بهاییت زاییده استعمار است؛ استعمار کهن این فرقه ضاله رابرای فردای خود به وجود آورد تا بتواند از اموزه های ساختگی آن در جهت سیاست های ناعادلانه خود در کشور های مستضعف جهان در دوران «استعمار نو » و « استعمار فرانو» سود جوید.
ویژگی بارز بهاییت تعمیق باور تمکین بی چون و چرای مردمان از حاکمان وابسته است این ویژگی امکان هر گونه انقلاب ، اعتراض و نهضتی را سلب می کند .
در این مقاله اجمالا نگاهی به روابط بهاییان با قدرت های استبدادی هم چون انگلیس، فرانسه ، رژیم صهیونیستی ،شیلی، آرژانتین ، اتیوپی ، اوگاندا ، فیلیپین و امریکا خواهیم داشت.
مقدمه
بهائیت از جمله فرقههایی است که در قرن ۱۹ میلادی سربرآورد و با طرح ادعاهای عجیب از نیابت امام زمان(عج) تا مهدویت و نبوت حتی الوهیت، طرفدارانی را برای خود دست و پا کرد.
نکته جالب در مورد این فرقه پیشتیبانی بیحد و حصر کانونهای استکباری و استبدادی شرق و غرب از آنهاست که اهمیت و چرایی نسبتشناسی بهائیان را با آنها ضروری میسازد.
مروری عبرت آموز در پیشینه بهاییت موید آن است که در واقع بهایی گری قسمی رها سازی حاکمان با رنگ و لعابی مذهبی است که از سوی کانون های استبدادی از گذشته تا کنون در سراسر جهان تبلیغ می شود ؛ جهان استکبار به آموزه های فردی و غیر اجتماعی مسیحیت اکتفا نکرده و علاوه بر اعزام مبلغان تبشیری به چهار گوشه جهان، روی به فرق بدعت آور ، اجتماع گریز و سیاست زده ای چون بهاییت می آورد؛ برای آن که بتوانیم نسبت میان بهاییت و استبداد را بررسی کنیم لاجرم می بایست به سراغ دول استبدادی و استکباری رویم .
۱-انگلیس
ارتباط بهائیت با استعمار انگلیس مورد اجماع و توافق غالب مورخان و سیاست دانان معاصر است.
بهائیان همواره از خطمشی سیاسی انگلیس پیروی کردهاند. [۱] از بهائیت به عنوان بنگاه جاسوسی این کشور یاد میکنند.
[۲]روابط سران فرقه بهائیت با انگلیس در طول تاریخ به ویژه اعطای لقب «سر» و نشان شوالیه از سوی ملکه انگلستان به عباس افندی آشکار میگردد.[۳].
با سقوط حکومت تزاری روسها، حمایت آنان از بهائیت خاتمه یافت و در این اوضاع انگلستان جای روسیه را گرفت.
حمایتهای وافر انگلیسیها از شخص بهاء، تمایلات غربگرایانه وی را تقویت کرد و بدین ترتیب پیوند محکمی میان وی و دولت استعمار انگلیس برقرار شد.
[۴] آغاز ارتباط انگلستان با بهائیت به دورانی بازمیگردد که بهاء از سوی ناصرالدین شاه در عراق تبعید بود، کنسول انگلیس در عراق باب مراوده را با وی گشود و به وی پیشنهاد تابعیت انگلیس را داد.
انگلیس در ایران مراکزی هم چون کمپانی نفت جنوب، پلیس جنوب، بانک شاهنشاهی و … را در سیطره استعماری خود درآورده بودند، انگلیسیها در این مراکز تعامل هماهنگ شدهای را با بهائیان داشتند و در واقع این بهائیان بودند که مسیر سلطه انگلیسی را هموار میکردند.
[۵] از سوی دیگر بهائیان در بسیاری از موارد برای حفظ جان خود از گزند مخالفان در کنسول گریها و تلگراف خانههای انگلیس پناه میگرفتند[۶]
از جمله مکانهایی که انگلیس اجازه نفوذ به بهائیان اعطا کرده است رسانهها و بنگاههای خبری انگلیسی هم چون بیبیسی میباشد به عنوان نمونه حسن موقر بالیوزی در خلال سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۸۰ میلادی به عنوان اولین مدیر بخش فارسی رادیو لندن مشغول به کار شد.
درجریان استثمار نفتی ایران و به وجود آمدن شرکت نفت انگلیس و ایران(B.P) چهرههای بهایی هم چون فواد روحانی، مسعودروحانی و هوشنگ فرخان حضور داشتند.
همچنین بعد از سلطه مجدد شرکت نفت انگلیس و ایران و سایر شرکتهای نفتی غربی در قالب عنوان «کنسرسیوم» پس از کودتای ۲۸ مرداد، فعالیت بهائیان دیگری چون امیرعباس هویدا صورت میپذیرد. [۷]
در ماجرای فعالیت پلیس جنوب (S.P.R) که انگلیسیها به فرماندهی«سرپرسی سایکس» به مرکزیت شیراز در جنوب ایران پدید آورده بودند نیز برخی چهرههای بهایی تأثیرگذار همچون احمدعرفان و غلامعباس آرام حضور داشتند.
غلامعباس آرام در جریان نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران نیز به انگلیسیها خوش خدمتی کرده و به سمتی کلیدی در وزارت امور خارجه دست پیدا میکند و حتی پس از کودتای ۲۸ مرداد به سمت وزیر امور خارجه ارتقا مییابد.
وی همچنین در قضیه قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ در کسوت وزارت امور خارجه نقشی پر رنگ را در کنار اسدالله علم در سرکوب نهضت ضد استعماری مردم ایفا نمود.
[۸] از موارد مهم همکاری بهائیان با انگلیسیها، مشارکت آنان در کودتای تمام انگلیسی سوم اسفند سال ۱۲۹۹ میباشد که منجر به ظهور رژیم غربگرای پهلوی میشود.
در دوران محمدرضا پهلوی نیز بهائیان ارتباط خود را با انگلیسها استمرار بخشیدند از جمله چهرههای شاخص بهائیان در این عصر سپهبد اسدالله صنیعی است وی در دوران ولیعهدی محمدرضا شاه آجودان مخصوص دربار بود وپس از به سلطنت رسیدن شاه پستهای خطیری چون وزارت جنگ و وزارت تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی را از آن خود نمود.
صنیعی شدیداً به انگلیس گرایش داشت و زد و بندهای اقتصادی و سیاسی فراوانی را با آنها صورت میداد وی پس از پیروزی انقلاب به انگلستان فرار کرد. [۹]
یکی از اصلیترین سیاستهای استعماری انگلیس در کشورهایی مانند ایران، تلاش در جهت کسب اطلاعات فرهنگی به منظور غارت ذخائر فرهنگی و مواریث باستانی است.
همدستی برخی از عناصر شاخص بهائیت با سفارتخانه انگلیس هم چون عباسافندی غیر قابل انکار است. در ادامه شخصیتهای بهایی دیگری مانند عزیزاللهخان خیاط و هژبر یزدانی در این زمینه به دلالیهای بزرگی دست زدند و به مملکت خود خیانت کردند. [۱۰]
به شهادت تاریخ انگلیسی ها که طعم قدرت نافذ روحانیت شیعه و اصول عزت مندانه و صاحب نظر در علم الاجتماع اسلام را در ایران چشیده بودند به زعم خود با رقیب تراشی و به وجود آوردن فرقه بهاییت و گماردن مهره های کلیدی در درون حاکمیت و دربار شاهان ایرانی کوشیدند مکتب اسلام را به انزوا برند غافل از اینکه اموزه های زنده و پویای اسلام که در جان و باور مردم ایران روییده بود به این سادگی از میدان خارج نخواهد شد .
۲ـ فرانسه
استعمار فرانسه، اسلام را تهدیدی فرهنگی و سیاسی و یک خطر دائمی نظامی برای طرحهای خود در گسترش مستعمرات میدانست.
[۱۱]به همین منظور با هرگونه اقدام اسلامستیزانه همراهی میکردند به همین دلیل با عباس افندی ارتباط برقرار کردند و از او خواستند برای مستعمرات فرانسه در شمال افریقا مبلغ بهایی ارسال کند، این پیشنهاد فرانسویها مورد استقبال افندی قرار گرفت.
این پیشنهاد فرانسویها در راستای گسترش فعالیتهای مسونهای تبشیری دین مسیحیت به منظور زدودن چهره اسلام در مستعمرات افریقاییشان مخصوصاً در کشور الجزایر صورت گرفت.
برتری که بهائیت بر مسیحیت داشت این بود که به عقاید اسلامی مردم نزدیکتر بود و میتوانست در میان لایههای مختلف جامعه مسلمان رسوخ کرده و عقاید آنها را متزلزل کند و حکم جهاد را زیر سؤال برده و لزوم اطاعت آنان از حکومت جائر را مورد تأکید قرار دهد و بر تحریم دخالت ملت در امر سیاست پافشارد.
[۱۲]همه این موارد در تعالیم بهائیت وجود داشت و از این حیث بهترین گزینه در برابر استعمارگران فرانسوی بود.
بهائیت در ایجاد تفرقه، حفظ سیادت فرانسویها، از هم پاشیدن کانونهای مبارزاتی ضد استعماری و … بیتأثیر نبود.
۳ـ رژیم صهیونیستی
سرزمینهای اشغالی فلسطین در طول تاریخ قبله بهائیان محسوب شده و پایتخت معنوی آنان یعنی بیتالعدل اعظم در شهر حیفا این سرزمینها قرار داده شده است.
این موضوع سبب شده تعامل بهائیان با اسرائیل جنس ویژهای داشته باشد.
ارتباط بهائیان با صهیونیستها به قبل از تأسیس رژیم اسرائیل باز میگردد به گونهای که حسینعلی بهاء مژده تجمع و عزتیابی یهودیان را در ارض موعود مطرح میکند، عباس افندی نیز پس از نشست و برخاستهای فراوان با صهیونیستها، دم از بازگشت یهودیها به قدس میزند.
بهائیان از سال ۱۸۶۸ میلادی به شهر عکا رفتند.
پیوند بهائیان با کانونهای مقتدر یهودی غرب تداوم یافت و مرکز بهائیگری در سرزمین فلسطین به ابزاری مهم برای عملیات بغرنج ایشان و شرکایشان در دستگاه استعماری بریتانیا بدل شد.
این پیوند در دوران ریاست عبد البها (یعنی عباس افندی) بر فرقه بهایی تداوم یافت.
در این زمان بهائیان در تحقق راهبرد تأسیس دولت یهود در فلسطین که از دهههای ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ میلادی آغاز شده بود با جدیت شرکت کردند.
[۱۳]همزمان با سال ۱۹۴۸ میلادی و روی کارآمدن رژیم صهیونیستی، علائق مشترک صهیونیسم و بهائیان در قالب برخی اظهار نظرها عیان میشود.
در این زمینه روحیه ماکسول (بیوه شوقی) عنوان میکند که «من ترجیح میدهم که جوانترین ادیان (بهائیت از تازهترین کشورهای جهان (اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت که آینده ما (بهائیت و ا سرائیل) چون حلقات زنجیر به هم پیوسته است» [۱۴]در سال ۱۹۵۴ اسرائیل تسهیلات جدیدی را در اختیار بهائیان قرار میدهد.
از جمله این که شعبههای محافل ملی بهائیان بعضی کشورها مثل انگلیس و کانادا در فلسطین اشغالی را به رسمیت شناخت تا امکان فعالیت مستقل داشته باشند و به بهائیان اجازه داده شد که در هر نقطه از کشور اسرائیل، اموال غیرمنقول را بلامانع و به نمایندگی از طرف محافل متبوعه خویش ثبت نمایند.[۱۵]
در کنار سیاستمداران رژیم صهیونیستی، بنگاههای خبری و رسانهای صهیونیسم نیز به طور مستمر و نه مقطعی از بهائیان جانبداری کردهاند.
در این رسانهها از بهائیت به عنوان «دیانت چهارم» یاد میشود.
تبلیغ بهائیت از محورهای اصلی این رسانههاست در این خصوص ترتیب دادن مصاحبه با سران بهایی در دستور کار رسانهها قرار میگیرد.
در جریان جنگ ۶ روزه اعراب با اسرائیل در سال ۱۹۶۷ میلادی که منجر به اشغال بخش وسیعی از سرزمینهای اسلامی به دست رژیم صهیونیستی شد، بهائیان بر خلاف شعارهای صلح طلبانهشان از اسرائیل حمایت کردند و این رژیم را مورد تفقد مالی قرار دادند.
بهائیان یکبار دیگر و در نبرد اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۷۳ میلادی از این رژیم پشتیبانی کردند.
این جنگ که بر خلاف نبرد قبلی از سوی مسلمانان آغاز شده بودند مواضع صهیونیستها را به شدت تضعیف کرد و بهائیان را به تکاپو واداشت تا با اقدامات فرهنگی و درج مقالات در نشریات، نزاع موجود را بخوابانند.
تعامل نزدیک بهائیان با رژیم صهیونیستی و آشکار شدن قرابت فکری این فرقه ضاله با اسرائیل، وجهه آنان را در دنیای اسلام مشخص کرد و مسلمانان را به موضعگیری واداشت.
اتحادیه عرب در این خصوص در سال ۱۹۷۵ میلادی عکسالعمل نشان داد.
همچنین مجمع الفقه الاسلامی وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۹۸۸ میلادی قطعنامهای را منتشر کرد که در آن بهائیان را کافر و خارج از دین اسلام میشمرد و صراحتاً بر ضرورت برخورد با آنان تأکید داشت. [۱۶]
بهائیان در اسرائیل میکوشند تا با جذاب جلوه دادن اماکن به اصطلاح مقدس خود در سرزمینهای اشغالی، گردشگران خارجی را به این مکانها بکشانند.
اسرائیل سالانه از طریق «توریسم بهائی» مبالغ هنگفتی را کسب مینماید.
شهرههای عکا و حیفا مهمترین شهرهای مذهبی بهائیان در اسرائیل هستند در عصر پهلوی، بهائیت تلاشهای جدی به منظور توسعه نفوذ اسرائیل در ایران نمود.
این تلاشها با تکاپوی بهائیان به منظور تسخیر پستهای کلیدی اجرایی در کشور همراه بود.
پس از قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ عوامل بهایی هم چون امیرعباس هویدا و منصور روحانی کوشیدند شاه را به مقابله جدی با روحانیت دینی تحریک کنند.
از چهرههای شاخص بهایی دیگری که به صهیونیسم خدمت کردند عبدالکریم ایادی ـ پزشک ویژه شاه ـ بود.
وی علاوه بر پشتیبانیهای سیاسی، از طریق انعقاد قراردهای نظامی سنگین با اسرائیل، به صهیونیسم خدمت کرد. [۱۷]
پس از انقلاب روابط بهائیان با اسرائیل ادامه یافت، مسئولان عالی رتبه رژیم صهیونیستی از اماکن مقدس بهائیان بازدیدهای متناوبی را انجام دادند و اعلام نمودند که اسرائیل پذیرای کلیه بهائیان از سراسر جهان خصوصاً کشورهای اسلامی است.
متقابلاً بهائیان با جمعآوری کمکهای مالی و ارسال آن به تلآویو و همچنین وارد کردن محصولات اسرائیلی سعی به کمک به اقتصاد رژیم صهیونیستی داشتهاند.
بهایی گری را می توان بخشی از پروژه اسلام ستیزی قلمداد کرد که سالهاست توسط سران صهیونیست دنبال میشود .
این آیین ساختگی که در پی به چالش کشیدن احکام و تعالیم اسلامی است با طرح آزادی در روابط اشخاص و به تعبیر دقیق تر بی بند و باری جنسی مشتریان هوس باز خود را پیدا می کند این شاخصه در اسرائیل مکانی که امروزه در ردیف پیشتازان صنعت سکس قرار دارد چندان بی ارتباط نمی نماید .
۴ـ شیلی
همزمان با روی کار آمدن آلنده به عنوان ریئس جمهور مردمی در سال ۱۹۷۰ میلادی در کشور شیلی و تشکیل ائتلاف ضدامریکایی در این کشور، امپرالیسم جهانی، دیکتاتوری به نام ژنرال پینوشه را بر سر کار آورد و تا سال ۱۹۹۰ وی را بر مردم تحمیل کرد.
پینوشه خفقان را در جامعه بهوجود آورد و مخالفان خود را از میان میبرد. در این شرایط و به دلیل آموزههای چون«عدم دخالت در سیاست» و «اطاعت از حکومت» در فرقه بهائیت، این جریان مورد توجه پینوشه قرار گرفت و نمایندگان جامعهبهایی با وی دیدار کردند.
نتیجه این دیدار این بود که بهائیان باوجود فضای خفقانزای آن روزگار در شیلی، اجازه فعالیت و تبلیغ یافتند [۱۸] .
۵ـ آرژانتین
این کشور مورد توجه جدی صهیونیستها و بهائیان در دوران معاصر بوده و جمعیت صهیونیستهای آن بهخصوص در پایتخت در سالهای اخیر فزونی یافته است. آرژانتین همانند برخی دیگر از کشورهای امریکای لاتین شاهد کودتاهای بسیاری در طول تاریخ معاصر خود بوده است.
بهائیان در دوران یکی از این کودتاگران به نام «لانوسه» هیأتی را به این کشور اعزام میکنند و با آب و تاب فراوان از اصول بهایی خود هم چون «وفاداری نسبت به حکومت»دم زده و حکومت استبدادی این کشور را نسبت به اندیشههای مذهبی خود مشتاق میکنند .[۱۹]
۶ـ اتیوپی
پس از سقوط رژیم «هایله سلاسی» با تمایلات امریکایی در سال ۱۹۷۴ میلادی و رویکار آمدن رژیم «هایله ماریام» با تمایلات کمونیستی، همچنان روابط اتیوپی و اسرائیل حفظ شد.
و این استحکام در روابط به بهائیان که پیوند جدی با اندیشههای صهیونیستی داشتند، مجال داد تا حتی در دوران جنگ داخلی در این کشور آزادانه تبلیغ کنند و از سوی حکومت ضمانتهای امنیتی دریافت کنند. [۲۰]
۷ـ اوگاندا
اوگاندا از جمله مستعمرات انگلستان بود که در سال ۱۹۶۲ میلادی استقلال یافته است.
اسلامگرایی در این کشور، موجب تقویت مسیونهای مسیحی از سوی انگلیس در این کشور شده است «اسلام منهای حکومت» اندیشه استعماری بوده که بر مردم مسلمان این کشور تلقین شده است.
اسرائیل نیز با حمایتهای بیحد و حصر انگلستان در اوگاندا فعالیت فراوانی انجام داده و حتی در مقطعی رژیم صهیونیستی برای این کشور دیکتاتور پرورش داده است.
بهائیان نیز به واسطه حضور پررنگ صهیونیستها در این کشور به تبلیغ اندیشههای منحرفانه خود از دیر باز مشغول بودهاند.
تأسیس ساختمان ویژه بهائیان در کامپالا نقطه عطفی در فعالیتهای تبلیغی بهائیان است.
از این حیث میتوان اوگاندا را مرکز بهائیان در افریقا قلمداد کرد. بهائیان در اوگاندا از حمایتهای سیاسی، مالی، رسانهای و … حکومت اوگاندا برخوردارند. [۲۱]
۸ـ فیلیپین
این کشور در سال ۱۹۴۶ میلادی از زیر یوق استعمار امریکا خارج و به استقلال دست یافت.
قبل از استقلال این کشور و پس از استقلال ـ به دلیل وجود عوامل غربگرا ـ برخی اقدامات اسلام ستیزانه در کشور از جمله تفوق تعداد کلیساها بر مساجد به وقوع پیوست.
همزمان با شکلگیری موج پایداری و بیداری اسلامی در این کشور، بهائیان نیز وارد این کشور شدند و با حمایتهای حکومتی سعی در آرام نگهداشتن امواج خروشان ضداستبکاری ضد استبدادی مردم مسلمان کردند. حتی به هیأتهای تبلیغی بهائیان اجازه ورود به زندانهای این کشور و ارشاد معترضان داده شد.[۲۲]
۹ـ امریکا
مقرر سازماندهی تشکیلاتی بهائیان در امریکا قرار دارد و دومین مکان مقدس آنان پس از اسرائیل در شهر شیکاگو است.
در میان شهرهای مختلف امریکا، شیکاگو به عنوان مرکز بزرگ فراماسونری امریکا شهرت دارد[۲۳].
سران بهائیت با محافل شبه ماسونی تعاملات ویژهای را برقرار نمودهاند. یکی از اقدامات زیر بنایی امریکا در ایران و در زمان عصر پهلوی، راهاندازی باشگاه یا کلوپ روتاری بود.
این کار توسط سازمان جاسوسی امریکا(سیا) و با مشارکت جدی بهائیان پس از انجام کودتای امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ رخ داد.
اولین روتاری در تهران بنا شد و پس از آن و تا سال ۱۳۳۸ در سایر شهرهای ایران هم چون تبریز، آبادان، کرج، شیراز و اصفهان گسترش یافت.
روتاریها، شعارهای فریبندهای چون تلاش در راه ایجاد دوستی، تعمیم موازین اخلاق، توسعه مؤدت و صلح در عرصه جهانی و … داشتند و با وجود آن که ادعا میکردند سیاسی نیستند اما رویکردهای سیاسی را اتخاذ و با دین اسلام مقابله میکردند، طرح ایجاد مدارس مختلط پسرانه و دخترانه، اشاعه فساد و فحشاء، راهاندازی کلوپ جوانان، تأسیس انجمن دوشیزگان و بانوان و … نتیجه فعالیت روتاریها در ایران بود. [۲۴]
از جمله نکات قابل ذکر در ارتباط امریکا با بهائیان تأسیس شرکت بهایی امنا در سال ۱۳۲۹ میلادی در این کشور است.
وظیفه اصلی این شرکت انجام امور موقوفات و هدایا، ضبط ما ترک بهائیان بدون اولاد و … میباشد.
بهائیان در امریکا در کاخ سفید هم نفوذ کرده و حتی به مقام مشاور ریئس جمهوری در دوره بیلکلینتون نیز رسیدهاند.
همچنین رؤسای جمهور این کشور (لیندون، جانسون و رونالد ریگان) از بهائیت به صراحت حمایت کردهاند.
در شرایطی که کاپیتالیسم امریکا دست به غضب اراضی و نابود ساختن فرهنگ و تمدن ساکنان بومی کشورهای سرخ پوستان، انتقال اجباری سیاهپوستان و استثمار تبعیض آلود آنها در آمریکا و … میزد از رهبران و هیأتهای بهایی مدام جهت سفر به امریکا دعوت به عمل آورده میشد. تا دم از صلح جهانی، مؤدت و سازش زنند.
یکی از قدیمیترین مجاری پیوند بهائیان با امریکا، روابط رهبران این فرقه با مسیونهای تبشیری(مبلغان مسیحی) امریکایی و مؤسسات وابسته به آنها در ایران و جهان بوده است.
بهائیت و مسیحیت هر دو با اسلام در تضاد هستند.
بهائیت اسلام را دیانتی، منسوخ و جزء ادیان عتیقه میشمارد و مسیحیت (تبشیری) نیز جنبه وحیانی و آسمانی اسلام را منکر میشود.
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، و از دست رفتن پایگاه ایران برای بهائیان، آنها دست به دامان امریکا بردند در این مقطع امریکائیان ترجیح دادند پایگاه اصلی بهائیان ایالات متحده نباشد و فعالیتها در یک کشور بیطرف صورت گیرد، علت این امر آن بود که امریکاییها نمیخواستند فعالیتهای بهائیان منتسب به سیا شود.
اما به مرور این رویکرد تغییر کرد و جانبداری رسمی امریکا از بهائیان علنی شد. [۲۵]
نمونه این جانبداری را میتوان در سال ۱۳۶۲ شمسی و بازداشت چندین بهایی در ایران به جرم جاسوسی برای بیگانگان و موضعگیری رئیس جمهوری امریکا ـ ریگان ـ عنوان نمود.
امام خمینی(ره) این جانبداری را دلیلی بر وابستگی سیاسی بهائیان به امپریالیسم امریکا عنوان کردند.
[۲۶]پس از این واقعه، خاک امریکا پناهگاه و مأمن آشکار بهائیان شد.
در سال ۱۳۸۵ شمسی برخی نمایندگان کنگره امریکا قطعنامهای را درباره وضعیت بهائیت در ایران به کنگره ارائه کردند و سرکوب بهائیان در ایران را محکوم کردند.
نتیجه گیری
تاریخ گواه ان است که بهاییان کمتر به مکان واحدی احساس تعلق نموده اند؛ پیروان این فرقه هر کجا که آنها را مورد حمایت قرار دهد اتراق و بدانجا دل خوش کرده اند، لذا مفهومی مثل وطن دوستی به ویژه در مورد کشور ایران برای آنها خالی از هر گونه اعتباری است به همین دلیل به سادگی به آرمان های ملی خود پشت می کنند ، میراث های فرهنگی مولد خود را تقدیم بیگانگان می کنند ، ثروت های روزمینی و زیر زمینی آب وخاک اصلی خود را مورد معامله با اغیار قرار می دهند و …
بهائیت برای ملل جهان هیچگونه حقی قائل نیست و تنها حاکمان را منشأ قدرت و گاهی سزاوار ستایش میداند.
بهائیان از اصول اولیه دموکراسی و حقوق بشر دور و بیزاراند و اساساً اصل عدم مداخله در امور سیاسی از جمله اصول مسلم این فرقه ضاله تلقی میشود.
سوای از جنبه عقب مانده و غیر دموکراتیک و اجتماعی آموزههای بهائیت این سؤال پیش میآید که آیا این اصل، دخالت در سیاست آن هم به نفع یک سیاست خاص نیست؟ یکی از اصول عقاید بهائیان که دارای ظاهری مترقی است مسئله «صلح عمومی» است در این جا تذکر این نکته لازم است که در مورد اقتباس عقایدی که دارای جنبههای مترقی است بهائیان فقط به ظواهر امر توجه نمودهاند و از لحاظ عمقی و منطقی هیچگونه ارزشی برای اعتقادات آنها نمیتوان قائل شد.
پی نوشت ها [۱] (خاطرات سیاسی سرآرتورهاردینگ، ترجمه جواد شیخالاسلامی، نشر تکامل ، تهران ، ۱۳۷۴ ،ص ۱۰۲ [۲] (ر.ک وزیر خاکستری، بازشناسی نقش داریوش همایون در حاکمیت پهلوی دوم، صفاءالدین تبرائیان، موسسه مطالعه تاریخ معاصر ایران، تهران، ۱۳۸۳، ص ۱۱۲ [۳] (ر.ک شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج۲،بی نا ،تهران ، ۱۳۶۲، ص ۲۰۱ [۴] (ر.ک امیرکبیر و ایران، محمود محمودی، نشر بنگاه آذر، تهران، ۱۳۲۳، ص ۲۵۶ [۵] (ایرانیان در میان انگلیسیها، کریم امامی، بی نا ،تهران ، ۱۳۶۱، ص ۲۸۵ [۶] (منبع پیشین، ص ۲۸۶ [۷] (دیپلماتها و کنسولهای ایران و انگلیس، لویی رابینو، ترجمه غلامحسین میرزا صالح، نشر تاریخ ایران، تهران ، ۱۳۷۴، ص ۱۵۹ [۸] .(ر.ک خاطرات جهانگیر تفضلی، به کوشش یعقوب توکلی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۶، صص۲۶ ـ ۳۳ [۹] (ر.ک ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲ نشر اطلاعات، تهران ،۱۳۷۹، ص ۴۶۹ [۱۰] (ر.ک شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی، ج۱،کتابخانه مجلس، تهران ،۱۳۷۴ ص ۳۴۱ [۱۱] (ر.ک گسترش اسلام در غرب افریقا، مروین هیسکت، ترجمه احمد نمایی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۶۹، ص ۴۰۱ [۱۲] (ر.ک تاریخ معاصر الجزایر، روبر آزرون، ترجمه منوچهر بیات مختاری، نثر دانشگاه فردوسی، مشهد، ۱۳۶۵، صص ۸۵ و ۸۴ [۱۳] (ر.ک جستارهایی از تاریخ بهائیگری در ایران»، تاریخ معاصر ایران، س۷، ش۲۷، پائیز ۱۳۸۲ [۱۴] (ر.ک «بهائیت و اسرائیل؛ پیوند دیرین و فراینده» نشریه تاریخ معاصر ایران، س۱۳، ش۴۹، بهار ۸۸ [۱۵] (ر.ک بهائیان، سیدمحمدباقر نجفی، تهران، نثر مشعر، تهران ، ۱۳۶۹، ص۷۱۱ [۱۶] (ر.ک مجمع فقه اسلامی، مصوبهها و توصیهها: از دومین تا پایان نهمین نشست، ترجمه محمدمقدس، قم، ۱۴۱۸، صص ۵ و ۸۴ [۱۷] (ر. ک ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، نشر اطلاعات،۱۳۷۹ ،ص ۲۰۲ [۱۸] (ر.ک شیلی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۷۷، ص ۵۷ [۱۹] (ر.ک آرژانتین، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی امور خارجه، تهران، ۱۳۷۴، ص ۵۲ [۲۰] (ر.ک اتیوپی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، ۱۳۸۱، صص ۱۱ و ۱۰ [۲۱] (ر.ک اوگاندا، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، ۱۳۷۴، صص ۹ و ۱۰ [۲۲] (ر.ک فیلیپین، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، ، ۱۳۸۲، ص ۱۹ [۲۳] (ر.ک فراموش خانه و فراماسونری در ایران، اسماعیل رائین، ج۳، ص ۴۶۸ [۲۴] (منبع پیشین، ص ۵۱۰ [۲۵] (ر.ک اسناد لانه جاسوسی امریکا، ش ۳۷، مسلکهای سیاسی استعمار، نشر دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ص ۱۲) [۲۶] (صحیفه نور،امام خمینی (ره)، موسسه اسماعیلیان ، قم ،۱۳۷۵، ج ۱۷، ص ۲۶۶