خاطره همسر شهید اسماعیل دقایقی:

یک بار، سر یک مسئله‌ای با هم به توافق نرسیدیم، هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم. او عصبانی شد، اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می‌خواهم.»

می‌گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.»

(منبع: نیمه پنهان ماه؛ شهید دقایقی؛ ج۴، ص۳۷)