يكى از رفقايمان نقل مى كرد كه روز اول ماه رمضان بود، روزه گرفتيم رفتيم اداره و تازه با يك آقايى به اصطلاح هم ميز و آشنا شده بوديم. او هم روزه مى گرفت. بعد از يكى دو ساعت آن رفيقم گفت: فلانى! من مى خواهم يك تذكرى به شما بدهم.
گفتم: بفرماييد. گفت: من خيلى از شما معذرت مىخواهم كه اين تذكر را مىدهم ولى خوب لازم مى دانم كه اين تذكر را بدهم، از اخلاق بد خودم است، چه عرض كنم. من يك چنين اخلاق بدى دارم كه در ماه رمضان كه روزه مىگيرم عصبانى مى شوم، خيلى هم عصبانى مى شوم. وقتى هم كه عصبانى مى شوم ديگر هرچه به دهانم مىآيد مى گويم، حرف بد مى گويم، فحش مى دهم، توهين مى كنم. ممكن است در اين ماه رمضان به جنابعالى جسارتى بكنم. خواهش مى كنم اگر چنين شد، ديگر روزه است، اخلاق من است، خيلى ببخشيد.
اين آقاى رفيق ما گفت: گفتيم عجب كارى شد! اين مرد روز اول ماه رمضان آمد با ما اتمام حجت كرد. حالا ما يك ماه رمضان تمام بايد از او فحش بشنويم، چون روز اول ماه رمضان گفته اخلاق من اين است. گفت: من هم گفتم كه عجب تذكر بجايى دادى! اتفاقاً اخلاق من هم همينطور است و بلكه بدتر، در حال روزه عصبانى مى شوم، يك وقت مى بينى كه اين دوات را برداشتم و پراندم به سرت. گفت: عجب! خيلى اخلاق بدى است. پس خوب است هر دومان مواظب باشيم.
شهيد اين داستان را در تبيين معيار کار اخلاقي از نظر راسل بيان کرده است که معتقد هستند اخلاق را بايد رعايت کرد تا دچار عکس العمل هاي منفي آن نشويم.
![](http://old.farsi.al-shia.org/wp-content/uploads/2017/05/footer-logo.png)
آدرس: قم، خیابان شهید فاطمی، مقابل کوچه 21 پلاک 294
تلفن تماس: 37745111-025
فکس : 37742073-025