بوديسم بر خلاف مكاتب فلسفي و اديان ديگر كه هر كدام به نوعي قائل به وجود خالق و صانع عالم هستي هستند، عالم را قديم و ازلي و بي‌نياز از خالق مي‌داند[1] و وجود خداوند را انكار مي‌كند.[2] بودا «از وجود مافوق طبيعت كه ازلي و بالذات و خالق عالم و صانع آسمانها و زمين مي‌باشد و سرنوشت افراد انساني را در قبضه داشته و قاضي حاجات و مجيب دعوات و قبله نماز و صلات باشد بحثي به ميان نياورده»[3] و ماده را قائم به ذات مي‌داند و به نوعي الحاد دچار مي‌شود و از پاسخ‌گويي به اين سؤال كه ماده محدود بوده و محتاج علت است و بايد علتي داشته باشد عاجز، مي‌ماند. پيروان بوديسم كه با انكار وجود هر نوع خدا سعي در انكار خدايان هند و بت‌پرستي هندوها داشتند در طول زمان خود گرفتار بت‌پرستي شده و به جاي بت‌هاي متعدد هندوان، تماثيل بودا را بت خود قرار داده و بت‌پرستي شرك‌آلود هندوها را به بت‌پرستي كفر‌آميز بودايي تبديل كردند.

در اینجا چند سوال متوجه آیین بودیسم مس شود که باید پاسخ داده شود:

  1. دلیل بر بی نیازی عالم طبیعت از خالق چیست؟ آیا برای این ادعا برهان و دلیل منطقی وجود دارد؟ آیا جز انکار و عدم پذیرش دلایل وجود خالق چیزی دیگری به عنوان دلیل برای این مطلب می تواند وجود داشته باشد؟
  2. آیا بودیسم پس از انکار خدا و یا خدایان هندوئیسم ، بودا را به عنوان خدا نپذیرفته اند؟
  3. بودیسم چه دلیلی بر لزوم پرستش مجسمه بودا دارند؟

[1] . آريا، غلامعلي، آشنايي با تاريخ اديان،‌ ص47، انتشارات پايا، چاپ سوم، 1379.

[2]  همان.

[3]  . جان بایر ناس، تاريخ جامع اديان، ص 189.‌انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1370 هـ . ش.