در حدیث دوات و قلم که به حدیث قرطاس معروف است آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مریض بود و مردم داخل خانه او جمع شده بودند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در این حال فرمود بیاورید تا نامه ای برای شما بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید. عمر بی معطلی گفت مریضی بر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم غلبه نموده است و قرآن در نزد شما[در نزد ما] است و کتاب خدا ما را کافی می باشد. بعد از این سخن عمر، کسانی که داخل خانه بودند دچار اختلاف شدند و با هم دشمنی ورزیدند برخی از آنان میگفتند نزدیک شوید تا نامهای برای شما بنویسد که بعد از آن هرگز گمراه نشوید و برخی دیگر همان را می گفتند که عمر گفت، و چون اختلاف و هیاهو در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از حد گذشت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود از پیش من برخیزید. و بعد از آن ابن عباس مدام می گفت مصیبت بزرگ آن اختلاف و هیاهویی بود که بین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و آن نامهای که برای آنان می خواست بنویسد حایل شد.[1]
در ین حدیث به صراحت رسول گرامی اسلام عدم گمراهی مسلمانان و امت خود را متوقف بر نامه ای کرده است که می خواست آن را در واپسین روزهای عمر شریفش بنویسد. حالا که نامه اش به علت مانعیت عمر نوشته نشد بر اهل سنت لازم است که به این سوالات پاسخ بدهند:
- آیا عمر و تمام کسانی که با او از نوشتن نامه پیامبر گرامی اسلام جلوگیری کردند ایمان خود را نسبت به رسالت آن حضرت زیر سوال نبرده اند؟
- آیا عمر با این کار خود باعث گمراهی امت اسلامی نشده است؟
- اینکه پیامبر اسلام فرموده اند که امت من بعد از من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شود و یکی از آنها اهل نجات است، آیا عامل اصلی این افتراق امت به نوشته نشدن این نامه بر نمی گردد؟
[1] . صحیح بخاری، ج5ص2146، باب قول المریض قوموا عنی؛ و ج6ص2680 باب کراهیه الاختلاف؛ صحیح مسلم، باب ترک الوصیه لمن لیس له شئ، ج3ص1259؛ صحیح ابن حبان، ج14ص563، باب ذکر اراده المصطفی کتبه الکتاب لئلا یضلوا بعده، سنن نسایی، ج3ص433، باب کتابه العلم؛ و ج4ص360، باب صلاه المریض بالعائد؛ مسند احمد، ج1ص336؛ فضائل القرآن، ص32، باب اذا اختلفتم فقوموا) .