اشاره:

احمَد بن عَبدُالحَلیم معروف به ابن تَیمیه حَرّانی (۶۶۱-۷۲۸ق) از علمای اهل سنت و اندیشمند تأثیرگذار سلفی بود. ابن تیمیه فتاوا و آراء شاذ و نادر بسیاری دارد و علمای مذاهب عامه و شیعه نقدها و ردیه‌های بسیاری بر آثار او نوشته‌اند. بسیاری از دیدگاه‎های جریان‎های سلفی از جمله وهابیت در اندیشه‌های ابن‎تیمیه ریشه دارد. نظرات عالمان دینی و نویسندگان، درباره ابن تیمیه بسیار متفاوت است؛ برخی او را ستوده و برخی تا حد کفر نکوهش کرده‌اند.

آیا جز این است که توجه به ظواهر و عدم تعقل در متون روایی باعث شده است که وهابی­ها معتقد گردند خداوند(العیاذ بالله)دارای کتف، کمر، انگشتان و«پا» و کفشهای از جنس طلا می ­باشد!؟

ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه[۱] و کتب دیگر و ابن قیّم شاگردش در«حادی الارواح»[۲]می­ گوید خداوند دارای پا است، به این بیان که در روز قیامت جهنم پر نمی ­شود و مرتب از خداوند می­ خواهد که چیزی در آن بریزد، خداوند هرچه از انسان­ها داخل جهنم می ­افکند بازهم پر نمی­ شود و فریاد«هل من مزید» جهنم بلند است تا اینکه خداوند پایش را داخل جهنم می ­گذارد و آنگه جهنم پر می ­شود و می­گوید: «قط قط» بس است بس است ؟!

و در کتاب دقایق التفسیر و کتب دیگر می­ گوید که خداوند دارای ساق می ­باشد و در این رابطه روایتی بدین گونه نقل می ­کند: در روز قیامت ساق خود را نشان می­ دهد و تمام مردان وزنان با ایمان در مقابل خدا به سجده می ­افتند.[۳] ابن تیمیه در مقابل کسانی که گفته ­اند، ائمه حدیث از این روایت اعراض کرده ­اند به شدت مخالفت نموده و گفته است: اینکه ائمه از این گونه روایات اعراض نموده­اند بهتان عظیم است[۴]

تقی الدین حصنی دمشقی عالم بزرگ اهل سنت متوفای ۸۲۹ ق در کتاب «دفع الشبهه عن الرسول و الرساله » از ابن تیمیه نقل می­ کند که وی معتقد بوده است خداوند درحالی که کفشهایی از طلا در پایش است به آسمان دنیا فرود می­ آید«وفی رجلیه نعلان من الذهب»[۵]

پی نوشت:

[۱] . منهاج السنه، ج ۵ ص۱۰۰، بیان تلبس الجهمیه، ج ۲، ص۱۶۷؛ اجتماع الجیوش الاسلامی، ج ۱، ص۱۰۰؛  مجموع الفتاوی، ج۳ ص ۱۳۹؛  الفتاوی الکبری، ج ۵ ص۹۶٫

[۲] . حادی الارواح، ج ۱، ص۲۷۸ ؛ روضه المحبین،ج ۱ ص۴۲۷ ؛ شرح قصیده ابن قیم، ج ۱، ص۱۳۱٫

[۳] . دقایق التفسیر، ج ۲، ص۱۷۱، الفتاوی الکبری، ج  ۵ ص۳۰۲؛ مجموع الفتاوی، ج ۷ ص۲۷۵ ، اجتماع الجیوش ااسلامی، ج ۱ص۳۴ ؛ الصواعق المرسله، ج ۱ص۲۵۲؛ حادی الارواح، ج ۱ص۲۱۲٫

[۴] . دقایق التفاسیر، ج ۲، ص۱۷۱٫

[۵] . الحصنی الدمشقی، ابوبکر بن محمد، دفع الشبهه عن الرسول والرساله، ص ۹۹٫