انسان به دلیل اجتماعی بودنش، نیاز به جمعی دارد که انیس او باشند، تا از غمها و سختی ها رهایی یابد و استعدادهای نهفته اش را به فعلیت برساند، وگرنه انسانیت انسان، بی معنا خواهد بود. به همین دلیل زندگی انسان، شکل گروهی به خود گرفته و اجتماعات متفاوت در عین حال، شبیه به هم را به وجود آورده است و رشد و تعالی انسانها تنها در محیط و اجتماع سالم و پاک، امکان پذیر است.

چون افراد یک اجتماع سالم، همانند اعضای یک بدن، در طریق حیات اجتماعی و سازمان دادن به زندگی صحیح انسانی سهیم و شریکند و هیچ یک از آنان نمی تواند خود را در قبال سودها و زیان های اجتماعی بی تفاوت دانسته و عکس العملی از خود نشان ندهد، اینجاست که مسئله امر به معروف و نهی از منکر (نظارت همگانی) ضرورت پیدا می کند و موقعیت اساسی و بنیادی آن چون خون در تمام اعضاء و جوارح انسان جریان دارد، در صحنه حیاتی انسانی جلوه می کند. موضوع امر به معروف و نهی از منکر، بحث گسترده ای دارد و این نوشتار مختصر در صدد تبیین همه آن مباحث نیست. آنچه که در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد، عبارت است از: بررسی واژگانی امر به معروف و نهی از منکر؛ اهمیت آن دو فریضه بزرگ در آموزه های دینی؛ نقش آن دو فریضه در جامعه؛ پیامدها و اسباب ترک آن دو در جامعه؛ امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه مردم است یا حاکم؟ و … مطلب را باهم از نظر می گذرانیم .

مفهوم امر به معروف و نهی از منکر

امر و نهی در لغت: واژه «امر» دو معنا دارد:

۱) فرمان دادن و درخواست ایجاد چیزی؛

۲) شأن، شیء، کار و حادثه. در قرآن کریم نیز واژه «امر» در این دو معنا به کار رفته است. در معنای اول، مثل «قل امر ربی بالقسط»

در معنای دوم، مثل: «وشاورهم فی الامر». واژه «نهی» به معنای بازداشتن، منع کردن و نهایت رسیدن می باشد؛ زیرا نهی، بر غایت و بلوغ دلالت دارد و نهایت هر چیزی، غایت آن است؛ چنان که گفته می شود: «انتهیت الیه خیر» همین گونه است در مورد فردی که در حال انجام کاری است و سپس از آن نهی می گردد؛ چون آن کار به پایان می رسد. از این جهت، عرب به شتری که به آخرین درجه چاقی رسیده باشد، «ناقه نهیه» و به عقل، به دلیل آن که از کار زشت باز می دارد، «نهیه» و به گودی که آب بدان منتهی می گردد، «النهی» و به غایت ارتفاع روز، «نهاءالنهار» می گویند.

معروف و منکر در لغت: «معروف» از «عرف» به معنای مشهور، جود و بخشش، کار نیک و نیکی، انصاف و همراهی با اهل خانه و مردم آمده است؛ چنان که گفته شده است: معروف، ضد منکر و عرف، ضد نکر است و عرف، در اصل بر دو معنا دلالت دارد:

۱) پی درپی بودن چیزی به صورت پیوسته. مانند یال اسب، تاج خروس، بلندی های مکانی و موج دریا؛

۲) آنچه سبب آرامش می گردد؛ زیرا انسان، از منکر ترس دارد و از آن فرار می کند و به معروف، آرامش می یابد. عرب به بوی خوش، «عرف» می گوید؛ زیرا نفوس انسانی، بدان وسیله سکون پیدا می کند. معروف و عرفان، از همین باب است.

بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر، در لغت به معنای خواستن چیزی است که نفوس بشری به سبب آن، آرامش یابد.

«منکر» از ماده «نکر» به معنای کار دشوار و زشت و جهل آمده است؛ زیرا منکر، ضد معروف است. هر چیزی را که شریعت، قبیح و حرام بداند، منکر است.

بنابراین، نهی از منکر، عبارت است از بازداشتن انسان از انجام کارهای زشت و نامعقول و جلوگیری از اموری که در واقع، انسان از آن، ترس و نفرت دارد، ولی به واسطه جهل و غفلت، گاه مرتکب آن می گردد.

معروف و منکر در اصطلاح: معروف، آن چیزی است که خداوند متعال، انجام دادن آن را واجب نموده و عقل، انجام آن را ترغیب کرده است و منکر، آن چیزی است که خداوند، از آن نهی فرموده و عقل، از انجام دادن آن، کناره گیری می نماید.

درباره مقصود از انجام امر به معروف و نهی از منکر، دو بیان وجود دارد: یکی این که مراد از امر به معروف، وادار کردن به انجام کار نیک و طاعت، و نهی از منکر، بازداشتن از انجام کار زشت و معصیت است. و بیان دیگر این که، امر به معروف عبارت است از سخن و گفتاری که انسان را به طاعت و فرمانبرداری خداوند وامی دارد، و در مقابل، نهی از منکر عبارت است از بازداشتن از انجام گناه و یا کلام و سخنی که سبب منع از انجام گناه می گردد و یا کراهت و تنفر وقوع گناه، از انسان منهی است. روشن است که تعریف دوم، رجحان دارد؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر زبانی و قلبی را نیز شامل می شود؛ در حالی که تعریف اول، این شمول و فراگیری را ندارد. چنان که شیخ طوسی (رحمه الله) تعریف دوم را پسندیده و فرمود: «امر به معروف و نهی از منکر، سه قسم است: یا به کردار و ید تحقق می پذیرد، یا به زبان و قلب.»

اهمیت امر به معروف در آموزه های اسلامی

امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ اسلامی، مانند جریان خون در رگ های یک پیکر است و سهل انگاری در این باره، بی رنگ شدن دین و مرگ تدریجی امت اسلامی را در پی خواهد داشت. توجه به این ویژگی، بعضی از فرق مسلمان را بر آن داشت تا آن را جزئی از اصول مذهب خویش بدانند. آفریدگار جهان نخستین کسی است که «امر به معروف و نهی از منکر» کرده است. قرآن کریم می فرماید: «همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان امر می کند و از کارهای زشت و ناپسند و تجاوز به حقوق دیگران نهی می نماید؛ و شما را موعظه می کند باشد که پند گیرید.»

یکی از یاوران بزرگ اسلام به نام «عثمان بن مظعون» می گوید: وقتی این آیه شریفه بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نازل شد، من حقانیت اسلام را درست باور کردم و اعتقاد به این آیین در دلم جای گرفت. راستی شما نیز فکر کنید، آیا کسانی که به سعادت و خوشبختی و تکامل انسان می اندیشند، می توانند برای سعادت و به روزی انسان سخنی بهتر و ارزنده تر از این کلام ارائه دهند؟

خداوند در قرآن کریم، بهترین ویژگی امت اسلامی را انجام امر به معروف و نهی از منکر دانسته است، چنان که می فرماید: «شما بهترین امت هستید که به سود انسانها آفریده شدید (چه این که) امر به معروف و نهی از منکر می کنید…» و آن دو را بر فریضه های دیگری چون، اقامه نماز و پرداختن زکات، مقدم داشته و فرموده است: «مردان و زنان مؤمن، اولیای یکدیگرند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نماز را برپا می دارند و زکات می پردازند.»در نتیجه، امت اسلامی را ملزم به انجام آن دو فریضه بزرگ نموده و می فرماید: «باید شما امتی باشید که به اسلام می خوانید و امر به معروف و نهی از منکر می کنید.»

هر بررسی کننده آگاه و تیزبین، در بررسی تاریخ زندگی پیشوایان معصوم (علیهم السلام) این نکته را به درستی مشاهده می کند که «امر به معروف و نهی از منکر» از کودکی تا پایان عمر، ارتباط ناگستنی با تمام مقاطع زندگی آنان داشته است و آنان، در تمامی مقاطع سنی از کودکی تا پایان عمر، پیوسته برپا دارنده این فریضه بزرگ بوده اند و در برپایی آن توصیه فراوانی نموده اند.

ائمه معصومان (علیهم السلام) درادای این رسالت الهی از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و حتی فراتر از محدوده رسالت خویش بر این کار اصرار ورزیدند. تلاش و اصرار آنان به سبب اهمیت این فریضه الهی بود. آنها، به دلیل قلب سرشار از رأفت و رحمت، حاضر نبودند هیچ کس به منکرات آلوده شده، به خشم خدا گرفتار آید. تا آنجا که خداوند آنان را از این همه تلاش و دلسوزی باز می داشت: «گویا می خواهی به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی، اگر به این گفتار ایمان نیاورند!»

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند، جانشین خداوند در زمین، و جانشین پیامبر و کتاب او است.»

این روایت بیانگر این است که این فریضه بزرگ قبل از هر چیز یک برنامه الهی است و فلسفه ارسال رسل و نزول کتب آسمانی، همه جزء این برنامه است.

مردی محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد در حالی که حضرت بر فراز منبر نشسته بود و پرسید: «من خیر الناس»؛ بهترین مردم کیست؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آن کس که از هم بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند، و آن کس که از همه پرهیزگارتر باشد و در راه خشنودی خداوند از همه بیشتر گام بردارد.»

همچنین آن حضرت در روایتی دیگر در اهمیت این واجب الهی فرمود: «پیروان من تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و در راه خیر یکدیگر را کمک می نمایند، طریقه خیر و سعادت را می پیمایند؛ ولی آن گاه که این واجب الهی را ترک کنند، برکات از آنان گرفته می شود؛ دسته ای از آنها بر عده دیگری چیره می گردند و یار و یاوری برای آنها در زمین و آسمان پیدا نخواهد شد.

امام علی (علیه السلام) فرمود: «عده ای از مردم با دست و زبان و قلب، با منکرات مبارزه می کنند و اینها جامع تمام خوبی هایند و کسانی که از هیچ راه، نهی از بدیها نمی کنند، مردگانی زنده نما بیش نیستند.» آن حضرت درباره اهمیت این دو فریضه فرمود: «همه کارهای نیک و جهاد، در برابر امر به معروف و نهی از منکر، مانند قطره ای در برابر دریاست.»

با توجه به اهمیت این مسئله، دانشمندان اسلامی، آن دو را اساس و قطب دین خوانده اند: «امر به معروف و نهی از منکر، از نظر عقل و شرع مقدس، از مهم ترین واجبها، بلکه اساس شریعت حیات بخش اسلام و از برترین عبادتهاست.» به عبارت دیگر، «آن دو، قطبی است از اقطاب دین که همه انبیا را برای آن فرستاده اند؛ هنگامی که این فریضه الهی مندرس شود و از میان خلق برخیزد، همه شعائر شرع مقدس، باطل می شود»

نقش امر به معروف و نهی از منکر در جامعه

ایجاد امنیت:

امنیت، یکی از نیازهای اساسی افراد و اجتماعات است که از راه امر به معروف و نهی از منکر تأمین می شود. رونق کسب و کار و تجارت و سامان یابی امور گوناگون فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در هر جامعه ای، به امنیت ارتباط دارد. اگر محیط خانه، مدرسه، دانشگاه و… ایمن نباشد و اموال و نوامیس مردم هر لحظه از سوی سارقان و اراذل و اوباش تهدید شود، ترس و اضطراب بر همگان مستولی خواهد گشت و آرامش عمومی از بین خواهد رفت و جرأت هر کاری از مردم گرفته خواهد شد.

اجرای مقررات دینی و قوانین اجتماعی و نظارت دائمی دستگاه های مربوط، مانند نیروهای انتظامی و نیز مراقبت های عمومی صالحان، از زیاده خواهی ها و تجاوز فرصت طلبان و سوء استفاده کنندگان جلوگیری خواهد کرد و امنیت و آرامش عمومی را به ارمغان خواهد آورد. امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «… و تأمن المذاهب» ؛ اجرای امر به معروف و نهی از منکر، راه ها را امن خواهد کرد.

ضامن اقامه فرایض دیگر:

امر به معروف و نهی از منکر، اساس سایر فرایض الهی است؛ از این رو، اگر این دو فریضه بزرگ الهی ترک شود، به تدریج تمام احکام اسلامی تعطیل می شود. ملا مهدی نراقی (رحمه الله) درباره اهمیت و جایگاه «امر به معروف و نهی از منکر» می نویسد: «امر به معروف و نهی از منکر، بزرگترین مراسم دینی و امر مهمی است که خداوند، پیامبران را بر آن برانگیخت و بعد از ایشان، جانشینان و اوصیاء منصوب کرد و نائبان ایشان را بهترین نفوس قدسی از علما قرارداد: بلکه مدار و محور گردش آسیاب همه آیینها و ادیان است.»

امام حسین (علیه السلام) بعد از تلاوت آیه شریفه «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض، یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»، فرمود: «خداوند در این آیه، سخن را با امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک فریضه از جانب او آغاز نمود؛ به دلیل علم خداوند به این که با اقامه آن دو فریضه، تمام فرایض دیگر، چه سخت و دشوار باشد و چه آسان، استوار خواهد شد و این بدان جهت است که آن دو فریضه، دعوت به اسلام است، همراه با «رد مظالم» و تقسیم عادلانه ثروت و گرفتن صدقات و صرف آن در جای درست.»

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «امر به معروف و نهی از منکر، دو فریضه بزرگ الهی اند که به سبب آن، سایر فرائض دینی، برپا می شوند، و به وسیله این دو، راه ها امن می گردد، و کسب و کار مردم حلال می شود. حقوق افراد تأمین می گردد، و در سایه آن زمینها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته می شود، و در پرتو آن همه کارها اصلاح می شود.» به فرموده آن حضرت، پایه و استوانه نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زکات و سایر دستورات دین، امر به معروف و نهی از منکر است.

شهید مطهری(رحمه الله) درباره ارزش و ضرورت این دو فریضه الهی، می نویسد: «امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، اصلی است که به فرموده امام باقر(علیه السلام)، پایه و استوانه سایر فرایض اسلامی است. این اصل، مسلمان را در حال یک انقلاب فکری مداوم و اصلاح جویی جاودان ومبارزه پیگیر و ناآرام با فسادها و تباهی ها نگه می دارد.»(۳۰) امر به معروف و نهی از منکر، یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلام است. به اصطلاح، علت «مبقیه» است. اصلاً اگر این اصل نباشد، اسلامی نیست.بنابراین، ترک این دو فریضه، به منزله ترک تمام احکام و قوانین دینی است؛ زیرا معروف، توحید و تبعات آن و منکر، شرک و تبعات آن است. این همه تأکیدات به خاطر آن است که این دو فریضه بزرگ درحقیقت ضامن اجرای بقیه وظایف فردی و اجتماعی است، و در حکم روح و جان آن محسوب می شود، و با تعطیل آنها، تمام احکام و اصول اخلاقی، ارزش خود را ازدست خواهد داد.

عزت و سربلندی:

جامعه ای که خود را نسبت به تغییر و تحولات درونی مسئول دانسته و در مقابل ضعف ها و کاستی ها از خود عکس العمل نشان می دهد و برای آن چاره جویی می کند، جامعه ای پویا و زنده و پرتحرک خواهد بود. چنین جامعه ای برای انجام امور فرهنگی و از بین بردن جهل و یا آفت زدایی و خشکاندن گنداب های فساد، مردانه به میدان آمده و با قاطعیت از ارزش های خود پاسداری می کند و بدین وسیله، خود را سربلند نگاه می دارد. اجرای امر به معروف و نهی از منکر نیز در همین راستا بررسی می شود؛ به عبارت دیگر در جامعه ای که این فریضه الهی اجرا می شود، ضمن تقویت و نفوذناپذیر کردن بنیه دفاعی جامعه، افراد آن را نیز از گزند دشمن محفوظ و همواره سربلند می دارد.

در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه خداوند ستمگری را بر شما مسلط می کند که نه به پیران احترام می گذارد ونه به خردسالان رحم می کند، نیکان و صالحان شما دعا می کنند ولی مستجاب نمی شود و از خداوند یاری می طلبند، اما خدا به آنها کمک نمی کند و حتی توبه می کنند و خدا از گناهانشان درنمی گذرد.»

استاد شهید مطهری(رحمه الله) در توضیح این روایت می نویسد: «معنای حدیث این نیست که خدا را می خوانند و خدا دعای آنها را مستجاب نمی کند، معنایش این است: وقتی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، آن قدر پست می شوند، آن قدر رعبشان، مهابتشان (شوکت و عظمتشان)، عزتشان و کرامتشان ازبین می رود که وقتی به درگاه همان ظلمه (ستمکاران) می روند، هرچه ندا می کنند، به آنها اعتنا نمی شود، یعنی حضرت می فرماید: اگر می خواهید عزت داشته باشید و دیگران روی شما حساب کنند، امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید. اگر امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشید، اولین خاصیت آن ضعف شماست، پستی و ذلت شماست، دشمن هم روی شما حساب نمی کند.»

اینها همه واکنش طبیعی اعمال جمعیتی است که این وظیفه بزرگ اجتماعی را تعطیل کنند؛ زیرا بدون نظارت عمومی، جریان امور ازدست افراد صالح و نیکوکار خارج می شود، و افرادی ناصالح و بی درد امور اجتماع را تسخیر می کنند، و این که در روایت مزبور می فرماید، حتی توبه آنها قبول نمی شود، به خاطر آن است که توبه با ادامه سکوت آنها در برابر مفاسد، مفهوم صحیحی ندارد، مگر این که در برنامه خویش تجدیدنظر کنند.

کسب حلال:

بعضی افراد برای پیداکردن پول به هر کاری متوسل می شوند. اینان به علت ناآگاهی و یا تربیت نادرست، درپی کسب حلال نبوده و تنها در این فکرند که از راه هایی، مانند: تقلب، رشوه، احتکار، قاچاق، گران فروشی یا کم فروشی و غیر آن، بر درآمدهای خود بیفزایند. بی توجهی به این گونه از خلاف کاریها، سبب رواج درآمدهای نامشروع در بین مردم و رخنه لقمه های حرام در زندگی افراد می شود که زبانها و آسیب های جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.

بنابراین، باید از راه امر به معروف و نهی از منکر، ناآگاهان را به شغل های حلال و درآمدهای مشروع آگاه ساخت و از کارهای خلاف بازداشت. اجرای این وظیفه الهی به حدی ثمربخش است که گاهی این گونه افراد وقتی می بینند جامعه به عنوان یک منکر به شغل آنان می نگرد، خودبه خود به دنبال کسب حلال و درآمدهای مشروع خواهند رفت. از این جهت، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «… و تحل المکاسب»؛ یکی دیگر از فواید امر به معروف و نهی از منکر این است که کسب و کارها حلال می شود.

آبادانی کشور، بازپس گرفتن حقوق پایمال شده افراد، مبارزه با تبعیض ها و بسیاری از اصلاحات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، از آثار ارزنده اجرای امر به معروف و نهی از منکر به شمار می رود که به جهت رعایت اختصار، از شرح آن خودداری می کنیم.

پیامدها و اسباب ترک امر به معروف و نهی از منکر

الف) پیامدهای ناگوار ترک امر به معروف و نهی از منکر

اگر این دو وظیفه مقدس ترک گردد و خوبان برای انجام آن، سینه سپر نکنند، جامعه و امت اسلامی، گرفتار مصیبت های دردناک جبران ناپذیری خواهد شد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: امت من تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر می نمایند و به کارهای نیک دعوت می کنند، پیوسته در خیر و سعادت به سر می برند؛ ولی درصورت ترک آن دو، برکات از آنان گرفته می شود و بعضی از آنان بر بعضی دیگر مسلط خواهند شد و نه در آسمان یاوری خواهند داشت و نه در زمین.

امام علی(علیه السلام) فرموده اند: امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که اگر چنین کنید، خداوند، بدانتان را بر شما ولایت می دهد و آن گاه، دعا می کنید، ولی مورد اجابت قرار نمی گیرد.

و نیز پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: کسی که به کوچک ما رحم و به بزرگ ما احترام نگذارد و امر به معروف و نهی از منکر ننماید، از ما نیست.

بی توجهی به این مسئولیت اجتماعی، باعث رنگ باختن معنویات و چیرگی هواهای نفسانی در فرد و جامعه می شود و درنتیجه، زمینه برای حاکمیت هواپرستان و ستمگران فراهم خواهد شد. در این هنگام است که به فرموده امام حسین(علیه السلام) باید فاتحه اسلام را خواند: «فعلی الاسلام السلام، اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید»؛ با اسلام باید خداحافظی کرد هنگامی که کسی مثل یزید، زمامدار مردم گردد.» با استفاده از قرآن کریم و روایات اسلامی، پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از:

  1. ترک این دو وظیفه، سبب زوال نعمت های الهی می گردد.

۲٫سبب حاکمیت اشرار می شود؛ زیرا با ترک این دو، زمینه برای حاکمیت اشرار فراهم می گردد.

  1. دعاها مورد اجابت قرار نمی گیرد.
  2. باعث نابودی و اضمحلال جامعه انسانی می شود. چنان که قرآن، علت نابودی جوامع گذشته را ترک این دو وظیفه دانسته است.

ب) اسباب ترک امر به معروف و نهی از منکر

در روایات آمده است که در آخرالزمان، گروهی امر به معروف را رها نموده و برای خود بهانه ها و عذرها می آورند و کار خود را توجیه می کنند؛ ازجمله توجیهات بهانه جویان برای ترک این وظیفه مهم دینی و انسانی، یکی از امور زیر است:

طمع:

یکی از عوامل نادیده گرفتن معروف و مبارزه نکردن با منکر، طمع رسیدن به قدرت و مقام و یا به دست آوردن شهرت و مال و ثروت است. گاهی به طمع مال، گرفتن جایزه و هدیه و عیدی، جذب مشتری، خوشایندی دیگران و امثال آن،در برابر منکرات سکوت می کند. طمع موجب می شود که انسان، بصیرت لازم را نداشته باشد و در نتیجه، انجام منکر و ترک معروف، درنظر وی ناچیز جلوه نماید؛ بلکه گاهی نیکو نیز به نظر برسد؛ آن وقت است که شخص، گستاخ شده و از کنار این مأموریت بزرگ الهی، به راحتی می گذرد و درمقابل کارهای زشت هیچ گونه عکس العملی از خود نشان نمی دهد. امام علی(علیه السلام) فرموده اند: «بیشترین جاهای لغزش خردها، زیردرخشندگی های طمع هاست.» بنابراین، برای انجام این وظیفه مهم، باید ابتدا دندان طمع را درآورد.

غزالی در کتاب «کیمیای سعادت» می نویسد: هرکجا «طمع» آمد، حسبت باطل شد. یکی از مشایخ، عادت داشتی که از قصاب غدد فراستدی برای گربه، یک روز منکری بدید از قصاب، باز خانه شد و گربه را بیرون کرد، آن گاه برقصاب حسبت کرد. قصاب گفت: مادام که غدد می خواهی، احتساب نتوانی کرد. گفت: من نخست گربه را بیرون کردم، آن گاه به حسبت آمدم.»

تسامح و تساهل و بی اعتنایی:

بعضی به این دلیل که هرکس درمقابل اعمال خود مسئول است و کسی بار گناه دیگری را بردوش نمی کشد، این مأموریت بزرگ الهی را ترک می کنند. هرجرم و گناهی درجامعه قابل سرایت است، یک خلاف ازیک فرد، در کل جامعه اثر دارد. برای مثال، یک نفر سیگاری هوای همه محیط را آلوده می کند. یک دروغ نیز همه ارتباطات را به هم می ریزد. یک چشم چرانی، سرچشمه عیاشی و زنا و فرزند حرامزاده می شود که آن حرام زاده هر روز منشأ صدها فتنه و فساد می شود.

یک گناه گاهی زمینه ساز انواع گناهان دیگر می شود. شرابخواری گناهی است که انسان را مست می کند و درمستی هزاران حادثه پیش می آید. وجود یک گناهکار، درجامعه، همانند کسی است که با عده ای سوار کشتی شده و هنگامی که در وسط دریا قرار گرفتند، وی تبری برداشته و به سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته است بپردازد، و هرگاه به او اعتراض کنند، در جواب بگوید: من در سهم خود تصرف می کنم! اگر دیگران او را از این عمل خطرناک بازندارند، طولی نمی کشد که آب در کشتی نفوذ کرده و به یکباره همگی در آن دریای خروشان غرق می شوند.

پیامبراکرم (صلی الله وعلیه و آله) با این مثال جالب، منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته، و حق نظارت فرد بر اجتماع را یک حق طبیعی و همگانی که ناشی از پیوند سرنوشتهاست، دانسته است.

قرآن کریم درقصه اصحاب سبت می فرماید: آنها قومی بودند که به آنچه خداوند بر آنها حرام فرموده بود، ازصیدکردن ماهی در روز شنبه، مخالفت کردند و گروهی ازایشان، آنها را اندرز داده و نهی از منکر می کردند و جمعی دیگر ساکت بوده و نهی از منکر نمی کردند، بلکه ناهیان منکر را می گفتند: ساکت شوید و با ایشان کار نداشته باشید؛ زیرا، اینها باید هلاک شوند. چون آن قوم درمعصیت فرو رفتند، عذاب الهی بر آنان نازل شد و تنها ناهیان از منکر نجات یافتند و بقیه گناهکاران و افرادی که نهی از منکر را ترک کرده بودند، همه به صورت میمون، مسخ شده و هلاک گردیدند.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید این جماعتی که در اثر ترک نهی از منکر، مورد لعن پیامبران واقع شده و مسخ گردیدند، هیچ گاه با اهل معصیت شرکت نمی کردند و درمجالس آنان حاضر نمی شدند؛ ولی هرگاه آن را می دیدند در رویشان می خندیدند و با آنان انس می گرفتند.

به هرحال، این تفکر که گناه کسی در سرنوشت دیگران اثر ندارد، صحیح نیست. رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) فرمود: «گناه مخفیانه، تنها به گناهکار لطمه می زند؛ ولی اگر ازگناه علنی نهی نشود، به همه مردم ضرر خواهد زد.»

ترس:

گاهی انسان به علت ترس، امر به معروف و نهی از منکر نمی کند. از مرگ و کم شدن رزق و روزی و ریختن آبرو و… می ترسد؛ ولی چنین شخصی باید بداند که در منابع روایی اسلام موکداً نقل شده است که: «امربه معروف و نهی از منکر کنید و نترسید؛ زیرا نه رزق شما قطع، و نه مرگ شما نزدیک می شود.»

می ترسد دیگران نیز از عملکرد وی انتقاد نمایند؛ ولی این نیز برای افرادی که اهل خودسازی اند، کمال است. به علت ترس از دست دادن دوستان، این دو فریضه ترک می کند، غافل از این که بهترین دوست او، خداست. و بالاخره دوستان، او را رها خواهندکرد.

می ترسد به حرفش اعتنایی نشود؛ ولی باید بداند که به پاداش بزرگی می رسد؛ گرچه مردم سخن او را نپذیرند.

می ترسد مردم نیز از عملکرد او انتقاد نمایند؛ ولی این نیز برای کسانی که اهل خودسازی اند، کمال است. هریک از موارد یادشده به تنهایی می تواند شخص را حقیر کرده و سبب تن در دادن وی به ذلت گردد. درحالی که خداوند فرموده است: «فلا تخشوهم و اخشونی»؛ اما آن کس که از غیرخدا ترسی ندارد، نه تنها از مرگ نمی هراسد، بلکه مرگ، یعنی رسیدن به لقای معشوق، یگانه آرزویش است؛ چنان که سردار عزت و شرف، امام حسین(علیه السلام) می فرماید: «من، مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمگران را جز ذلت و خواری نمی دانم.» چون انسان صالح، خداوند را تنها موثر می داند و به امید او زنده است و فقط برای او تلاش می کند و بس.

عزت طلبی به گمان خودسازی:

برخی گوشه گیری را از ارتباط با دیگران، بهتر دانسته، آن را ترویج می نمایند و می گویند: انزواطلبی فوایدی چون اندیشیدن و دوری از بسیاری از گناهان را به دنبال دارد. این افراد به خیال خودسازی به خیر و شر جامعه و مسائلی که در آن می گذرد، کاری ندارند. پذیرفتن این گونه تفکر، سبب می گردد که انسان، مسئولیت اجتماعی خویش را از یاد برده، به فکر اصلاح و سعادت جامعه انسانی نباشد.

خجالت:

گاهی سکوت و رها کردن این دو فریضه الهی، سرچشمه روحی و روانی دارد. فرد خجالت می کشد و حیا می کند. این نوع حیا در روایات اسلامی مورد انتقاد است. حیایی که انسان را از کارهای نیک و انجام وظیفه شرعی بازمی دارد، ناپسند و منفی است و اسلام آن را در انسان نشانه نادانی و ناتوانی می داند. چنان که امام علی(علیه السلام) فرمود: «کسی که از گفتن حق شرم کند، احمق و نادان است.» بنابراین، شخصی که گرفتار این صفت است، باید با تمرین و ممارست آن را از خود دور کند. او باید از خداوند حیا کند و این حیای مثبت است.

امام علی(علیه السلام) فرمود: «بهترین حیا، حیای از خداوند است.» انسان باید از خدا خجالت بکشد، چون او بر وی قدرت دارد و از او باید حیا کند، چون بر انسان نزدیک است. پس انسان باید بداند که عار و خجالت موقت در دنیا، نتیجه ای جز آتش ابدی در قیامت نخواهد داشت.

فهم نادرست:

برخی از افراد با برداشت نادرست از آیات قرآنی، مانند آیه شریفه: «و لاتلقوا بأیدیکم الی التهلکه» و درک نکردن مفهوم «تقیه»، در انجام این دو فریضه الهی، تعلل ورزیده، در پی بهانه ای می گردند تا از زیر بار امر به معروف و نهی از منکر کردن، شانه خالی کنند.

بعضی انحراف فکری دارند و مسائل را جبری می پندارند و می گویند: «خدا خواست که این کارها باشد. به ما چه ربطی دارد که مانع شویم؟ این منطق نظیر سخن بعضی است که شرک خود را به خدا نسبت می دادند و می گفتند: «اگر خدا می خواست، ما غیر او را عبادت نمی کردیم. اکنون که بت پرستیم، حتما خدا به آن راضی است!» و یا می گویند: «اگر آن کار خوب است، چرا خدا خودش انجام نمی دهد؛ به عنوان مثال، اگر سیر کردن گرسنگان خوب است، خداوند خودش به آنان روزی دهد؛ چرا ما مخارج آنان را بپردازیم؟»

گویا این افراد از این که خداوند بشر را آزاد قرار داده و با دادن و گرفتن نعمت ها آزمایش می کند، غافلند.

خدا به انسان فکر داده است تا دنبال «بت» نرود؛ رحم داده است تا به فقرا و درماندگان انفاق نماید و از این راه رشد کند. متأسفانه، در معنای «انتظار فرج» نیز بعضی گرفتار انحراف فکری شده اند. می گویند: «ما منتظریم که حضرت مهدی(عج) تشریف بیاورند و خودشان امور را درست کنند.» اینها انتظار را همچون «احتضار» گرفته اند که انسان پای خود را رو به قبله گذارد و منتظر آمدن فرشته قبض روح کننده باشد؛ غافل از آن که، معنای انتظار، آماده باش است، نه بی تفاوتی. کسی که در شب منتظر خورشید صبح است، هرگز در تاریکی انتظار نمی کشد؛ بلکه چراغی و نوری تهیه می کند و در روشنایی منتظر روز می ماند.

گاهی نیز شخص، از شرایط امر به معروف و نهی از منکر به درستی آگاهی ندارد. شرایط این دو فریضه را به دقت بررسی نکرده، با دیدن صحنه ای خاص، فکر می کند زمینه اقدام به این وظیفه الهی نیست؛ مثلا فکر می کند که تأثیر ندارد، وظیفه شرعی اش را از یاد برده، به فکر نتیجه می افتد و این خود مانع گسترش معروف و بازداشتن از منکر است.

افزون بر آنچه گذشت، شتابزدگی بعضی از افراد نادان در انجام این وظیفه و نشناختن زمان و مکان و قوانین جامعه، و سوءاستفاده هایی که تحت این عناوین صورت گرفته، سبب می شود که این امر مقدس، در میان امت اسلامی، متروک و در غربت بماند. از این رو، باید انسان مسلمان، به مسلمانی، همه معروف ها، و منکرها را بشناسد و همراه با عمل به آن برای اصلاح جامعه اسلامی، آماده گردد و آن را نصب العین خویش قرار دهد و این امر را یک وظیفه شخصی و عینی خود بداند.

امر به معروف و نهی از منکر وظیفه مردم است یا حاکم؟

با توجه به پیوندهای اجتماعی و اینکه هیچ کار بدی در اجتماع انسانی در نقطه خاصی محدود نمی شود، بلکه هرچه باشد همانند آتش ممکن است به نقاط دیگر سرایت کند، به حکم عقل امر به معروف و نهی از منکر بر همگان واجب است. زیرا در اجتماع چیزی به عنوان «ضرر فردی» وجود ندارد، و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک ضرر و زیان اجتماعی درآید و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه می دهد که در پاک نگهداشتن محیط زیست خود از هر تلاش و کوششی دریغ نورزند.

آحاد مردم همان طور که موظف به انجام واجبات و مکلف به ترک محرمات اند، موظف به امر به معروف و نهی از منکر نیز می باشند. اگر کسی واجبی را ترک کند و یا منکری را مرتکب شود بر دیگران واجب است که او را به انجام معروف «امر» و از ارتکاب منکر، «نهی» نمایند به عبارت دیگر موضوع «امر معروف و نهی از منکر»، «فعل یا ترک دیگران» است. خداوند با «نهی از ظلم»، هم مکلفین را به دوری از ظلم فرامی خواند و هم دیگران را به جلوگیری از رواج ظلم در جامعه مکلف می سازد و این هر دو از دیدگاه امام(رحمه الله) به حکم عقل واجب است.

با توجه به مطالب مزبور امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همگان است؛ زیرا این تکلیف که در راستای «اصلاح جامعه از بدی ها و رواج نیکی ها است، اختصاص به قشر خاصی ندارد و جز با همگانی بودن آن سازگار نیست.

علامه طباطبایی (رحمه الله) در تفسیر گران سنگ «المیزان» در این باره می نویسد: «از ویژگی های اجتماع اسلامی آن است که قدرت اجتماعی برای تربیت مردم در اسلام اختصاص به گروه خاصی ندارد بلکه همه افراد جامعه را شامل می شود؛ بنابراین بر هر فردی واجب است که دیگران را به خیر دعوت کند و امر به معروف و نهی از منکر نماید.» فقهای عظام نیز همگانی بودن این تکلیف را به صراحت بیان کرده اند هر چند آن را در زمره واجبات کفایی شمرده اند؛ به طوری که با انجام بعضی، از دیگران ساقط می شود. اما هر واجب کفایی قبل از اقدام به مقدار کفایت، برعهده همگان است، و اگر همگی آن را ترک کردند، گناهکار و مستحق مجازات اند.

اما نکته ای که مشهور است این که چون فرض وجود حکومت اسلامی در زمان های گذشته نادر بوده و طبعا مورد ابتلاء و سؤال نبوده، در کتاب های فقهی به عنوان وظیفه حکومت مطرح نشده، گرچه مواردی که به حاکم شرع مربوط می شود، مثل حدود و دیات به صراحت مورد توجه قرار گرفته، ولی در بحث امر به معروف و نهی از منکر تنها اذن حاکم در پاره ای از مراتب آن مطرح شده است. امام خمینی این نکته را که این دو فریضه اختصاص به قشر خاصی ندارد، و همگان اعم از مردم و دولت اسلامی موظف به اقامه و احیای آنند، مورد بحث قرار داده و می فرمایند: «جلوگیری از منکرات بر همه مسلمانان واجب است، سفارش به حق که امر به معروف و نهی از منکر است بر تمام مسلمانان واجب است».

«امر به معروف و نهی منکر از اموری است که بر همه کس واجب است… شما نباید بگویید من که خطیب نیستم، من که اهل منبر نیستم، من که اهل محراب نیستم، شما اهل دین هستید که در خانواده تان با آن پسرتان و یا دخترتان و با اولیائتان، با آن کسی که رفیق شما است، می توانید حرف را بزنید. همین مقدار شما مکلفید.»

خوشبختانه در اصل هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که نتیجه عمل صالح مومنان و صالحان و ایثار و فداکاری شاهدان و شهیدان است به این جهت توجه ویژه و تأکید و تصریح گشته است.

«در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه همگانی و متفاوت برعهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت، شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون تعیین می کند.

با توجه به نکات فوق و اصل هفتم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، لازم به یادآوری است که نظام اسلامی باید وزارتخانه، سازمان، مرکز و گروهی را با هر نام مناسب تشکیل دهد که وظیفه این گروه، همان اجرای صحیح قانون زندگی ساز امر به معروف و نهی از منکر باشد که وجوب انجام این وظیفه، کاملا از کتاب و سنت معلوم و خود پشتوانه ای محکم و شکست ناپذیر برای قدرتمندی نظام و برای حفظ مصالح آحاد مردم و جامعه انسانی اسلامی است.

نویسنده: عسکری اسلامپور