مقدمه

اگر به آدم‌هاى گوناگونى که از کنار شما در خیابان مجاور و شلوغ عبور می‌کنند، اندکى تأمل کنید، درباره هر کدام که داراى تیپ و شکل و شمایل خاصى هستند، چه قضاوتى می‌کنید؟

افراد با کت و شلوار، پیراهنِ آستین‌کوتاه، چادر یا روسرى، کفش کتانى، در حال جویدن آدامس، با لباس تعمیرکارى و یا اتوکشیده، کرواتى و اُدکلانى، همراه با کیف دستى پارچه‌اى و یا سامسونت، موهاى بلند از پشت بسته یا کوتاه همراه با ته‌ریش، قیافه عبوس و اخمو و یا شاداب و خندان، صورت و چهره زمخت با سبیل کلفت و یا باوقار و آرام، لباس‌هاى تنگ و چسبان و کوتاه، رنگارنگ و یا تیره و… به‌راستى درباره هر یک از این‌ها چه قضاوتى می‌کنید؟

آیا ژولیدگى ظاهر و آشفتگى و برافروختگى چهره، و یا وقار و طمأنینه ظاهر و آراستگى آن، در نوع شخصیت آدمى تأثیرگذار است؟ آیا می‌توان گفت نوع پوشش آدمى برگرفته از جهان‌بینى اوست و انسان‌‌هاى مادی‌گرا و یا وابسته به مکاتب نهیلیسم با دین‌داران و مؤمنان الهى در نوع پوشش متفاوتند؟! آیا پوشش برگرفته از فرهنگ آدمى است؟

این قلم بر آن است که به پرسش‌هایى از این دست در قالب چند نکته پاسخ دهد.

الف) پوشش و شخصیت

۱- نوع پوشش آدمى می‌تواند بیان‌گر نظام فکرى و جهان‌بینى و ارزش‌ها و افق‌هاى فکرى حاکم بر او باشد. در هر جامعه‌اى نوع پوشش آدمیان، علاوه بر این‌ که تابع شرایط اقلیمى و محیطى است، حکایت از جهان‌بینى، ارزش‌ها و هنجارهاى حاکم بر فرهنگ آن جامعه دارد. زنان مسلمان در یک جامعه دینى با پوشش مناسب در اجتماعات ظاهر می‌شوند.

۲- نوع و سبک پوشش و آرایش و روی‌آورى به تنوع پوششى و نوآورى در پوشش و بهره‌گیرى از مدهاى متنوع می‌تواند حاکى از شخصیت آدمى و خط فکرى او می‌باشد. آدم‌هاى دم‌دمی‌مزاج و مدپرست و کسانى که هر روز به دنبال مد و پوشش خاصى می‌روند و دائماً پوشش و سبک آرایش ظاهر خویش را تغییر می‌دهند، معمولاً از ماهواره‌ها و آن سوى آب‌ها آرمان خویش را جست‌وجو می‌کنند و به‌ نوعى، افرادى وابسته به فرهنگ بیگانه، غریبه و خودباخته تلقى می‌شوند. دم‌دمى مزاجى، تقلید افراط‌گونه، فقدان ثبات رأى و … از ویژگی‌هاى این گونه افراد است.

۳- در همه جوامع، تغییر و تحول و نوآورى، همواره امرى پسندیده و واپس‌گرایى، تحجر، کهنه‌گرایى و رکود، امرى مذموم و ناپسند است و آراستگى ظاهرى روزانه، تغییر سبک مو، ظاهر و اُتوى لباس‌ها، پیرایش موها در حد اعتدال، چینش اثاثیه منزل و محل کار به سبک زیبا، بهره‌گیرى از رنگ‌هاى جدید، نو و شاد و به‌ طور کلى آراستگى خود و محیط زندگى و کارى، و تغییر، تحول و نوآورى در آن، حکایت از برخوردارى فرد از انضباط درونى، غریزه فطرى، وقار، شادابى و خوش‌سلیقگى او دارد. از سوى دیگر، تحجر، آشفتگى، ژولیدگى، بی‌نظمى، عدم تغییر، یک شکلى و بی‌شکلى و … نشان از انزواگزینى، رکود و رخوت فرد دارد.

۴- تغییر، تحول و نوآورى، باید متعادل باشد. اگر نوآورى به معناى گرایش به ایجاد راه‌هاى جدید و نوین، و اصلاح راه‌هاى پیشین، براى دسترسى سریع به اهداف مورد نظر باشد، امرى پسندیده است. اما اگر نوآورى و تغییر و تحول بر اساس معیارهاى عقلانى و منطقى صورت نگیرد، به انحراف کشیده شده، موجب ساخت‌شکنى، شکستن هنجارهاى موجود و پذیرش افراطى و بی‌حد و حصر هر نوع تغییر و تحولى در جامعه می‌شود.

۵- نوع پوشش آدمیان بیان‌گر تعلق خاطر آنان به فرهنگ دارد. استفاده و بهره‌گیرى از پوشش مناسب با فرهنگ ملى و دینى ایرانى تناسب دارد. استفاده از رنگ‌هاى شاد و لباس‌هاى مناسب، نشانه شخصیت ایرانى و دینى مستقل و حکایت از عزت نفس و وابستگى به فرهنگ این مرز و بوم دارد. همان‌ گونه که استفاده از کروات، بهره‌گیرى از لچک‌هاى کوتاه، لباس تنگ و چسبان و پوشش ناکافى براى مردان و زنان و اهمیت ندادن به نوع پوشش و حضور در اجتماعات با پوشش نامناسب، حاکى از عدم تعلق خاطر چنین فردى به فرهنگ بومى، ملى و دینى دارد و نشانه وابستگى او به فرهنگ‌هاى بیگانه است.

ب) آثار و پیامدهاى پوشش

علاوه بر آنچه گذشت، پوشش افراد، پیامدها و آثارى نیز در پى دارد و تأثیرگذار بر شخصیت و حاکى از هیمنه آدمى است؛ به برخى از آن‌‌ها در اینجا اشاره می‌گردد:

۱- آراستگى ظاهرى و خودآرایى فرد و نظافت ظاهرى و پاکیزگى او، نقش به‌سزایى در جاذبه ظاهرى او داشته، او را از شخصیتى با ثبات و باوقار برخوردار کند.

۲- همواره ظاهر آدمى تا حدود زیادى برگرفته و حاکى از باطن او دارد. ظاهر جذاب، شیک، آراسته، نظیف و … می‌تواند حکایت از درونى آرام، منظم و فاقد هر گونه آشفتگى باشد.

۳- خودآرایى و آراستگى، عاملى براى آرامش روحى و روانى آدمى است. در مقابل، آشفتگى ظاهرى و به هم ریختگى، عاملى در بی‌ثباتى و عدم آرامش خاطر و طمأنینه روحى او دارد. آدم‌هاى باوقار، آراسته و نظیف که فرصت رسیدگى به ظاهر خود دارند، حداقل غافل از پردازش باطنى نخواهند بود اینان از آرامش درونى برخوردارند و افرادى صبور و با حوصله‌اى خواهند بود که کمتر عصبانى می‌شوند.

۴- اگر خودآرایى و آراستگى ظاهرى، توأم با رسیدگى باطنى فرد باشد و فرد هم‌زمان با آراستگى ظاهرى، اصلاح و آراستگى درونى را بیاغازد، این امر موجب تعادل شخصیت آدمى، یک‌رنگى ظاهر و باطن او خواهد شد. یک‌رنگى، پرهیز از دورویى و ریا و عدم تعادل شخصیت فرد و دم‌دمى مزاجى، از آفات یک‌بعدی‌نگرى است.

اگر خودآرایى و آراستگى ظاهرى توأم با خودآرایى و رسیدگى به درون باشد، موجب نفوذ فرد در دل دیگران می‌شود. به عبارت دیگر، محبوبیت و نفوذ در دل و جذابیت ظاهرى، ناشى از خودآرایى و رسیدگى به درون و تهذیب نفس است.

۵- لباس زیبا و پوشش مناسب، موجب تقرب به خدا نیز هست. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«خود را به وسیله لباس، زیبا کنید؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایی‌ها را دوست دارد.[۱]‌» بنابراین، وقتى آدمى احساس می‌کند با پوشیدن لباس زیبا رضایت محبوب را جلب نموده، زمینه شادابى و نشاط روحى خود را فراهم کرده است. این امر تأثیر فراوانى بر شخصیت او دارد.

۶- لباس تمیز و زیبا و آراستگى ظاهرى، غم و اندوه را از انسان می‌زداید؛ چرا که تمیزى و زیبایى، شادابى و نشاط می‌آورد و جایى در دل انسان براى غم و اندوه باقى نمی‌گذارد. در مقابل، استفاده از لباس‌هاى تیره، تنگ و چسبان، دل را سیاه می‌کند و آدمى را غم‌دار. این نکته، فحواى بسیارى از روایات نیز هست.۲

پی‌نوشت‌ها
۱- وسایل الشیعه، ج ۳، ص ۳۴۰؛
۲- در این زمینه مراجعه کنید به: پرسمان؛ سال دوم؛ شماره ۱۲؛ و پرسمان؛ سال سوم؛ شماره ۱۴؛
نویسنده: محمد فولادى
منبع: پایگاه باشگاه اندیشه