دقیقاً روشن کنید چه گروهها و افرادی در برابر صلح امام حسن (علیه السلام ) مقاومت کردند؟ لطفاً توضیح دهید؟
پاسخ :
اگر ما تاریخ اسلام را از متون اصلی و مورد اعتماد به دقت مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دید که امام حسن (علیه السلام ) در واقع اقدام به صلح نکرد، بلکه صلح به آن حضرت تحمیل شد. یعنی شرایط جامعه اسلامی به گونهای بود که صلح غیر قابل اجتناب بود. لذا صلح امام حسن (علیه السلام ) با معاویه، از دشوارترین حوادثی بود که اهلبیت ( علیهم السلام) پس از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از ناحیه این امت بدان دچار شدند. امام حسن با این صلح مصائب و دردهای رنج آوری را تحمل کرد که هیچ کس جز امام معصوم به کمک خداوند، قدرت تحمل آن را ندارد. اما در رابطه با جواب سؤال فوق که مخالفین صلح امام چه کسانی و چه گروههایی بودند باید ابتدا به ترکیب نیروهای اردوگاه امام نگاه کرد، که چه افرادی و چه گروههایی با چه هدفهایی در این اردو شرکت کرده بودند. بعد ببینیم چه کسانی و چرا مخالفت با صلح میکردند.
ترکیب سپاه امام طوری بود که هر گروهی با اهداف خاص خود، در آن شرکت داشتند. گروه اول: جمعی از شیعیان امام و پدرش. گروه دوم: جمعی از طرفداران حکمیت (خوارج) که به هر طریقی در صدد جنگ با معاویه بودند، گروه سوم: طرفداران هرج و مرج و آشوب و طمعکاران غنیمت جنگی و احیاناً شکاک؛ و گروه چهارم: صاحبان عصبیتهای قبیلهای که دنبالهرو سران قبایل بودند و دین انگیزه آنان نبود.[۱]
لذا با توجه به این ترکیب، معلوم است که هدف همه موافقین مبارزه و جنگ یکی نبود. بلکه برای برخی منافع شخصی یا قبیلهای (نه تکلیف شرعی) اهمیت داشت، لذا امام در جواب حجر بن عدی (که خواهان ادامه جنگ بود) فرمود: ای حجر همه مردم آنچه را که تو دوست میداری، دوست ندارند و عقیده آنان همچون عقیده تو نیست و آنچه که من کردم فقط برای این بود که تو و امثال تو باقی بمانید و خداوند هر روز در شأنی است.[۲]
معترضان به امام حسن در جریان صلح آن حضرت بیشتر از دو گروه بودند، یکی خوارج که به هر نحو ممکن میخواستند به هدف خود که همان کشتن معاویه بود برسند. به همین دلیل با امام علی (علیه السلام ) نیز به مقابله برخاستند. و گروه دوم تعدادی از شیعیان که روحیه انقلابی و آتشین داشتند و با تسامح میانهای نداشتند. آنها با صلح مخالف بوده و گاه و بیگاه به امام اعتراض میکردند و حتی با عبارتهای نامناسب امام حسن (علیه السلام ) را خطاب کرده، «یا مذل المؤمنین» میخواندند.[۳] ولی امام این گروه را با بیان هدف خود و تشریح وضع موجود قانع میکردند. آنها هم قبول کرده و پیروی از امام مینمودند. امام در جوابشان میفرمود: من مذل المؤمنین نیستم، بلکه معز المؤمنین هستم.
امام در جواب معترضان در جای دیگر فرمودند: که اقدام من شبیه اقدام آن عالم (حضرت خضر) همراه موسی است که کشتی را سوراخ کرد و هدف او حفظ کشتی برای صاحبانش بود و هدف من هم حفظ اصل دین و تشیع است.[۴]
از میان معترضان میتوان به افرادی همچون حجر بن عدی، مالک بن حمزه، مسیب بن نجبه و سلیمان بن صرد خزائی و قیس بن سعد اشاره کرد که از بزرگان صحابه امیرالمؤمنین (علیه السلام ) و امام حسن مجتبی (علیه السلام ) بودند.
قیس بن سعد که با صلح مخالف بود بعد از صلح مضطرب بود. روزی به مجلسی که معاویه هم در آن بود وارد شد و متوجه حضرت امام حسین (علیه السلام ) شد و از آن حضرت پرسید که بیعت کنم؟ حضرت اشاره به امام حسن کرد و فرمود: او امام من است و اختیار با او است.[۵] این مطلب در منابع اهلسنت به صورت مخالفت امام حسین با امام حسن (علیه السلام ) آمده، که البته نمیتواند درست باشد زیرا امام حسین (علیه السلام ) تا وقتی که امام حسن (علیه السلام ) زنده بودند، خود را مطیع برادر و امام خویش میدانستند و هیچگاه کوچکترین اعتراضی نکرده است. او میدانست که برادرش هر تصمیمی بگیرد، بهترین تصمیم است. البته منابع تاریخی که توسط متعصبین سنی مذهب به رشته تحریر در آمده از همان ابتدا سعی دارند که امام حسن (علیه السلام ) را یک فرد صلح طلب معرفی کنند و این طور القا کنند که این امام حسن (علیه السلام ) بود که درخواست صلح کردند و به دنبال این طرز تفکر است که خیلی از یاران و حتی برادر امام حسن (امام حسین (علیه السلام )) را در زمره مخالفین صلح قرار میدهند. آنها امام حسن (علیه السلام ) را تبرئه میکنند و مظلوم و صلحطلب نشان میدهند تا به دیگران تهمت بزنند. اما آنچه از منابع معتبر شیعی بر میآید این است که معاویه ابتدا درخواست صلح کرده و از طرف دیگر با حیله و ترفند با توجه به اینکه نیروهای موجود در اردوگاه امام از تیرههای مختلف بودند سعی کرد اختلاف افکنی کند و تا حدودی هم موفق شد و لذا وضعی پیش آمد که امام مجبور به صلح شدند. حضرت در جواب معترض دیگری فرمود: از صلح با معاویه منظوری جز این نداشتم که شما را از کشته شدن برهانم.[۶]
بنابراین در رابطه با مخالفت عدهای با صلح امام حسن میتوان گفت: کسانی که امام را به راحت طلبی و عافیت اندیشی متهم کردهاند، اغلب از خوارج و کسانی بودند که به دنبال منافع شخصی خود بودند. هر چند و در این میان گروهی از شیعیان بودند که تحت تأثیر شور و احساس، و داشتن روحیه انقلابی و همچنین برای کسب پیروزی در مقابل معاویه یا گرفتن امتیاز از معاویه با صلح مخالفت میکردند. ابن اثیر معتقد است مخالفت قیس بن سعد با صلح و عدم بیعت او با معاویه گرفتن امتیازات بیشتر در رابطه با شیعیان بوده.[۷]
معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ اخبار الحسن، هیثم بن عدی ثعلبی.
۲ـ صلح حسن و معاویه، احمد بن محمد.
۳ـ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی.
۴ـ جاودانهترین نرمش قهرمانانه تاریخ، شیخ راضی یاسین، ترجمه سید علی خامنهای.
۵ـ حسن کیست؟، فضل الله کمپانی.
پی نوشت:
[۱] . شیخ مفید، ارشاد، ج ۲، انتشارات اهل بیت، چاپ اول، ۱۴۱۳، قم، ص ۱۳٫
[۲] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۷، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، نشر نی، چاپ اول ۷۴، ص ۹٫
[۳] . جعفریان، رسول، حیات فکری سیاسی ائمه، انتشارات انصاریان، چاپ پنجم ۸۱، ص ۱۵۳٫
[۴] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، مؤسسه وفا، بیروت، لبنان، چاپ دوم، ۱۴۰۳، ص ۱۹٫
[۵] . بحارالانوار، پیشین، ص ۶۱٫ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ۱، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، ۷۳، ص ۴۳۲٫
[۶] . آل یاسین، شیخ راضی، صلح امام حسن، ترجمه سید علی خامنهای، انتشارات آسیا، چاپ یازدهم، ۶۵، ص ۳۲۴٫
[۷] . ابن اثیر، الکامل، ترجمه عباس خلیفی، ج ۱، انتشارات علمی، ص ۲۵۱٫