بازگویى و انتقال تاریخ و فرهنگ پربار اسلام، به خصوص فرازهاى متروک آن، که به علت دورى صالحان از حکومت، غبار غربت گرفته است، براى نسل انقلاب به ویژه زنان، مفید و رهگشاست. اکنون که زن مسلمان ایرانى، مصمم و جدى، در راه اعتلاى ایران اسلامی قدم نهاده است، طرح چنین مباحثى او را به گذشته پرافتخار دوران بازسازى اقتصاد حکومت اسلامی در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پیوند میدهد و از طرف دیگر، نشان میدهد که اسلام، دین ساده و دین زندگى است و علیرغم آن که در امور معنوى، سختگیر و غیرقابل انعطاف بوده، همواره مومن را میان خوف و رجا نگه میدارد، در امور دنیا سهولت و آسایش را برگزیده است.
فهرستى که اکنون به شما ارائه میشود، گزارشى از سنت معصوم(علیهم السلام) و سیره مورد قبول مسلمانان است. این گزارش نشان میدهد که زنان در عرصههاى مختلف اجتماعى حضور داشته و فعالانه تلاش میکردهاند؛ گرچه آنان به اقتضاى زمان، همواره به مشاغل یاد شده، به خصوص رزم اشتغال نداشتهاند، ولى هدف این مقاله تجویز مشاغل مذکور نیست، بلکه گزارشى است که نقش حضور زنان را از دیدگاه تاریخى نشان میدهد. بحث فقهى همه جانبه و نقد نظرات مخالف حضور زنان در توسعه کشور، مجال بیشتر و فرصت فراتر میطلبد. هدف بازنگارى و ترجمه سنتهاى اجتماعى مسلمانان در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و یکى، دو سده پس از آن است. روشن است که در تاریخ اسلامی تمامی سنتها ذکر نشده، چنان که ما نیز در این فهرست آنها را به تفصیل، بازگو نکردهایم.
با وجود منابع فراوانى که حضور زنان، درپى داشته و علیرغم پیشینه دراز آن، روایاتى مبنى بر نهى و منع پارهاى از مشاغل براى زنان مشاهده میشود. ریشه این ممانعتها، در تعارض منافع است. به طور معمول در جایى از بعضى مشاغل و یا آموزش آن توسط زنان نهى شده که حقى از شوهر ضایع گشته یا مفسدهاى به دنبال آورده است.
ابوعثمان جاحظ میگوید: مردان عیاش، براى اجراى منظور شوم خود، زنى را به دلالى فساد و انحراف برمیگزیدند که صفات و شرایط خاصى داشته باشد، از جمله: عطار، قابله یا سازنده وسایل عروسى باشد. (بان تکون اما بیاعه طیب او قابله او صانعه لاله العرائس) (۱)
اگر از حضور زنان در بازار کار جلوگیرى به عمل آمده، به خاطر چنین پیامدهایى است وگرنه کار و اشتغال براى هر مسلمانى، مورد توجه و رغبت دین اسلام است.
به گواهى تاریخ و روایات اسلامی، زنان در عرصه کارهاى اجتماعى سهم بسزایى داشتهاند. آنان در عصر رسالت و امامت، متصدى مشاغل و حرفههاى بسیارى بوده، بخش عمدهاى از نیروى کار، تخصص و تولید را بر عهده گرفته بودند.
به استناد روایات، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) ترویج دهنده کار زنان بوده یا حداقل آن را پذیرفته بودند. ارائه یک فهرست از مشاغل زنان در سده نخست و اوایل سده دوم قمرى این موضوع را تأیید میکند. آنچه در طى سه قسمت ملاحظه خواهید نمود، فهرستى از مشاغلى است که زنان به صورت محدود یا گسترده عهدهدار آن میشدهاند. پرواضح است بازگویى این موارد به معناى فراخوانى به مشاغل یادشده نیست چنان که به معناى محصور ساختن به این موارد نیز نمیباشد. هدف مقاله از ذکر موارد، تإکید بر این است که اشتغال زنان، خود به خود امرى ناپسند یا ممنوع نیست بلکه در بسیارى موارد، پسندیده و حتى در حد واجب کفایى و یا عینى میباشد. تنها برخى عوارض جانبى و مفسدههاى عارضى و یا محدودیتهاى طبیعى و یا عرفى و اجتماعى است که آنان را از برخى مشاغل باز میدارد و این محدودیتها براى مردان نیز وجود دارد.
۱ ـ صنایع دستى
این حرفه، یکى از مشاغل پررونق زنان سده نخست بوده است. زینب دختر جحش، همسر پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) صنعتگر بوده و بدان اشتغال داشته است. کار او مورد تأیید و قبول رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بود.
(و کانت زینب امرإه صناع الیدین فکانت تدبغ و تخرز و تبیع ما تصنعه و تتصدق على المساکین)(۲)
(زینب زنى صنعتگر بوده که با دستهایش دباغى و خرازى میکرد، (سپس) آن را میفروخت و (پولش را) به درماندگان صدقه میداد).
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: از میان شما زنان من، آن زنى زودتر به من ملحق میشود که دستش بلندتر است. زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این معنى را متوجه نشدند، مگر وقتى که زینب از دنیا رفت (بدان جهت که او کار میکرد و صدقه میداد)(۳).
رائطه (یا ریطه) نام همسر عبدالله بن مسعود، صحابى مشهور است. این خانم که خود از یاران دانشمند حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده ـ و احادیثى نیز نقل کرده ـ به صنعتگرى میپرداخت و پولش را در راستاى آسایش شوهر و بچههایش هزینه میکرد.
او یک روز به شوق دستگیرى از مستمندان، به حضور پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شد و در این مورد چیزى پرسید. آن حضرت فرمود: درآمد شغل خود را در راه همسر و فرزندانت انفاق کن[که بهترین صدقه است].(۴)
امام صادق(علیه السلام) به نقل از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) کسب کنیزکان (زنان برده) را در فهرست (مناهى) (امور نهى شده) آورده، مگر کنیزى که صنایع دستى آموخته و میتواند بدین حرفه اشتغال ورزد(۵).
۲ ـ نخریسى و پارچهبافى (۶)
ریسندگى و بافندگى، از مشاغل توده زنان عصر رسالت بوده است؛ شغلى محبوب که در روایات چندى مورد توجه قرار گرفته و براى زنان سفارش شده است.
امام صادق(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نقل کرد:
(علموهن المغزل و سوره النور)(۷).
(به زنان نخریسى و بافندگى و نیز سوره نور را آموزش دهید).
(مادر حسن نخعى گفت: امیرمومنان على(علیه السلام) بر من گذشت و فرمود: به چه کارى مشغول هستى؟ گفتم: میبافم[نخ میریسم]. فرمود: آگاه باش که این (شغل)، حلالترین پیشهها است)(۸).
عایشه خود بدین حرفه اشتغال داشته(۹) و درباره ثواب آن چنین گفته است: (مثل المغزل بیدالمرئه احسن من الرمح بید المجاهد فى سبیل الله … مثل دوک به دست زن، بهتر است از نیزه در دست مجاهد راه خدا)(۱۰).
از برخى روایات دیگر ـ که به خاطر اختصار از آن صرف نظر میکنیم ـ پیداست که صنایع دستى، حرفه همه زنان آن دوره بوده است(۱۱). پیشینه این حرفه سودمند، به سالها قبل از اسلام میرسد(۱۲) و در میانه ملتهاى دیگر نیز رواج داشته است(۱۳).
در قرآن کریم، ضمن اشاره به این حرفه، حکمتى بیان شده است:
(و لا تکونوا کالتى نقضت غزلها من بعد قوه)(۱۴)
مانند زنى نباشید که بافته خود را پس از نیرو(ى صرف شده)، از هم گسیخت.
جاحظ در فصلى که به احمقها(ى عاقل!) اختصاص داده، مینویسد:
(ریطه بنت کعب بن سعد بن تیم بن مره و هى التى نقضت غزلها انکاثا فضرب الله تبارک و تعالى بها المثل و هى التى قیل لها خرقا وجدت صوفا)(۱۵)
ریطه دختر کعب … و این خانم، همان کسى است که بافته خود را بعد از آن که محکم شده بود، از هم گسیخت، پس خداوند تبارک و تعالى به او مثل زد و این زن، همان کسى است که دربارهاش گفته شده: احمقى که پشم به دست آورده است).
۳ ـ تجارت و بازرگانى
تا حدودى تمام مسلمانان جهان، شرح حال حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و ابتداى آشنایى ایشان با حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را میدانند. عامل ظاهرى این پیوند، شناختى بود که حضرت خدیجه(سلام الله علیها) از سفر تجارتى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پیدا کرده بود.
خدیجه(سلام الله علیها) زن توانا و قدرتمند جزیره العرب بود. او از چهرههاى بارز و از تاجران سرشناس عربستان و کشورهاى همجوار آن بوده که ارقام عمدهاى از کالاهاى مورد نیاز را خرید و فروش میکرد(۱۶). بعد از رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) آن ثروت انبوه در راه اسلام هزینه شد تا آیین جدید بتواند به اهداف خود دست یابد.
به جز حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، زنان ثروتمند دیگرى به خرید و فروش کالا اشتغال داشتهاند که گاه خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده، احکام تجارت اسلام را از ایشان میآموختهاند. گرچه مورخان به علت فراوانى تاجران زن در عصر رسالت، موضوع یادشده را گزارش نکردهاند، اما به تناسب موضوعات دیگر، نمونههایى در احادیث آمده است(۱۷).
۴ ـ فروشندگى
دستفروشى، دورهگردى و حق العمل کارى زنان(۱۸)، از دیگر نمونههاى اقتصادى تاریخ سده اول است. زن عصر رسالت، با تأیید پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) حق داشت به دستفروشى اشتغال ورزد.
(انما رخص رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) للنساء العواتق(۱۹) فى الخروج فى العیدین للتعرض فى الرزق؛
فرستاده خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به زنان جوان اجازه داد تا در مراسم عید فطر و قربان (از منزلهاى خود) خارج شده، براى تهیه روزى، بساط بگسترانند).(۲۰)
تعدادى از زنان عصر حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، به عطرفروشى اشتغال داشتهاند. اینان به صورت دورهگرد، به خانههاى مردم مراجعه کرده، کالاهاى خویش را عرضه میکردند. تاریخ اسلام از زنان فروشندهاى(۲۱) نام برده که براى فروش عطر، به منزل رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میآمدند.
روزى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد منزل شد، در حالى که بوى عطر به مشام میرسید. آن حضرت فرمود: من بوى خانم (حولاء)(۲۲) عطرفروش را استشمام میکنم، او نزد شما آمده است؟ آیا از او چیزى خریدهاید؟)(۲۳)
۵-۶-۷مشاغل خدماتى
کارگشایى، شاطرى، نظافت و خدمات منزل که در زمره کارهاى خدماتى عصر رسالت به شمار میآمده، براى زنان مجاز بوده است. در خصوص کارگشایى، نصى از دوره حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) به دست نیامده، لیکن این معنا به خوبى از سیره زنان خاندان نبوت و یاران آن حضرت فهمیده میشود.
از امام هفتم(علیه السلام) روایت شده که فرمود: (کان ابى یبعث امی و امفروه تقضیان حقوق اهل المدینه)(۲۴)
پدرم امام جعفر صادق(علیه السلام) مادرم و امفروه[دختر امام صادق(علیه السلام)] را میفرستاد تا حقوق مردم مدینه را برآورده سازند).
شاطرى زنان، از مشاغل رایج آن زمان بوده است. از گزارش ابن حجر برمیآید که این واژه (به معناى امروزى) در آن دوره متداول بوده است. او در این باره چنین نوشته است:
و کانت [فضه النوبیه] شاطره الخدمه فعلمها رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) دعاء تدعو به. فقالت لها فاطمه: اتعجین او تخبزین؟ فقالت بل اعجن یا سیدتى و احتطب، فذهبت و احتطبت …
فضه نوبیه[که کنیز حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بوده است] به خدمت شاطرى میپرداخت. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دعایى به او میآموخت. پس فاطمه(سلام الله علیها) به او فرمود: آیا خمیر میکنى یا نان میپزى؟ فضه جواب داد: اى سرور من! بلکه خمیر میکنم و هیزم تهیه مینمایم. سپس[ بیرون] رفت و هیزم جمع کرد…).(۲۵)
جمله (شاطره الخدمه) با توجه به ریشه و معناى آن، به چند صورت میتواند تفسیر شود:
الف ـ منظور، شاطرى و نانوایى باشد، بدان جهت که براى تهیه و پخت نان، چند نفر دخالت دارند و هر یک، شطرى (بخشى) از کار را انجام میدهند، چنان که فضه، جمعآورى هیزم و خمیر کردن را پذیرفت و حضرت زهرا(سلام الله علیها) نان پخت.
ب ـ منظور، حق العمل کارى باشد، یعنى آن زن، خدمت خود را به شرط دریافت بخشى از حاصل کار، انجام دهد.
از مالک پرسیدند:
(من أین شاطر عمر بن الخطاب عماله؟ فقال اموال کثیره ظهرت لهم؛
عمر بن خطاب چگونه با کارگزاران خود به نصف (یا بخشى از اموال) توافق میکرد؟
او در جواب گفت: مال فراوانى به دست مسلمانان افتاده بود).(۲۶)
مشاطره، یک عنوان حقوقى است که در فارسى به معنى حق العمل کارى است. این عنوان غیر از مضاربه، مزارعه و مساقات است.
ج ـ منظور از (شطر) بخشى از زمان خدمت باشد، یعنى خدمت او نیمه بود یا در بخشى از زمان انجام میشد و به تعبیر امروزى، کار خدماتى او، به صورت پاره وقت انجام میگردید. به هر حال، هر چه باشد خدمت شاطرى، یکى از کارهاى زنان سده اول بوده است.
خدمت زنان در مسجد که جزو اماکن عمومی و مقدس اسلامی محسوب میشود، از جمله کارهایى بوده که در عصر رسالت انجام میشده است.
ابوهریره گوید: زن سیاه چهرهاى، مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را تمیز میکرد. چندى گذشت که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) او را ندید. از حال او جویا شد. یاران گفتند: وى از دنیا رفت. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: چرا مثل همیشه از من اذن نگرفتید؟ (گویا یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) إمر آن زن را کوچک شمرده و بدون اطلاع پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مراسم را به جا آورده و به خاک سپرده بودند). سپس فرمود: مرا به قبر آن زن، راهنمایى کنید. پس از آن، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سر قبر او حاضر شد و نماز خواند(۲۷).
به جز این خانم (ام محجن)، زن یا زنان دیگرى نیز به نظافت مسجد مشغول بودهاند و حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) علاوه بر آن که آنها را منع نکرده، به آنان اظهار محبت نیز کرده است(۲۸).
از روایت فضه نوبیه، موضوع خدمتگزارى زنان در منزل(۲۹) نیز استفاده میشود. علاوه بر این، روایات فراوانى در خصوص خدمت زنان به خانوادهها در دست است. در این روایات، خصوصیات کنیزکان، شیوه برخورد با آنان، موضوع محرومیت و مسایل متفرقه دیگرى مطرح شده است.
ابراهیم بن ابى محمود از امام رضا(علیه السلام) پرسید: حکم کنیزک نصرانى خدمتکار که میدانیم وضو نمیگیرد و غسل جنابت نمیکند، چیست؟ آن حضرت فرمود: اشکالى ندارد، منتها دستهایش را بشوید(۳۰).
خدمتکارى زنان شوهردار و زنان آزاده نیز در آن زمان معمول بوده است. نمونه روشن این موضوع، اسماء بنت عمیس و ام ایمن هستند که در خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) خدمت میکردهاند.
۸ ـ کارهاى ادارى بازار
(شفا) که از بیعت کنندگان نخست و از مهاجران بوده، در ردیف زیرکترین زنان صحابى قرار داشته است.
ابن حجر درباره او چنین مینویسد:
(کانت من عقلاء النساء و فضلائهن و کان رسول الله یزرورها و یقیل عندها فى بیتها … کان عمر یقدمها فى الرإى و یرعاها و یفضلها و ربما ولاها شیئا من إمر السوق(۳۱)
وى از زنان عاقل و فاضل بود. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به دیدن او میرفت و در خانهاش استراحت … عمر او را در نظرخواهى، مقدم و محترم میداشت و بر دیگران، ترجیح میداد و چه بسا چیزى از کار بازار را به او واگذاشته بود).
غیر از خانم شفا که از نخبگان یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و به دستور آن حضرت به عایشه و فضه، علم طب و خط آموخته، نام زن دیگرى به اسم (سمراء بنت نهیک) مطرح است که در کار بازار، متصدى پست (احتساب) بوده است(۳۲).
۹ ـ چوپانى
گوسفندچرانى و شترچرانى و کلا گلهدارى و دامپرورى، از دیگر مشاغل زنان در عصر رسالت بوده است. وقتى میمونه همسر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، زنى از کنیزکان خود را آزاد کرد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمود:
(اگر او را به خانوادهات میدادى تا برایشان گوسفند بچراند، بهتر بود).(۳۳)
کعب بن مالک، دخترکى داشت که به چوپانى گوسفندان او اشتغال داشت. آن دختر، یک روز مشاهده کرد که گوسفندى مریض است. او را با یک تکه سنگ[ تیز] سربرید. کعب به خانوادهاش گفت: از گوشت آن نخورید تا حکم آن را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بپرسم…(۳۴).
به جز کعب بن مالک، تعداد دیگرى از یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) زنان را براى چوپانى استخدام کرده بودند و آن حضرت این روش را تأیید کرده بود(۳۵).
پیشینه چوپانى زنان، زمانهاى دور و درازى دارد. قرآن(۳۶) در جریان قصه موسى، به چوپانى دختران شعیب اشاره کرده است. علاوه بر این، چوپانى زنان در فرهنگ اقتصادى اعراب نیز سابقه طولانى دارد(۳۷).
۱۰ ـ ساربانى و زمامدارى شتر
حرفه ساربانى و زمامدارى شتر(۳۸) چیزى شبیه رانندگى در عصر حاضر است. وقتى زنان بتوانند وسایل حمل و نقل آن دوره را برانند و مسافر یا بار جا به جا کنند، به طریق اولى در عصر کنونى میتوانند به امر رانندگى اشتغال داشته باشند(۳۹).
اسماء بنت یزید از بهترین زنان سخنور، شجاع و دانشمند صحابى است. او زمامدار ناقه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خوانده شده است. اسماء که خودش از محدثان اسلامی است، میگوید: (انى لاخد بزمام الغضباء ناقه رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)(۴۰)
من زمام شتر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را که (غضباء) نام داشت میگرفتم.
قیله دختر مخرمه از زنان عصر حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) و از ساربانان میباشد(۴۱). این جمله را یکى از مردان زیرک که میخواست چراگاهى را به خود اختصاص دهد، درباره او گفته است:
وما حظک فى الدهناء لا ابالک؟
اى بىپدر! بهره تو از سرزمین دهناء چیست؟
او گفت: توقفگاه شترم.
قیله وقتى شنید: آن مرد قصد دارد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) کاغذى بگیرد که خود در آنجا تصرف کند، به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد:
(انما هذه الدهناء عندک مقید الجمل و مرعى الغنم و نساء بنى تمیم و انباوها وراء ذلک)؛
[اى پیامبر خدا!](همانا این دهناء که پیش شماست جایگاه شتران و چراگاه گوسفندان است و زنان بنى تمیم و فرزندانشان پشت آن هستند).(۴۲)
۱۱ ـ پرورش اسب
پرورش اسب گرچه کار سخت و دشوارى بوده، اما برخى زنان عصر رسالت بدان پرداخته بودند. اسمإ دختر ابوبکر ـ همسر زبیر ـ در زمره کسانى یاد شده که اسب میپرورانده است. او میگوید:
(کنت اخدم الزبیر و کان له فرس اسوسه فلم یکن من الخدمه شىء اشدعلى من سیاسه الفرس)؛
من به زبیر کمک میکردم و او اسبى داشت که من سیاستش (تربیتش) میکردم اما؛ هیچ کارى مثل سیاست اسب براى من شدید (و ناگوار) نبود).(۴۳)
۱۲ ـ خیاطى
خیاطى، از جمله کارهاى خانگى زنان است که سابقه آن در دورترین نقطه تاریخ به چشم میخورد. با این حال، خیاطى به عنوان یک حرفه خاص در محیطهاى خانواده مطرح نخواهد بود، بلکه به عنوان شغلى سودآور که جنبه عمومی دارد، قابل بحث است.
عدهاى خرازى را ـ چنان که از ریشه لغوى آن برمیآید ـ نوعى خیاطى گرفتهاند، البته در صورتى که به دوختن پوستین و بالش و متکا اختصاص یابد. همچنین گفتیم که زینب همسر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به این حرفه اشتغال داشته و حاصل کار خود را میفروخته است(۴۴).
اگر خیاطى را تنها به دوخت و دوز لباسها و نیازمندیهاى منزل اختصاص دهیم، باز هم به عنوان یک شغل، اهمیت خود را از دست نمیدهد و از هنر زنان نمیکاهد، زیرا این کار وظیفه زن نیست(۴۵).
در روایت آمده که کثیر بن عبید بر عایشه وارد شد و ملاحظه کرد که عایشه مشغول دوختن جامه میباشد(۴۶).
عقیل از غنایم به دست آورده از مشرکان، سوزنى جهت خیاطى براى همسرش هدیه آورده بود که ناگهان منادى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اعلام کرد: هر که چیزى از غنایم نزد اوست، پس بدهد و او سوزن را پس داد(۴۷).
ام سنان اسلمیه وقتى که عازم جنگ خیبر بود، نزد حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده، عرض کرد: اى رسول خدا! با شما میآیم که مشکها را بدوزم و …(۴۸)
از این مطلب روشن میشود که دوزندگى زنان، به خیاطى در محیط منزل محدود نمیشده و جنبه عمومی و فراگیر داشته است. جامعه آن روزگار، مثل عصر حاضر به خیاط زن نیاز داشته، به خصوص که اسباب دوخت و دوز و سوزن براى همه فراهم نبوده است. هر زنى که سوزن و ابزار خیاطى داشته، جزو افراد سرشناس به حساب میآمده است!
ادامه دارد…