شبهه: مى گویند امام على ـ علیه السّلام ـ در برابر اقدام خلفا سکوت اختیار کرد درحالیکه به گفته مورخین شیعه و سنى فرد بسیار شجاعى بود. اگر اقدام خلفا را قبول نداشت چرا در برابر انها موضع نمى گرفت و حرفى نمى زد؟!

پاسخ :

امام على ـ علیه السّلام ـ در سى سال پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلّى الله علیه و آله ـ دو سال آن را در عصر خلافت ابى بکر و ده سال آن را که مصادف به خلافت عمر بود، سپرى کردند. در این ۱۲ سال نمی‌توان گفت جنایتى از سوى صحابه و یا خلفا صورت گرفته باشد و حضرت سکوت اختیار کرده باشند.[۱]

در عصر ابى بکر و عمر هیچ گونه فسق و ظلمى علنى از سوى هیچ کس از بزرگان صحابه و فرزندانشان صورت گرفته بود و تقریبا سنت زمان پیامبر اجرا می‌شد و مسلمانان هنوز سنت پیامبر را حفظ کرده بودند و خلفا و بزرگان حکومتى هم که تقریبا مجرى حکومت بودند جرأت هیچ گونه جنایتى و ارتکاب فسقى را به طور علنى نداشتند.

على ـ علیه السّلام ـ هم براى حفظ کیان اسلام و براى زنده نگه داشتن درخت نونهال اسلام سکوت اختیار کردند، و از حق غصب شده خویش دفاع نکردند حتى راضى به همکارى با خلفا شدند و ابى بکر و عمر هم از راهنمایی‌هاى حضرت على ـ علیه السّلام ـ بهره‌مند می‌شدند.[۲]

امام ـ علیه السّلام ـ آن جایى که لازم می‌دید، تذکر می‌دادند. پس ما در تاریخ جایى سراغ نداریم که در عصر این دو خلیفه جنایتى صورت گرفته باشد و امام سکوت اختیار کرده باشند.

در عصر عثمان است که آهسته آهسته عصر جاهلیت زنده می‌شود و دوباره بنى امیه و آنهایى که رانده شده پیامبر بودند، روى کار آمدند و به حیف و میل بیت المال پرداختند و به ناحقّ سرمایه‌هاى زیادى را به دست آوردند که مسعودى در مروج الذهب ذکر می‌کند.

ما شاهد تبعیدها و شکنجه‌ها در این عصر نسبت به مسلمانانى چون ابوذر، عمار و عبدالله بن مسعود و دیگران هستیم.

در عصر عثمان ما شاهد کسانى هستیم که هیچ گونه سنخیّتى با اسلام نداشتند، ولى از طرف عثمان پست‌هاى کلیدى حکومت را دریافته بودند،[۳] و داشتند اینها بیت المال را به یغما می‌بردند که حضرت على ـ علیه السّلام ـ در خطبه‌اى از نهج البلاغه بیان می‌کنند.

حضرت على ـ علیه السّلام ـ در مقابل این گونه حوادث سکوت اختیار نکردند و از همان روز اول حکومت عثمان ما شاهدیم که امام اعتراض می‌کند به عثمان در مسأله عفو عبیدالله بن عمر نسبت به قتل هرمزان و یا در مسأله خلاف سنت پیامبر در موسم حج امام به عثمان اعتراض کردند.[۴]

بنابراین على ـ علیه السّلام ـ در زمان عثمان که داشت سنت‌هاى عصر جاهلى زنده می‌شد و خلیفه دست به اعمالى می‌زد که مخالف با اسلام و وحدت مسلمین بود، ‌اعتراض کردند، و همین اعتراضات حضرت به عثمان بود که بین آنها کینه و کدورت به وجود آمده بود و عثمان تحمل دیدن حضرت را نداشت و گاه به اشاره یا صراحتاً کینه‌اش را ابراز می‌کرد.[۵]

پس نمی‌توان گفت که امام به طور کلى در این بیست و پنج سال حکومت خلفاى ثلاثه سکوت اختیار کرده‌اند و به صورت منزوى در جامعه بسر برده‌اند و در حالى که شاهد جنایات از سوى خلفا و یا صحابه بوده‌اند، هیچ گونه عکس العملى از خود نشان نداده‌اند.

براى مطالعه بیشتر می‌توانید به کتب:

۱٫ تحلیلى بر مواضع سیاسى على بن ابوطالب پس از رحلت پیامبر تا قتل عثمان تألیف اصغر قائدان؛ ۲٫ کتاب على و زمامداران، اثر على محمد میر جلیلى مراجعه کنید.

امام على ـ علیه السّلام ـ :

«من براى حفظ وحدت امت اسلام ساکت شدم و چونان کسى که در گلویش استخوان کرده و خوار در چشمش مانده باشد تمام مشکلات را بر جان خریدم…»

(نهج البلاغه، نقل به مضمون خطبه شقشقیه)

پی نوشتها

[۱] . فؤاد فاروقى، بیست و پنج سال سکوت على ـ علیه السّلام ـ، نشر عطایى، چ اول، ۱۳۶۲،تهران، صص ۳۴ ـ ۳۵؛ و کتاب زرینکوب، عبدالحسین، بامداد اسلام، صص ۱۶۰ ـ ۱۶۱٫

[۲] . دشتى، محمد، امام على و مسایل سیاسى، نشر مؤسسه امیر المؤمنین، چاپ اول، سال ۱۳۷۹، ق، ص ۲۱۲٫

[۳] . رفیع پور، حسین، امام على و خلافت ابی‌بکر، عمر، عثمان، چ اول، ۱۳۳۷، تهران، صص ۵۶ ـ ۵۷٫

[۴] . امینى، عبدالحسین، الغدیر، ج ۶، تهران، ۱۳۷۱، ص ۲۲۱٫

[۵] . مسعودى، مروج الذهب، ج ۲، چ بیروت، ۱۴۱۱ هجری.