شمع یقین

یكی از عالمان متعبد و حكیمان متشرع عصر صفوی، میرزا حسن لاهیجی گیلانی قمی فرزند ملا عبدالرزاق لاهیجی است. این مقال به اندیشه و آثار و شرح حال آن حكیم، اختصاص دارد و در چند بخش، تقدیم می گردد.

پدر

او خلف صالح حكیم عارف، متكلم محقق، مولی عبدالرزاق بن علی بن حسین لاهیجی مشهور به فیاض است. عبدالرزاق یكی از فلاسفه بزرگ شیعه و از متكلمین سرشناس امامیه می باشد. زادگاه وی در لاهیجان از شهرهای گیلان بوده و اقامت و وفاتش در قم صورت گرفته است.

فیاض از شاگردان مبرّز حكیم مشهور صدر المتألهین ملا صدرای شیرازی و داماد آن جناب بوده است. او حكیمی متشرع و در فقه و اصول و فلسفه و كلام و عرفان، صاحب نظر بوده است. گویاترین شاهد این مدعا، اشاراتی است كه خود آن بزرگوار در دیوان اشعارش به مناسبتی پیرامون تحصیلات خود می نماید؛ بدین عبارت:

 بسی دانش آموختم زاوستاد

بسی نكته ها را گرفتم به یاد

بسی بوده ام با كتاب و دعا

بسی زهدور بودم و پارسا

بسی در بغل جزوه دان داشتم

اگر رندیی بد نهان داشتم

گهی در فروغ و گهی در اصول

شدم پنجه فرسای هر بُلفضول

چه شبها كه در حجره خوابم نبود

كه جا داشت نانم كه آبم نبود

زفقه و حدیث و اصول و كلام

زتفسیر و آداب و حكمت تمام

پی جمله یك عمر بشتافتم

زهر یك نصیب گران یافتم

گهی نیز در شعر پرداختم

زسحر بیان معجزی ساختم

تألیفات آن دانشمند گرانمایه پر از تحقیقات و ژرف نگریهای فلسفی و كلامی است كه اهم آنها عبارتند از:

الف( شرح تجرید الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی، فیاض دو شرح بر این كتاب نگاشته، یكی مبسوط به نام «شوارق الالهام» و دیگری مختصر به نام «مشارق الالهام»، شرح اول در دو جلد به چاپ رسیده ولی نسخه ای از شرح دوم تاكنون شناسایی نشده است.

ب( گوهر مرا، به فارسی، كه در آن یك دوره مسائل كلامی را بر مبنای مذهب شیعه اثنی عشریه، به صورت شیوا و روان و مختصر بیان كرده است. این كتاب بارها به طبع رسیده و نسخ خطی آن فراوان است.

ج( سرمایه ایمان، به فارسی، یك دوره كلام است ولی كوتاهتر از رساله سابق، این كتاب نیز به چاپ رسیده است.

د( حاشیه بر حاشیه خفری بر شرح تجرید الاعتقاد فاضل قوشچی.

ه( دیوان اشعار، او در اشعارش، «فیاض» تخلص می كرد و دارای طبعی رسا و موزون بود و قصاید و غزلیاتی به مناسبتهای مختلف سروده، دیوانش مكرر به طبع رسیده است.

فیاض لاهیجی عاقبت در سال 1072قمری در شهر قم دار فانی را وداع كرده و در جوار بارگاه ملكوتی حضرت معصومه(س)مدفون گردید. او داماد بزرگ ملاصدرا بوده و سه فرزند داشته، بدین اسامی: میرزا حسن (كه شرح حالش موضوع این داستان است.)، ملا محمد باقر كه در سال 1083در هند بوده و اطلاع دیگری از وی در دست نیست، میرزا ابراهیم كه مؤلف كتاب القواعد الحكمیه و الكلامیه است.

در بیست و سوم و بیست و چهارم تیر ماه سال 1372ش، كنگره ای در بزرگداشت این حكیم عالی مقام در زادگاه وی در لاهیجان برگزار شد.(1)

مادر

همان گونه كه ذكر گردید، مادر میرزا حسن، دختر ملاصدرای شیرازی است. این زن فاضل و دانشمند، نامش «بدریه» بوده كه در 18ماه رمضان 1019چشم به جهان گشوده است.

وی ملقب به «ام كلثوم» بوده و از زنان عالم و فاضل عصر خود به شمار می رفت. تحصیلاتش را نزد پدرش انجام داده و در حدود سال 1034به ازدواج فیاض لاهیجی درآمد ونزد وی به تكمیل تحصیلات پرداخت و در اغلب علوم استاد شد.

می گویند كه وی با علما جلسات علمی برگزار و بافصاحت و بلاغت با آنها بحث می كرد. وفات وی در سال 1090ق. صورت گرفته است. او خواهر «صدریه» و «زبیده» است.(2)

میرزا حسن لاهیجی در نزد چنان پدری و چنین مادری پرورش یافت و مراتب رشد و كمال را پیمود.

تاریخ و محل تولد

تاریخ دقیق تولد وی در دست نیست. شیخ آقا بزرگ تهرانی احتمال داده كه تولد وی در سال 1045صورت گرفته است. اما درباره محل تولد وی، چون پدرش عبدالرزاق ساكن قم بود و در همین شهر با دختر ملاصدرا ازدواج كرده، به گمان قریب به یقین، تولد میرزا حسن در شهر قم اتفاق افتاده است. چنان كه صاحب ریاض العلماء به این مطلب اشاره كرده و تأكید دارد.(3)

تحصیلات و استادان

میرزا حسن، تحصیلات خود را نزد پدر آغاز و چندین سال از محضر وی استفاده كرد اما از سایر اساتید وی در كتابهای تذكره و شرح، چیزی ذكر نشده و از آثار وی نیز مطلبی در این زمینه به دست نمی آید.

اما اینكه قزوینی در «تتمیم امل الآمل» عنوان نموده كه میرزا حسن هنگام فوت پدرش در سال 1072ق. عاری از فضل و كمال بوده، و بعد از آن توسط شاگردان پدرش تربیت شد.(4)مطلبی است كه چندان علمی و تحقیقی به نظر نمی رسد. زیرا چند اثر علمی و تحقیقی از میرزا حسن در دست است كه قبل از فوت پدرش (سال 1072) تألیف نموده است. مانند مجمع البحرین و حاشیه وافی فیض كاشانی و دیگر آثار، كه در بخش آثار بدانها اشاره خواهد شد.

البته این را نیز نباید نادیده گرفت كه میرزا حسن لابد مدتهایی را بعد از پدر نزد شاگردان وی تلمّذ نموده و به ظن قوی نزد حكیم قاضی سعید قمی و همچنین شوهر خاله خود، فیض كاشانی تحصیل نموده است.

قزوینی همچنین ذكر می كند كه او مدتی برای تحصیل به عتبات عالیات (نجف اشرف و كربلا و سامرا) سفر نموده است. و در فقه و اصول در آن سرزمین نزد استادان عصر، شاگردی كرده است، اما تاریخ این سفر و استادان وی در این دیار معلوم نیست.(5)

شاگردان

میرزا حسن لاهیجی پس از آنكه مدتی را در عتبات عالیات بسر برد و در نزد اساتید بزرگ حوزه های علمیه نجف و كربلا استفاده شایان نمود و به مراحل والایی از علم و حكمت دست یافت، آنگاه به شهر مقدس قم بازگشت و به مطالعه، تحقیق، تألیف و تصنیف كتب ارزشمند پرداخت و نیز با تكیه بر كرسی تدریس همانند پدر، در مدرسه معصومیه قم، شاگردان فاضلی را تربیت نمود. در اینجا تنها به ذكر چند تن از این شاگردان كه در كتب تراجم نامی از آنها برده شد، بسنده می گردد:

– 1میر عبدالرحمن فرزند سید كمال الدین.

نصر آبادی در كتاب خود وی را از شاگردان میرزا حسن لاهیجی به شمار آورده و نوشته است كه وی از سادات نجیب قم است. و هم اكنون نیز در نزد میرزا حسن مشغول تحصیل علم است.(6)

– 2مرتضی فرزند روح الامین حسینی.

به احتمال قوی او از شاگردان میرزا حسن لاهیجی است؛ چنان كه بر دو كتاب استادش به نامهای: مصابیح الهدی و مفاتیح المنی حاشیه زده است و این حواشی در سال 1115نگاشته شده است.(7)

– 3محمد فرزند صفی الدین سید محمد حسینی.

وی رساله «مجمع البحرین فی تطبیق العالمین» میرزا حسن لاهیجی را نسخه برداری كرده و در آخر محرم 1104آن را به اتمام رسانده است و در نهایت از میرزا حسن لاهیجی به عنوان استاد خویش نام برده و از وی تجلیل نموده است.(8)

– 4میرزا محمد تقی شریف رضوی قمی.

این شخصیت، نوه پسری ملاصدرا، صاحب اسفار اربعه و پسر دائی میرزا حسن لاهیجی است كه در شهر قم نزد پسر عمه خویش، علم حكمت و حدیث آموخته است و از میرزا حسن، اجازه نقل روایت نیز دارد.

آثار علمی

میرزا حسن مانند پدر خود در كلام، فلسفه، حدیث و فقه و عرفان صاحب نظر بوده و در هر كدام از این علوم آثار گرانقدری از خود به یادگار گذاشته است. فهرست آثار لاهیجی به ترتیب موضوعی چنین است:

الف: كلام یا اصول دین. لاهیجی در این موضوع چند اثر قابل توجه دارد كه عبارتند از:

 1.شمع یقین یا آینه دین: شامل اصول پنجگانه اعتقادی به صورت مفصل در پنج باب، كه باب امامت شرح و بسط بیشتری نسبت به سایر بابها دارد. این اثر در سال 1303ش. در تهران به چاپ رسیده و نسخ خطی آن فراوان است.(9) این اثر مهمترین اثر كلامی و اعتقادی لاهیجی به شمار می رود.

2.اصول دین یا اصول خمسه: این كتاب در حقیقت تلخیصی از شمع یقین مؤلف است و لاهیجی در آن، اصور پنج گانه اعتقادی را توضیح داده است.

3.سرّ مخزون یا اثبات الرجعة: بحث مفصلی است پیرامون موضوع «رجعت» بر مبنای عقیده شیعه و با استناد به آیات و روایات آن را اثبات كرده است.

4.دُرّ مكنون یا جواب الاعتراض: لاهیجی در این اثر، اعتراض اهل سنت را بر شیعیان، مبنی بر اینكه: چرا حضرت علی(ع)به جهت نداشتن انصار قیام نكرد لكن امام حسین(ع)با اینكه یار نداشت، قیام نمود؟ پاسخ داده است.(10)

5.حاشیه بر شوارق الالهام پدرش: این حواشی در هامش شوارق الالهام به چاپ رسیده است.

ب: فقه: لاهیجی در این موضوع چند اثر نگاشته است. بدین اسامی:

6.رسالة الزكیة الزكاتیة: در بیان احكام زكات و مسایل آن.

7.هدیة المسافر: در بیان احكام شخص مسافر از قبیل حكم سفر، نماز و روزه به صورت فتوایی و از اینجا معلوم می شود كه او قوه اجتهاد و استنباط احكام فقهی را داشته است.(11)

8.رسالة فی الغیبة: در موضوع غیبت و احكام و مسایل آن.

9.تزكیة الصحبة یا تألیف المحبة: ترجمه ایست از كتاب «كشف الریبة فی احكام الغیبة» شهید ثانی با افزودگیهایی از خود لاهیجی.(12)

ج: دعا. لاهیجی سه اثر در دعا از خود بر جای گذارده است. با یان عنوان:

10.جمال الصالحین: در دعا و زیارت نظیر زادالمعاد ملامحمد باقر مجلسی، شامل دیباچه ای و دوازده باب و هر باب در چند فصل، تماماً در صد و سی و دو فصل، لاهیجی این اثر را در سال 1073ق. تألیف نموده و در ماده تاریخ تألیف آن، این مصرع را سروده است:

«جمال الصالحین مجموعه شد آداب ایمان را»

این اثر به طبع رسیده و نسخ خطی آن فراوان است.

11.شرح صحیفه سجادیه، شرح مفصلی است بر صحیفه سجادیه در سه جلد بزرگ،(13) كه جلد سوم آن در كتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(14)

12.تحفة المسافر: گزیده ایست از جمال الصالحین كه در آن دعاهایی كه به سفر و مسافرت مربوط است، درج نموده است.

د: فلسفه. لاهیجی چند اثر مهم در فلسفه از خود بر جای نهاده، كه نمایانگر اندیشه های فلسفی وی است.

13.زواهر الحكم: در بیان مسائل فلسفه به صورت استدلالی در یك مقدمه در سه مقصد و سه باب هر كدام در چند مطلب، این رساله در ضمن منتخباتی از آثار حكمای ایران جلد سوم به چاپ رسیده است.

14.روایع الكلم و بدایع الحكم: در سه باب هر كدام در چند مقصد و هر مقصد در چند مشكوة. شاگرد لاهیجی، سید مرتضی بن امیر روح الامین حسینی مختاری، تعلیقاتی بر این اثر نگاشته است.(15)

15.مصابیح الهدی و مفاتیح المنی: مسائل فلسفه را در یك مقدمه و سه باب با عناوین «مصباح  مصباح» به صورت استدلالی بیان نموده است.

16.مصباح الدرایه: میرزا حسن در كتاب مصابیح الهدی به این كتاب حواله داده، لكن تاكنون نسخه ای از آن شناسایی نشده است.

17.مجمع البحرین: رساله كوتاهی است در بیان مسائل فلسفه به طرز بدیع و با عناوین ظریف. تألیف آن در سال 1070به پایان رسیده است.

18.الشجرة المنهیة: رساله كوتاهی است در اثبات واجب الوجود، سبك این رساله شبیه مجمع البحرین و عناوین آن «حبة، فاكهة» است.

19.ابطال التناسخ بثلاثة براهین: رساله مختصری است كه مؤلف در آن با سه برهان، تناسخ را رد نموده است. شیخ آقا بزرگ گفته كه نسخه ای از این رساله در ضمن كتابهای شیخ جعفر سلطان العلماء موجود است.(16)

20.حقیقة النفس یا رساله در تجرد نفس ناطقه: در ردّ گفتار كسانی كه تجرد نفس انسان را نفی می كنند و ردّ ادله آنها و اثبات تجرد نفس.

ه: آشتی میان فلسفه و كلام. میرزا حسن در رفع اختلاف بین فلاسفه و متكلمین و ایجاد وحدت بین آنها، دو رساله در این موضوع نگاشته است كه یكی به فارسی و دیگر به عربی با این عناوین:

21.آینه حكمت: به فارسی، در سه باب هر یك در چند فصل، عنوان بابها چنین است:

اول: تعریف و حقیقت حكمت و بیان فضیلت آن، در سه فصل.

دوم: در ذكر مسائلی كه بر سر آنها نزاع كنند، در ده فصل.

سوم: در ذكر بعضی اخبار و ذكر اقوال و احوال جمعی از علماء كه صریح یا مشعر است به فضل و مدح حكمت و حكما، در دو فصل.(17)

22.الفة الفرقة: به عربی در دوازده فصل كه به منزله ترجمه عربی آینه حكمت است.(18)

ز: حدیث.

23.حاشیة الوافی: میرزا حسن، كتاب وافی فیض كاشانی را استنساخ نموده و حاشیه هایی بر آن نگاشته است، نسخه آن كه از كتاب الصوم تا كفاره یمین بوده در كتابخانه حسینیه شوشتریهای نجف، موجود است.(19)

24.فهرس ابواب قطعة من الوافی: فهرستی است كه لاهیجی بر ابواب كتاب وافی فیض كاشانی نگاشته است.(20)

آثار منسوب

علاوه بر این آثار. رساله های دیگری در فهارس به نام میرزا حسن لاهیجی معرفی شده كه كتاب مستقلی نیستند بلكه اغلب یا نام دیگری از همین رساله ها هستند یا قطعه ای از آنها می باشند. این رساله ها عبارتند از:

25.تقیه: حزین لاهیجی در سوانح خود در ضمن تألیفات میرزا حسن آن را نام برده ولی ما نسخه ای از آن را سراغ نداریم و گویا منظور وی همان كتاب «درّ مكنون» بوده كه در وجه تقیه حضرت علی(ع)نگاشته است.(21)

– 26الخوف و الرجاء: به همان رساله اصول دین است كه در فهرست دانشگاه با این نام معرفی شده است.(22)

– 27ربط الحكمة بالتصوف: شیخ آقا بزرگ در الذریعه 242/10ذكر نموده، ولی به اعتقاد نگارنده نام دیگری از الفة الفرقة مؤلف است.

– 28سؤالات یورد لبطلان الحكمة و جوابات شافیة اوردها اهل الحكمة: به فارسی، در فهرست دانشگاه(23) از آن یاد شده، ولی به نظر می رسد كه بخشی از كتاب آینه حكمت باشد.

– 29قدم و حدوث عالم: در فهرست دانشكده الهیات(24) از آن یاد شده و شیخ آقا بزرگ نیز به نقل از آن در الذریعه(25)، آن را كتاب مستقلی برای میرزا حسن معرفی كرده است، ولی این بخش موجود در آن كتابخانه، فصل پنجم كتاب آینه حكمت است.

از نگاه بزرگان

شخصیتهای برجسته تاریخ كه در كتابهای خود به شرح حال میرزا حسن لاهیجی پرداخته اند، از وی تجلیل و تكریم كرده اند. در این بخش برای این كه جایگاه والای این عالم توانا در میان علمای شیعه برای خوانندگان بیش از پیش روشن گردد، به ترجمه و تلخیص عبارتهای چند تن از این شخصیتها مرور می شود:

محمد علی حزین فرزند ابوطالب ( 1180 – 1103ق) معروف به «حزین لاهیجی» كه از همشهریان میرزا حسن لاهیجی و از شخصیتهای مشهور شعر و ادب به شمار می آید، چنان كه در كودكی همراه پدر به شهر قم آمده و از نزدیك با میرزا حسن لاهیجی دیدار كرده است. او در سفرنامه خود به این خاطر اشاره داشته و از میرزا حسن چنین توصیف می كند:

«.. یكی از افاضل و اعلامی كه در این سفر با وی دیدار شد، فاضل محقق میرزا حسن فرزند مرحوم مولانا عبدالرزاق لاهیجی بود و این سعادت در حالی نصیب ما شد كه وی دوران سالخوردگی و اواخر عمر خویش را در شهر دارالمؤمنین قم پشت سر می گذاشت. او در علم و تقوا یكی از آیات بود. تألیفاتی دارد مانند: «شمع یقین» در عقاید، «جمال الصالحین» در اعمال و «رسالهئ تقیه» و…»(26)

مولی عبداللّه افندی كه از دانشمندان معاصر میرزا حسن لاهیجی است، در كتاب ارزشمند خود از وی چنین یاد می كند:

«مولی حسن فرزند عبدالرزاق فرزند علی فرزند حسین كه اصلش لاهیجی است ولی در شهر قم تولد یافته و در این شهر ساكن شده است، یكی از شخصیتهای فاضل، عالم، حكیم، وصوفی دوران معاصر می باشد. من در شهر قم از محضر پدرش تلمذ نموده ام.»(27)

سپس عبداللّه افندی به شمارش تألیفات وی پرداخته و تاریخ رحلت میرزا حسن را بیان می دارد.

عبدالخالق دماوندی فرزند محمود كه رساله موسوم به «آینه حكمت» میرزا حسن لاهیجی را در سال 1070ق تحریر نموده است، در پایان علاوه بر توصیف كتاب كه آن را آیینه تمام نمای جهان هستی و حقیقت آن قلمداد نموده است، در توصیف مؤلف نیز چنین می نویسد:

«… این رساله به اشاره یك شخصیتی تألیف یافته است كه… قطب فلك سعادت، احاطه كننده اكوان فضایل… و سیر كننده در فضای لاهوتی است. او پناهگاه اهل دقت وتأمل، تكیه گاه اصحاب نقل و ارباب تعقل بوده و افضل اولین و آخرین در میان حكمای اشراق می باشد…»(28)

این عبارت با توجه به تاریخ نگارش آن كه در ایام كمتر از سی سالگی میرزا حسن لاهیجی نوشته شده است، به خوبی از میزان فضل و شهرت علمی وی حكایت می كند.

شیخ عبد النبی قزوینی از علمای برجسته قرن دوازدهم هجری در یكی از آثار خود از این شخصیت به طور مفصل یاد می كند كه چكیده آن چنین است:

«… میرزا حسن فرزند مولانا عبدالرزاق لاهیجی یكی از عالمان كم نظیر زمانها و نادر دهرهاست. شخصیت فاضلی كه از قدرت قلمش در ارائه مطالب محكم، همه به تعجب افتاده و تسلیم او شده اند. او در اعماق اقیانوسهای علم و حكمت فرو رفته و از آنجا اشیاء نافع به ارمغان آورده است… وقتی برای تعلیم معارف جلوس می كند، به خاطر طرح مسائل دقیق همه را نسبت به خود نرم و خاشع می سازد… كلام دقیق و ظریف وی را نمی فهمد مگر كسی كه خداوند او را از جهالت و گمراهی نجات داده باشد. او فروع احكام و حكمت را از اعماق اصول اسلامی در می آورد، همانند شیری كه از پستانها دوشیده می شود… اعتقاد من این است كه وی از پدرش نیز افضل بود…»(29)

میرزا محمد حسن زنوری خوئی در اثر ارزشمند خود، از این شخصیت بزرگ نام برده و میرزا حسن لاهیجی را با عناوینی مانند عالم، فاضل، محقق، مدقق، عارف، حكیم و متبحر می ستاید.(30)

میرزا محمد علی مدرس تبریزی در كتاب خود، در ذیل شرح حال ملا عبدالرزاق لاهیجی چنین می نویسد:

«… فیاض پسری داشت میرزا حسن نام، فاضلی بوده صالح كه در سال یكهزار و یكصد و بیست و یكم هجرت در قم وفات و قبرش در سمت شرقی قبرستان بزرگ قم نزدیك به شیخان می باشد و این نگارنده در ماه رجب هزار و سیصد و پنجاه و دوم هجرت، موقع تشرف بدان بلده طیّبه به سر قبر شریفش رفتم و اخیراً در موقع تسطیع طرق و شوارع، ملحق به جاده شده است…»(31)

مروری بر فضای حاكم

دوران زندگی میراز حسن لاهیجی ( 1121 – 1045ق) با حكومت سه تن از پادشاهان صفوی به نامهای: شاه عباس دوم (1077 – 1052) سلیمان اول (1105 – 1077) و شاه سلطان حسین (1135 – 1105) مصادف شد. در این ایام، كشور ایران آبستن رخدادهای زیادی بود ولی آنچه كه در شرح حال میرزا حسن لاهیجی اهمیت دارد، وجود روحانیونی است كه تحت عنوان «شیخ الاسلام» در حكومت صفوی حضور نافذ و چشمگیر داشتند و اینها در حقیقت نقش به سزایی را در اجرای احكام و امور مذهبی در سطح كشور ایفا می كردند و به خاطر همین نفوذ و مقام علمی در میان رجال سیاسی و توده مردم، حكومت نیز در بسیاری از موارد مجبور می شد از تصمیمات آنان پیروی كرده و به توصیه های آنان توجه نماید.

یكی از پرنفوذترین و مشهورترین آنها، مرحوم مولی محمد طاهر شیرازی قمی است. او چون مسلك ضد فلسفه و ضد عرفان داشت با علمای بزرگ و فیلسوفان عصر خود همچون: ملا محمد تقی مجلسی، ملا عبدالرزاق لاهیجی و ملا محسن فیض كاشانی به شدت درگیر بود و رساله هایی را در نفی افكار و اندیشه های عرفانی و فلسفی آنان نوشت.(32) اما با توجه به موقعیت والایی كه این سه شخصیت بزرگ نیز در میان مردم داشتند، مخالفت وی نتوانست چندان مؤثر واقع شود. پس از رحلت ملا محمد تقی مجلسی در سال 1070و عبدالرزاق در سال 1072عرصه بر فرزندان و در واقع پیروان فكری آن دو، حسابی تنگ گردید چنان كه علامه محمد باقر مجلسی مجبور شد در ظاهر با ملا محمد طاهر قمی كنار بیاید و ارتباط پدرش را با عرفان و فلسفه تكذیب نماید. در این میان كه میرزا حسن لاهیجی نیز جانشین افكار و اندیشه های پدرش ملا عبدالرزاق به شمار می رفت، به خاطر مخالفتهای مستمر مخالفان حكمت، خود به خود در تنگنا قرار گرفت و در گوشه ای انزوا برگزید.

او در زمان حیات پدر و با تكیه بر موقعیت اجتماعی وی چند رساله پیرامون فلسفه به رشته تألیف درآورد و كتابهایی مانند: مصباح الدرایه، مصابیح الهدی و روایع الكلم و زواهر الحكم را در همین باب نوشت و در دو كتاب دیگرش به نامهای: آینه حكمت و الفة الفرقة هر چه در توان داشت تلاش كرد تا با منطق و اقامه استدلال و برهان به اشكالات مخالفین فلسفه و عرفان پاسخ گوید، اما پس از رحلت پدرش در اثر مخالفت شدید این گروه، فرصت از دست وی خارج گشت و شرایط كاملاً دگرگون شد. از این تاریخ میرزا حسن لاهیجی از اهتمام به مسائل فلسفی دست برداشت و به سوی مسائل كلامی، اخلاقی، ادعیه و تألیف فقه روی آورد.

از برخی كتب تایخی استفاده می شود كه گویا مخالفین وی، حكمم تكفیر و اخراج او را از شهر قم صادر كردند و او نیز برای حفظ جان و دفاع از خویش با خود سلاح حمل می كرد؛ چنان كه به همین مناسبت اشاره كرده اند كه وی در كار تیراندازی و نشانه گیری هدف با تفنگ هم كمال شهرت و مهارت را داشت.(33) از بخشی نوشته های خود میرزا حسن لاهیجی نیز چنین بر می آید كه وی در این دوران در تنگنای شدید قرار داشته و تهمت و افتراهای زیادی در حق وی شایع شده بود. او در آغاز كتاب «الفة الرفقة» چنین می نگارد:

«… عجیب تر از همه، با این كه من انزوا برگزیده ام و هیچ نام و نشانی در میان مردم ندارم و از قدر و منزلت افتاده ام، باز یك عده صحبت از من می كنند و یك حرفهایی را به من استناد می دهند كه آن را با گوش خود از من نشنیده اند و یك چیزهایی را به من نسبت می دهند كه با چشمانشان ندیده اند… هر طور كه دلشان می خواهد، مرا می خوانند و افتراهایی را به من می بندند كه هرگز من آن را به زبان نیاوردم… پس ای خدایی كه پاك و منزه هستی! من در این مصیبت به تو پناه می برم و در این امر به تو توكل می كنم و تو را شاهد می گیرم كه تو در شهادت كفایت می كنی و…»(34)

میراز حسن لاهیجی در فصل دوم از باب سوم از كتاب «آینه حكمت» خود به دفاع از حیثیت و حقانیت علمای فیلسوف و عارف، قد علم كرده و چنین می نویسد:

«… هر كس را اندك معرفت به احوال علما باشد، داند كه علمای اسلام همیشه در علم حكمت مختلف بوده اند و در هر زمانی جمعی كثیر از علمای معروف كه شك و قدح در دانش و ایمام ایشان نیست و تشیع ایشان كمتر از شك در روشنی آفتاب و ماه نیست، اهل حكمت و معروف به آن بوده اند، چون: خواجه نصیرالدین طوسی، علامه حلی، امیر محمد باقر داماد و غیر ایشان از علما – قدّس اللّه ارواحهم – كه تفصیل اسامی ایشان مؤدی به اطناب می شود. این جماعت و جماعت دیگر از متقدمین و متأخرین و معاصرین و متقاربین زمان ما كه همه معروف و مشهورند به فضل و ایمان و مدارست حكمت و رعایت آن، و از جمله علمای عظیم الشأن، سید علی بن طاووس(ره) در كتاب فرج المهموم كه در تحقیق علم نجوم نوشته، گفته كه: «ابرخس و بطلمیوس و اكثر حكما انبیا بوده اند، اما چون نامهای ایشان به زبان یونانی بوده، بر مردم مشتبه گشته و ایشان را نشناخته اند. و شیخ بهاء الملة و الدین در كتاب «حدائق الصالحین» بعد از نقل این كلام، گفته كه «كلام سیّد استبعادی ندارد چه هر كس تأمل و تعمق در این علم شریف كند، توانست كه اصول مطالب آن، مستفاد از انبیاء(ع) است و حكم جزم به این معنی كند به حیثیتی كه هیچ شك و ریب در آن نداشته باشد.»

مبارزه با ظلم و ظالم

آزاد منشی و سلحشوری همواره سیره اختصاصی فقها و علمای بزرگ جهان تشیع در طول تاریخ بوده است. میرزا حسن لاهیجی نیز از جمله آن دانشمندانی است كه از این ویژگی افتخارآمیز بی بهره نمانده است. او در مقابل عملكردهای خلاف و ظلم دست اندركاران حكومت صفوی هرگز سكوت روا نمی داشت و بلكه در فرصتهای مناسب به اقشا و اصلاح آنان می پرداخت. او در ضمن كتاب فقهی خود موسوم به «هدیة المسافر» وقتی احكام مسافر را ذكر می كند، به گونه ظریف در لابلای بیان احكام به ظلم های جاری در جامعه آن دوران، اشاره كرده و چنین می نویسد:

«و ایضاً باید دانست كه هر سفری كه مشتمل است بر ظلم و جور بر مسلمانان و گرفتن اموال ایشان (در مقابل) اعانت و مدد ایشان، همه داخل سفر باطل است و بسا باشد كه این معنی متضمن گشتنها و نشستهای حرام باشد و گاه باشد كه این جماعت گمان كنند كه حفظ اهل اسلام و سرحدها و دفع دشمنان از ایشان می كنند و از این جهت سفرشان حق است و جواب این شبهه این است كه هر گاه دشمنی حركت كند یا بیم ضرری از ایشان باشد، نهایتش این است كه به قدر آنچه در رفع آن دشمن و رفع ضرر، ضروری باشد از جماعت مسلمین به قدر نسبت احوال ایشان توان گرفت.

اما این همه اموال زیاد كه صرف زینتها و تجملات و تنعمات بلكه صرف فسق و معاصی می شود و به ضرب چوب و به انواع سیاسات اكثر از فقرا و عجزة و بیوه زنان و یتیمان و امثال ایشان می گیرند، معلوم است كه هیچكدام حق نیست و نسبت و دخلی در حفظ اسلام و مسلمین ندارد بلكه اكثر اینها بلكه همه اینها سبب خرابی بلاد و آبادانیها می شود و به این سبب بسیار مسلمین مضطر به جلاء وطن و گدایی می شوند.

و همچنین نویسندگان كه اعانت این كارها و ضبط دخل و خرج این مالها می كنند و همچنین وزراء و كلانتران و داروغگان و عمله و اعوان ایشان همه از این قبیل اند و همچنین ارباب مناصب شرعی و وقفی همه مثل ایشانند اگر چه گمان كنند كه تحصیل معیشت می كنند چنانچه دانسته شد.»

شعر و ادب لاهیجی

میرزا حسن لاهیجی همانند اكثر دانشمندان عصر صفوی، توجه ویژه ای به زبان فارسی و فارسی نویسی داشت؛ چنان كه اغلب آثار مكتوب این عالم پرتلاش كه به این زبان تألیف یافته است، نشانگر این واقعیت می باشد. نوشته های فارسی این شخصیت علمی بسیار روان و شیوا به رشته تحریر درآمده است. او در آثار فارسی خود سعی بیشتر داشت تا نوشته هایش برای همه مردم قابل فهم باشد، به همین سبب از معلق نویسی و آوردن اصلاحات و واژه های سنگین علمی و نامأنوس كه شیوه منشیان آن دوران بود، پرهیز داشت. این موضوع مهم كه تا به حال كمتر هم مورد توجه محققان و پژوهشگران واقع شده، وی را از سایر اندیشمندان این عصر متمایز می سازد و نثر این شخصیت بزرگ را در جایگاه والایی قرار می دهد.

میرزا حسن همه آن موضوعاتی را كه با مردم ارتباط تنگاتنگ داشت مانند: فقه، اخلاق، عقاید، دعا و… به زبان فارسی نگاشته است و این نشانه آن است كه این شخصیت واقع نگر به هدایت و ارشاد مردم با زبان خودشان و به مشكلات اعتقادی و فقهی و… آنان توجه عمیقی از خویش مبذول می داشت. البته تألیفات عربی این عالم بزرگ كه برای خواص و در رشته های خاص به طور تخصصی نوشته شده، در عین سنگینی و استحكام مطالب و محتوای آن، از یك نوع روانی و ساده نویسی شیوایی برخوردار است.

در مواردی از كتب و نسخ خطی، اشعاری با نام «حسن گیلانی» آمده است كه به احتمالی منظور همین دانشمند باشد. در اینجا به این اشعار مرور می كنیم:

– 1یكی از این موارد، رباعی است كه در نسخه خطی شماره 12188مجلس شورای اسلامی، درج شده است و به نام «حسن جیلانی» منسوب است:

 ممكن بود كه هستی واجب فنا شود

وین ممتنع كه مهر تو از دل رها شود

در تنگنای عكس نقیض خیال تو

ترسم كه صورتم زهیولی جدا شود.

– 2در تذكره نصرآبادی، مؤلف كتاب، ضمن شرح حال «حسن گیلانی» این اشعار را از وی چنین نقل كرده است:

 نه در طلب سمور و نه اطلس باش

در دیده اعتبار خار و خس باش

خواهی كه سری برون كنی از منزل

چون جاده، تو پامال كس و ناكس باش

از كثرت داغ توام، افلاكم

وز زور لگد كوب حوادث، خاكم

باران نشاط اگر ببارد، سنگم

ور آتش غم شعله كشد، خاشاكم

اثر شناس بزرگ قرن، آقا بزرگ تهرانی در یك مورد از كتابش این اشعار را به طور صریح به میرزا حسن لاهیجی و در مورد دیگر به شخصیتی به نام «میراز حسن گیلانی دیلمانی» نسبت داده است.(35)

وفات

وفات میرزا حسن بنا به نقل افندی در ریاض العلماء در سال 1121ق. در قم صورت گرفته است و این قول بعد از افندی در كتب تراجم نقل گردیده و اختلافی در این مورد یا قول دیگری نقل نشده است.

بدین ترتیب او 49سال بعد از پدر خود ملا عبدالرزاق لاهیجی و 31سال بعد از مادرش زندگی نموده است.

اما پیرامون مدت عمر وی چیزی نقل نشده است و طبق احتمالی كه شیخ آقا بزرگ در تولد وی داده (یعنی سال 1045) میرزا حسن در هنگام مرگ قریب 76سال داشته است. و نقل حزین لاهیجی كه در اواخر عمر، وی را در قم ملاقات نموده، عمر زیاد وی را تأیید می كند. حزین می نویسد:

«و از افاضل و اعلام كه در آن سفر ملاقات شده، فاضل محقق میرزا حسن خلف مرحوم عبدالرزاق لاهیجی است. در دارالمؤمنین قم كه موطنش بود، در سن كهولت و اواخر حیات، سعادت خدمت ایشان یافته ام.»(36)

مدفن

میرزا حسن لاهیجی كه تقریباً تمام عمر خود را در شهر قم گذرانیده، وفاتش نیز در این شهر اتفاق افتاد و در همین شهر مدفون گردید. قبر وی در قبرستان بزرگ اطراف حرم مطهر حضرت معصومه(س)واقع بوده، كه در خیابان سازیهای جدید در كنار خیابان ارم در تقاطع این خیابان با خیابان چهارمردان در ضلع جنوب شرقی واقع گردیده است.

و اخیراً توسط حضرت آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) قبر وی تعمیر و سنگ قبری برایش تعبیه نموده اند. ولی متأسفانه در نوشته سنگ قبر دقت كافی نشده و اشتباهات فاحشی در آن روی داده است.

نوشته سنگ قبر وی چنین است:

هو الباقی. هذا مضجع العلامة الحكیم المتكلم المحدّث الفقیه المیرزا حسن الكاشفی ابن أسوة الحكماء المولی عبدالرزاق اللاهیجی صاحب الشوارق و أمّه بنت صدر المتألهین. توفّی سنة .1043

همانطور كه ملاحظه می شود دو اشتباه واضح در این نوشته وجود دارد.

اوّل آنكه: لقب میرزا حسن در هیچ كتابی كاشفی ذكر نشده است. و فقط در اینجا بدون هیچ دلیلی بعد از اسم وی لقب كاشفی ذكر شده است.

دوم اینكه: تاریخ وفات میرزا حسن سال 1121می باشد كه آن را افندی در ریاض العلماء ذكر كرده است و متأسفانه در اینجا با 78سال اختلاف می باشد. سال 1043ذكر شده كه دو سال قبل از تولد وی می باشد.

امیدواریم كه در آینده قبر وی به نحو شایسته بازسازی و سنگ قبر او نیز اصلاح گردد.

پی نوشتها:

1 شرح حال مفصل فیاض لاهیجی در مصادر زیر قابل دسترسی است:

روضات الجنات 196/4آتشكده آذر 846/2مجمع الفصاء 27/2ریحانة الادب 363/4تذكره نصرآبادی، 156تذكره ریاض العارفین، ص 382برگزیده گوهر مراد، ص 12و 13مقالات كنگره بزرگداشت حكیم ملا عبدالرزاق لاهیجی، مفاخر اسلام .24/7

2 مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی از آغاز تا مشروطه، محمد حسن رجبی، ص .28

3 رك: ریاض العلماء. مولی عبداللّه افندی، ج 3ص .207

4 تتمیم امل الآمل، ص .108

5 همان.

6 تذكره نصرآبادی، ص 365و همچنین رك: طبقات اعلام الشیعه، الكواكب المنتشره، آقا بزرگ تهرانی، ص 180و الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 9ص 686رقم .478

7 طبقات اعلام الشیعه، ص .179

8 فهرست كتابهای خطی كتابخانه مجلس سنا، ج 1ص .144

9 برای آشنایی بیشتر با یان كتاب ارزشمند به مقاله «میرزا حسن لاهیجی و شمع یقین او» منتشر در مجله وقف میراث جاویدان، سال دوم (373ش)، شماره پنجم، ص 93 – 88و فهرست نسخه های خطی فارسی، منزی .967/2فهرست كتابخانه مرعشی 189/27و فهرست كتابخانه تربیت تبریز، ص 93و فهرست كتابهای ادبی و عرفانی خطی كاخ گلستان، بدری اتابای، ص 513 – 511و الذریعه 233/14مراجعه شود.

10 این سه اثر یعنی اثر ردیف 2و 3و 4به تصحیح نگارنده، در ضمن وسایل فارسی حسن بن عبدالرزاق لاهیجی، در سال 1375منتشر شده است.

11 این اثر نیز در ضمن رسایل فارسی لاهیجی چاپ شده است.

12 این اثر نیز در ضمن رسایل فارسی لاهیجی چاپ شده است.

13 الذریعه الی تصانیف الشیعه، .349/13

14فهرست نسخه های خطی آستان قدس رضوی. .324/15

15 الذریعه 153/4و 90/6نسخه های خطی موجود از روایع الكلم در مقدمه رسائل فارسی لاهیجی ص 29معرفی گردید. در اینجا باید متذكر شد كه نسخه دیگری از آن در كتابخانه مركزی دانشگاه تهران به شماره 883موجود است و در فهرست نسخ خطی آن كتابخانه ج 3ص 298معرفی شده است.

16 الذریعه .67/1

17 این رساله در ضمن رسایل فارسی لاهیجی منتشر شده است.

18 نسخه های خطی این رساله در مقدمه رسایل فارسی لاهیجی ص 25بعد از سطر چهاردهم معرفی شده ولی تیتر آن كه نام رساله بوده، در حروفچینی اشتباهاً حذف شده است.

19 الذریعه .229/6

20 همان 399/16رقم .1879

21 سوانح حزین، منتشره در اول دیوان حزین ص 16نجوم السماء ص 184الذریعه .404/4

22 فهرست نسخه های خطی دانشگاه تهران .1511/10

23 همان 675/16مجموعه شماره 7698برگهای 81و .82

24 فهرست نسخ خطی كتابخانه دانشكده الهیات، ص .110

25 الذریعه، .51/17

26 تاریخ و سفرنامه حزین، ص 16چاپ شده در مقدمه دیوان حزین لاهیجی، تصحیح: بیژن ترقی، تهران، .1350

27 ریاض العلماء، عبداللّه افندی، ج 3ص .207

28 فهرست نسخه های خطی كتابخانه دانشكده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، ش 256ج، ص .193

29 تتمیم امل الآمل، عبدالنبی قزوینی، ص .108

30 ریاض الجنة، میرزا محمد حسن زنوری خوئی، روضه رابعه، نسخه خطی شماره 7772كتابخانه حضرت آیت اللّه مرعشی نجفی؛

31 ریحانة الادب، میرزا محمد علی مدرس تبریزی، ج 4ص .363

32 روضات الجنات، خوانساری، ج 4ص 143و دین و سیاست در دوره صفوی، ص .267 – 241

33 ریاض الجنة، نسخه خطی شماره 7772كتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی، روضه رابعه.

34 با تصرّف و نقل به معنا.

35 رك: الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 1ص 184و ج 9ص .242

36 سوانح حزین، ص .16