جواد محدّثى
سلام بر گل زيباى مجتبوى در بوستان حُسن نبوى، سبط اكبر، الگوى كمال و آينه جمال، كه ميلادش در نيمه رمضان، رويِش گلى در بوستان ماه خدا بود.
سلام بر مجتباى آل محمد، فرزند برومند على و زهرا عليهماالسلام ، كه گوهر درياى فضيلت بود.
سلام بر آن «آينه حُسن ازلى»، كه تولّد فرخندهاش در آستانه «شبهاى قدر»، بركتى مضاعف بر سفره افطار و سحر روزه داران است.
در خندههاى صبحدم نيمه ماه مبارك، يك ميلاد نهفته بود، كه دامن دامن زيبايى و حُسن به بشريّت ارزانى داشت و همه ما را بر سفره احسانش مهمانِ كرامت او ساخت، تا از مائده معنويّتى خدايى بهرهمند شويم.
سلام بر او، كه كرامت و جود، آينه دار فضايل اوست. دلهاى شيعيان، با نسيم روح نواز نام زيبايش، صفا مىگيرد و ياد او همچون عطر بهشتى مشام جانها را مىنوازد.
امروز هم، پس از گذشت هزار و چهارصد سال، شادى و شعفى را كه با تولّدش در خانه على و فاطمه عليهماالسلام پديد آمد، مىتوان حس كرد.
فاطمه عليهاالسلام ، درياى پيوسته به رسالت بود و على عليهالسلام مسند نشينِ امامت. وقتى اين دو دريا به هم پيوست، غوّاص آفرينش از تلاقى اين دو دريا، «گوهر حُسن» به چنگ آورد.
لؤلؤ سبز اين دو دريا، «حسن بن على» بود.
اين مولود، شش سال از لبخندها و نوازشهاى پيامبرخدا صلىاللهعليهوآلهوسلم و آغوش معطّر او بهرهمند شد و عطر بهشت در سايه نامش قرار و آرام يافت.
عصاره هستى و ميوه باغ كمال و گل دامان زهراى عزيز بود.
«سرور جوانان بهشت» بود و لقب «مجتبى»، تابلوى زيبايى است كه برگزيدگى و كمال او را مىنماياند و فضايل او را در چشم انداز نگاه مردم قرار مىدهد.
آن گونه كه مهمانان ماه خدا، بر سفره رحمت الهى متنعّم مىشوند، شيعيان نيز در مهمانخانه هميشه گشوده آن پيشواى سخاوت، از معنويت و پارسايى و بزرگوارى او بهره مىبرند.
او، همدرد محرومان، همراه ضعيفان، همنواى فرشتگان و هم آواى كرّوبيان بود.
امام صابر و عابد و كريمى بود كه عاشقانه به عبادت مىايستاد و پيوسته لبهايش كه غنچه جمال آفرين بود، به ذكر محبوب مترنّم بود. با ياد مرگ، به خوف و گريه مىافتاد و هنگام نماز، رنگ از چهرهاش مىپريد.
شوق ديدار خانه خدا، بيست و پنج بار او را پياده به حرم خدا كشاند.
وجودش وقف خدا بود و هستىاش در خدمت بندگان خدا.
«كريم اهلبيت» بود و شعاع كرمش دور و نزديك و آشنا و غريب و خويش و بيگانه را فرا مىگرفت.
اگر بباليم كه او امام ماست، بجاست و اگر فخركنيم كه مقتداى ماست، رواست. سلام بر آن حجّت حق و مِشكات هدايت الهى!
امام و اسوهاى كه بوى بهشت در سخن و سكوتش پيچيده بود و صلح او زمينه ساز قيام «عاشورا» گشت و قهرمانى ميدانِ «صبر و پايدارى» به نام او سكّه خورد.
امام مظلومى كه شرايط، حتى براى شهادتى خونين و تحوّل آفرين و رسواساز برايش فراهم نبود. براى مصلحت اسلام و مسلمين، جام تلخ صلح را سركشيد و در اين راه، زخم زبانهايى از نزديكترين يارانش هم شنيد.
سلام بر صبر خدايىاش، كه ما را الهام بخش صبورى در راه حق است.
سلام بر صلح حماسىاش، كه ما را آموزگار عمل به تكليف و تبعيّت از وظيفه است.
سلام بر بقيع غريبش، كه رواق مظلوميّت اهل بيت و شيعه است.
سلام بر آن مسموم شهيد، بر آن مظلوميّت مجسّم و تجسّم مظلوميّت.
اينك… ماييم و مائده كرامت آن «كريم اهلبيت»، كه پيوسته گسترده است و خوشه چينان معنويّت و ايثار را مهمان فضايل خويش ساخته است.