بیتردید مدگرایی و پدیده «بدحجابی»، از معضلات و ناهنجاریهای فرهنگی کشور در دوران حاضر است که باید بررسی و مطالعه آن را در ردیف معضلات دیگری، مانند تورم، بیکاری و اعتیاد و … قرار دارد و برای حل آن، چارهاندیشی نمود. وضعیت ناهنجار برخی از زنان و دختران امروز، به گونهای است که فاصله کمی با بیحجابی دارد و حتی میتوان آن را نوعی بیحجابی و «کشف حجاب نوین» نامید، چنان که در روایات نیز درباره این گونه زنان آمده است:
نساء کاسیات عاریات…، زنانی که لباس به تن دارند ولی عریانند… .
به طورکلی ضرورت پرداختن به مقوله حجاب و پوشش، بیشتر بدان جهت است که این امر در برخی مقاطع، صبغه فرهنگی و ملی به خود میگیرد و میتوان با عنایت به آن، نگرش فکری و اعتقادی افراد و گروهها و میزان پایبندی آنان به نمادهای دینی و ملی را تعیین نمود. بر طبق حدیث بیان شده شیخ صدوق با سند خود، از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند:
اوحی الله عزوجل الی نبیّ من انبیائه قل للمؤمنین لایلبسوا لباس اعدائی و لایطعموا مطاعم اعدائی و لایسلکوا مسالک اعدائی فیکونوا اعدائی کما هم اعدائی؛
خدای عزوجل، به پیامبری از پیامبرانش وحی نمود: به مؤمنان بگو: پوشش دشمنانم را نپوشند، از خوردنیهای ایشان نخورند و راههای آنان را نپیمایند که در این صورت، همانند آنان، دشمنان من خواهند بود.
در برخی از روایات به جای «لایسلکوا مسالک اعدائی»، «لایتشکلوا بمشاکل اعدائی» آمده است که در این صورت، میتوان از آن، زشت و نکوهیده بودن مدگرایی و هم شکل شدن با دشمنان دین خدا را استفاده نمود.
امروز بر هیچ خردمندی پوشیده نیست که جبهه کفر و استکبار در نظر دارد بار دیگر از تجربه تاریخی و تلخ اندلس بر ممالک اسلامی، به خصوص جمهوری اسلامی ایران استفاده کند، آن هم با بهرهگیری از فنآوریها، تکنیکهای نو و دستگاههای پیشرفته و پیچیده تبلیغاتی. بیگمان برنامههای آنان، از بین بردن حجاب اسلامی و جایگزین ساختن مدها و الگوهای غربی است. یکی از نظریه پردازان غربی به صراحت میگوید:
برای به شکست کشاندن انقلاب و حکومت اسلامی در ایران، باید از کوتاه کردن مانتوها شروع کنیم.
مع الاسف در سالهای اخیر، به جای آن که به موازات رشد و گسترش این پدیده، برنامهریزیها و اقدامات علمی و هماهنگ متولیان و دستگاههای فرهنگی صورت بگیرد، سکوت، بیبرنامگی و انفعال بسیاری را از آنان شاهد بودهایم.
ممکن است برخی برای فرار از مسئولیت و توجیه بیبرنامگی خود، پوشش را امری درونی بدانند که نمیتوان به اجبار، کسی را باحجاب کرد، چنان که ممکن است برخی نیز پرهیز از هر گونه اقدام تنبیهی و تعزیری را توصیه کنند و بگویند باید در مبارزه با این ناهنجاری، تنها به کار فرهنگی پرداخت.
به هر حال، رشد و گسترش پدیده بدحجابی از یک سو و بیبرنامگی متولیان فرهنگی از سوی دیگر موجب شده، برخی امید به اصلاح وضعیت موجود را از دست بدهند و اساسا به این جمعبندی برسند که بیشتر بانوان جامعه ما، نه تنها بدحجاب بلکه خواهان رفع الزام درباره این حکم الهی هستند؛ حال آن که هم تساهل و تسامح مسئولان در این باب و هم جمعبندی مزبور درباره زنان ایرانی خطا و نادرست است.
این گونه افراد، تنها بخشی از واقعیت را میبینند و به این واقعیت انکارناپذیر توجه ندارند که درصد بالایی از زنان و دختران متدین و عفیف، ترجیح میدهند برای حفظ ارزشها و باورهای دینی خود، کم تر در معابر عمومی ظاهر شوند، نیز به تجمعات بزرگ زنان محجبه در راه پیماییها، نماز عیدها و نماز جمعهها توجه ندارند و زنان بیقید خیابانی را مبنای قضاوت خود درباره همه زنان ایرانی میدانند.
به طور کلی میتوان زنان جامعه ایرانی را به لحاظ میزان التزام به پوشش، به سه دسته متمایز تقسیم کرد:
۱- بانوان متدین و مقید به حجاب؛ چنان که گفتیم، بیشتر بانوان از شمار این دستهاند که به علت نداشتن انگیزه خودنمایی و تبرج، نمود و بروز کمتری دارند.
۲- بانوان غافل و کم توجه به احکام و موازین اسلامی؛ میتوان گفت بیشتر زنان و دخترانی که در معابر و اماکن عمومی با پوشش ناقص ظاهر میشوند کسانی هستند که از حدود و ثغور حجاب اسلامی و ارزش و اهمیت آن، آگاهی کافی ندارند یا تحت تأثیر جو قرار گرفتهاند و قبح بدحجابی را فراموش کردهاند. این گونه افراد، هیچ گونه تعمد و غرضورزی ندارند و با ارشاد و کار فرهنگی مناسب، رفتارشان را میتوان تغییر داد.
۳- زنان و دخترانی که باید آنان را تابلوهای بدحجابی و مانکنهای متحرکی دانست که با رفتارهای نامأنوس و غیرمتعارف خود، در خدمت ترویج فرهنگ بیگانه قرار دارند و دانسته یا ندانسته به احکام و ارزشهای اسلامی و ملی، دهن کجی میکنند. بیگمان این دسته، با ویژگیهای یاد شده، در اقلیت قرار دارند.
بدیهی است دستگاههای فرهنگی کشور، برای هر یک از این گروهها، به نحوی خاص باید سیاستگذاری و برنامهریزی کنند. لازم است محور سیاستگذاریها و برنامهریزیها درباره گروه نخست، «تشویق» و ترغیب باشد. برای مثال، در برخی از میادین شهرها، تندیسهایی در اشاره به اهمیت و معرفی پوشش کامل اسلامی بنهند، یا صدا و سیما، با هدف فرهنگسازی، بانوان محجبه و در عین حال موفق در عرصه علمآموزی و نوآوری را الگو معرفی نماید، یا در ارزشیابی درباره مشاغل، مراعات پوشش اسلامی را نیز لحاظ کنند.
گفتنی است تشویق در لغت، به شوق آوردن، راغب کردن و آرزومند ساختن معنا میدهد. و در اصطلاح تربیتی، بهرهگیری از امور مورد علاقه شخص به منظور ترغیب نمودن او به تثبیت یا ادامه کاری است که انجام داده یا شروع به انجام آن کرده است. در اهمیت شیوه تربیتی تشویق، همین بس که بخش جالب توجهی از آیات قرآن، در پیوند با ترغیب و تشویق مردم به انجام کارهای پسندیده و پرهیز از امور ناپسند نازل شده است.
امام علی(علیه السلام) در نامه معروف خود به مالک اشتر، با تاکید بر اهمیت این شیوه میفرمایند:
نباید نیکوکار و زشتکار پیش تو یکسان باشند، زیرا در این صورت، نیکوکار درباره انجام کار نیک، دلسرد و بیرغبت میشود و بدکار در ارتکاب بدی تشویق میگردد.
در بخش دیگری از این نامه،خطاب به او میفرمایند:
… پی در پی آنان را تشویق کن و کارهای مهمی را که انجام دادهاند، برشمار.
درباره اهمیت الگو و نقش آن در شکلگیری اخلاق و رفتار نیز باید گفت تأثر و پیروی انسانها از برخی افراد با ویژگیهای خاص، از امور عینی و همگانی در عرصه زندگی به شمار میآید، تا جایی که میتوان آن را از اصول مسلم و استثناناپذیر علم روانشناسی دانست. صاحب نظران این علم برآنند که فرد در دوران کودکی از والدین خود تقلید میکند، سپس با دگرگونی رشدش از معلمان، سران محافل و جمعیتهایی پیروی میکند که در آغاز نوجوانی بدانها منسوب میشود. پس از آن همگنان برتر و ممتاز خود را الگو قرار میدهد، سپس حرکات پهلوانان و کسانی را تقلید میکند که موجب شگفتی او میشوند. حتی از دیرباز، گروهی از روانشناسان به ویژه گابریل تارد، بر این اعتقاد بودهاند که اصولاً رفتار اجتماعی خُلقی، به تقلید مربوط میشود. اما یادآور میشویم که محور برنامهها درباره گروه دوم، «تبلیغ»، ارشاد، راهنمایی و اطلاعرسانی است. برای مثال، در میادین و خیابانهای شهرها، تابلوها و تصاویری با مضامین زیبا و خواندنی درباره حجاب و تبعات زیان بار بدحجابی نصب شود و مهم تر از آن، صدا و سیما، با برنامههایی جذاب و در اوقات مناسب، به بیان آموزههای دین در امر حجاب بپردازد.
ضرورت این امر بدان جهت است که تحقیقات میدانی به خوبی نشان میدهد این دسته از بانوان، از موازین و احکام شرع درباره حجاب و چگونگی مواجهه با نامحرم آگاهی کافی و دقیق ندارند.
محور مناسب برنامهها درباره گروه سوم نیز در وهله نخست «تنبیه» و پس از آن ارشاد و بازپروری است.
به هر حال، روی آوردن متعادل به امر حجاب درزمان حاضر ضروری است؛ زیرا کشور ما در چند دهه اخیر، دو مقطع مهم را در این باره پشت سرگذاشته. در یک مقطع، برخی افراطگریها، سختگیریهای بیجا و برخوردهای سلیقهای و در مقطعی دیگر، تساهل، تسامح و کوتاهی فراوان دراین زمینه بوده است. اکنون مردم ما و به خصوص متدینان، ضرورت تعادل و برنامهریزیهای منطقی و معتدل در این زمینه را به خوبی احساس و حمایت میکنند.
لزوم مداخله دولت
برخی بر این دیدگاه نادرست پافشاری میکنند که دخالت دولت در امر حجاب و مبارزه با بدحجابی، موجب عناد و جری شدن افراد و زمینهساز هرج و مرج بیشتر خواهد شد. بنابراین، لازم است دولت، وارد این عرصه نشود. غافل از آن که اهداف اساسی برپایی حکومت دینی، حفظ مظاهر دینی و پاسداری از شعایر اسلامی بوده است.
(الذین إن مکنّاهم فی الارض أقاموا الصلاه و اتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر)؛
مؤمنان کسانیاند که اگر به آنان در زمین، قدرت و مکنت دادیم، نماز برپای میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند… .
اهدافی که با برنامهریزیهای متعادل و معقول، برای اکثر ملت مسلمان کاملاً دستیافتنی و مورد حمایت است.
چنان که میدانیم، برابر قوانین عربستان، رعایت پوشش کامل برای زنان این کشور الزامی است و پوشاندن دستها و صورت حتی برای دختران، پس از دوران ابتدایی اجباری است و چنانچه زنی، در معابر این کشور، خود را به خوبی نپوشاند، مأموران موسوم به «مطوع» که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را بر عهده دارند، آن را بازخواست میکنند.
بدیهی است وقتی دولتی بدون پشتوانه مردمی به حجاب بیش از حد واجب الزام میدارد، دولتی منتخب و برخوردار از حمایت مردمی نیز به طریق اولی میتواند به حجاب در حد متعادل و معقول الزام دارد.
راه کارهای دخالت دولت
برخی با قیاس مع الفارق میگویند: اگر رضاخان توانست به اجبار، چادر از سر زنان ما بگیرد، ما هم میتوانیم زنان بیحجاب را به اجبار باحجاب کنیم!
باید گفت کاری که رضاخان انجام داد، خلاف شرع، عقل و ناهمخوان با آداب و سنن ملی و در راستای اهداف استعماری و مورد مخالفت محافل و مراجع دینی بود، حال آن که برنامهریزی همه جانبه و متعادل در مبارزه با پدیده بدحجابی، کاری معقول، مشروع، منطبق بر فطرت، هماهنگ با آداب و سنن ملی و مورد حمایت مراجع معظم تقلید و اکثریت متدین جامعه است، مشروط بر آن که مسئولان و متولیان فرهنگی کشور، با هماهنگی و انسجام و با شهامت و شجاعت وارد میدان شوند و با بیاعتنایی کامل به فشارها و جوسازیهای دشمنان، به تکالیف الهی عمل میکنند.
گفتنی است، حساسیت و ظرافت این مسئله ایجاب میکند که دولت در مبارزه با آن، از برنامههای کوتاهمدت و درازمدت استفاده کند.
الف) برنامههای کوتاهمدت
چگونگی تدوین برنامههای کوتاهمدت، خود نیازمند مطالعه و بررسی است، ولی آنچه میتواند مورد توجه مسئولان قرار گیرد و در انتظار آثار مطلوب آن بود، امور زیر است:
۱- نظارت بر تولید، واردات و عرضه البسه مبتذل و ناهمخوان با فرهنگ اسلامی و ملی و برخوردهای بازدارنده با اشخاص حقیقی و حقوقی که در این عرصه فعالیت میکنند.
۲- وضع محدودیتهایی در استفاده از امکانات و خدمات دولتی برای اشخاص بدحجاب؛
۳- مع الاسف، در نتیجه سیاست تساهل و تسامح، پدیده بدحجابی به اماکن دولتی نیز سرایت کرده و ارباب رجوع، ناباورانه بازلفها و چهرههای بزک کرده برخی از کارمندان زن مواجه میشوند.
هیئت دولت میتواند این مشکل را به راحتی و با صدور بخشنامهای جدید به دستگاههای تحت پوشش، مبنی بر لزوم رعایت پوشش اسلامی برای بانوان کارمند و برخورد جدی با مدیران و رئیسان متخلف حل نماید.
ب) برنامههای درازمدت
۱- ضروری است حال که بیش از یک ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با همکاری و هم فکری حوزه علمیه و مجلس شورای اسلامی، الگویی مناسب و منطبق بر موازین دینی و ملی برای پوشش بانوان تهیه و تدوین کند و پس از تصویب این لایحه، صدا و سیما و دیگر رسانهها، به طور هماهنگ آن را برای مردم تشریح نمایند و با طی مرحله اطلاعرسانی، مقطع زمانی مناسبی مثلاً شش ماه، به امر ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر زبانی اختصاص دهد و پس از این مدت، در کنار ارشاد، مرحله برخورد نیروی انتظامی با متخلفان و اقدامات قضایی نیز شروع شود.
برای چگونگی اجرای مرحله ارشاد، پیشنهاد میشود که ستاد یا سازمان امر به معروف و نهی از منکر، در هر یک از نقاط ورودی یا خروجی اماکن و معابر پرتردد مانند بازارها، زیارتگاهها و پارکها، با متانت لازم و خلق و خوی اسلامی وجوب و اهمیت حجاب اسلامی را به عابران، گوشزد نماید؛
۲- بسیار مناسب است که نهادهای مسئول در تدوین کتب درسی دانشآموزان و دانشجویان، مطالبی مهم و مستدل در امر ضرورت حجاب در کتب دینی و اخلاقی آنان بگنجانند و آموزههای دینی در این باب را خاطر نشان سازند.
۳- چنان که بیان شد، مجلس شورای اسلامی با مطالعه کارشناسانه و سپس قانونگذاری جامع و فراگیر در این باب و پس از تصویب قوانین، با نظارت جدی بر اجرای آنها، میتواند کمک بزرگی به هدف مورد نظر نماید.
۴- رویکرد مثبت و کارشناسانه صدا و سیما به این مقوله حساس اجتماعی، آثار و برکاتی دارد که بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا به مصداق «لاینتشر الحق الا من حیث انتشر الضلال» باید بر تهاجم فرهنگی با سلاح فرهنگی مقابله کرد.
در پیوند با مسئولیت این رسانه ملی و پرمخاطب در امر حجاب، پرسشهای بسیاری مطرح است، از جمله این که تاکنون این رسانه چه تعداد فیلم و سریال در تأکید بر حجاب اسلامی ساخته است؟ آیا این سازمان، تاکنون به برگزاری میزگرد علمی درباره حجاب اقدام کرده است؟ چرا آیات حجاب و روایات فراوانی که در این باب وارد شده و فتاوای صریح مراجع دینی در این زمینه، با شیوههای هنرمندانه بیان نمیشود؟ آیا اشکال دارد گاهی به جای تبلیغ اشیای خوراکی، کالاهای مصرفی و تجملی در لا به لای فیلمهای پربیننده، آیات قرآن و سخنان بزرگان دین در امر حجاب گفته شود؟
۵- بیتردید، نقش روحانیان نیز در این باب، نقش بسیار مهمی دارند. تجربه نشان داده، از عوامل مهمی که میتواند مسئولان امر را از سکون و انفعال، به حرکت و اقدام وا دارد، تذکرات مداوم مراجع معظم، هشدارهای عالمان و ائمه جمعه و جماعات است.
افزون بر موضعگیریهای ارشادی روحانیان، نقش علمی آنان نیز در این باب، شایان توجه است. برای مثال، روحانیان با تبیین این مطلب که سن بلوغ برای دختران ازنظر اکثر قریب به اتفاق همه مراجع، نه سال است و فتاوای شاذ دیگر، در میان فحول علما و مراجع بزرگ گذشته و حال قائلی ندارد، میتوانند به ساماندهی وضعیت حجاب کمک نمایند.
در پایان یادآور میشویم که سنگینی مسئولیت نهادهای یاد شده، به هیچ وجه، نافی مسئولیت افراد نیست؛ زیرا بر اساس آموزههای اسلامی، جامعه، به منزله خانواده بزرگی است که هر یک از اعضای آن، نسبت به دیگران، وظایف و مسئولیتهایی دارد.
چنان که در بخشی از سخنان پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
همه شما نسبت به مردم و اهل خود، نگهبان و مسئول هستید، امام و پیشوا، نسبت به مردمانی که درحوزه حکومتی او زندگی میکنند، مرد، نسبت به خانواده، زن، نسبت به شوهر، خدمتکار، نسبت به کسی که او را استخدام کرده است.
منبع: پیام زن؛ تیر و مرداد ۱۳۸۶؛ شماره ۱۸۴ و ۱۸۵