گفتگوى غیرحضورى با استاد شهید علامه مطهرى(ره)

اشاره

شاید یکى از دلایلى که آثار “شهید مطهری” همچنان کارآمد است و جوانان که نسل پویا جامعه هستند، هنوز هم می‌توانند پاسخ سؤالات خود را در آثار ایشان بیابند، عمیق و ریشه‌اى بودن مسائلى است که حضرت استاد به آن پرداخته‌‏اند. از جمله مسائلى که بسیار سؤال ‏انگیز می‌نماید “حجاب” است. حجابى که اسلام براى مسلمین به ارمغان آورد، از همان ابتدا باعث ‏شد همواره زورمندان شهوت‏‌پرست که این حکم با قلب مریض آنان همراهى نمی‌کرد، با آن به مبارزه پرداختند و تاریخ شاهد این مبارزه بوده است. در دوره معاصر، ما شاهد یک هجمه بسیار قوى از ناحیه کسانى که می‌خواستند ایران و ایرانیان را زیر سلطه خود درآورند نسبت‏ به حجاب بودیم. آنان دریافتند تا هنگامى که زنان متدین، با حجاب خود از دین‏شان پاسدارى می‌کنند و فرزندانى با ایمان و غیور در دامن خود پرورش می‌دهند راه تسلط هر کس و هر دولتى بر این سرزمین بسته است. آنان ابتدا حمله فیزیکى را در دوره رضاخان شروع کردند و پس از خلق آن حماسه‏‏‌هاى شورآفرین توسط زنان با ایمان ایران که با چنگ و دندان از حجاب خود حمایت می‌کردند، نتوانستند کار خود را از پیش ببرند، به همین جهت از سنگر دیگر با شبهه‏‌افکنى در ذهن جوانان و ایجاد فضاى ابهام ‏آلود نسبت‏ به حجاب و تبلیغات سوء علیه آن می‌رفتند تا به مقصد خود برسند که در چنین فضایى “شهید مطهری” این استاد ” استدلال” و “عمل” و “دین” پا به عرصه گذاشتند و به طور منطقى پاسخ شبهه‌هاى آنان را دادند با پیروزى انقلاب این ترفندها و نقشه‏‌ها نقش بر آب شد، اما دشمن باز آرام ننشست. گفت‏ و گوى غیرحضورى ما با استاد، به این موضوع می‌پردازد.

دیدار آشنا: با سلام خدمت‏ شما، حضرت استاد! یکى از مسائلى که فکر می‌کنم در ذهن نسل جوان ما پرسش ‏آفرین شده “حجاب” است، به خصوص با فضاى شبهه ‏آلودى که در پیرامون آن ایجاد کرده‌اند. لطفا بفرمایید آیا قبل از اسلام حجاب وجود داشته است یا خیر؟

استاد شهید مطهرى: اطلاع من از جنبه تاریخى کامل نیست. اطلاع تاریخى ما آنگاه کامل است که بتوانیم درباره همه ملل که قبل از اسلام بوده‌اند اظهار نظر کنیم. قدر مسلم این است که قبل از اسلام در میان بعضى ملل حجاب وجود داشته است. تا آنجا که من در کتاب‏‏‌هاى مربوط خوانده‌ام، در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت‏‌تر بوده است، اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است. ویل دورانت در مورد قوم یهود می‌نویسد:

«اگر زنى به نقض قانون یهود می‌پرداخت چنان‏که مثلا بی‌‌ ‏آن‏ که چیزى بر سر داشت ‏به میان مردم می‌‏رفت‏ یا با هر سخنى از مردان درد دل می‌کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه‌اش تکلم می‌کرد، همسایگانش می‌توانستند سخنان او را بشنوند در آن صورت مرد حق داشت ‏بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. [همچنین] حجاب سخت و شدیدى در ایران باستان حکمفرما بوده حتى پدران و برادران نسبت‏ به زن شوهردار نامحرم شمرده می‌شده‌اند»، به هر حال، آنچه مسلم است این است که قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست.

دیدار آشنا: حضرت استاد! من در تاریخ ویل دورانت‏ خوانده‌‏ام که ادعا می‌کنند حجاب از ایران وارد اسلام شده نظر شما چیست؟

استاد شهید مطهرى: قطعا چنین نیست. تاریخ قطعى بر خلاف آن شهادت می‌دهد. بی‌‏شک زن جاهلیت همچنان بوده که ویل دورانت توصیف می‌کند ولى اسلام در این جهت تحولى به وجود آورد. عایشه همواره زنان انصار را این‏ چنین ستایش می‌کرد:

«مرحبا به زنان انصار همین‏ که آیات سوره نور نازل شد، یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید سر خود را با روسری‏‏‌هاى مشکى می‌پوشاندند، گویى کلاغ روى سرشان نشسته است.

ام‏ السلمه نقل می‌کند: پس از آن‏ که آیه سوره احزاب (یدنین علیهن من جلابیبهن …)(۱) نازل شد، زنان انصار چنین کردند. فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمان‏‏‌هاى غیرعرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) وجود داشت‏ شدیدتر شد نه این‏ که اسلام اساسا به پوشش زن هیچ عنایتى نداشته باشد.

دیدار آشنا: بسیار خوب. حال که حجاب مربوط به قوانین اسلام است و از سایر ملت‏‌ها نیامده، می‌رسیم به بحث فلسفه حجاب، برخى فلسفه حجاب ما را “رهبانیت” و “ریاضت” دانسته‌اند، آیا این مطلب صحت دارد؟ همچنین بفرمایید آیا کسانى بوده‌اند که فلسفه پوشش آنها رهبانیت و ریاضت ‏باشد؟

استاد شهید مطهرى: ما منکر نیستیم که رهبانیت و ترک لذت در نقاطى از جهان وجود داشته است و شاید بتوان پوشش زن را در جاهایى که چنین فکرى حکومت می‏‌کرده است از ثمرات آن دانست. پدیدآمدن پوشش طبق این نظریه دنباله و نتیجه پلید دانستن ازدواج و مقدس شمردن عزوبت است. در اینجا بد نیست قسمتى از گفته “برتراند راسل” را در این موضوع بیاوریم: “به خصوص در قرون اول مسیحیت این طرز فکر سن پل (بولس مقدس) از طرف کلیسا اشاعه تمام یافت و تجرد مفهوم تقدس به خود گرفت و عده بی‌‏شمارى راه بیابان پیش گرفتند تا شیطان را منکوب سازند. کلیسا ضمنا با استحمام به مبارزه پرداخت. زیرا خطوط بدن، انسان را به طرف گناه می‌راند. کلیسا چرک بدن را تحسین کرده، رایحه بوى بدن صورت تقدس به خود گرفت، زیرا باز به نظر سن‏پل نظافت‏ بدن و آرایش آن با نظافت روح منافات دارد، شپش مروارید خداوند شد”.

[اما] اسلام با فکر “ریاضت” و “رهبانیت” سخت مبارزه کرده است. این مطلب را مستشرقین اروپایى هم قبول دارند. اسلام به نظافت تشویق کرده و به جاى این‏ که شپش را مروارید خدا بشناسد! گفته است: “النظافه من الایمان”(۲) پاکیزگى جزء ایمان است. پیامبراکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) شخصى را دید که موهایش ژولیده و جامه‌هایش چرکین بود فرمود: “من الدین المتعه”(۳) یعنى تمتع و بهره‏‌مندى از نعمت‏‌هاى خدا جزء دین است و هم آن حضرت فرمود: “بدترین بنده، شخص چرکین و کثیف است”. در حدیث دیگر داریم: “تنظفوا… و لا تشبهوا بالیهود”(۴) یعنى نظیف باشید و خودتان را شبیه به یهود نکنید، بعد فرمودند زنان یهودى که فاسد شدند بدان جهت که شوهرانشان کثیف بودند. بنابراین، چنین فلسفه‏‏‌اى [رهبانیت] با روح اسلام و سایر دستورهاى آن قابل تطبیق نیست و اسلام که پوشش را تعیین کرد در هیچ جا به چنین علتى استناد نجسته است.

دیدار آشنا: پس فرمودید رهبانیت در اسلام پذیرفته نیست و نمی‌تواند فلسفه یکى از اصول اسلام یعنى حجاب باشد. حضرت استاد عدم امنیت چطور؟ آیا می‏‌توان فلسفه حجاب را عدم امنیت زنان دانست و گفت حال که در قرن بیست و یکم هستیم و امنیت وجود دارد پس حجاب مبنایى ندارد؟

استاد شهید مطهرى: اولا این سخن درست نیست که در عصر ما امنیت کامل درباره زن برقرار است. در همین دنیاى صنعتى اروپا و آمریکا که به غلط آن را دنیاى متمدن می‌نامیم، احیانا آمارهاى وحشت ‏آورى از فساد می‌خوانیم، چه رسد به دنیاى به اصطلاح نیمه متمدن. تا در جهان، حکومت‏ شهوت برقرار است، هرگز امنیت ناموسى وجود نخواهد داشت. در روزنامه اطلاعات آمده بود: «… در نیویورک در مدت ۶ ماه، ۳۰۰۰ شکایت از هتک ناموس به زور به اداره پلیس رسیده است. سن این عده شاکیان بین شش سال تا هشت ‏سال بوده است.» پس این ادعا که در عصر ما امنیت ناموسى کامل برقرار است و صاحبان نوامیس باید از این نظر خاطرشان جمع باشد یاوه‌اى بیش نیست. ثانیا فرض کنیم امنیت کامل در جهان برقرار شده و تجاوز دیگر وجود ندارد. [اما] مسلما علت دستور پوشش در اسلام عدم امنیت نبوده است. لااقل علت منحصر و اساسى، عدم امنیت نبوده است. زیرا این امر نه در آثار اسلامى به عنوان علت پوشش معرفى شده است و نه چنین خبرى با تاریخ تطبیق دارد. در میان اعراب جاهلیت پوشش نبود و در عین حال، امنیت فردى به واسطه زندگانى خاص قبیله‏‏‌اى و بدوى وجود داشت‏ یعنى در همان وقت که در ایران نا امنى فردى و تجاوز به ناموس به حد اعلى وجود داشت و پوشش هم بود، در عربستان این‏ گونه تجاوز بین افراد قبایل وجود نداشت. ما منکر وجود ناامنى و بی‌‏عدالتی‏‏‌هاى زمان گذشته و تاثیر آنها در مخفی‏ کردن زن نیستیم [ولى] نمی‌توانیم بگوییم که اسلام صرفا به خاطر برقرار ساختن امنیت، دستور پوشش را وضع کرده است. فلسفه اساسى پوشش چیز دیگرى است، در عین حال نمی‌خواهیم بگوییم که مساله امنیت زن از گزند مرد، به هیچ وجه مورد توجه نبوده است و مدعى این موضوع نیز نیستم که در عصر ما این فلسفه بی‌مورد است و امنیت کامل براى زن از ناحیه تجاوزات مردانه برقرار است.

ادامه دارد…

پی‌نوشت‌ها

۱-سوره احزاب/۵۹

۲-علامه محدث نوری؛ مستدرک الوسائل؛ ج۱۶؛ ص۳۱۹

۳-ثقه الاسلام کلینی؛ کافی ج ۶؛ صفحه ۴۳۹

۴-نهج الفصاحه ص۲۹۶

منبع: دیدار آشنا؛ مرداد ۱۳۸۰؛ شماره ۱۴