«ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر»؛(عنکبوت/۴۵)
انحرافات جنسى، از دردناکترین مشکلات بشر در آستانه قرن بیست و یکم است. بررسیهاى کینزى در سال ۱۹۴۸ نشان داد که از هر ۱۰۰ مرد آمریکایى، ۴ مرد منحصرا همجنسخواه هستند، یعنى کوچکترین تمایلى به جنس مخالف ندارند! این در حالیست که گروههاى پر تعداد دیگرى از این ۱۰۰ نفر، همجنس را بر غیر همجنس ترجیح میدهند یا تفاوتى بین همجنس و غیر همجنس برایشان نیست و یا با این که به غیر همجنس متمایلند، به طور اتفاقى یا بیش از اتفاقى، همجنسبازى نیز مىکنند. بدین ترتیب این آمار نشان مىدهد، بیش از ۳/۱ مردان آمریکایى بعد از سالهاى بلوغ خود همجنسىبازى کردهاند و حداقل نصف این آمار، در مورد زنان آمریکایى نیز صادق است.(۱)
تازه این آمار مربوط به زمانى است که تفسیر غلط از نظریات فروید و انحراف از آن، گسترش چندانی پیدا نکرده بود. بدیهى است پس از گذشت چند دهه باید هم همجنسبازها به جایى رسیده باشند که در پارلمان آمریکا براى خود نماینده داشته باشند و کمیسیون تشکیل دهند.
جالب اینجاست که برخى منابع علمى روانپزشکى، حتى این تمایل را در برخى کاملا بهنجار و در افراد طبیعى با شخصیت پایدار و عارى از هر گونه نشان روانى و با انطباق خوب از نظر اجتماعى توصیف کردهاند!(۲) با این اوصاف، اگر همجنسبازى و لواط، انحراف جنسى نیست، مىتوان حدس زد که انحرافات جنسى در قاموس غرب دیگر چه واویلایی است؟!
بچهبازى، نمایش اعضاى جنسى، سادیسم و مازوخیسم جنسى، مبدلپوشى، خودارضایى، نظربازی، حیواندوستى، مردهدوستى و نمونههاى بسیار متعدد دیگرى که قداست قلم، مانع از توصیف آنهاست، همگى نمونههایى از مهار گسیختگى و سقوط فاجعهآمیز غرب در قهقرای فساد جنسى و فحشاء به شمار مىآیند.
بدین ترتیب انحرافات جنسى صرفنظر از مشکلات اجتماعى، فرهنگى، خانوادگى و… که ایجاد میکنند تنها در بعد پزشکى و آن هم جداى از نتایجى که در بروز بیماریهاى جسمى ماند بیماریهاى مقاربتى بر جاى مىگذارند، به خودى خود، از بزرگترین مشکلات پزشکى بشر امروز به حساب مىآیند.
این در حالیست که در جوامع اسلامى، قرنهاست که نماز فعالانه و مقتدرانه بسان یک منجى از هر حیث قابل اطمینان، دامان مددجویندگان از خویش را از هر گونه فحشاء و انحراف جنسى پاک و مصون داشته است.
آیین اسلام با ترغیبهایى متعدد به امر ازدواج و به خصوص با وضع قانون مقدس و درخشان ازدواج موقت(که با وجود آن که از موارد اساسى اختلاف شیعه و سنى است، در کشور شیعه مذهب ما نیز بسان ممالک اهل سنت، به فراموشى محض سپرده شده است) از هر جهت انسان را براى ارضای غریزه نیرومند جنسى، از طریق مشروع راهنمائى مىکند. آیات متعدد سورههاى نور، احزاب، بقره، نساء و… بهترین گواه براى این موضوع است.
اما علاوه بر تحریک همه جانبه اسلام براى ازدواج و حتى سهل نمودن آن مثلا با وضع قانون متعه(براى ریشه کن کردن موانع اقتصادى ازدواج) و علاوه بر مجازاتهاى سختى که برای منحرفین جنسى در نظر گرفته شده است، سایر قانونهاى اسلامى به گونهاى ارایه شدهاند که چنانچه حتى شخص به دلایلى از ازدواج باز ماند، هرگز به فساد و انحراف آلوده نشود و در رأس این قانونها، فریضه نورانى “ نماز ” است.(۳) نمازگزار با امداد از “ نماز ” توانایى کنترل غرایز خود را افزونى مىبخشد و آتش سوزاننده و پر لهیب فحشاء را که چه بسا ممکن است به انحراف جنسى بیانجامد به آب عفاف سرچشمه گرفته از “ نماز ” خاموش مىکند.
پینوشتها
۱- ترجمه سیناپس روانپزشکى کاپلان؛ سادوک؛ جلد سوم؛ ص ۷۲
۲- روانپزشکى لیفودریس؛ مقاله اختلالهاى جنسی؛ ترجمه دکتر لون داویدیان؛ ص ۳۱۳
۳- براى شرح بیشتر رجوع شود به نکته پانزدهم از این مجموعه مقالات؛ با عنوان “ تاثیر نماز بر بیمارى مقاربتى ”