اشاره:

عدالت از صفات الهی است(۱) که به مفهوم رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذی‌حق حق او را آمده است(۲). عدالت به مفهومی که گفته‌اند از شئون فاعلیت خداوند یعنی از صفات فعل است.(۳) عدالت از یک نظر ملازم است با مساوات، یعنی همه را به چشم مساوی نگریستن و تبعیض قائل نشدن(۴). به عبارتی عدالت رعایت مساوات است در شرایط مساوی نه در شرایط نامساوی.(۵)

عدالت مقدس‌ترین، مقدسات بشر است، لااقل در مقدسات اجتماعی از قبیل آزادی، دموکراسی و مساوات، زیرا تأمین ‌کننده همه آنهاست.(۸)

عدالت اجتماعی به معنی رعایت مساوات در جعل قانون و در اجرای آن است(۹) یعنی همه مردم بهره و سهمی را که بالقوه در زمین یا در اجتماع دارند و آنرا به فعلیت برسانند به آن برسند.(۱۰) البته عدالت، قطع نظر از اجتماع هم مفهوم دارد(۱۱)، فلاسفه قدیم عدالت اخلاقی را یکی از دو وجهه کمال نفس می‌دانستند.(۱۲). شرط عدالت یعنی شرط واجد بودن عالی‌ترین نیروی اخلاقی.(۱۳).

حال این سؤال پیش می‌آید که آیا عدالت حقیقت دارد و نفس‌الامر است یا مفهومی نسبی است(۱۴). مسئله نسبیت عدالت به اساس خاتمیت و ابدیت دین بستگی دارد چون دین، آنرا از هدف‌های انبیاء می‌داند.(۱۵). عدالت امری فطری است(۱۶) که انسان در اعماق وجدان و دراکه خود عاشق آن است.(۱۷).

عدالت از منظر دین

گفته‌اند علت اینکه بشر به سوی دین گراییده علاقه‌ای است که به نظم و عدالت دارد(۱۸) به حکم قرآن یکی از هدف‌های رسالت انبیاء، برقرار ساختن عدالت اجتماعی است(۱۹). علمای اسلامی، عدل را در ردیف «ریشه‌های دین» قرار داده‌اند و چهارمین اصل از اصول پنج گانه دین می‌شناسند.(۲۰) اسلام دستورهای خود را براساس عدالت تنظیم کرده است(۲۱) تا آنجا که دستور آن حتی درباره دشمن‌ها از حد عدالت خارج نشوید(۲۲).

عدالت قضایی نیز در اسلام فوق‌العاده مورد توجه است(۲۳)، همچنین عدالت در خانواده؛ در دنیای قبل از اسلام اصل عدالت به هیچ وجه رعایت نمی‌شد نه میان زنان و نه میان فرزندان(۲۴) سیره رسول اکرم(ص) به ما عدالت در مرحله اجرا را می‌رساند که چگونه از هر جهت رعایت می‌کرد(۲۵). علی بن ابی‌ طالب(ع) شهید راه عدالت شد، او نه تنها خودش عادل بود بلکه مردی عدالت‌خواه بود(۲۶). ایشان حکومت را برای اجرای عدالت قبول کردند.(۲۷).

از نظر علی(ع) آن اصل که می‌تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد و به زوج اجتماع آرامش دهد عدالت است(۲۸). ایشان در دوره خلافت خود موفق شدند بذر عدالت را در جامعه اسلامی بکارد(۲۹). امام حسین(ع) نیز خود را فدای عدالت کرد(۳۰). انقلاب اسلامی ما نیز اگر خواهد با موفقیت به راه خود ادامه دهد، راهی جز اعمال روش‌های عدالت‌جویانه و عدالت‌خواهانه در پیش ندارد(۳۱). عدالت‌خواهی در پرتو تعلیمات اسلامی یکی از اهرم‌های اساسی بود که امام راحل(ره) همیشه روی آن پافشاری داشتند.(۳۲).

عدالت از منظر مکاتب مادی

شراسیماخوس در جمهوریت اعلام می‌کند، عدالت یعنی آنچه به سود قوی‌تر است(۳۳). بعدها نیچه و ماکیاول نیز چنین نظراتی درباره عدالت ارائه داده‌اند(۳۴)، نیچه می‌گوید، اصلاً بشر به عدالت ایمان ندارد، بلکه عدالت اختراع مردمان زبون است(۳۵). عده دیگری نظیر راسل می‌گویند باید رفت دنبال عدالت، ولی نه به خاطر آنکه عدالت مطلوب ماست، بلکه به خاطر اینکه منافع فرد در عدالت جمع است(۳۶). دسته سومی هم مثل مارکسیسم می‌گویند، علامت عملی است ولی نه از راه انسان بلکه از راه ابزار اقتصادی(۳۷). امروزه هر کس تابع هر مکتبی هست، می‌گوید من طرفدار عدالتم(۳۸)، ولی در عمق خود به عدالت و مساوات پای بند نیست(۳۹) و این طرح‌های عدالتی که در طول تاریخ ریخته‌اند ماهیتش، خدعه، فریب و استثمار بوده است.(۴۰).

لوازم و زمینه‌های ایجاد عدالت

حقیقت این است که عدالت و هر معنویت دیگری وابسته است به سر سلسله آنها یعنی ایمان به خدا (۴۱). ایمان به عدالت بدون ایمان به خدا مفهومی ندارد(۴۲). این نیروی ایمان و مذهب است که در عمق وجدان انسان چنگ می‌اندازد و انسان را تسلیم عدالت و اخلاق می‌نماید(۴۳) نماز پشتوانه عدالت اجتماعی است(۴۴)، تمام مقدساتی که جامعه بشر دارد، ازجمله عدالت، تا پای دین در میان نباشد حقیقت پیدا نمی‌کند(۴۵)، عدالت حاصل خودآگاهی در فرد است(۴۶). برقراری عدالت اجتماع متوقف در ۲ چیز است، اول وجود مقررات عادلانه و از آن مهمتر و بالاتر اجرای عدالت.(۴۷)

مقتضای عدالت آن است که تفاوت‌هایی که خواه ناخواه در اجتماع هست تابع استعدادها و لیاقت‌ها باشد، (۴۸). ملاک عدالت، حکومت و تسلط عقل بر نفس است(۴۹).

آثار عدالت

عدالت ما در همه فضائل اخلاقی است(۵۰). به هر درجه که عدالت پیدا می‌کنیم به همان نسبت مرتکب رذائل نمی‌شویم.(۵۱).

زندگی سالم اجتماعی مستلزم آن است که عدالت را امری مقدس به حساب آوردند(۵۲). منشأ جنایات اجتماعی نبودن عدالت است.(۵۳). حسن روابط اجتماعی مستلزم عدالت است، یعنی هر کس به حقوق خود قانع و برای حقوق دیگران احترام قائل باشد(۵۴). عدالت شرط اول هیات اجتماعی و نگهدار مرزهای حقوقی است.(۵۵). با از بین رفتن عدالت و آزادی، صلح جهانی به خطر خواهد افتاد.(۵۶). مشکلات اجتماعی مدنی را در، درجه اول عدالت اجتماعی حل می‌کند(۵۷). بنابراین عدالت اساس یک نظام است و یگانه عامل به وجود آورنده وحدت در آن می‌باشد(۵۸). بقای زندگی بشر به خاطر اقدام به عدالت و اخلاق بوده است.(۵۹).

عدالت در رفتار عمومی تأثیرگذار است(۶۰) به طوری که می‌توان گفت بی‌عدالتی عامل انحراف و سقوط فرد و جامعه است(۶۱). در نظام خانواده نیز، عدالت سرچشمه تمایزات زن و مرد است(۶۲)، همچنین بر مردی که بیش از یک زن دارد، عدالت میان زوجات واجب شده است(۶۳).

عدالت غایت هستی

عدالت فلسفه بزرگ مهدویت است(۶۴). امام زمان به بشریت، مفهوم عدالت واقعی را نشان خواهد داد(۶۵)، دولت آن حضرت مقرون به عدل و عقل و وحدت عمومی است(۶۶)، اصلاً ما حضرت مهدی را به قیام و عدالت می‌شناسیم، هر امامی به یک صفت شناخته می‌شود، این امام به قیام و عدالت(۶۷). اسلام عاقبت بشر را عدالت می‌داند(۶۸) و وعده داده است، حکومت واحد جهانی، سراسر عدالت و ترقی خواهد بود(۶۹).*

فهرست منابع:

۱. مجموعه آثار ج۱، ص ۸۷

۲. مجموعه آثار ج۱، ص ۸۰ و ۷۸

۳. مجموعه آثار ج۱، ص ۸۸ و ۸۷

۴. مجموعه آثار ج۲، ص ۵۴۱ و ۵۴۰

۵. مجموعه آثار ج۵، ص ۸۹ و ۸۰

۶. یادداشت‌ها ج ۱، ص ۴۹۱و ۴۹۰

۷. مجموعه آثار ج۲۱، ص ۲۱۰

۸. یادداشت‌ها ج۱، ص ۵۳ و ۴۶

۹. یادداشت‌ها ج۶، ص ۲۵۳

۱۰ . یادداشت‌ها ج۶، ص ۲۴۸ و ۲۳۹

۱۱. یادداشت‌ها ج۱، ص ۴۹ و ۴۶

۱۲. یادداشت‌ها ج۱، ص ۴۱۳

۱۳. مجموعه آثار ج ۱۹، ص ۳۶۰و۳۵۸

۱۴. یادداشت‌ها ج۶، ص ۲۶۲ و ۲۶۱

۱۵. مجموعه آثار ج۲۱، ص۲۱۰

۱۶. مجموعه آثار۱۳، ص ۷۲۷

۱۷. مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۳۸

۱۸. مجموعه آثار، ج ۳، ص ۳۸۹

۱۹. یادداشت‌ها، ج ۶، ص ۲۶۱

۲۰. مجموعه آثار، ج ۲،ص ۸۶

۲۱. مجموعه آثار، ج ۴، ص ۸۱۳ و ۸۱۲

۲۲. مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۸۱ و ۷۸

۲۳. مجموعه آثار، ج ۲۰، ص ۱۱۵ و ۱۱۱

۲۴. مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۳۵۸

۲۵. یادداشت‌ها، ج ۹، ص ۱۴۹ و ۱۳۱

۲۶. یادداشت‌ها، ج۶، ص ۲۴۷ و ۲۳۹

۲۷. مجموعه آثار ج۱۶، ص ۴۳۲ و ۴۳۰

۲۸. مجموعه آثار ج۱۶، ص ۴۳۷ و ۴۳۴

۲۹. مجموعه آثار ج۲۴، ص ۲۲۹ و ۲۲۸

۳۰. مجموعه آثار ج۱۷، ص ۲۷۱ و ۲۶۹

۳۱. مجموعه آثار ج۲۴، ص ۲۳۴ و ۲۳۳

۳۲. مجموعه آثار ج۲۴، ص ۱۶۷

۳۳.یادداشت‌ها ج۱، ص ۳۲۰و ۳۱۱

۳۴. مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۵۶

۳۵. مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۵۶

۳۶. مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۵۷و ۱۵۶

۳۷. مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۵۸ و ۱۵۷

۳۸. مجموعه آثار ج۲۳، ص ۶۷۲ و۶۷۱

۳۹. مجموعه آثار ج۲۵، ص ۴۱۹ و ۴۱۵

۴۰. مجموعه آثار ج۱۵، ص ۱۰۱۹ و ۱۱۱۷

۴۱. یادداشت‌ها، ج ۱، ص ۵۰ و ۴۶

۴۲. یادداشت‌ها، ج ۱، ص ۵۱ و ۴۶

۴۳. مجموعه آثار ج۲۳، ص ۵۱۹ و ۵۱۶

۴۴.یادداشت‌ها ج۶، ص ۱۶۳ و ۱۵۶

۴۵. مجموعه آثار ج ۳، ص ۴۰۰

۴۶. مجموعه آثار ج۲، ص ۳۱۳

۴۷. یادداشت‌ها ج، ۱ ص ۴۷ و ۴۶

۴۸. مجموعه آثار ج ۲۵، ص ۲۵۲ و ۲۵۱

۴۹. یادداشت‌ها ج ۱۱، ص ۱۴۳ و ۱۳۹

۵۰. مجموعه‌آثار، ج ۱، ص ۶۱ و ۵۹

۵۱. مجموعه آثار، ج ۴، ص ۳۸۶ و ۳۸۴

۵۲. مجموعه آثار، ج ۲، ص ۴۹ و ۴۵

۵۳. یادداشت‌ها ج ۶، ص ۲۰۲و ۲۰۳

۵۴. یادداشت‌ها ج ۱، ص ۴۷۶ و ۴۷۱

۵۵. یادداشت‌ها ج ۳، ص ۱۱۲ و ۱۱۰

۵۶. یادداشت‌ها ج ۳ ص ۲۲۴ و ۲۲۳

۵۷. یادداشت‌ها ج ۵، ص ۱۲۷

۵۸. یادداشت‌ها ج ۷، ص ۳۹۸

۵۹. مجموعه آثار ج ۴، ص ۳۱۳ و ۳۱۱

۶۰. مجموعه آثار ج۲۳، ص ۷۴۵

۶۱. مجموعه آثار ج ۲۱، ص ۴۲ و ۴۱

۶۲. یادداشت‌ها ج ۵، ص ۲۵۷ و ۲۵۵

۶۳. یادداشت‌ها ج ۵، ص ۳۰۵

۶۴. مجموعه آثار ج ۳، ص ۳۶۳ و ۳۵۸

۶۵. مجموعه آثار ج۳، ص ۳۶۳ و ۳۵۸

۶۶. مجموعه آثار ج ۳، ص ۳۶۲ و ۳۵۸

۶۷. مجموعه آثار ج۱۸، ص ۱۱۴

۶۸. مجموعه آثار ج ۱۸، ص ۱۶۴ و ۱۶۱

۶۹. مجموعه آثار ج ۲۳، ص ۶۵۲ و ۶۵۱

*نویسنده: دکتر پریش کوششی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی.