آیت الله قاضی

مهم‌ترین مسئله در این باب، این است كه ما در بین سلسله علمی فقهی و حِكمی خودمان در حوزه‌های علمیه – در این صراط مستقیم – یك گذرگاه و جریان خاص‌الخاص داریم كه می‌تواند برای همه الگو باشد، هم برای علما الگو باشد – علمای بزرگ و كوچك – هم برای آحاد مردم و هم برای جوان‌ها

عرفان دراصطلاح یعنی خداشناسی و شناخت حضرت حق تعالی.(1)

درکتاب لغت، عرفان علمی از علوم الهی معرفی شده است: «نام علمی است ازعلوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسماء وصفات اوست. و بالجمله راه و روشی که اهل الله برای شناسائی حق انتخاب کرده اند، عرفان می نامند» (2)

عرفان را به دو قسم عملی و نظری تقسیم می کنند؛ عملی ، یعنی سیر و سلوک و وصول و فنا؛ و نظری، یعنی بیان ضوابط و روش های کشف و شهود.(3)

عرفا معتقدند عالم هستی باطنی دارد كه با عقل و حواس قابل دسترس نیست، اما انسان نیرو و قوه‌ای را داراست، كه اگر آن را تقویت كند، می‎تواند بر باطن عالم راه یابد.

آدمی باید در بعد حیوانی یک امتداد داشته باشد تا پاسخگوی نیازهایش شود چرا كه انسان موجودی ماندگار و جاودانه است. انسان ظرفیت‎های فراوان برای شكوفایی استعدادهای خویش دارد كه عوامل مختلفی در این امر دخیل است بنابراین هستی انسان بر چیستی او تقدم داشته و تا حد زیادی خود او، چیستی را تشكیل می‌دهد كه عرفان بهترین راه را پیش روی او قرار می‎دهد،(4)

و از این رو طریقه عرفان مخاطبان فراوانی را به خود جلب کرده و شیادان بسیاری با سوء استفاده از این شرایط و خلق عرفان های کاذب، زمینه گمراهی مردم را فراهم نموده اند.

حال تصور کنید، کسانی که حتی «علی(ع)» که پدر عرفان راستین هستند، را نشناختند، چگونه به عرفان حقیقی نائل شده اند؟!  که ما در طول تاریخ عرفان نظری و عملی، بخواهیم عقاید، گفتار و رفتار آن ها را «عرفان معیار» بدانیم؟!

حضرت باقر(ع) سفیان ثوری و ابوحنیفه را که درمسجد الحرام عده ای را به دور خود جمع کرده و حلقه گرفته بودند؛ به سدیر نشان داده می فرماید:

این ها هم آنانی هستند که بدون اذن هدایت از طرف خدا و داشتن سندی آشکار ، از دین خدا جلوگیری می نمایند. اگر در خانه های خود نشینند ، مردم برای رفع شبهات و اشکالات خود نزد ما می آیند و ما آنها را از مسیرخدا و رسول خدا (ص) باخبر می سازیم.(5)

در طول هزاران و اندی سال  از روند تطورات عرفان اسلامی، در ادبیات دینی، همیشه میان عرفا حقیقی و دروغگویان دغل باز، تفاوت قائل شده و مورد نقد واقع شده است.

نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد(6)

عرفا براى رسیدن به مقام عرفان حقیقى، به منازل و مقاماتى قائلند که عملا باید طى شود و بدون عبور از آن منازل، وصول به عرفان حقیقى را غیر ممکن مى‏دانند.

عارف که کمال را در رسیدن مى‏داند نه در فهمیدن، براى وصول به مقصد اصلى و عرفان حقیقى، عبور از یک سلسله منازل و مراحل و مقامات را لازم و ضرورى مى‏داند و نام آن را «سیر و سلوک‏» مى‏گذارد ، اما اینکه این مسیر چیست و کدام است؟

نکته اساسی است که موجب شده است عرفان شیعی در طول تاریخ به عنوان مسیر سیر سلوک حقیقی دستاویز علما تشیع باشد و موجب رسوایی عرفان های نارس و ناقص شده است.

«مهم‌ترین مسئله در این باب، این است كه ما در بین سلسله علمی فقهی و حِكمی خودمان در حوزه‌های علمیه – در این صراط مستقیم – یك گذرگاه و جریان خاص‌الخاص داریم كه می‌تواند برای همه الگو باشد، هم برای علما الگو باشد – علمای بزرگ و كوچك – هم برای آحاد مردم و هم برای جوان‌ها؛ می‌توانند واقعاً الگو باشند.

….اینها كسانی هستند كه به پایبندی به ظواهر اكتفا نكردند، در طریق معرفت و طریق سلوك و طریق توحید تلاش كردند مجاهدت كردند، كار كردند و به مقامات عالیه رسیدند و مهم این است كه این حركت عظیم سلوكی و ریاضتی را نه با طرق من‌درآوردی و تخیلی – مثل بعضی از سلسله‌ها و دكان‌های تصوّف و عرفان و مانند اینها – بلكه صرفاً از طریق شرع مقدّس آن هم با خبرویت بالا، به دست آوردند.

همین سلسله مرحوم آقای قاضی – مجموعه این بزرگواران كه از مرحوم حاج سید علی شوشتری شروع می‌شود – همه‌شان مجتهدین طراز اول بودند.

یعنی مرحوم آسید علی شوشتری كه شاگرد شیخ بود و استاد اخلاقی و سلوكی شیخ بود – در فقه و اصول شاگرد شیخ بود، در سلوك و اخلاق استاد شیخ بود و شیخ می‌آمد از ایشان استفاده می‌كرد – بعد از فوت مرحوم شیخ كه یك مدت خیلی كوتاهی هم ایشان بعد از شیخ‌ زنده بودند، درس شیخ را از همان جایی كه بود شروع كردند؛ شاگردانی كه در درس مرحوم حاج سید علی شوشتری شركت كردند، می‌گفتند ما فرقی ندیدیم بین شیخ و بین او؛ یعنی مقام او از لحاظ علمی و فقهی در این مرحله است.»(7)

مقام معظم رهبری (دام ظله) در بیان سلوک عرفانی علما تشیع می فرمایند« هیچ اهل بُروز مكاشفات و مانند اینها هم نبودند؛ خب خیلی چیزها از آنها نقل شده – نقلیات موثقی كه درباره عجایب زندگی مرحوم آقای قاضی كه به نظر ماها عجایب است نقل شده، یكی دو تا نیست؛ موثق هم هست، آدم یقین پیدا می‌كند از صحت طُرقی كه دارد – لكن اصلاً اینها در زندگی این بزرگوارها اهمیتی ندارد، نقشی ندارد.

خود ایشان هم به شاگردهایشان می‌گفتند؛ می‌گفتند اگر چنانچه یك حالت مكاشفه‌ای برایتان دست داد اعتنا نكنید، كارتان را بكنید، ذكرتان را بگویید، آن حالت خشوع را حفظ بكنید؛ یعنی مقامات اینها این است.»(8)

پی نوشت‏ها:

  1. گل بابا سعیدی، اصطلاحات ابن عرفانی،تهران؛ انتشارات زوار، ص528
  2. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، تهران، موسسه دهخدا، ج10، ص: 13592
  3. سید جعفر سجادی ، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی ، تهران؛ انتشارات طهوری، چ هفتم، ،ص577
  4. باشگاه خبرنگاران
  5. کلینی، اصول کافی ، قم؛ انتشارات اسوه، ج2، ص240
  6. دیوان حاف غزلیات، تهران؛ انتشارات امیرکبیر
  1. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای ستاد برگزاری كنگره بزرگداشت حضرت آیت‌الله سیدعلی قاضی، 26/4/1391

تهیه و فرآوری: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان