چرا دخترها نمیتوانند یا نباید از پسرهای مورد توجه خود خواستگاری کنند؟
این سؤال از سؤالات بسیار مهم و قابل توجه است و شاید برای بسیاری از دختر خانمها از اهمیت ویژهای برخوردار باشد. البته باید اذعان کرد که بسیاری از دخترها نیز چنین نمیاندیشند و دوست دارند شاهد آمد و شد خواستگاران متعدد باشند و از میان آنان، کسی را برگزینند که موجّهتر بوده، از قابلیت همسری و بالاترین توان آرامشگری برخوردار باشد.
شایسته است در ارتباط با این سؤال اساسی، توجه علاقمندان را به نکات زیر جلب نماییم:
به رغم مشابهت میان هوش و توانمندیهای ذهنی دختران و پسران، تفاوتهای موجود در خصیصههای زیستی و ویژگیهای عاطفی دخترها و پسرها نشانگر شاکله ی خاص شخصیتی هر کدام از دو جنس است. دختر خانمها در کنار وظیفه خطیر همسری و آرامشگری، از ارزشمندترین قابلیت انسانی یعنی توانایی مادر بودن نیز بهرهمند هستند. قابلیت و شایستگی مادری، خود آمیزهای از ویژگیهای خاص زیستی و صفات برجسته عاطفی و احساسی است. از این رو، ایفای بهینه نقش همسری و توفیق عهدهدار شدن وظیفه بزرگ و سرنوشتساز مادری از نشانههای شخصیت برتر و کمال وجودی زنان میباشد.
چنین تفاوتهای بارز شخصیتی میان زن و مرد، ضرورت بهرهمندی فوقالعاده زنان از احساسات لطیف و عواطف عمیق، خود بستر پدیدآیی نگرشها، رفتارها و نیازهای ویژهای را در وجود آنها فراهم میآورد. به همین دلیل است که زنها، به حمایت عاطفی، روانی و اجتماعی بیشتری نیاز دارند، زیرا هر چه پدیدهای ارزشمندتر باشد، باید مورد حمایت و پشتیبانی بیشتری قرار گیرد. این در حالی است که زنان عموماً دوست دارند همسرشان فردی باشد که شخصیت او، جلوهگر اقتدار منطقی و عاطفی است.
به عبارت دیگر، نسبت به مردانی که از صفاتی هم چون اعتماد به نفس، قدرت رهبری و مدیریت، شجاعت و حمایتگری بهرهمند نیستند نظر مثبتی ندارند. مردان نیز غالباً دوست دارند همسرانشان منبع آرامش و شخصیت وجودیشان مملو از مهر و عطوفت، منطق و صبوری باشد. تفاوتهای زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد، هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوتها بیانگر ویژگیها و نیازهای خاص، قابلیتها و مسئولیتهای ویژه و در خور هر کدام از ایشان است. خلاصه کلام آن که ساختار شخصیتی هر یک از دو جنس زن و مرد، به گونهای است که هر کدام ویژگیهای لازم را در مسیر تحول وجود و نیل به کمال شخصیت بیبدیل خود دارا هستند. تفاوتهای زیستی و روان شناختی موجود میان زن و مرد، هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، که این تفاوتها بیانگر ویژگیها و نیازهای خاص، قابلیتها و مسؤولیتهای ویژه و در خور هر کدام از ایشان است.
بنابراین از یک نگاه ژرف، برای زنان که وجودشان منبع احساسات، عطوفت و مهرطلبی و تمایل درونیاش مبتنی بر محبوب و معشوق بودن است و دوست دارد که بر دل و جان مرد، حاکم باشد، بسیار دشوار خواهد بود از مردی برای ازدواج خواستگاری کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ فرد دیگری برود به طوری که این امر با ویژگیهای خاص شخصیتی او سازگار نیست.
بدیهی است برای یک مرد، بیشتر قابل تحمل است که از دختری خواستگاری کند و پاسخ رد بشنود و بعد از مدتی از دختر دیگری خواستگاری کند و احتمالاً بازهم با جواب منفی مواجه شود تا این که سرانجام پاسخ مثبت دختر دیگری را برای ازدواج دریافت دارد. هنگامی که آقایان به خواستگاری دخترها میروند، آنها شنونده لفظ آری یا خیرخواهند بود و این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده ی واژههای آری و خیر میباشند. هنگامی که آقایان به خواستگاری دخترها میروند، آنها شنونده لفظ آری یا خیر خواهند بود و این دخترها هستند که با قدرت انتخاب برتر، گوینده ی واژههای آری و خیر میباشند.
پر واضح است که خواستگاری آقایان از خانمها، هرگز به معنای محدودیت آزادی و اختیار خانمها در حق انتخاب همسر نیست. ازدواج دختر خانمها همواره باید با آگاهی، اراده و اختیارشان همراه باشد و همه دخترها حق دارند از میان خواستگاران داوطلب ازدواج با آن ها، آن کس را که اصلح میدانند، با آزادی کامل انتخاب کنند و هیچ گونه اجباری و تحمیلی در این ارتباط روا نیست.
از منظری دیگر به این مهم نگاه کنیم!
در جامعه امروز که هر روز بر پیچیدگی آن افزوده میشود، حلقههای خویشاوندی گسستهتر میگردد، دایره شناختهای متقابل خانوادهها و بالطبع پسرها و دخترها محدودتر میشود و ارتباطات خانوادگی و آمد و شدهای فامیلی و همسایگی به حداقل میرسد، چه باید کرد؟ باید به روشها و شیوههایی اندیشید که ضمن تکریم شخصیت متعالی، حساس و لطیف دختر، زمینه طرح نظریات و نگرشها و اعلام آمادگی آنها برای پذیرش تقاضای ازدواج از طرف افراد واجد شرایط و مورد نظرشان(در صورت تقاضا و خواستگاری) به گونهای که بایسته و شایسته است فراهم شود. این اندیشه و روش میتواند به فرایند “انتخاب” دخترها که از حقوق فطری و طبیعی آنان است، معنا و مفهوم روشنتری ببخشد. به سخن دیگر در فرهنگ حاکم بر جامعه اسلامی ما مسأله خواستگاری دخترها از پسرهای مطلوب و واجد شرایط ازدواج میتواند به صورت غیر مستقیم (از طریق شخص سوم) و در زیباترین و شایستهترین وجه و با حفظ کرامت، شأن والا و احترام به مراتب صداقت، پاکی و سلامت اخلاقی آنان انجام پذیرد.
به یقین در روش غیر مستقیم که در بستری از اخلاق، صداقت، اعتماد و اطمینان متقابل مورد استفاده قرار میگیرد، ضمن پاسداری از شخصیت ارزشمند دختران، بیشترین مسئولیت متوجه رابطین میباشد، به طور مثال دختری یا خانواده دختر نگرش مثبت خود را درباره ویژگیهای شخصیتی پسری که به طور نسبی او را میشناسند با فرد مورد اعتمادی در میان میگذارد، این شخص ضمن بررسی کلیه جوانب امر، در فرصتی مقتضی، با پسر مورد نظر یا حتی خانواده وی ارتباط برقرار کرده نظر آنها را نسبت به زوجیت آن دو جویا میشود(به آنها اطلاع میدهد چنانچه مایل به ازدواج پسرشان باشند، فلان دختر از کفایت و شایستگیهای ارزشمندی برخوردار است) و در صورت موافقت دو طرف، شرایط معارفه و شناخت متقابل بیشتر فراهم میشود.
منبع: میگنا(دانشنامه روانشناسی و علوم تربیتی)