روایت شده: امام باقر علیه السّلام براى انجام حجّ، از مدینه به سوى مکّه رهسپار شد، وقتى که در مکّه وارد مسجد الحرام شد، و به کعبه نگریست و بلند بلند گریه کرد، سپس طواف کعبه نمود، و پس از طواف، در مقام ابراهیم نماز خواند، وقتى که سر از سجود برداشت، دیده شد که محل سجده‏ اش بر اثر اشک فراوانش، تر شده است.

و آن حضرت وقتى که خنده می کرد، متوجّه خدا شده، عرض مى‏ کرد:  اللّهمّ لا تمقتنى: «خدایا بر من خشم نکن».

امام صادق علیه السّلام فرمود:

«هنگامى که چیزى پدرم را غمگین مى ‏نمود، امر مى‏ کرد تا زنان و کودکانش جمع شوند، سپس دعا مى ‏کرد و آنها آمین می گفتند».

نیز فرمود: «پدرم بسیار ذکر خدا می گفت، گاهى همراه او می رفتم، آن حضرت ذکر خدا می ‏گفت، و وقتى که با مردم گفتگو می کرد، از ذکر خدا غافل نمى‏ گشت، و همواره مى ‏دیدم که زبانش به ذکر «لا اله الّا اللّه» حرکت مى‏ کند. آن حضرت ما را جمع مى‏ کرد  و به ذکر الهى امر مى ‏نمود، تا خورشید طلوع کند، و هر کدام از ما که تلاوت آیات قرآن را مى‏ توانست، او را امر به آن مى ‏کرد، و هر کدام که نمی توانست امر به ذکر مى‏ کرد».

منبع: برگرفته از کتاب “نگاهى بر زندگى چهارده معصوم علیهم السلام”، شیخ عباس قمی, ص: ۲۱۵