همه ما به این موضوع آگاهیم که مردان و زنان، از لحاظ جسمى و روحى، با هم متفاوتاند، همان گونه که در خلقت ظاهرى، با هم تفاوت دارند، در مسائل روحى و روانى نیز از یکدیگر متمایزند. هنگامى که یک ازدواج صورت مىگیرد و زن و مردى زندگى مشترکى را شروع مىکنند، هر یک از آنها، به کلى فراموش مىکنند که با دیگرى متفاوتاند و این تفاوتها هم بسیار است.
زن و مرد گمان مىکنند اگر طرف مقابل دوستش دارد، باید همان گونه باشد که او مىخواهد. از این رو سعى در تغییر طبیعت و فطرت دیگرى مىکند تا او را به دلخواه خویش درآورد این دلیل باعث مىشود تا روابط زناشویى متشنج شود و فرصت گفت و گوى صمیمى و دوستانه از بین برود.
در زندگى مشترک مرد و زن، باید بدانند که همسران خود را همان گونه که هستند، بپذیرند.
زنان با مردان تفاوتهاى اساسى دارند. این تفاوتها را بشناسند و به آنها احترام بگذارند.
یکى از بزرگترین تفاوتهاى میان زن و مرد این است که هر کدام از آنها چگونه با فشارهاى روحى کنار مىآیند و در برخورد با مشکلات چگونه عمل مىکنند و به چه نحوى عکسالعمل نشان مىدهند.
در این گونه مواقع، مردها به شدت در خود فرو مىروند و گوشهگیر مىشوند. در صورتى که زنها با هیجانى فزاینده غرق در مسأله مىشوند و خود را گرفتار مىکنند.
زمانى که مشکل پافشارى بر مرد وارد مىشود، او بسیار ساکت مىشود و در خود فرو مىرود تا بتواند راهحلى پیدا کند. اما بر عکس، زن از طریق صحبت کردن درباره جزئیات مشکلش به آرامش مىرسد.
هنگامى که مشکلى براى زنى پیش مىآید، او تنها به یک شنونده نیاز دارد که بدون داورى و بدون ارائه راهحل، با دلسوزى به احساسات و گفتههایش گوش کند.
اگر همسر شما از موضوعى ناراحت و کلافه است. به گرمى به سخنان او گوش دهید و اصلاً سعى نکنید که مشکل گشایى کنید و یا مسأله او را کوچک و بى اهمیت جلوه دهید. بلکه فقط با دلسوزى و تأیید، حرفهایش را بشنوید. این موقع است که زن احساس حمایت مىکند و خشنود و راضى مىشود.
صحبت کردن، «نیاز» یک زن است و مرد هنگامى در روابط خود با همسرش موفق است که به این «نیاز» احترام بگذارد.
پس باید به این موضوع توجهى عمیق و اساسى داشته باشیم که زمانى زن احساس مىکند از سوى همسر خود مورد احترام و پذیرش قرار گرفته است که شوهرش، شنوندهاى خوب براى سخنان و احساسات او باشد.
یک مرد موفق به احوال همسرش اهمیت مىدهد، وقتى به منزل مىآید حال او را مىپرسد و از او سؤال مىکند که روزش را چگونه گذرانده است، هنگامى که مىبیند او ناراحت است با علاقه و دلسوزى مىخواهد تا برایش حرف بزند، به او نگاه مىکند و نشان مىدهد که به سخنانش توجه دارد. به کتاب هایى که مىخواند و مطالبى که بازگو مىکند، توجه و علاقه نشان مىدهد. با صبورى به حرفهایش گوش مىکند، مرتب به ساعت نگاه نمىکند یا روزنامه ورق نمىزند و کلامش را قطع نمىکند.
این گونه است که زن احساس اعتماد و امنیت مىکند و از عشق همسرش مطمئن مىگردد ، حس مىکند که مورداحترام قرارگرفته است. زمانى که زن احساس احترام مىکند، برایش آسانتر است که از مرد آن طور که در خورش باشد، قدردانى کند. موضوع دیگرى که در زندگى زن و مرد متفاوت است مسأله چرخه طبیعى احساسات زن است. زنان همچون امواج دریا متلاطم و متغیرند. زمانى سرشار از عشق و گاهى غمگین هستند.
با شناخت این بعد از وجود زن، راحتتر مىتوان با احساساتش کنار آمد و او را درک کرد. انتظار اشتباهى است که از یک زن توقع داشته باشیم همیشه سرحال و خوشحال باشد. چرا که به روال طبیعى، او داراى فرود و فراز احساس است و نمىتواند به طور ثابت یک رفتار همیشه دید ارائه دهد.
با پذیرش این موضوع، مىتوان به یک زن کمک کرد تا با آرامش، روند فطرى چرخه احساسات خود را طى کند و به سلامت روحى و روانى دست یابد. شنونده بودن و توجه به سخنان و عواطف زن، تأثیر شگرفى در گذراندن آرام این مراحل دارد.