یکی از رسالت‌های مهم روحانیت، ارائه مدل اسلامی از سبک زندگی متناسب با آموزه‌های اسلامی است. چرا که امروزه با هجم وسیع تبلیغات غرب در تحمیل فرهنگ غربی به عنوان بهترین مدل زندگی، فرهنگ زندگی مسلمین دچار اختلالات فراوان گشته است. از این رو روحانیت به جهت جایگاه تبلغی و هدایتی که نسبت به مردم دارد، می‌بایست در این راستا اقدام نماید.

این نوشته مدعی آن است که می‌تواند مبنایی برای ارائه سبک زندگی متناسب با آموزه‌های اسلامی باشد تا مبلغان محترم بر این اساس به ارائه سبک زندگی انسان مسلمان معاصر بپردازد.

۱- چرایی بحث از «سبک زندگی» در این عصر از توصیف و ترسیم یک نوع خاص از سبک زندگی مهمتر و راهگشاتر است و شاید با پرسش از خود ِ «سبک زندگی» بتوانیم معیارهایی را در تعیین سبک زندگی مطلوب به دست آوریم: چرا ما از «سبک زندگی» پرسش می‌کنیم؟ چرا «سبک زندگی» متعلق شناخت و معرفت ما قرار گرفته است؟

۲- پرسش از «سبک زندگی»، فرع بر قبول دو امر است: ۱- تغییر و تحول در زندگی­ها ۲- کثرت الگوها؛ و الا اگر هیچ تغییر چشم­گیری و یا کثرت الگویی نبود، پرسش از «سبک زندگی» عبث و بیهوده بود. پس معناداری پرسش مذکور موجب پذیرش تغییر و تحول در زندگی بشر و کثرت و تنوع در الگوهاست.

البته اثبات این مطلب دشوار و پیچیده نیست فقط با اندکی مطالعه دیروز و امروز خودمان روشن خواهد شد که «منِ» در عصر پیکان و رادیو یک سبک می­‌زیستم یعنی ارتباط برقرار می‌­کردم و امروز در عصر رایانه و اینترنت و دولت الکترونیک نحوه­ای دیگر ­ارتباطم. بنابراین کم و کیف و چند و چون ارتباطات من تغییر کرده است و خود این تغییرات کثرتی را به همراه دارد لذا انتخاب­‌های گوناگونی در زمینه سبک زندگی وجود دارد. به عبارت دیگر، سبکی شدن زندگی نتیجه تغییرات در زندگی و کثرت‌های مدلی آن است.

۳- سبک زندگی، عنوانی است که از دیرباز از مطالبات جدی انسان بوده و آدمی همواره برای رسیدن به اهداف خود و غلبه بر مشکلات فردی و اجتماعی در جستجوی آن بوده است لذا مدح یا ذم تغییر و کثرت در سبک زندگی و یا ایستایی و وحدت در آن، از جمله مباحث پر چالش در دوره­‌های مختلف زندگی بشر، به خصوص در عصر جدید بوده است. متفکران و مصلحان اجتماعی هر یک به اقتضای شرایط زمانی و مکانی که در آن قرار گرفته بودند علیه سبک زندگی رایج قیام کردند و طرح نویی را پیشنهاد می‌کردند تا همگان به شیوه نوین زندگی بدان روی آورند؛ شیوه­ای که سعادت را به همراه دارد. بنابراین انتخاب سبک زندگی در سعادت آدمی و تعیین هویت و شخصیت او تاثیر بسزایی دارد. چرا که میزان مطابقت سبک زندگی انتخابی با نیازهای اصیل فرد و جامعه و هماهنگی با مقتضیات زمان و مکان در رشد و پیشرفت انسان مؤثر است.

۴- مهمترین مفهومی که با مفاهیم هویت و سبک زندگی ارتباطی تنگاتنگ دارد، ارزش است. ارزش، یکی از مولفه‌های بنیادین فرهنگ انسانی به حساب می‌آید. در واقع ارزش، مفهوم بنیادین سبک زندگی است و می‌­توان گفت که سبک زندگی فرد، بازتابی از ارزش­‌های فرد و هنجارهایی است، که به این ارزش‌­ها مربوط می­‌شوند. ارزش‌­های انسان حکم روح و هویت حقیقی فرد را دارد که انسان به عشق آنها زندگی می­‌کند و با دلبستگی به آن امور حرکت و پویایی دارد. ارزش‌های انسان همچون روح عامل اتصال و یک نواختی زندگی آدمی است که در پس همه تنوع‌ها و تغییرات سلولی در اجزاء مادی زندگی مایه ثبات و وحدت شخصیت آدمی و عامل هویت‌بخشی است.

۵- پس هر سبک از زندگی از دو سطح ثابت و متغییر برخوردار است سطح ثابت زندگی برآمده از ارزش‌­های آدمی است و سطح متغیر آن نیز به ظواهر و ابزار زندگی وابسته است. ربط این دو سطح و کشف منشأ این دو از مهمترین بایسته‌های شناخت لوازم و معیارهای «سبک زندگی» است. از این رو در سبک زندگی باید به عنوان فرآیندی که با تمام ابعاد و زوایای زندگی و با کلی‌ترین مسائل فکری و عقلی تا جزئی‌ترین موضوعات رفتاری انسان ارتباط دارد مورد توجه قرار گیرد.

۶- در منطق اسلام، سطح ثابت زندگی به فطرت انسان بستگی دارد و سطح متغیر آن به طبیعت او. زیرا انسان از دو سطح فطرت و طبیعت برخوردار است؛ فطرت به نحوه هستی روح انسان اطلاق می‌شود و طبیعت به اقتضاءات جسم و حیات مادی انسان تعلق می‌گیرد. لذا جمع میان این دو سطح از مهمترین مباحث سبک زندگی و از ذخائر اندیشه ناب اسلامی است.

۷- قرآن کریم انسان را دارای فطرت الهی می‌داند که زوال‌ناپذیر و بی‌تغببر است معرفی می‌کند و از انسان می‌خواهد بدان روی آورد و تمام امورات خود را با این ملاک و معیار حقیقی که ریشه در هستی و وجود انسان دارد تطبیق دهد.

«فأفم وجهک لدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله»(روم/۳۰)

در این نگاه، فطرت که خلقت خاص و آفرینش ویژه است، اصلی‌ترین سرمایه و برترین ره­توشه‌ای است که خداوندگار عالم، انسان را از نعمت آن بهره‌مند ساخته است که راه رشد و شکوفایی بیابد. بر این اساس، فطرت می‌تواند پایه محکم سبک زندگی انسان قرار گیرد تا در پرتو این حقیقت ثابت، پایدار و همگانی که در نحوه هستی و خلقت آدمی است سبکی از زندگی را رقم زند که به «زندگی فطری» منتهی شود؛ زیرا بر ارزش‌­های فطری استوار است. فطرت انسان حداقل بر سه اصل و ارزش زیر استوار است:

۱- حق‌طلبی

۲- مطلق‌خواهی

۳- زیبایی‌دوستی

ادامه دارد…

نویسنده: سید مهدی موسوی

منبع تبیان