حكیم آزاده

تداوم و بقای موجودیت تشیع در فراز و نشیب تاریخ بیش از هر چیز مرهون تلاش و مجاهدت علمی عالمان متعهد شیعی است كه در طول تاریخ سراسر مظلومیت و رنج شیعه حاملان راستین امانت الهی و تعالیم امامان معصوم (ع) و مرزداران حماسه جاوید شیعه بودند. تشیع مانند هر مذهب و مرام دیگری بیش از هر چیز نیازمند اثبات حقانیت و استحكام پایه های عقیدتی خود است.

و این رسالت بزرگ را عالمان به خوبی به انجام رسانده اند. وجود هزاران منبع تحقیقاتی مكتوب كه به رغم نامساعد بودن اوضاع سیاسی در اغلب دورانهای گذشته، به همت عالمان شیعه نگاشته شده است از بیداری و غیرتمندی آنان حكایت می كند.

یكی از درخشانترین چهره های علمی و فلسفی این عرصه حكیم ملا عبد الرزاق لاهیجی، فیلسوف برجسته شیعه است. ما در این نوشتار بر آنیم تا گوشه ای از زوایای زندگی آن بزرگوار را به نظاره نهیم و بحث در این باره را در چند محور پی گیریم.

از زمان تولد ملا عبد الرزاق اطلاعی دقیق در دست نیست و تنها برخی محل تولد ایشان را در شهر لاهیجان بیان كرده اند. (1)

شاید یكی از علتهای اختلاف نظرها وجود شخصیتهای دیگری است كه به همین نام مشهورند. نام آن بزرگمردان به قرار زیر است:

ملا عبد الرزاق بن ملا میرزانكویی شیرازی، معاصر ملا عبد الرزاق لاهیجی.

ملا عبد الرزاق كاشی.

ملا عبد الرزاق رضوی.

ملا عبد الرزاق بن احمد گیلانی.(2)

ملا عبد الرزاق گیلانی (لاهیجی) پزشك دانشمند و وزیر خان احمد خان گیلانی (متوفی 980ق).

عبد الرزاق گیلكی مؤلف رساله اللامع فی شكل الرابع.(3)

استادان و همدرسان

مهمترین استاد وی كه نقش ارزنده ای در شكل گیری علمی آن جناب داشت، فیلسوف نامی، ملا صدرای شیرازی (ره) است. (4) مؤلف كتاب روضات الجنات ایشان را از شاگردان ممتاز ملا صدرا می داند. (5) همچنین محقق داماد نیز از جمله اساتید وی نقل شده و غیر این دو بزرگوار اسمی از دیگر اساتید وی به میان نیامده است.

او در اوایل عمر به شهر مقدس قم آمد و در آنجا ساكن شد و محل تدریس خود را مدرسه معصومه (س) قرار داد (6) و خود مدتها مدرس كلام و فلسفه و علوم دیگر بود. از این رو چون در قم بسیار ماندگار شده به قمی نیز مشهور است.

از مهمترین همدرسان و معاصران آن بزرگوار می توان ملا محسن فیض كاشانی (داماد ملا صدرا) را نام برد. ملا محمد یوسف الموتی و شیخ حسین تنكابنی نیز همدرس و معاصر ایشان بوده اند.

ویژگیهای علمی و فكری

پیوسته حكیمان صاحبنظر و متكلمان صاحب قلم از استقلال فكری برخوردار بوده اند. در این میان حكیم لاهیجی نیز گرچه فیلسوف مشایی و شاگرد میرداماد و صدر المتألهین است هیچگاه بدون تحقیق تابع آنها نبوده و در مسائل فلسفی و اعتقادی دارای بینش و طرز تفكر خاصی بوده است. از این رو در كتاب الكلمات الطیبة میان دو استادش در مورد اصالت وجود و اصالت ماهیة داوری می كند و گاهی دیگر با نقل مطالبی از شیخ الرئیس، فخر رازی، خواجه نصیر طوسی، قوشجی، تفتازانی، عضد الدین ایجی امام الحرمین، گفتار آنان را نقد و بررسی می نماید.

در تمام نوشته های حكیم لاهیجی، آگاهی عمیق وی به افكار و عقاید فلاسفه متكلمان و پیروان ملل و نحل، مذاهب و فرق اسلامی چون اشاعره، مفوضه، كیسانیه و … به طور آشكار به چشم می خورد.

ایشان با وجود احترام فراوان به عقل و برهان در برابر كتاب و سنت تسلیم بود. حكیم لاهیجی از آنان نبود كه در دریافت مسائل اعتقادی از كتاب و سنت مانند ظاهریه، حشویه و اخباریه بدون در نظر گرفتن دلایل قطعی عقلی و دلایل اجتهادی نقلی به ظواهر كتاب و سنت بسنده كند. همانان كه معتقدند خداوند قابل رؤیت است و شبیه دارد چرا كه فرمود: الرحمن علی العرش استوی (7) (خدا بر عرش جا گرفته است) از سویی وی مانند صوفیه و باطنیه و جمعی از فلاسفه و عرفا نبود كه كتاب و سنت را رموزی می دانند كه در خور تأویل به انواع تأویلات است. آنها كه آیه فانما تولو فثم وجه الله(8) را به هر نوع عقیده درباره خدا تفسیر می كند. (یعنی به هر سو رو كنید خدا آنجاست).

بلكه با توجه به دلایل قطعی عقلی و نقلی به كتاب و سنت می نگریست و در صورت مخالفت آنها با براهین عقلی آنها را به گونه ای مناسب تأویل می نمود. از همین رو در بسیاری از موارد به نصوص و ظواهر آیات و روایات استدلال می كرد و با دلایل غیر قطعی از آنها دست بر نمی داشت.

آیة الله قاضی طباطبایی ژرفنگری ایشان را چنین می ستاید:

آنان كه از محقق لاهیجی نامی برده اند وی را به صفت تحقیق و تدقیق ستودهخ اند، چنانكه در كتاب گوهر مراد ااز روی تحقیق و سخن رانده و مثل بعضی از متكلمین كه در كتب خود نهایت درجه تعصب را روا دانسته و از راهنمایی دلیل و برهان عدول و عصبیت و تقلید تمسك به ظاهر صرف، وی را از حق بازداشته است، نبوده و بر صنفی تعصب نكرده و تقلید قومی را روا ندانسته و آنچه دلیل، وی را بر آن راهنمایی كرده قبول فرموده است.ن(9)

آن بزرگوار هر چند به موجب نیاز شدید جامعه بیشتر تلاشهای قلمی اش را صرف مؤلف كتاب مسائل اعتقادی و كلامی و فلسفی نمود، در علوم عقلی نیز استاد بود. نتایج الافكار درااین باره می گوید:

(ملا عبدالرزاق) در علوم عقلیه و نقلیه از عالی دستگاهان ذی استعداد بوده …(10).

اما اینكه مؤلف ریاض العلماء در مورد ایشان می گوید: در فقه و حدیث و اصول بصیرتی نداشته(11) هیچ درست نیست زیرا: اولا: روش خاص مؤلف ریاض العلماست كه حكیمان و فیلسوفان را همه جا صوفی ناوارد به امور دینی و ادبیات عرب معرفی می كند. مثلا درباره ملا رجبعلی تبریزی فیلسوف مشهور عهد صفوی در اصفهان) می نویسد زاهد، فاضل، حكیم، ماهر و صوفی بود اما معرفتی به علوم دینی و ادبی و عربی نداشت! در هر صورت این نسیتهای ناثواب اختصاص به ملا عبدالرزاق ندارد.

البته نباید از یك شخص حكیم و فیلسوف انتظار داشت همانطور كه در حكمت و فلسفه استاد است در فقه و اصول و حدیث نیز سرآمد عصر خود باشد. و نامورانی چون میرداماد را باید شخصیتی استثنائی دانست كه هم فقه نامی و هم فیلسوفی بزرگ بود. ملا عبدالرزاق خود در دیوانش می گوید:

چه شبها كه در حجره خوابم نبود

چه جا داشت نانم كه آبم نبود

ز فقه و حدیث و اصول و كلام

ز تفسیر و آداب و حكمت تمام(12)

به علاوه حكیم لاهیجی در برهه ای از قرن یازدهم رئیس حوزه علمیه قم شناخته شد و شاگردی مانند قاضی سعید قمی تربیت كرد. كه مدتها قاضی بزرگ شهر مذهبی قم بوده است و همانگونه كه آیة الله خویی(ره) در مورد علامه طباطبایی فرموده: او با نوشتن تفسیر و كتابهای علمی و فلسفی مورد نیاز جامعه، خود را قربانی كرده و گرنه مرجع تقلید می شد.(13) حكیم ما نیز با سنگرداری در این بعد اینگونه قربانی شده است.(14)

ویژگی های اخلاقی و اجتماعی

حكیم در برابر جامدین بی حال و صوفیه بی بند و بار، به همه دستورهای شریعت مطهر عمل می كرد و از سویی از شور و حال بندگی خاص خدا بهره ای تمام داشت و از غیر او بریده بود. او برای تكامل روحی و نیل به سعادت واقعی هم از راه ظاهر بهره می گرفت و هم از راه باطن و معتقد بود كه همواره شعار یاوران مخلص امامان و عالمان پاكنهاد شریعت چنین بوده است.(15)

عالم باعمل

حكیم لاهیجی با الهام از شریعت پاك محمدی(ص)، علم ار با عمل جمع كرده و معتقد بود علمی كه عمل با آن نباشد خود حجاب بزرگی است برای تباهی انسان. ملا عبدالرزاق به زیور فضائل روحانی و علیه كمالات نفسانی آراسته و شاهد علم را به زیور علم پیراسته دل نشین و نمكین بوده.(16)

ملا عبدالرزاق همچون برخی گوشه نشینی و رهبانیت را اختیار نكرد بلكه برای انجام تكلیف الهی پیوسته مانند مردم و در كنار آنان بود در این باره گفته اند:

… با وجود صلاح و تزكیه باطن، مخالطت به جمیع طوایف می نموده و با كمال ذوق و شوق به صحبت جوانان ضبط حالت خود به قوت تقوا و پرهیزگاری نموده، آلوده تهمت و فساد هم نشد.(17)

در گفتار دیگران

میرزا محمد باقر خوانساری در كتاب روضات الجنات می گوید:

ایشان فاضلی متكلم و حكیمی متشرع و ادیبی محقق و خردمندی نكته سنج بلكه در انشا و شعر و منطق وارد بود.(18)

در قصص الخاقانی آمده است كه:

ازجمله حكمای برهان آفرین افلاطون قرین، حضرت مولانا عبدالرزاق است كه فی مابین حكما و علماء در دانایی طاق و در فضیلت مشهور آفاق است. جناب معظم الیه لاهیجی الاصل و در فن حكمت دانی از اجله حكمای عصر صاحب قرانی (شاه عباس دوم) است. در علم شعر نیز كه شمه ای از كمالات اوست زبر دست است. از تخلص آن مرتاض در سخنوری فیاض است ….(19)

استاد سید جلال الدین آشتیانی در باره ایشان چنین می نویسد: یكی از اساتید بزرگ فلسفه و حكمت و كلام در دوران اخیر فیلسوف علامه و حكیم متأله آخوند ملا عبد الرزاق لاهیجی است كه از اعاظم تلامیذ آخوند ملا صدرا و از اجله محققان عصر خود در حكمت مشاء و اشراق و یكی از بزرگترین متكلمان در چهار قرن اخیر بلكه یكی از محققترین متكلمان در دوره اسلامی می باشد … در بین محققان بعد از خواجه به جز ملا صدرا و میر داماد به عقیده نگارنده نظیر ندارد ولی همانگونه كه استاد ما آقای میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی فرموده است: مقامات و مراتب علمی و قدر این فیلسوف مخفی مانده است.(20)

راز حكیمانه

مصاحبت با پادشاهان و اهدای كتاب به آنان با توجه به شرایط زمان و مكان چه بسا در عصری عملی ضد ارزش و در ایامی چاره پیش برد اهداف نیك باشد. زمانی كه در دوره صفویه شیعیان پس از قرنها دربدری و قتل و عام به حكومت رسیده بودند كه می توانستند آزادانه به ترویج فرهنگ تشیع پرداخته، به آن عمل می كنند و از گزند دشمنان در امان بمانند و بر همین اساس بود كه خواجه نصیر وزیر هلاكو و محقق كركی قاضی القضات و صدر العلمای شام تهماسب و علامه محمد باقر مجلسی و شیخ بهائی، شیخ الاسلام سلطان حسین و شاه عباس صفوی.(21)

امام خمینی(ره) در این باره می فرماید:

می بینیم یك طائفه از علماء برای ترویج دیانت و ترویج مذهب حق متسل شده اند به سلاطین و آنها را وادار به ترویج اسلام و مذهب تشیع كرده اند اینها آخوندهای درباری نبوده اند. اینها اغراض دینی داشته اند. نباید یك كسی تا به گوشش خورد كه مثلا مجلسی محقق ثانی، شیخ بهائی- رضوان الله علیهم با اینها روابط داشتند و همراهی شان م می كردند، خیال كنند كه اینها مانده بودند برای جاه و اینكه شاه به آنها عنابتی داشته باشد. این حرفها نبوده آنها گذشت كرده اند برای اینكه این مذهب را به وسیله آنها در محیطی كه اجازه می گرفتند تا 6 ماه دیگر حضرت امیر را سب كنند، ترویج نمایند.(22)

آیا آن حكیم صوفی مشرب بود

حكیم ملا عبد الرزاق لاهیجی به معنی واقعی عارف بود و بی بند و باری در غالب قلندری و مرشد و مریدی را سخت دشمن می داشت. شهید محراب آیة الله قاضی طباطبایی(ره) در مقدمه چاپ نشده اش به كتاب گوهر مراد ضمن توضیح این مطلب می گوید: همه عالمان ربانی، عارف و صوفی صافی بوده اند ولی در زمان دولت صفویه نظر به اینكه تصوف به معنی بی بند و باری در قالب قلندری و پیری و مریدی و دریوزگی و شلختگی وضع ناهنجاری پیدا كرده بود گروهی از عالمان ظاهری هر كس را كه حالت عارفانه و از غیر خدا بریدن داشت به تصوف – به این معین – متهم می كردند چنانكه شیخ بهایی و ملا صدرا و حكیم لاهیجی از این گونه نسبتهای ناروا در امان نماندند از آن جمله میرزا عبدالله افندی مؤلف ریاض العلماء درباره بسیاری از بزرگان چنین نسبتهایی داده و درباره حكیم لاهیجی نیز نوشته: او صوفی مشرب بود.(23) در صورتی كه او از علمای ربانی و جامع علوم ظاهر و باطنی و از عرفای الهی است نه از صوفیه ساختگی و بازیچه اغراض شوم. آنگاه اضافه می فرماید:

غرض ما از عرفا و صوفیه آن علمای ربانی و عرفای الهی هستند كه به ریاضات شرعی و مجاهدات نفسانی از هوا و هوس نفس رسته و دل در محبت خدا بسته و سر بر آستانه مطابعت طریقه محمد و آل محمد(ع) گذاشته و طریق مخالفان آنها را هشته و خداوند عالم درهای حكمت و معارف را به رویشان گشوده و قلوبشان را به نور معرفت منور كرده و دلشان را مخزن علوم الهی نموده و ایشان هم از ما سوی الله صرفنظر كرده اند و فكر و ذكرشان به عیر از خدا چیز دیگری نیست … .(24)

تألیفات

ملا عبد الرزاق لاهیجی طی عمر گرانقدر خود خدمات شایانی به فرهنگ و جامعه علمی نمود و عمر خود را احیای معارف اسلامی گذراند و به موجب نیاز حیاتی جامعه بیشتر تلاشهای قلمی خود را صرف مسائل اعتقادی و كلامی و فلسفی نمود. آثار و كتب باقیمانده از این فیلسوف گرانقدر جزو نفیسترین آثار فلسفی و كلامی به شمار می رود در اینجا به آنها اشاره می كنیم:

1- گوهر مراد

این كتاب جامع ترین تألیفات ایشان است كه شامل عمده ترین مسائل كلام و حكمت و اخلاق و عرفان و اصول خمسه است.

آیة الله رفیعی قزوینی در تجلیل از انی كتاب می نویسد:

كتاب مستطاب گوهر مراد كه مؤلف آن مرحوم حكیم كامل مولانا عبدالرزاق لاهیجی(ره) است كتاب مرغوب و مطبوع است و در تحقیق مسائل دینیه و معارف الهیه وحید و فرید است.(25)

آیة الله قاضی طباطبایی نیز درباره آن می نویسد:

از اشهر تألیفات محقق لاهیجی كتاب گوهر مراد است كه به زبان فارسی با عبارات سلیس و دل پذیر تألیف فرموده است و از نفیسترین كتبی است كه به زبان فارسی در اصول دین و معارف الهیه و عقاید دینیه اسلامیه نوشته شده است.(26)

2- شورا

این كتاب كه شرحی است بر تجرید الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی نزد علاقه مندان فلسفه شهرتی به سزا دارد و مانند گوهر مراد و شوارق از جمله تصانیف محققانه اوست.(27)

آیة الله جوادی آملی در مورد جایگاه این كتاب می گوید:

صاحب شوارق تقریبا مهمترین كتاب كلامی شیعه را تألیف كرد.(28)

3- سرمایه ایمان

گزیده ای از گوهر مراد و حاوی تمام ابواب اعتقادات است.

4- حاشیه بر شرح اشارات

متن آن تألیف ابن سینا و شرح آن از خواجه نصیر طوسی است استاد سید جلال الدین آشتیانی این تألیف را حاكی از عظمت مقام علمی مؤلف آن می داند.

5- حواشی بر تعلیقات حكیم خفری بر الهیات شرح تجرید.

6- الكلمات الطیبه.

در داوری میان میر داماد و ملا صدرا نسبت به موضوع اصالت ماهیت و وجود.

7- رسالة فی حدوث العالم.

8- حاشیه جواهر و اعراض شرح تجرید قوشجی.

9- حاشیه بر حاشیه ملا عبدالله یزدی بر تذهیب منطق.

10- مشارق الالهام فی شرح تجرید الكلام

11- دیوان شعر، حاوی دوازده هزار بیت.

شاگردان

از جمله شاگردان فاضلی كه وی تربیت كدر یكی فرزند بزرگش آقا میرزا حسن(مؤلف كتاب جمال الصالحین و حكیم قاضی سعید قمی است.(29)

علامه تهرانی در مورد شاگردان آن بزرگوار می گوید:

پسرش ملا حسن مؤلف كتاب شمع الیقین و پسر دیگرش ملا محمد باقر از شاگردان پدر، مؤلف ترجمه بصائر است كه آن را در سال 1083 در شاه جهان آباد(دهلی) نوشته و دیگر از شاگردان او قاضی سعید قمی است.(30)

به یقین ایشتان شاگردان دیگری نیز تربیت كرده كه نامشان در تراجم ذكر نشده است.

فرزندان

فرزندان آن بزرگوار را سه تن ذكر كرده اند كه بر قرار ذیل می باشد:

1- میرزا حسن لاهیجی. گویا فرزند بزرگش بوده و وارث مكتب پدر و جانشین وی در تدریس علوم عقلی و چه بسا عهده دار تولیت مدرسه آستانه قم بوده است.

2- ملا محمد باقر.

3- میرزا ابراهیم. كه برخی او را مؤلف كتاب القواعد الحكمیه و الكلامیه می دانند. (31)

وفات

سال وفات ایشان به طور دقیق معلوم نیست. برخی چون مؤلف روضات الجنات (32) و اعیان الشیعه (33) تاریخ وفات ایشان را سال 1051 (یك سال بعد از وفات استادش ملا صدرا) می دانند و برخی دیگر مثل استاد علامه تهرانی در اعلام الشیعه (34) و مؤلف ریحانة الادب (35) وفات وی را سال 1072 یاد كرده اند اما با در نظر گرفتن تاریخ به حكومت رسیدن شاه عباس دوم (1052 – 1077 هجری) و این كه كتاب گوهر مراد به او اهدا شده ضعف نظر اول روشن می شود و تاریخ دومی تأیید می شود. چون بر طبق تاریخ نخست شاه عباس یك سال بعد از مرگ ملا عبد الرزاق به سلطنت رسید و اهداء كتاب به عنوان سلطان به او ممكن نخواهد بود. (36) از سوی دیگر وی گوهر مراد را در سال 1058 تلخیص كرد و آن را سرمایه ایمان نام گذاشت (37) و طبعا این كار با فوت او در سال 1051 سازگار نخواهد بود. پس صحیحتر این است كه وی در سال 1072 (در قم) وفات كرده باشد.

مدفن

بعد از رحلت آن بزرگمند جنازه اش در قبرستان بزرگ شیخان دفن گردید. (38)

در مقدمه طبع جدید گوهر مراد چنین آمده كه:

حدود پنجاه سال قبل هنگامی كه آن قسمت قبرستان در مسیر خیابان قرار گرفت بقایای جنازه را به صحن بزرگ حضرت معصومه (س) منتقل و جلوی حجره ای كه اكنون شهید دكتر مفتح در آن مدفون است -ده قدم به سوی داخل صحن حرم- دفن كردند. البته قبلا بر سر قبرش سنگی نصب بود ولی اكنون كه سنگهای قبور را در پی یكسان سازی صحن از بین برده اند هیچ آثاری از آن باقی نمی باشد و آن قبری كه كنار خیابان ارم نزدیك اول چهارمردان قرار دارد و سنگی نیز روی آن نصب شده است مربوط به فرزندش میرزا حسن (مؤلف شمع الیقین) می باشد. (39)

پاورقی:

1- بزرگان تنكابن، ص 91.

2- روضات الجنات، ص 4.

3- مفاخر اسلام، ج 7، ص 430.

4- اعیان الشیعه، ج 7، ص 470 – ریاض العلماء، ج 3، ص 114.

5- روضات الجنات، ج 4، ص 196.

6- اعیان الشیعه، ج 7، ص 470 – ریاض العلماء، ج 3، ص 114 – روضات الجنات، ج 4، ص 196.

7- طه/ 5.

8- بقره/ 115.

9- مقدمه مجموع الرسائل و مقالات فلسفی آیت الله رفیعی، ص 16، به نقل از مقدمه طبع جدید گوهر مراد، ص 11.

10- نتایج الافكار، ص 536 به نقل از مفاخر اسلام، ج 7.

11- روضات العلماء، ج 3، ص 114.

12- مفاخر الاسلام، ج 7، ص 28 – 27 با تلخیص.

13- سخنرانی شهید آیت الله مطهری در كتاب گفتار ماه سال سوم، ص 47.

14- مقدمه طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص 3.

15- همان، ص 8 – 5 با تلخیص.

16- تذكره نصر آبادی، با تصحیح و مقابله با استاد فقید وحید دستگردی، ص 156.

17- تذكره نصر آبادی، با تصحیح و مقابله با استاد فقید وحید دستگردی، ص 156.

18- روضات الجنات، ج 4، ص 196.

19- قصص الخاقانی، ج 2 ولی قلی بیك شاملوی هر وی به نقل از مفاخر اسلام، ج 7، ص 23.

20- منتخباتی از آثار حكمای الهی ایران، ج 1، ص 272.

21- مقدمه طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص 13.

22- كوثر، ج 1، ص 303.

23- ریاض العلماء، ج 3، ص 114.

24- مقدمه چاپ نشده به گوهر مراد به نقل از طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص 10 – 9.

25- مقدمه مجموع رسائل و مقالات فلسفی آیت الله رفیعی، ص 17 به نقل از مقدمه طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص 11.

26- همان.

27- ریاض العارفین، چاپ آفتاب تهران، ص 391.

28- كلام جدید در گذر اندیشه ها، ص 22.

29- ریاض العلماء، ج 3، ص 114 – روضات الجنات، ج 4، ص 197.

30- الروضة النضرة. ص 318 – 319 به نقل از مفاخر اسلام، ج 7، ص 30.

31- مفاخر اسلام، ج 7، ص 35.

32- روضات الجنات، ج 4، ص 196.

33- اعیان الشیعه، ج 7، ص 471.

34- اعلام الشیعه، به نقل از مفاخر اسلام، ج 7، ص 21.

35- ریحانة الادب، ج 4، ص 363.

36- همان.

37- همان – الذریعه، ج 18، ص 250.

38- ریحانة الادب، ج 4، ص 363.

39- مقدمه طبع جدید گوهر مراد، آقای قربانی، ص 5 – 4.