شود می ‏بندد و بالکن‏ها و فاضلاب‏ها و ناودان‏هائى که در راه [عبور مردم] باز می‏شود می ‏بندد.»

۵ . امام محمد باقر علیه‏السلام می‏فرماید:

«اِذا قامَ قائِمُ أَهْلِ الْبَیْتِ قَسَّمَ بِالسَّوِیَّهِ وَ عَدَلَ فیِ الرَّعِیَّهِ۲۰؛

 هنگامى که قیام کننده اهل بیت علیهم‏السلام قیام کند، به صورت مساوى تقسیم می‏کند و در میان رعیت به عدالت رفتار می‏ کند.»

۶ . در دعاى ندبه می‏ خوانیم: «مَتى تَرینا وَ نَریکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النَّصْرِ تُری… وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ اَذَقْتَ أَعْدائَکَ هَوانا وَ عِقابا؛

 کى ما را می ‏بینى و ما هم تو را ببینیم در حالى که پرچم پیروزى را بپا داری… و زمین را با عدل پر کرده باشى و به دشمنانت خوارى و عذاب را چشانده باشی.»

پی نوشت:

۱ . اکمال الدین و اتمام النعمه، ج۲، ص۴۲۸؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۳٫

۲ . بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۳۸؛ ارشاد، ص۳۳۴٫

۳ . اکمال الدین و اتمام النعمه، ج۱، ص۳۱۸٫

۴ . غیبت نعمانی، ص۱۵۹؛ اثبات الهداه، ج۳، ص۵۴۴؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۶۲٫

۵ . کمال الدین، ص۳۷۲؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۲۱٫

۶ . مائده/ ۱۱٫

۷ . انعام/ ۱۵۳٫

۸ . النحل/ /۹۲٫

۹ . مائده/ ۸٫

۱۰ . الحدید/ ۲۵٫

۱۱ . التهذیب، ج۶، ص۲۲۷، ح۵۴۷؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۴۴۳، ح۱۵۴۳٫

۱۲ . تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۷۹٫

۱۳ . بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۸۰٫

۱۴ . منتخب الاثر، ص۴۲۹٫

۱۵ . بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۵۷٫

۱۶ . اکمال الدین و اتمام النعمه، ج۲، ص۶۴۶٫

۱۷ . غیبت نعمانی، ص۲۵٫

۱۸ . بحارالأنوار، ج۱۳، ص۱۸۰، (طبع قدیم).

۱۹ . همان، ص۱۸۶٫

۲۰ . بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۵۱، ح۱۰۳.

منبع : مجله مبلغان ،شماره

حسین الهى نژاد