اشاره
شکاف بین نسلها و اختلافی که در نتیجه ی این شکاف به وجود میآید، تقریباً در تمامی جوامع بشری که در مرحله ی گذار از سنت به مدرنیته قرار میگیرند، مشاهده میشود. از آن جایی که تمامی بخشها و مؤلفههایی که جامعه را شکل میدهند، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر به طور خاص و با ساختار جامعه به طور کل دارند. از این رو، تغییر در ساختار جامعه، تمامی زیرمجموعههای آن را دست خوش تغییر میسازد؛ به دیگر بیان، در جامعهای که در حال گذار از حالتی به حالت دیگر است، ارزشها، باورها و نقشهایی که افراد بسته به این ارزشها و باورها ایفا میکنند، دیگر همانند سابق نیست و با توجه به تغییر جهان بینیها تغییر میکند. یکی از مقولههایی که همواره در هر جامعهای از تغییرها تأثیر میپذیرد، نقش زن و جایگاه او در جامعه است. بر اثر آشنایی و ورود گفتمان غربی به کشور و برخی تقلیدهای کورکورانه از فرهنگ غربی باعث شده که ارزشها و باورهای موجود در رابطه با زنان و نقشهای مرتبط با آنان دستخوش تغییر شود. حال بر آنیم تا به اختصار به این نکته بپردازیم که اگر امروزی شدن و همگام با تحولهای مدرن حرکت کردن در چارچوب فرهنگی متناسب با جامعه ی ایرانی اسلامی که پای بندی به مذهب، بر خلاف غرب، در آن پررنگ است شکل بگیرد، نه تنها معضلهای و سردرگمی و فروپاشی بنیان خانواده را به همراه ندارد؛ بلکه باعث میشود زنان امروزی، همانند زنان دیروز این جامعه در راستای شکوفایی آن گام بردارند؛ با این تفاوت که با توجه به آشنایی با تکنولوژی مدرن فرصتهای بیشتری پیش روی آنها قرار دارد.
تحلیل گفتمانی مواجهه ی تمدن و فرهنگ ایرانی با فرهنگ غربی
رویارویی فرهنگ و تمدن ایرانی با فرهنگ غربی و به اصطلاح مدرن با توجه به واکنشهایی که به آن نشان داده شده است، پیامدهای متعددی را به همراه داشته است. آنچه باعث به وجود آمدن چالشها و بحرانهای مختلف بر اثر مواجهه با فرهنگ غربی در زمان گذار از جامعه ی سنتی شد، تنش بین دیدگاههای افراط گرا در رابطه با فرهنگ غربی و تأثیرپذیری از آن بود.
یک سری از متفکرین فرهنگ غربی، تمدن غربی و تکنولوژی غربی را رد کردند و هر گونه تأثیرپذیری از آن را طرد کردند.
در مقابل این گروه، عدهای دیگر از متفکرین بودند که به تقلید کورکورانه و محض از فرهنگ غربی دامن زدند و در همین راستا به ترویج باورهای غربی و ریشه کن کردن باورهای رایج و موجود در گفتمان حاکم بر فرهنگ ایرانی پرداختند. از نظر این گروه تنها راه پیش رفت، همانندِ غرب شدن است و این همانندی باید تمامی ارکانها و مؤلفهها و ارزشهای موجود در جامعه را در بر گیرد. تنها نتایجی که این دو دیدگاه با خود به همراه آوردند، سرگشتگی و سردرگمی بود و از این رو، راهکار مناسبی برای ارتقای جامعه به شمار نمیروند.
دیدگاه سومی هم نسبت به این مقوله وجود دارد که در مقایسه با دو دیدگاه قبلی کاربردیتر است. در این دیدگاه، باور بر این است در جامعهای که در حال گذار است سنت و ارزشهای متعلق به گذشته نمیتوانند به تنهایی پاسخگوی نیازهای جدید باشند و از طرفی دیگر، مدرنیته و تکنولوژی مرتبط با آن نیز نمیتوانند به تنهایی راه به جایی ببرند؛ بلکه تنها در صورتی میتوانند کارآمد باشند که بتوانند خود را با گفتمان فرهنگی حاکم بر جامعه ی در حال گذار وفق دهند و آن را به کلی کنار نگذارند. تنها در این صورت است که امروزی شدن نهادها و مؤلفههای جامعه میتواند برای آن جامعه مفید باشد؛ در غیر این صورت، جز تزلزل ارزشها و فروپاشی چیزی به ارمغان نمیآورد.
مادران دیروز، مادران امروز
نوع نگرش به زن، به مثابه ی یکی از مؤلفههای اصلی تأثیرگذار در جهتگیری یک جامعه بسیار مهم است؛ زیرا بدون وجود زنان، چیزی به عنوان نسل و جمعیت انسانی معنا پیدا نمیکند و از این منظر است که زن به عنوان مادر، تمام جامعه میشود. کسانی که پیشرفت را تنها غربی شدن میدانند و فقط به ظواهر غرب و زرق و برق آن توجه میکنند، بر آنند تا زن را نیز مانند یک کالای لوکس مصرفی با تاریخ مصرف محدود جلوه دهند و از همین رو، خواستار غربی شدن زنان، از ظاهر گرفته تا سبک تفکر و سبک زندگی، هستند و بر این باورند که اگر زنان غربی شوند، جامعه تماماً غربی میشود و دیگر به سایر مسئولیتها و نقشهایی که برای زن به عنوان مؤلفهای سازنده در جهتدهی به جامعه در گفتمان ایرانی و اسلامی برای زنان در نظر گرفته شده اهمیت نمیدهند.
در طرد این رویکرد میتوان به این نکته اشاره داشت، آنچه که باید در رابطه با مقوله ی زن، جایگاه او در جامعه، و از همه مهمتر نقش مادری او مورد توجه قرار گیرد، این است که در هیچ کدام از این مقولهها نباید انسانیت زن نادیده گرفته شود. با توجه به رویکرد سوم که خواهان حفظ ارزشهای ایرانی و اسلامی جامعه به طور عام و زنان و مادران به طور خاص است و از طرفی دیگر مانع آشنایی آنها با دنیای مدرن و تکنولوژی مرتبط با آن نیست، زن و نقش مادری او را فدای مدرن شدن نمیکند. در همین راستا میتوان گفت که مادران دیروزی که در جامعه ی ایرانی اسلامی میزیستند گرچه به دنبال مدرک و دانشگاه و کار در بیرون از منزل و… نبودند و یا حتی با آن آشنایی نداشتند، نه تنها چیزی از مادران دنیای امروز کم نداشتند؛ بلکه توانستند با همان امکانات کم، نسلی را تربیت کنند که با تمام وجود خویش نه تنها از مادران خود، بلکه از تمام جامعه ی خود در برابر هجوم بیگانگان به ظاهر پیش رفته محافظت کردند.
بر خلاف فرهنگ رایج در جوامع غربی که زنها تنها پس از مدرن شدن جامعه و ظهور جنبشهایی نظیر فمینیسم، دارای ارزش، آن هم به گونهای سطحی شدند، در جامعه ی ایرانی، زنها نه تنها امروزه؛ بلکه در گذشته نیز صاحب ارزش و هویت انسانی بود. از اینرو، این ارزش و هویت پایدار بوده و در گذر زمان نیز از بین نرفته است. در جایگاه تربیت و شکوفایی نیروی انسانی جامعه، بیتردید زنان به مثابه ی یک مادر، نقشی بینظیر و تعیین کننده را ایفا میکنند. آنچه که مادران امروز ما باید از آن آگاه باشند این است که در راستای امروزی شدن و مدرن شدن که لازمه ی جامعه ی امروزی است، نباید از معنویتی که در نقش مادری نهفته است فاصله بگیرند و آن را به ورطه ی فراموشی بسپارند. مادر امروزی تنها زمانی میتواند به خود ببالد و این ادعا را داشته باشد که میتواند با استفاده از تکنولوژی مدرن به موفقیت برسد که بتواند گام به گام با رشد کودک خود رشد کند و به تأمین هم زمان نیازهای جسمی و معنوی کودک خود به عنوان یک انسان اهتمام ورزد و در تربیت خود هدفمند باشد و همانند کاری که در غرب مدرن انجام میشود، تنها به جنبه ی مادی و جسمانی کودک توجه نکند؛ زیرا چنین تربیتی، کامل نیست و تکامل تنها زمانی حاصل میشود که تمامی جنبهها، با هم رشد کنند.
نقش زن به عنوان یک مادر، نقش اصلی او در پیشرفت اجتماعی جامعه ی اسلامی به شمار میرود و هویت مادرانه، پایداری و دوام جامعه را تداوم میبخشد. از اینرو لازم است که زنان نقش مادری و هویت مادرانه ی خود را ارج نهند و ارزش خود را در مدگرایی، تجمل و جلوهگری خلاصه نکنند. زنان به عنوان مادر باید به دنبال ریشههای معنوی خود باشند تا بتوانند از این طریق، ارزشهای والایی را که خداوند برای آنها در نظر گرفته حفظ کنند. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «بیشترین خیر و خوبی، در وجود بانوان است»(۱). معیار پذیرش زنان در غرب، جلوهگری است و سایر ارزشها و نقشهای او به بهانه ی به دست آوردن استقلال و آزادی، فدای ظاهر و مادیت میشود. قبل از انقلاب اسلامی نیز در اثر تقلید پهلوی اول و دوم از غرب، شاهد چنین شعارهایی بودیم. آنان میخواستند با کشف حجاب، کشور را مدرن کنند و به تعبیر امام، زنان جنگجوی ما را ننگجو بار بیاورند.
زنان در کانون خانواده و اجتماع، رهبران اولیه و همچنین تأثیرگذار افکار اعتقادی و احساسی بهشمار میروند. بنابراین، نباید حضور در عرصه ی اجتماع به منظور کسب استقلال و آزادی به شأن و منزلت آنها لطمه نزند. مادران در درجه ی اول برای حفظ هویت و خصوصیت زنانه ی خود اهتمام ورزند تا بتوانند هم در عرصه ی خانواده و هم در عرصه ی اجتماع نقشی مؤثر ایفا کنند و این امر محقق نمیشود مگر این که بتوانند عاطفه ی مادری را در کنار ارزشهای معنوی و همچنین فعالیتهای اجتماعی ارتقا بخشند.
نمیتوان اختلاف نسلها و تفاوت آنها را انکار کرد و همچنین نمیتوان انکار کرد که موقعیتهایی که زنان امروزه با آن سر و کار دارند، با گذشته فرق میکند. در رابطه با نقش زن به عنوان مادر، مقولهای به نام مادری، همواره و در تمامی زمانها و جوامع نیازمند عشق مادری و هنر مادری است. از همین رو، طبق تعالیم اسلامی، مادری که پاداش بهشت برایش در نظر گرفته میشود، نباید این موهبت ارزشمند را فدای مدرن شدن و تبدیل به کالای لوکس شدن در راستای اهداف سودجویانه ی مادی کند. مادر امروزی باید در کنار عشق مادری اش از هنر مادری خود برای شناسایی الگوهای نادرست استفاده کند تا بتواند از این طریق در جهت رشد، تعالی و تکامل مناسب فرزندش در سطح خرد و کلان گام بردارد. او باید الگوهای نادرست و جنبههای نامتناسب برگرفته از فرهنگ غربی را از درخت وجود خود هرس کند و با بهکارگیری مناسب تکنولوژی برآمده از فرهنگ غربی به شکوفایی آن دامن بزند.
پینوشت
۱-ابن بابویه، محمدبن علی (۱۳۶۸)، من لایحضر فقیه، ترجمه ی محمدجواد غفاری، ج۳، ح۴۳۵۲، ص۳۸۵؛ تهران، نشر صدوق.
منبع: پیام زن؛ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳؛ شماره ۲۶۶؛ فضه خاتمی نیا