در این روز حضرت ادریس پیغمبر(علیه السلام) به آسمان بالا برده شده. آن حضرت بعد از وفات حضرت آدم(علیه السلام) به مدت دویست سال مبعوث به رسالت شد. بااینکه حضرت ادریس داراى سلطنت و نبوت بود ولى در مسجد سهله اقامت داشت، ایشان اولین کسى است که با سوزن لباس دوخت و با قلم نوشت و شهرهاى بسیارى در جهان بنیان نمود. «هرمان» از بناهاى آن حضرت مى باشد که در غرب مصر است; آن دو بناى عظیم است به شکل مربع مخروط، که مشتمل بر چها مثلث است هر ظلعى تا ظلع دیگر چهارصد ذراع مسافت دارد و ارتفاع هر یک از آن نیز چهارصد ذراع است، این بنا در شش ماه به پایان رسیده(۲)

زکریا(علیه السلام) (پیغمبر بنى اسرائیل) فرزندى نداشت. همواره از خدا طلب اولاد مى کرد و عرض مى نمود: پروردگارا استخوانم سست و موهایم سفید شد، فرزندى به من عنایت فرما تا وارث من و آل یعقوب(علیه السلام) باشد. دعاى آن حضرت در این روز به هدف اجابت رسید. خطاب شد: اى زکریا! ترا به پسرى که اسمش یحیى است بشارت مى دهیم، ولى زکریا با تعجب عرض کرد: من پیرم و عیالم عقیم شده. بواسطه ملکى جواب رسید: این بر من آسان است. و یحیى از مادرى به نام «ایشاع» خاله مریم، روز نهم رمضان متولد شد. یحیى خاله زاده مریم بنت عمران بود.

بعد از حضرت زکریا(علیه السلام) پسرش حضرت یحیى(علیه السلام) در کودکى کتاب و حکمت را از او به ارث برد، چنانکه خداوند مى فرماید: (یا یَحیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّه وَ آتَیناهُ الْحُکْمَ صَبیّا)«بگیر کتاب را به قوّتیکه بتو دادیم و به او حکم نبوت را در زمان کودکى دادیم و سلام خداوند بر او باد روزیکه زاده شد و روزیکه خواهد مرد و روزیکه زنده مبعوث خواهد گشت.(۳)

ابرهه یکى از سرداران لشکر نجاشى در صنعا کلیسائى زیر نظر معماران با تجربه بنا کرد و قلیس نام نهاد و مردم را از زیارت کعبه منع و به زیارت کلیسا دعوت کرد. عربى از قبیله مصر شب در آن خانه ماند و در و دیوار خانه را به نجاست آلوده کرد، طورى که بوى کثافت در فضاى خانه استشمام مى شد.

بعضى از مورخین نوشته اند: جماعتى از اهل مکه براى تجارت به حبشه رسیدند و به کلیسائى که مال عیسویان بود داخل شدند و آتشى براى گرم شدن و غذا پختن روشن کردند و موقع رفتن، آتش را خاموش نکردند، باد وزید، آتش به کلیسا سرایت نمود و آنچه در آنجا بود سوخت.

به ابرهه گزارش دادند، ابرهه تصمیم گرفت در عوض خانه کعبه را ویران کند. لشکرى جمع کرد و از نجاشى کمک خواست، او هم لشکرى به همراه چند فیل جنگى و یک فیل عظیم الجثه فرستاد.

ابرهه با لشکر حرکت کرد و روز اول محرم به مکه وارد شد. دستور داد تمام احشام اهل مکه را که در چراگاه بودند جمع نموده و به لشگرگاه ابرهه آورند.(۱)

پی نوشت:

۱-حوادث الأیام، صفحه ۱۱٫