گلدزيهر، اگناس(Ignaz Goldziher)
(1850 – 1921 م.)
مستشرق مجارى يهودى الاصل و داراى تحصيل و تدريس در دانشگاه هاى بوداپيست،لايپزيگ، برلين و ليدن است.
در سوريه، الجزاير، فلسطين و مصر فعاليت هاى علمى و فرهنگى داشت، در الازهر نزد استادانى همچون محمد عبده به فراگيرى دانش هاى اسلامى پرداخت ودر سوريه با شيخ طاهر الجزايرى عضو مجمع علمى دمشق و مدير كتابخانه ظاهرى آشنا شدو بهره ها از وى برد. گلدزيهر داراى پژوهش هاى فراوان در تاريخ اسلام و دانش ها و فرقه ها وگرايش هاى اسلامى است، به طورى كه از اين نظر شخصيت وى بى نظير است.
آثار منتشر شده گلدزيهر در قلمرو فرق اسلامى عبارتند از:اولين پژوهش وى، مقاله اى در تحليل مذهب داود ظاهرى است كه در كنگره مستشرقان لدين در سال 1883 ارائه شد و در سال 1884 به صورت كتاب چاپ شد. گرچه عنوان كتاب دلالت بر مذهب ظاهريه دارد، ولى محتواى آن تحليل جامعى است از فرايند ظاهرگرايى دردو بعد كلام و فقه اسلامى، علل رشد اين گرايش، نقش ابن حزم در پى ريزى عقايد دينى براساس مبانى ظاهرگرايى و تداوم اين انديشه تا ابن تيميه و مقريزى.
به نظر مى رسد كه گلدزيهر براى اين پژوهش، همه كتابهاى ابن حزم و داود ظاهرى راگردآورى كرد و در اين راستا كتاب الابطال ابن حزم را منتشر نمود. مقاله اى در بررسى و توصيف كتاب الفصل فى الملل و النحل ابن حزم در مجله شرقى آلمانى، ( keleti Szemle ) نوشت. وى همانند برخى ديگر از مستشرقان نقدهايى بر آن كتاب مطرح ساخت و به ويژه داوريهاى ابن حزم درباره يهود، مسيحيت، تورات و انجيل را نقادى نمود و مورد مناقشه قرار داد.
وحدت سياق فصلهاى كتاب با بخش مربوط به مسيحيت و يهوديت و الحاق آن به كتاب، همچنين نسبت اين بخش با رساله اظهار تبديل اليهود و النصارى للتوراة و الانجيل منسوب به ابن حزم و اينكه آيا اين كتاب يا آن بخش را در نقد ابن النغديله نوشته يا نه؟ از مباحث مورد مناقشه گلدزيهر و ديگر خاورشناسان است.
و همچنين به آلمانى در آداب جدل از نظر شيعه (لايپزيگ، 1874)، مقاله اى هم درباره شيعه در مجله آلمانى Keleti Szemle نگاشت.
در زمينه اسماعيليه و باطنى گرى نيز فصلهايى از كتاب المستظهرى فى الرد على الباطنيه ابوحامد غزالى را منتشر كرد (ليدن، 1916) و مقدمه مطولى به آلمانى در عقايد باطنى ونحوه شكل گيرى آنها در ابتداى آن آورد. علاوه بر اين، مقدمه اى بر كتاب التوحيد محمد بن تومرت پيشواى موحدين – كه به كوشش لوسيانى تصحيح شده بود – نوشت (الجزاير،1903) و نيز مقاله اى درباره اخوان الصفا در مجله ( Islam هامبورگ) منتشر كرد.
از سوى ديگر، وى پژوهش هايى در مورد عقايد و شريعت مرجئه، قدريه و معتزله انجام داد، كه اولى به سال 1899 و دومى به سال 1896 به چاپ رسيد. در ادامه اين پژوهش هامقاله اى درباره فخر رازى (مجله (1912 , Islam و مقاله اى درباره معتزله (مجله 18 , Islam و16، 1915) منتشر كرد. اما مهمترين اثر وى دو كتاب: سخنراني هايى درباره اسلام به آلمانى(بوداپست، 1881 و هيدلبرگ، 1910) و روش هاى تفسير قرآن از نظر مسلمانان (ليدن، 1920)است. كه در بسيارى از مواضع آن، بررسي هايى در باب فرق اسلامى دارد. دكتر عبدالحليم نجار يكى از نويسندگان مصرى، كتاب اخير را با عنوان مذاهب التفسير الاسلامى به عربى ترجمه كرده است.
عنوان اصلى كتاب سخنرانيهايى درباره اسلام چنين است:
ber den Islam ن Vorlesungen اين كتاب، مجموعه سخنراني ها و درس هاى نويسنده است و در اروپا به انگليسى ترجمه شد و در سال 1981 به چاپ رسيد. آقاى ارن اين كتاب را به فرانسه ترجمه كرد (پاريس،1920)، سه تن از مترجمان مصرى: محمد يوسف موسى، عبدالعزيز عبدالحق و على حسن عبدالقادر آن را با عنوان العقيدة والشريعة فى الاسلام به عربى ترجمه كردند. ترجمه عربى همراه با تعليقات نقادانه مترجمان است. محمد غزالى كتابى در رد مطالب اين كتاب و نقدگلدزيهر با عنوان دفاع عن العقيدة والشريعة نوشته و در مقدمه، نظر منفى خود را نسبت به اين كتاب چنين بيان داشته است:
«ان الكتاب من شر ما الف عن الاسلام و اسوء ماوجد اليه من طعنات »، سپس علينقى منزوى آن را با عنوان درسهايى از اسلام با حذف تعليقات مترجمان مصرى و افزودن تعليقات خودش از عربى به فارسى ترجمه كرد.
گلدزيهر همچنين مقاله اى درباره ابن كيسان الاصم، متكلم معتزلى دارد كه در مجله (175 – 174 ,6) Islam چاپ شده است.