اشاره:

در زمان پیامبر که مسافر با اسب شتر مسافرت میکرد این کار قابل توجیه است (من یه بار ۲۰ دقیقه سوار اسب بودم دوروز بدم کوفته بود) اما حالا با هواپیما و ماشین ان هم با بخاری و کولر مسافر اصلا خسته نمیشود حالا چه ضروت دارد شکسته نماز بخواند و روزه نگیرد! مخصوصا مسافرتهای کمتر ۴ ساعت که بیشتر مردم به شهرهای همجوار شهرشان برا کار یا تحصیل تردده زیاد دارند این مسافرتها زیاد نمازه مردم را میشکند! حالا بر فرض که خسته میشود اینکه محل مسافرت را وطن بداند که نمازش را کامل بخواند این مسئله تاثیری بر روی خستگی مسافر ندارد مسافر خسته میشود.

پاسخ:

در ابتدا باید اشاره شود گرچه احکام اسلام همه‌اش داراى مصالح مى باشد و در قرآن و روایات به فلسفه بعضى از احکام اشاره شده است، ولى ما موظفیم همه عبادات را از روى تعبد و تسلیم در برابر اوامر الهى انجام دهیم، گرچه به فلسفه عبادات آشنا باشیم. پس چون دستور اسلام این است که مسافر نماز را شکسته بخواند، در حال سفر با شرایط خاص نماز هاى چهار رکعتى را شکسته مى خوانیم. از آیاتی که درباره ‌نماز و روزه نازل شده استفاده می شود که این احکام از مسافر، به جهت آسان گرفتن و آسایش وی بوده است. در قرآن کریم آمده است: «…فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ… ؛ …(۱)

پس هر کس ماه رمضان در شهر و وطن خود باشد، باید روزه بگیرد و هر کس بیمار یا مسافر باشد، در ایّام دیگر روزه بگیرد. خدا آسانی را برای شما اراده کرده و مشقت و سختی را از شما نخواسته است…». و نیز در مورد نماز آمده است : «وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَهِ ….(۲)؛ و هنگامی که سفر کنید گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه بخوانید».

خداوند منّت گذارده و حکمی از سر مهربانی برای مسافر وضع و هدیه کرده است. رد کردن و برگرداندن هدیه الهی،‌خلاف ادب است. بنابراین عقل سلیم تجویز نمی کند که بر خلاف خواسته خداوند در سفر نماز را تمام بخواند و یا روزه بگیرد. امّا اگر کسی بر خلاف این حکم عمل کند،‌یعنی مسافر در سفر نماز را چهار رکعتی بخواند و یا روزه بگیرد،‌ صحیح نیست، به دلیل روایاتی که وارد شده است که کوتاه خواندن نماز در سفر یک نوع تخفیف الهی است و ادب اقتضا می کند که انسان این تخفیف را رد نکند و نسبت به آن بی اعتنایی به خرج ندهد. در روایات اهل سنت از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده که در باره نماز قصر فرمود: «صدقه تصدق الله بها علیکم فاقبلوا صدقته ؛(۳) (این هدیه ای از خداوند است. آن را بپذیرید ». نظیر این حدیث از طریق شیعه نیز آمده است. امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل می کند: «افطار در سفر و نماز قصر از هدایای الهی است. کسی که از این کار صرف نظر کند هدیه الهی را رد کرده است».(۴)

امام باقر(علیه السلام) فرمود: «گروهی با پیامبر در ماه مبارک رمضان در سفر بودند. پیامبر در سفر روزه نگرفت، ولی برخی از همراهان روزه گرفتند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: « اینان تا روز قیامت از نافرمانان خواهند بود».(۵)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خدا بر مریض و مسافر بخشش کرده که روزه نگیرند. آیا پسندیده است که بخشش خدا برگردانده شود؟!‌»(۶) علّت و فلسفه واقعی احکام شرعی بر ما معلوم نیست. در روایات حکم تقصیر(شکسته شدن) نماز و روزه نگرفتن را بر سفر هشت فرسخی مبتنی کرده، چه مسافر خسته شده و چه خسته نشده باشد. بنابراین ملاک در قصر و اتمام و افطار روزه، خستگی و عدم آن نیست، گرچه سفر حتی با وسایل سریع السیر خسته کننده است. لااقل نفس دوری قابل توجه از وطن به نوعی خستگی روحی برای غالب افراد به دنبال دارد که حال روحی انجام عبادات به طور مفصل را از آن ها می گیرد . به هر حال ملاک قصر در نماز مقدار مسافت است. اگر ملاک را خستگی و عدم خستگی بگیریم، چه بسا افرادی با اسب و شتر مسافرت بیست فرسخ انجام می دهند، ولی خسته نمی شوند؛ برعکس افرادی دو فرسخ مسافرت می کنند و خسته و کوفته می شوند. پس ملاک بر اساس روایات پیمودن مسافت شرعی یعنی هشت فرسخ است. هر کس این مقدار مسافت را چه در یک روز یا در چند دقیقه بپیماید، ‌نمازش شکسته خواهد بود و روزه را باید افطار کند.(۷)

به عبارت دیگر: گرچه یکی از عوامل این حکم آسان گرفتن بر بندگان است، امّا قرائن نشان می دهد که این عامل، تنها عامل نمی باشد،‌زیرا کسی که با خستگی زیاد به مقصد رسیده، ‌در همان زمان که به مقصد می رسد، اگر قصد اقامت ده روزه کند، ‌نمازش تمام است و روزه هم در شرایط وجوب، واجب خواهد بود. پس ملاک تام و کمال در سقوط روزه و شکسته شدن نماز خستگی نیست . در هر حال چنان که در ابتدا اشاره شد در احکام فقهی علت و ملاک احکام به طور قطعی و کامل در دست نیست، بلکه دلیل اصلی ، تعبد و اطاعت از دستورهای الهی است مثل اینکه چرا نماز صبح دو رکعت و یا مغرب سه رکعت است و یا چرا باید حمد و سوره در نمازهای ظهر و عصر آهسته خوانده شود. ولی در نمازهای مغرب و عشا و صبح باید بلند خوانده شود؛ اینها تعبد است و ما نمی توانیم از خود دلیلی بتراشیم . هرچند حکمت هایی در آن مطرح شده و با عقل هم به دست می آید اما این امور جنبه غالبی داشته و کلیت ندارد . در مورد بخش پایانی سوال هم متوجه منظور دقیق شما نشدیم .

پی­ نوشت­:

۱. بقره(۲) آیه ۱۸۵.

۲. نسا(۴) آیه ۱۰۱.

۳. سنن بیهقی، نشر مصر ، ۱۳۴۸ ش، ج۳ ،ص۱۳۴.

۴. حر عاملی، وسایل الشیعه، نشر دارالاحیا التراث العربی، بیروت ۱۴۱۲ ق، ج ۵، ص ۵۴۰ .

۵. وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۲۴.نشر پیشین

۶. همان.

۷. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، نشر جامعه