على بن جعفر هميناوى
يكى از اصحاب سرشناس و مورد اطمينان نزد خاندان نبوت (عليهم السلام) است و به واسطه ارادت و اخلاصى كه از خود نشان داده بود توانست جزء وكلاى مخصوص امام هادى (عليه السلام) قرار گيرد.
به جهت همين ارتباط نزديك با آن بزرگواران، مخصوصا حضرت هادى (عليه السلام)، جاسوسان و دشمنان اهلبيت (عليهم السلام) نزد متوكل به بدگوئى و سعايت او پرداختند.
در نتيجه همين تحركات مسموم و منفى عليه على بن جعفر، متوكل دستور بازداشت و حبس او را صادر نمود. و پس از مدتى تصميم گرفت كه او را به قتل رساند. هنگامى كه على بن جعفر از اين تصميم متوكل آگاه شد، نامهاى از داخل زندان براى امام هادى (عليه السلام) نوشت و در آن نامه از امام خواست كه در حال او نظرى بفرمايد و برايش دعا نمايد.
امام هادى (عليه السلام) نيز به او وعده دادند كه در شب جمعه برايش دعا نمايند. هنگامى كه شب جمعه فرا رسيد، حضرت (عليه السلام) براى رهائى او دعا نمودند و صبح فردا، متوكل دچار بيمارى سختى شد و تب شديدى او را فرا گرفت تا اينكه بر اثر شدت بيماري، همه گمان كردندن كه ديگر كار او تمام است و روز دوشنبه بانگ و شيون براى او از كاخش بلند شد.
پس از آن متوكل كه به شدت ترسيده بود، متوجه شد كه ظلم و ستم فراوانى از او سر زده و براى اينكه مقداري از بار گناهش بكاهد، دستور داد تا زندانيان را يك يك رها كنند ومخصوصا به على بن جعفر اشاره كرد و دستور داد تا از او حلاليت بطلبند.
پس از آن على بن جعفر از زندان رها شد و به دستور امام هادى (عليه السلام) به مكه رفت و مجاور بيت الله الحرام شد و متوكل نيز بيماريش بهبود پيدا كرد.