شکم زن را می‌شکافد جنین از شکم مادر سقط می‌شود و کسی را این توانائی نیست که او را از چنین عملی جلوگیری کند.[۱]
در این هنگام فرشتگان خدا در آسمانها مضطرب گردند و خدای تعالی به خروج قائم از فرزندان من که صاحب‌ الزمان است اجازه می‌فرماید. خبر وی در همه مکان‌ها منتشر می‌گردد در همان هنگام است که جبرئیل بر صخره بیت المقدس فرود آمده بر اهل زمین چنین بانگ خواهد زد:
«جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً»[۲] «حق آمد و باطل رفت، یقیناً که باطل رفتنی است.»
همچنین جبرئیل در بانگش گوید: «ای بندگان خدا، آنچه را که می‌گویم بشنوید این همان مهدی آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ است که از سرزمین مکه خارج می‌گردد. او را اجابت کنید.»[۳]
از حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده که فرمودند: «گوئی که سفیانی ـ و یا همکار سفیانی[۴] ـ را می‌بینم که اردوگاه خود را در کوفه برپا کرده است و نداکننده‌اش ندا در‌می‌دهد:
هر که سر یک شیعه را بیاورد هزار درهم پاداش خواهد گرفت. پس همسایه بر همسایه‌اش حمله برده خواهد گفت: این از آنان است و گردنش را می‌زند و هزار درهم می‌گیرد.»[۵]
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده که فرمودند: «سفیانی از امور حتمی است. خروج او در ماه رجب است از ابتدای خروج تا پایان خروجش پانزده ماه است. شش ماه می‌جنگد. وقتی که در سرزمین‌های دمشق و حمص و فلسطین و اردن و قِنِّسرین تسلط یافت،[۶] نه ماه حکومت می‌کند؛ نه یک روز هم بیشتر.[۷]
از معلّّی بن خُنیس روایت شده که گوید از حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ شنیدم که می‌فرمود:
«بعضی از امور حتمی‌اند و عدّه‌ای غیر حتمی. از امور حتمی خروج سفیانی در رجب است.»[۸]
از حضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل شده است، که فرمودند: امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ فرمودند:
«وقتی که دو نیزه در شام با هم برخورد کردند، زد و خورد آنها تمام نمی‌شود مگر آن‌که نشانه‌ای از نشانه‌های خدا آشکار خواهد شد.»
فردی سؤال می‌کند: یا امیر المؤمنین آن نشانه چیست؟ فرمودند: «زلزله‌ای در شام خواهد شد که در آن بیش از صد هزار نفر هلاک شوند. خدای تعالی این زمین لرزه را برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب قرار داده است. وقتی چنین حادثه‌ای واقع شد به انتظار کسانی باشید که همراه با استرانی سیاه و سفید و تند روند[۹] و همراهشان پرچم‌های زرد رنگ است. آنان از مغرب آمده وارد شام می‌شوند و در آن هنگام است که بی‌تابی بزرگ و مرگ سرخ پیش خواهد آمد. وقتی که چنین شد، منتظر باشید که قریه‌ای در دمشق به نام «حرستا»[۱۰] در زمین فرو رود در این هنگام فرزند زن جگر‌خوار[۱۱] از وادی یابس خروج کرده بر منبر دمشق می‌نشیند. در چنین زمانی خروج مهدی ـ علیه السّلام ـ را انتظار برید.»[۱۲]
در آن روز تأویل این آیه ظاهر شود:
«وَ لَوْ تَری اِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتًَ وَ اُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قِریبٍ»
«و کاش می‌دیدی زمانی که آنان هراسان شوند. پس گریزی نیست و از مکانی نزدیک گرفته خواهند شد.»[۱۳]
سفیانی صد و سی هزار نفر را به سوی کوفه می‌فرستد و آنان در «روحاء» و «فارق» فرود آیند. از این عده شصت هزار نفر حرکت می‌کنند تا به کوفه و محلّ قبر هود ـ علیه السّلام ـ یعنی نخیله در روز عید وارد شوند. فرمانده لشکر ستمکار زورگوئی است که به وی کاهن ساحر گفته می‌شود. پس از شهر بغداد به سوی آنان فرمانده‌ای همراه با پنجاه هزار کاهن می‌رود. در پُل کوفه هفتاد هزار نفر از آن سپاه را می‌کشد، به نحوی که مردم مدّت سه روز از فرات به خاطر خونهائی که در آن ریخته شده و به خاطر تعفّن اجساد اجتناب می‌کنند. از کوفه هفتاد هزار دوشیزه به اسارت برده می‌شوند ولی دست و صورت از آنها برهنه نمی‌شود تا آن که در وسایل نقلیّه قرار داده می‌شوند. آنان را به شهر نجف می‌برند.»[۱۴]
آنچه گذشت برگرفته‌ای از احادیثی بود که از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ پیرامون سفیانی و کارهای زشت و جرائم او روایت گردیده است. توجّه داشته باشید که تنها دانشمندان شیعه از سفیانی نام نبرده‌اند بلکه دانشمندان اهل سنّت و جماعت نیز این موضوع را در کتب خود ذکر نموده‌اند. ما ذیلاً نام برخی از آنان را ـ که درکتب خود راجع به سُفیانی مطالبی نقل کرده‌اندـ ذکر می‌نمائیم.
۱. سیوطی شافعی در «العَرف الوَردی»، ج۲، ص۷۵.
۲. هیثمی در «مجمع الزّوائد»، ج۷، ص۳۱۴.
۳. مسلم در «صحیح»، ج۲، ص۴۹۳.
۴.( یوسف‌بن‌یحیی) شافعی در «عقد الدُّرر» در بسیاری از فصول و ابواب آن.
۵. متّقی هندی در «کنزالعمّال»، ج۶، ص۶۸.
۶. نعیم‌بن‌حمّاد استاد بُخاری در «فتن» خود در باب علامات مهدی.
۷. حاکم حَسَکانی در «مستدرک الصّحیحین»، ج۴، ص۴۶۸.
۸. ثعلبی شافعی در «تفسیر» خود.
۹. طبری در «تفسیر»خود.
و ده‌ها مأخذ دیگر که برشمردن آنها مشکل است.
فرو برده شدن در بیْداء:
فرو برده شدن در بیداء از نشانه‌های ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است. این مطلب در احادیثی که درباره سفیانی سخن گفته‌اند به کرّات ذکر گردیده است. ما در این فرصت به بازگشت به مسائل گذشته در این مورد نیازی نداریم؛ تنها از این نشانه به اشاره‌ای مستقل اکتفا می‌کنیم؛ چرا که این نشانه از نشانه‌های حتمی است.
از حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده که در حدیثی طولانی چنین فرمودند:
«خروج سفیانی و یمانی و خراسانی (یعنی هاشمی) از نظر زمان در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود، نظمی همانند نظم دانه‌های تسبیح که پشت سرهم قرار می‌گیرند… در این پرچمها، پرچمی هدایت کننده‌تر از پرچم یمانی نیست؛ آن پرچم هدایت است؛ زیرا که شما را به صاحبتان (یعنی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ) دعوت می‌نماید. وقتی که یمانی خروج نماید خرید و فروش اسلحه را بر مردم و هر مسلمانی حرام می‌کند (یا حرام می‌شود). زمانی که یمانی ظهور کند به سوی او بشتاب؛ زیرا پرچم او پرچم هدایت است. بر هیچ مسلمانی روا نیست که از او روی برگرداند. هرکه مرتکب نافرمانی او شود از اهل آتش خواهد بود؛ زیرا که وی به سوی حق و راه راست دعوت می‌کند.»[۱۵]
نفس زکیّه:
شهادت نفس زکیّه بین رکن و مقام در مسجدالحرام، از نشانه‌های قطعی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است. در نَسَب نفس زکیّه اختلاف است؛ گروهی او را حَسَنی و دسته‌ای حسینی دانسته‌اند. این اختلاف در نسب ـ با توجّه به آنکه از خاندان رسول خدا بودن وی روشن است ـ زیانی به مطلب نمی‌رساند.
در احادیث از وی با تعبیر غلام (=جوان) یاد کرده‌اند. ممکن است نوجوان باشد. حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ او را به سوی اهل مکّه می‌فرستند تا به یاری حضرت او بشتابند ولی آنان بر او هجوم آورده و او را بین رکن و مقام شهید می‌کنند. در این هنگام خشم خدای تعالی بر آنان فرود می‌آید.
بین شهادت نفس زکیه و قیام حضرت صاحب الامر ـ علیه السّلام ـ پانزده روز فاصله خواهد بود. وجه تسمیه نفس زکیه آن است که وی را بدون هیچگونه گناهی به قتل می‌رسانند. علت شهادت او فقط این است که به اهل مکه پیام شفاهی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ را می‌رساند و نه هیچ چیز دیگر. این پیام به هیچ وجه حاوی بدگوئی و شتم و تهدید نیست؛ بلکه فقط شامل یاری خواهی و کمک‌طلبی از اهل مکه است. خدای تعالی از زبان حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ خطاب به خضر چنین می‌فرماید: (أقَتَلْتَ نفساً زَکیَّهً؟!)[۱۶] (آیا فرد پاکی را کشتی.«یعنی، بی‌گناهی را.»)
اکنون برخی از احادیث وارد شده در این مورد را نقل می‌نمائیم:
حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«قائم به یارانش فرماید: ای قوم، اهل مکه مرا نمی‌خواهند؛ ولی من کسی را به سوی آنان می‌فرستم تا بر آنان آنگونه که شایسته کسی چون من است احتجاج نماید. آنگاه مردی از یاران خویش را
خوانده به وی فرماید: به سوی اهل مکه برو و به آنان بگو: ای اهل مکه… من فرستاده حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به سوی شما هستم و او به شما چنین فرماید: ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم. ما فرزندان محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ و سلاله انبیاء هستیم. به ما ظلم شده و مورد فشار و قهر قرار گرفته‌ایم. از زمانی که پیامبر فوت نموده تا امروز حق ما از ما سلب گردیده است. از شما یاری می‌طلبیم؛ ما را یاری کنید.
وقتی که آن جوان این مطالب را گوید به طرف او آمده بین رکن و مقام شهیدش کنند. این نفس زکیّه است.»[۱۷]
حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودند:«… و کشته شدن جوانی از آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ بین رکن و مقام که نامش محمّد بن حسن نفس زکیّه است. در این هنگام خروج قائم واقع خواهد شد.»[۱۸]
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ چنین ‌فرمودند:«بین قیام قائم آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ و قتل نفس زکیّه بیش از پانزده شب فاصله نیست.»[۱۹]
لقب نفس زکیّه در برخی از احادیث شریفه به مردی اطلاق گردیده که همراه با هفتاد نفر از صالحان در حوالی کوفه، به هنگام وارد شدن لشکر سفیانی در آن شهر شهید می‌شود. این لقب بر سید هاشمی نیزـ که سابقاً نام او را در هنگام بیان نشانه‌های غیر حتمی، ذکر نمودیم ـ اطلاق شده است. تردیدی نیست که نفس زکیّه‌ای که شهادتش جزء نشانه‌های قطعی ظهور ذکر گردیده مردی است که بین رکن و مقام، پانزده شب قبل از ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ،شهید خواهد شد.


پی نوشت:

[۱] . شاید مراد از این فرمایش چنین باشد که آن مزدور سفیانی با آن زن زنا می‌کند در حالی که آن زن قبلاً حامله بوده است. روی همین اصل وقتی شکم او را پاره می‌کنند، جنینش سقط می‌شود.
[۲] . سوره اسراء، آیه۸۲.
[۳] . إلزام النّاصب، ج۲، ص۲۰۰ ـ ۱۸۸، نوائب الدّهور فی علائم الظهور، میرجهانی طباطبایی.
[۴] . واضح است که تردید از راوی است، نه از امام.
[۵] . غیبت شیخ طوسی، علامه مجلسی نیز این حدیث را در بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۱۵ نقل فرموده است.
[۶] . در اصل حدیث آمده: «فاذَا مَلَکَ الکُوَرَ الخَمْسَ». ما با توضیحات مؤلف محترم نام پنج شهر را در متن آوردیم. (مترجم)
[۷] . غیبت نعمانی، ص۳۰۰، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۸.
[۸] . غیبت نعمانی، ص۳۰۰، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۴۹.
[۹] . )ترجمه: أصحاب البراذین الشُّهُبِ المحذوقهِ و با فرض اینکه تصحیف المُخذرَفَه باشد. مؤلف این احتمال را نیز یاد کرده است که عبارت یاد شده به تانک‌ها و نفربرها اشاره داشته باشد و اسب ترکی نامیدن آنها تشبیه مناسب برای اهل آن زمان باشد(
[۱۰] . «حرستا» نام قریه‌ای است بزرگ و آباد که در اطراف دمشق در راه «حمص» قرار گرفته؛ آن‌گونه که در «معجم البلدان» و «مراصد الاطّلاع»آمده است.
[۱۱] . یعنی سفیانی.
[۱۲] . غیبت نعمانی، ص۳۰۶ ـ۳۰۵؛ عقد الدرر، ص۵۳.
[۱۳] . سبأ: ۵۱. و در تفسیر علیّ‌بن‌ابراهیم از حضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده که در تفسیر آیه فرمودند:«و کاش می دیدی زمانی که آنان(از صدا) هراسان شوند پس گریزی نیست» این صدا از آسمان است«و از جایی نزدیک گرفته شوند» یعنی زمین از زیرپاهایشان باز می‌شود و آنان را در خود فرو می‌برد.
[۱۴] . بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۷۴ـ۲۷۳ به نقل از کتاب «سرور أهل الایمان».
[۱۵] . بحار الأنوار، ج۵۲، ص۲۳۲، غیبت نعمانی، ص۲۵۵(‌باب چهاردهم حدیث ۱۳).
[۱۶] . سوره کهف، آیه ۷۴.
[۱۷] . بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۰۷.
[۱۸] . همان، ص۱۹۲، به نقل از کمال الدین .
[۱۹] . همان، ص۲۰۳؛ به نقل از کمال الدّین، ج۲، ص۶۴۹؛ شیخ طوسی نیز در غیبت(ص۲۷۱) و شیخ مفید در ارشاد نقل کرده‌اند.

منبع :سید محمد کاظم قزوینی ـ امام مهدی از ولادت تا ظهور، ص۴۳۹