مناظره ای با علی محمد باب در تبریز در حضور ناصرالدین میرزا[ناصرالدین شاه] ولیعهد محمد شاه قاجار انجام شده است. در این مناظره وقتی علی محمد ادعای بابیت و علم تام می کند و از پاسخ سوالات دیگر باز می‌ماند بحث به مطالب ساده و ابتدائی کشانده شده که او در این حوزه چیزی نمی دانسته است. اولین کسی که لب به سخن گشود نظام العلماء بود که گفت: … ای سید به این کتاب و اوراقی که اکنون نزد تو می‌گذارم نظر کن در عبارت آنها که به اسلوب قرآن و کتاب آسمانی نوشته شده و در بلاد ایران منتشر گشته بنگر، ببین اینها از گفتار خود شماست؟ یا کسانی از دشمنان شما آنها را به شما افتراء بسته و به دروغ به شما نسبت داده است؟

علی محمد در جواب گفت: آری این کتب از طرف خدا می‌باشد.

– نظام العلماء: تو در این کتاب خودت را شجره طوبی نامیده ای، مفهوم این بیان آن است که هر چه بر زبان تو جاری گشته یا می‌شود کلام خداست…؟

– علی محمد باب: خدا تو را رحمت کند، آری قسم به خدا چنین است که می‌گویی.

– نظام‌العلماء: آیا اینکه شما را «باب» می خوانند از طرف خود شما است یا مردم از پیش خود شما را «باب» خطاب می‌کنند.

– علی‌محمد باب: نه از طرف خودم است… بلکه این اسم از طرف خداست و من هم علم هستم.

– نظام‌العلماء: در کجا ، در خانه خدا، بیت المقدس، یا بیت المعمور؟

– علی‌محمد باب: هرکجا هست خدائی است.

در این میان ناصرالدین میرزا به سید خطاب کرد: ای سید دانسته باش که من با خدا عهد کرده‌ام که اگر شما بتوانید در نزد ما ثابت کنید که شما حقیقتا باب علم هستید در این صورت این منصب و مسندی را که من دارا هستم به شماواگذار می‌کنم و خودم مطیع و منقاد شما باشم.

– نظام‌العلماء: ای سید احسنت به این ادعای که کردی امیرالمؤمنین به این اسم خوانده می‌شود و کسی که او را به این اسم خواند پیغمبر(ص) بود که فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها» … اکنون پاره ای از مسائل مشکله نزد من است که حل آنها را از شما می‌خواهم و از جمله آنها چیزی مربوط به علم طب است.

– علی‌محمد باب: من درس طب نخوانده ام.

– نظام‌العلماء: از علوم دینی می‌پرسم و معرفت علوم دینی هم متوقف بر علوم نحو، صرف، معانی، بیان، بدیع، منطق و علوم دیگر است و من از همین علوم ابتدائی و از صرف شروع می‌کنم.

– علی‌محمد باب: من علم صرف را هنگام کودکی خوانده ام.

– نظام‌العلماء: آیه «هُوَ الَّذی یُریکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» را تفسیر کن، ترکیب نحوی آن را بیان نما، بگو شأن نزول سوره کوثر چیست؟ و چه علتی دارد که خدا پیغمبرش را به این سوره تسلیت داده؟

– علی‌محمد: مهلت.

نظام العلماء از معنا و مفهوم چند حدیث و کلمات عربی و احکام و نسبت بین فصاحت و بلاغت از علی محمد پرسید که هیچ کدام را پاسخ نگفته یا سکوت کرده و یا مهلت خواسته و یا گفته نمی دانم. و در ادامه همین هنگامی که نظام العلماء به مردم می‌گوید بدانید این پیمانه اش خالی است و انبانش از هر معقول و منقولی تهی است او مغرور به باطل و سفیه و جاهل است هیچ معجزه و کرامتی ندارد و شایسته هیچ گونه احترامی نیست.

– علی‌محمد: ای نظام این چه سخنی است که می‌گویی؟ منم آن مردی که هزار سال است در انتظار او می باشید.

– نظام‌العلماء: آیا تو مهدی منتظر و امام قائم می‌باشی؟

– علی‌محمد: آری من همان هستم.

– نظام‌العلماء: مهدی نوعی هستی یا مهدی شخصی؟

– علی‌محمد: من عین همان مهدی شخصی هستم.

– نظام‌العلماء: نام پدر، مادرت چیست و کجا متولد شده ای؟

– علی‌محمد: اسمم علی محمد، اسم پدرم میرزا رضای بزاز، مادرم خدیجه، محل ولادتم شیراز است وسی و پنجسال هم از عمرم می گذرد.

– نظام‌العلماء اسم مهدی منتظر ما مهدی، اسم پدرش حسن، اسم مادرش نرجس ومحل ولادتش سر من رای است. پس چگونه این مشخصات بر تو تطبیق ندارد؟

– علی محمد: هم اکنون کرامتی به شما نشان می‌دهم تا معلوم گردد که من در دعوای خود صادق هستم.

حضاردسته جمعی: حباً و کرامه، کرامت خود را ظاهر کن.

– علی محمد برای نشان دادن کرامت نوشته‌های خود را به رخ حضار کشید.[۱]

آیا از این مناظره دیوانگی علی محمد باب ثابت نمی شود؟ چگونه کسی که هویتش مشخص است و پدر و مادرش معلوم باز هم ادعا دارد که او مهدی موعود است؟

کسی که ابتدایی ترین مطالب صرف و نحو  و بدیع و بیان و… را بلد نیست جز با دیوانگی می تواند ادعای بابیت و مهدویت بکند؟

پی نوشتها

[۱] . . رک: بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، ص۱۲۷-۱۳۱.

پی نوشتها