چکیده
سبک زندگی خانوادگی در آیین اسلام، همانند درختی است که ریشه آن، باورها و اندیشهها و ساقه و شاخههایش، ارکان و وظایف اعضای خانواده میباشد. از این رو، سبک زندگی خانوادگی، دارای ابعاد زیادی است. پژوهش حاضر در صدد بررسی سبک خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در ابعاد تشکیل خانواده و ازدواج، محیط خانواده و اداره آن و همسرپروری میباشد. از منظر قرآن کریم و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، باورها و اعتقادات نقشی اساسی در خانواده دارند و ازدواج را امر مقدّسی میداند و همگان را به این امر فرا خوانده است و به آن تشویق مینمایند و معیارهای تقوا، عقل، اخلاق نیک و همتایی در انتخاب همسر را مورد توجّه قرار میدهند و مدیریّت خانواده را به مرد و لزوم مسئولیّتپذیری اعضای خانواده نسبت به یکدیگر مخصوصاً مسئولیّت تربیت دینی پدر نسبت به فرزندان و همکاری زن و شوهر در خانه را ضروری میدانند و تأکید به رفتار شایسته با همسران و محبّت و مهرورزی نسبت به آنان مینمایند.
مقدّمه
سبک زندگی در شکل نوین، اوّلین بار توسّط «آلفرد آدلر» در روانشناسی به سال ۱۹۲۹ میلادی ابداع شد. هر چند آدلر آن را ابداع کرد، ولی پیروان کلاسیک او و دیگران به تفصیل آن پرداختهاند. محقّقان تعاریف گوناگونی بر اساس بینش و نگرش خاصّ خود ارائه دادهاند. جامعهشناسان در تعاریف جامعهشناسانه، بیشتر بر هنجارها و منشهای اجتماعی افراد در جامعه تأکید دارند و روانشناسان بیشتر به بُعد فردی و شخصیّتی میپردازند، ولی آنچه مهمّ است این که این تعاریف تکبُعدی هستند و فقط به یک بُعد از ابعاد زندگی انسانها توجّه داشتهاند، ولی از آنجا که آیین اسلام، آیینی جامع و کامل است و انسانها را کاملتر و جامعتر مورد ارزیابی قرار میدهد و زندگی را با پشتوانه امور اعتقادی و بینشها مورد ارزیابی قرار میدهد، حتّی رفتارهایی همانند نماز، اگر اعتقاد به خدا و معاد را پشتوانه خود نداشته باشد، رفتار اسلامی محسوب نمیشود، چنانکه بسیاری از رفتارهای مرتاضان و درویشان اسلامی نیست(ر.ک؛ کاویانی، ۱۳۹۱: ۱۹). بر این اساس، میتوان سبک زندگی اسلامی را بدین گونه تعریف کرد: «شیوههایی از زندگی است که انسان با تکیه بر نظام ارزشی و مبانی اعتقادی خود در زندگی فردی و اجتماعی برای ایجاد ارتباط با محیط و جامعه، پاسخ به خواستهها و تأمین نیازهایش بهکار میگیرد. طبق این تعریف، سبک زندگی، سبک زندگی مصرفهای مادّی یا فرهنگی نیست، چراکه زندگی عناصر غیر از مصرف را نیز در بردارد.
بر این اساس، سبک زندگی اسلامی دارای قلمروی وسیعی میباشد. در این نوشتار، سبک زندگی خانوادگی مورد ارزیابی قرار میگیرد. سبک زندگی خانوادگی در آیین اسلام همانند درختی است که ریشهها و ساقههای آن بینشها و نگرشهای اعضای خانواده و شاخههای آن را وظایف اعضای خانواده تشکیل میدهد. بر این اساس، قلمرو سبک زندگی خانوادگی بسیار گسترده میباشد. در این مقاله ریشههای آن یعنی بینشها و باورها و برخی ازساقههای آن نظیر ازدواج و تشکیل خانواده، محیط و اداره خانواده و همسرپروری مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد و به همین دلیل، در صدد پاسخگویی به پرسشهای زیر میباشد:
الف) نقش اندیشهها و باورها در سبک زندگی خانوادگی از منظر قرآن و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام) چگونه است؟
ب) سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در امر تشکیل خانواده و ازدواج چگونه است؟
ج) سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت در محیط خانواده و اداره آن چگونه میباشد؟
د) سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در برخورد با همسر چگونه است؟
هـ) سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در محبّت و مهرورزی نسبت به همسر چگونه میباشد؟
الف) نقش باورها و اندیشهها در سبک زندگی خانوادگی از منظر قرآن و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام)
باورها و اندیشهها که ریشههای سبک زندگی خانوادگی میباشند، نقش اساسی در زندگی خانوادگی دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱ـ اعتقاد به خدا
باور به خدا، همه رفتارها و زندگی خانوادگی را به سوی کسب رضایت خداوند سوق میدهد. فردی که خدا را ناظر و همراه خود و حتّی از رگ گردن خود به خویش نزدیکتر میبیند: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ: ما انسان را آفریدیم و وسوسههاى نفس او را مىدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم»(ق/۱۶)، تلاش میکند تا در برخورد با اعضای خانواده و انجام وظایف خانوادگی، رضایت آنها را جلب نماید. توجّه به عدالت خدا، این که هیچ ظلمی را روا نمیدارد و حقّ هیچ مظلومی را ضایع نمیکند، زمینه شناخت دیگری برای مهار رفتاری اعضای خانواده است. هر چه این حالت قویتر باشد، مشکلات فرد کمتر خواهد بود.
توجّه به صفات خداوند، از جمله رحمت و مهربانی گسترده، توانایی نامحدود و… آثار مثبت بر زندگی فرد و جنبههای خانوادگی او بر جا میگذارد و عطوفت و رحمت اعضای خانواده نسبت به هم بیشتر و زمینه پیشگیری و حلّ بسیاری از مشکلات میگردد. بنابراین، توکّل بر خداوند در همه امور زندگی از آثار ایمان به خداوند است که خانواده را در برابر مشکلات یاری میرساند.
۲ـ اعتقاد به رسالت و نبوّت
نقش باور به اصل نبوّت و امامت در زندگی خانوادگی به دو بُعد باز میگردد: اوّلین بُعد آن آموزش امور دینی است که مهمترین آنها شناخت تعالیم دین پس از کلام خداوند، احادیث پیشوایان معصوم(علیهم السلام) و الگوپذیری ازآنان در ابعاد مختلف زندگی مخصوصاً زندگی خانوادگی است؛ مانند گزینش همسر، مهریّه و جهزیّه، مراسم ازدواج، روش برخورد با فرزندان، با همسر، والدین و… میباشد.
۳ـ اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ
مهمترین آثار باور به معاد و زندگی پس از مرگ در خانواده، این است که اعتقاد به پس از مرگ، خانواده را متوجّه اهداف پایداری میکند که موجب پیوند بیشتر اعضای خانواده میشود. بر این اساس، بر اثر باور نداشتن به معاد، خانواده به کارکردهای محدود زندگی خانوادگی اکتفا میگردد و خانواده در اثر بیهدفی به راحتی به جدایی و انحلال کشیده میشود. اثر دیگر آن است که باور به زندگی پس از مرگ میتواند فرد را در رویارویی با مشکلاتی همانند فقدان عزیزی یا معلولیّت یا مشکلات بسیار شدید اقتصادی در آرامش روانی یاری دهد. سومین اثر اعتقاد به معاد در زندگی خانوادگی، مهارکنندگی و بازدارندگی آن میباشد. باور به معاد و یادآوری عواقب به تعدّی حقوق دیگران، فرد را تا حدّی از رفتارهای نامناسب باز میدارد. در این مورد، قرآن به افراد مؤمن هشدار میدهد که خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن سنگ و انسانهاست، حفظ کنند(ر.ک؛ التّحریم/ ۶). همچنین در سخنان پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به عواقب بدرفتاری با همسر اشاره شده است(ر.ک؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ۷۶: ۲۲۰) که توجّه فرد به این عواقب ناخوشایند در زندگی اُخروی میتواند آنان را از رفتار نامناسب بازدارد.
ب) سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در امر تشکیل خانواده و ازدواج
ازدواج، امر مقدّسی است که قرآن برای تشکیل و قداست آن، اهمیّت ویژهای قائل است و همگان را به این امر فراخوانده، به آن تشویق نموده است؛ چنان که میفرماید: «وَ أَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ: مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهید. همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را. اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است»(النّور/۳۲).
این آیه به همه پدران و والدین تأکید میکند که باید به امر ازدواج دختران و پسران مجرّد همّت گمارند و آنان را دعوت به ازدواج کنند و تنها به دلیل مشکلات از تشکیل خانواده نهراسند، چرا که خداوند وعده گشایش داده است.
همه اولیای دین اسلام(علیه السلام)، ازدواج را امری مناسب میدانستند، چنانکه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی میفرماید: «مَا بَنَی فِی الإِسلاَمِ بَنَاءً أَحَبَّ إِلَی اللهِ مِنَ التَّزوِیجِ: در اسلام هیچ بنایی محبوبتر از ازدواج نزد خداوند نیست»(حرّ عاملی، ۱۴۰۹ق.، ج ۱۴: ۳).
نیز از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که هر کس آیین فطرى مرا دوست دارد، به سنّت من گرایش پیدا کند و نکاح از سنّت من است(ر.ک؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج۷: ۲۲۰). نیز میفرماید: «اى جوانان! هر کس قدرت جنسى دارد، ازدواج کند؛ زیرا ازدواج براى حفظ چشم و فرج بهتر است و هر کس توانایى مالى ندارد، روزه بگیرد؛ زیرا روزه براى او شکننده شهوت است». از سعید بن جبیر نقل است که «ابنعبّاس در سفر حج به من برخورد. از من پرسید: ازدواج کردهاى؟! گفتم: نه. گفت: برو ازدواج کن. سال دیگر به من برخورد، پرسید: ازدواج کردهاى؟! گفتم: نه. گفت: برو ازدواج کن؛ زیرا بهترین این امّت، یعنى پیامبر از همه بیشتر زن داشت»(همان). ابوهریره گوید: «اگر یک روز از دنیا مانده باشد، خدا را به همراه همسر ملاقات مىکنم. از پیامبر خدا شنیدم که: بدترین شما مجرّدین شمایند و فرمود: کسى که داراى فرزندى است و قادر است که او را همسر بدهد و ندهد و حادثهاى پیش آید، گناه او بر هر دوى ایشان است»(همان) و نیز پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «چهار طائفهاند که خداوند آنها را لعن میکند: کسى که براى فرزنددار نشدن ازدواج نکند و مردى که خود را شبیه زنان کند و زنى که خود را شبیه مردان کند و کسى که مردم را گمراه کند، یعنى آنها را مسخره کند و به بیچارهاى بگوید: بیا تا ترا عطا کنم. وقتى که آمد، به او بگوید: چیزى ندارم و به نابینا بگوید: از حیوانى که جلوت هست، احتیاط کن و حال آن که حیوانى نیست و به کسى که سراغ خانهاى میگیرد، نشان غلط میدهد»(همان).
پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در عین اهتمام به رشد و تکامل معنوی، به دنبال دنیاگریزی و رهبانیّت نبودند و به افراد تأکید میکردند که ازدواج نه تنها با معنویّت تعارضی ندارد، بلکه در رشد آن بسیار مؤثّر است؛ مثلاً امام صادق(علیه السلام) به زنی توصیه میکند که حتماًً ازدواج کند؛ زیرا اگر رهبانیّت و دوری از ازدواج در معنویّت تأثیر مثبت داشت، شخصیّتی مانند حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در این جهت پیش گام بود: «اِنصَرِفِی فَلَو کَانَ ذَلِکَ فَضلاً لَکَانَت فَاَطِمَهُ اَحَقَّ مِنکَ»(همان).
از مهمترین سبک پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در ازدواج و تشکیل خانواده، بیاعتنایی به امور مادّی و تکلّفات و رویارویی آسان و معمولی آنان با ازدواج است، به گونهای که هم خود به آسانی ازدواج کردند و هم در ترویج فرزندان از تکلّف پرهیز مینمودند.
در مسأله مهریّه و جهیزیّه، روش متعادل و معقولی را داشتند، مهریّه حضرت زهرا(سلام الله علیها) یک ذرّه بود و قیمت آن که مبلغ حدود پانصد درهم بود، فروخته شد که با بخشی از قیمت آن، جهیزیّهای به شرح ذیل تهیّه گردید: «یک پیراهن، یک روسری بزرگ، یک حوله سیاه خیبری، یک تختخواب ریسمانی، دو عدد تشک که یکی از پشم گوسفند و دیگری از لیف خرما پر شده بود، چهار عدد بالش، یک پرده پشمینه، یک قطعه حصیر و بوریا، یک عدد آسیای دستی، یک طشت مسی، ظرف چرمی، یک مَشک برای آبکشی، یک کاسه برای شیر، یک آفتابه، یک سبوی سبزفام، چندکوزه سفالین»(ر.ک؛ طوسی، ۱۳۸۸، ج۱: ۳۹).
َعلی(علیه السلام) نیز جهت ازدواج چیزهایی به این شرح برای خانه خود تهیّه کرد: «چوبی میان دو دیوار خانه نصب نمود که لباسها را بر آن بیاویزند. یک پوست گوسفند و یک متّکا که از لیف خرما پوشیده بود و خانه را با مقداری شن نرم فرش کرد»(مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۴۳: ۱۱۴).
معیارهای انتخاب همسر
از نکات مورد توجّه قرآن کریم و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در ازدواج، معیارهای انتخاب همسر است که مهمترین آنها عبارتند از:
الف) پارسایی و دینداری
دینداری و تقوا، از معیارهای مهم در انتخاب همسر است، هر اندازه این ویژگی قویتر باشد، رعایت حدّ و حدود شرعی کاملتر و پایبند به اصول خانواده بیشتر خواهد بود و هر چه ضعیفتر باشد، به همان اندازه میتواند به استحکام و پایداری خانواده آسیب برساند.
تقوا دارای درجاتی است که کمترین درجه آن، انجام واجبات و ترک محرّمات است. دختران و پسران جوان باید بدانند کسی که در برابر خدای جهان و خالق هستی کرنش نکرد و به دستورات او بیاعتنایی نمود، در برابر همسرش کرنش نخواهد کرد و ارزشی برای او قائل نخواهد شد. قرآن مىفرماید: «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان بیاورند، قطعاً کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است، هر چند زیبایى او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند، قطعاً بردۀ با ایمان بهتر از مرد آزاد مشرک است، هر چند شما را به شگفت آورد، آنان شما را به سوی آتش فرامىخوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مىخواند و آیات خویش را برای مردم روشن میسازد، شاید متذکّر شوید»(البقره/ ۲۲۱).
هر چند این آیه درباره ازدواج پسران و دختران آزاد مسلمان با دختران و پسران آزاد مشرک است، ولى هشدارى است به دختران و پسرانى که گاه سخت شیفته و شیداى جمال و زیبایى ظاهرى یا موقعیّت مادّى و اجتماعى دختران و پسران مىشوند و ارزشهاى دینى و معنوى را فدا مىسازند و در روایات نیز به مسأله دیندارى تأکید شده است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اگر مردی که اخلاق و دینش را می پسندید، درخواست ازدواج کرد، او را همسر دهید. اگر چنین نکنید، در زمین فتنه و فساد بزرگ پدید آید»(حرّ عاملی، ۱۴۰۹ق.، ج ۱۴: ۳۱). نیز فرمود: «با زن به خاطر چهار خصلت ازدواج مىشود: به خاطر مال، دین، زیبایی و حسب و نسب خانوادگى، تو به خاطر دین او ازدواج کن»(همان).
ب) آراستگی به فضایل اخلاقى
آمار نشان مىدهد که یکى از مهمترین عواملى که همسران را از هم جدا مىکند و به طلاق مىکشاند، بداخلاقى و بىبهرگى از فضایل اخلاقى است. بنابراین، بهترین راه مقابله با این آسیب، انتخاب همسرى خوشاخلاق مىباشد و منظور از اخلاق نیک، تنها «خندهرویی» و خوشخُلقی اصطلاحی نیست؛ زیرا خندیدن و… در بعضی از مواقع نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلکه خلاف اخلاق است و منظور از اخلاق نیک، «صفات و خُلق و خویهای پسندیده از نظر عقل و شرع» میباشد.
قرآن کریم در ماجراى موسى(علیه السلام) با دختران شعیب میفرماید: «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ: یکى از آن دو(دختر) گفت: پدرم! او را استخدام کن؛ زیرا بهترین کسى را که مىتوانى استخدام کنى، آن کسى است که قوىّ و امین باشد(و او همین مرد است)»(القصص/ ۲۵).
از این آیه استفاده مىشود که شخصیّت اخلاقى و رفتارى دختران شعیب و روح فتوّت، جوانمردى و امانتدارى موساى جوان، در ازدواج آنان مؤثّر بوده است. در روایات نیز ازدواج با مردان بداخلاق نهى شده است، شخصى مىگوید از امام رضا(علیه السلام) در نامهاى پرسیدم کسى از خویشاوندانم از دخترم خواستگارى کرده است، امّا او اخلاق بد دارد. امام فرمود: اگر بداخلاق است، با او وصلت نکن»(مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج۱۰۰: ۲۳۵). در روایت دیگری از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «دختر خود را هرگز به شرابخوار ندهید وگرنه مانند این است که او را به سوی زنا سوق داده باشید»(همان، ج۶۳: ۴۹۱).
ج) همتایى و تناسب
ازدواج، نوعى ترکیب بین دو انسان و خانواده است، زندگى مشترک، یک پدیده مرکّب است که اجزاء اصلى و اساسى آن، زن و مرد مىباشند. هر قدر بین این دو عنصر، هماهنگى، همفکرى، تناسب شخصیّت روحى و اخلاقى و جسمى باشد، این ترکیب، استوارتر، محکمتر، پرثمرتر، شریفتر، لذّتبخشتر و جاودانهتر خواهد بود. قرآن کریم در این مورد مىفرماید: «الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئِکَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ: زنان ناپاک، از آنِ مردان ناپاکند و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند، و زنان پاک از آنِ مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاک هستند. اینان از نسبتهاى ناروایى که(ناپاکان) به آنان مىدهند، مبرّا هستند و براى آنان، آمرزش(الهى) و روزى پُرارزشى است»(النّور/۲۶).
در این که منظور از «خبیثات» و «خبیثین» و همچنین «طیّبات» و «طیّبین» در آیه مورد بحث کیست؟ مفسّران بیانات مختلفى دارند:
۱ـ گاه گفته شده که منظور، سخنان ناپاک و تهمت و افترا و دروغ است که تعلّق به افراد آلوده دارد و به عکس سخنان پاک از آنِ مردان پاک و باتقوا است و «از کوزه همان برون تراود که در او است»(ر.ک؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج۷: ۲۱۲).
۲ـ گاه گفته مىشود «خبیثات» به معنى «سیّئات» و مطلق اعمال بد و کارهاى ناپسند است که برنامه مردان ناپاک است و به عکس «حسنات» تعلّق به پاکان دارد(همان).
۳ـ «خبیثات» و «خبیثون» اشاره به زنان و مردان آلودهدامان است، به عکس «طیّبات» و «طیّبون» که به زنان و مردان پاکدامن اشاره مىکند و ظاهراً منظور از آیه همین است(ر.ک؛ طباطبائی ، بیتا، ج۱۵: ۹۵ و مکارم شیرازی، ۱۳۷۷، ج۱۴: ۴۲۱). در آیه دیگر میفرماید: «الزَّانِی لَا یَنکِحُ إلَّا زَانِیَهً أَوْ مُشْرِکَهً وَ الزَّانِیَهُ لَا یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ: مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمىکند، و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک به ازدواج خود درنمىآورد و این کار بر مؤمنان حرام شده است»(النّور/۳).
در این که این آیه بیان یک حکم الهى است یا خبر از یک قضیّه خارجى و طبیعى؟ در میان مفسّران گفتگو است:
بعضى معتقدند آیه تنها یک واقعیّت عینى را بیان مىکند که آلودگان همیشه دنبال آلودگان مىروند و همجنس با همجنس پرواز مىکند، امّا افراد پاک و با ایمان، هرگز تن به چنین آلودگیها و انتخاب همسران آلوده نمىدهند و آن را بر خویشتن تحریم مىکنند، شاهد این تفسیر همان ظاهر آیه است که به صورت «جمله خبریّه» بیان شده است(ر.ک؛ مکارم شیرازی و دیگران، ۱۳۷۷، ج ۱۴: ۳۶۱). گروه دیگر معتقدند که این جمله بیان یک حکم شرعى و الهى است، مخصوصاً مىخواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناکار باز دارد، چرا که بیماریهاى اخلاقى همچون بیماریهاى جسمى غالباً واگیردار است(ر.ک؛ همان و طبرسی، ۱۳۷۲، ج ۷: ۱۱۷).
روایات فراوانى است که از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در این زمینه به ما رسیده است و آن را به صورت یک حکم تفسیر کردهاند. حتّى بعضى از مفسّران بزرگ در شأن نزول آیه چنین نوشتهاند: «مردى از مسلمانان از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه خواست که با «امّ مهزول» ـ زنى که در عصر جاهلیّت به آلودگى معروف بود و حتّى پرچمى براى شناسایى بر دَرِ خانه خود نصب کرده بود ـ ازدواج کند، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت…(ر.ک؛ همان).
در حدیث دیگرى نیز از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم: «این آیه در مورد مردان و زنانى است که در عصر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آلوده زنا بودند، خداوند مسلمانان را از ازدواج با آنها نهى کرد و هم اکنون نیز مردم مشمول این حکم هستند، هر کس مشهور به این عمل شود و حدّ الهى به او جارى گردد، با او ازدواج نکنید تا توبهاش ثابت شود»(ر.ک؛ همان).
همتایى و تناسب داراى ابعاد مختلفى است؛ از جمله همتایى و تناسب دینى و ایمانى، همتایى و تناسب فکرى و فرهنگى، همتایى اخلاقى، همتایى جسمى و جنسى، همتایى اقتصادى و سیاسى، اجتماعى، تناسب در زیبایى و خانوادگى، تناسب سنّى و علمى، هماهنگى روحى و روانى.
د) اصالت خانوادگی
یکی دیگر از معیارهای انتخاب همسر، توجّه به اصالت خانوادگی فرد است و اگر فرد اصالت خانوادگی نداشته باشد، بر پایه تقوا و دین تربیت نشده باشد، به طور قطع، ستونی لرزان و سُست برای بر پا کردن خیمه خانوادگی خواهد بود. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ای مردم! از گیاهان سبز و خرّمی که در مزبله رشد کردهاند، بپرهیزید! گفتند: ای رسول خدا! منظور از این جمله چیست؟ در پاسخ فرمود: دختر زیبایی که در خانواده بد رشد کرده باشد»(کُلینی، ۱۳۶۵، ج ۵: ۳۳۲). ناگفته نماند که اصالت خانوادگی همسر، یکی از شرایط است و نه تنها شرط.
ج) سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت در محیط خانواده و اداره آن
۱ـ مدیریّت خانواده
از آنجا که خانواده، یک واحد اجتماعى است و نیاز به مدیریّت دارد و تأمین معیشت و نفقۀ زن به مرد سپرده شده است و از سویى، ویژگى جسمى و روحى مرد نیز براى سرپرستى خانواده سزاوار مىباشد، مدیریّت خانواده به مرد سپرده شده است: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ…: مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بهخاطر برتریهایى که خداوند(از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است، و بهخاطر انفاقهایى که از اموالشان(در مورد زنان) مىکنند، و زنان صالح، زنانى هستند که متواضع هستند، و در غیاب(همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى که خدا براى آنان قرار داده، حفظ مىکنند…»(النّساء/ ۳۴).
در روایت آمده است علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) وقتی که وارد زندگی مشترک شدند، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر آنان وارد شد. برای دختر و داماداش تقسیم کار کرد، مدیریّت خانه را بر عهده علی(علیه السلام) گذاشت و فرمود کارهای داخل منزل به عهده حضرت فاطمه(سلام الله علیها) باشد و کارهای خارج منزل بر عهده علی(علیه السلام)(ر.ک؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ۴۳: ۸۶).
۲ـ همکاری در اداره خانه
از نکات بسیا ر مهم در سبک زندگی خانوادگی پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، یاری رساندن و همکاری در اداره منزل میباشد. در کلمات اولیای دین(علیه السلام) برای تشویق زن و مرد به یاری یکدیگر، نکات جالب توجّهی بیان شده که توجّه به آنها، انگیزه همکاری را در منزل بیشتر میکند. در مورد تلاش زن در محیظ خانواده آمده است: «اگر زنی به همسرش جرعهای آب بنوشاند، ارزش معنوی این رفتار بیش از ثواب یک سال روزه و عبادت شبهای آن است و خداوند در برابر هر جرعه آب که به همسرش مینوشاند، برای او شهری در بهشت بنا میکند و شصت گناه او را میبخشد»(حرّ عاملی، ۱۴۰۹ ق.، ج ۱۴: ۱۲۴). نیز در مورد همکاری مرد در خانه، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به علی(علیه السلام) سفارش میفرماید: «مردی نیست که به همسرش در خانه کمک کند، مگر آن که به تعداد موهای بدنش، عبادت یک سال روزه با نماز در شبهایش برای او پاداش قرار میدهند و خداوند پاداش پیامبران صبوری مانند داوود(علیه السلام)، یعقوب(علیه السلام) و عیسی(علیه السلام) را برای او قرار میدهد. ای علی! کسی که از خدمت به خانواده خوداری نکند، خداوند نام او را در زمره شهدا مینویسد و در مقابل هر روز و شب خدمت و هر قدم و رنج بدن به او پاداش بسیار میدهد. ای علی! یک ساعت خدمت در خانه بهتر از عبادت هزار سال، هزار حج، عمره و… سیر کردن هزار گرسنه و… بخشش هزار دینار … از دنیا خارج نمیشود، مگر آن که جایگاه خود را در بهشت ببیند …»(مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج۱۰۱: ۱۰۶).
در سیره پیشوایان معصوم(علیهم السلام) چنین چیزی وجود داشته است. علی(علیه السلام) آب و هیزم خانه و جارو و نظافت آن را بر عهده میگرفت و همسر ایشان(فاطمه سلام الله علیها) آرد کردن، خمیر و پخت نان را انجام میداد(حرّ عاملی، ۱۴۰۹ق.، ج۱۴: باب ۱۲۴؛ مقدّمات نکاح). نیز در روایت آمده است که روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد خانه علی(علیه السلام) شد و دید حضرت علی(علیه السلام) در کنار زهرا(سلام الله علیها) نشسته، مشغول پاک کردن عدس است. حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) ثواب عظیمی را برای مردی که به همسر خود در خانه کمک نماید بیان فرمود(مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۱۳: ۱۳۳). افزون بر همکاری، حضرت علی(علیه السلام) در امور خانواده و مسایل مهم با فاطمه(صلی الله علیه و آله و سلم) مشورت میکرد و فاطمه در نهایت تواضع با ایشان همراهی میکرد؛ مثلاً در مسأله مهمّی، فاطمه(سلام الله علیها) به علی(علیه السلام) میفرماید: «خانه، خانه توست و من همسر تو هستم. هر آنچه میخواهی، انجام بده»(همان، ج ۴۲: ۱۸۹).
از همین باب است حضور در خانه و همراهی با خانواده بهویژه در شب، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نشستن نزد خانواده را از اعتکاف و عبادت در مسجد مدینه، نزد خدا محبوبتر دانسته است. همچنین غذا خوردن به همراه خانواده مورد توجّه قرار گرفته است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «هر مردی که سفره غذا را بگستراند و زن و فرزندش را بخواند و غذا را با نام خدا شروع کند و با شکر خدا به پایان برساند، هنگامی که هنوز سفره برداشته نشده، خدا رحمت و آمرزش را بر آنان نازل فرماید»(حرّ عاملی، ۱۴۰۹ق.، ج ۱۶: ۴۲۲). هنگام ورود به خانه با سلام وارد شود(همان، ج ۷۶: ۱۵۸).
۳ـ احساس مسئولیّت اعضای خانواده
از مهمترین سبک زندگی خانوادگی از منظر قرآن و سنّت، احساس مسئولیّت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر است که یکی از مهمترین وظایف و مسئولیّتهای یک فرد مسلمان، مراقبت و مواظبت بر ایمان یکایک اعضای خانواده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَهُ عَلَیْهَا مَلَائِکَهٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ: اى کسانى که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست، نگه دارید؛ آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند،(به طور کامل) اجرا مىنمایند»(التّحریم/ ۶).
این آیه براى انسان مؤمن، خطوط مسئولیّت او را ترسیم مىکند تا او را از چارچوب فردیّت خارج کند و به سوى خواستههاى انسانى و دینى گسترده سوق دهد، یعنى به آنجا که اندیشیدن براى رهایى و رستگارى دیگران همچون جزیى از مسئولیّت او در زندگى بهشمار مىرود. به همین جهت است که امامان راهنما در تفسیر خود درباره این آیه کریمه تأکید کردهاند. سلیمان بن خالد میگوید: «به امام صادق(علیهالسّلام) گفتم که مرا اهل بیتى است که حرف مرا مىشنوند. آیا آنان را به این امر بخوانم؟ فرمود: آرى، خداى عزّ و جلّ در کتاب خود فرموده است: (الآیه)»(عروسی حویزی، ۱۴۱۵ق.، ج ۵: ۳۷۲). از ابوبصیر نیز روایت است که گفت: «از ابو عبداللّه(علیهالسّلام) در خصوص این آیه پرسش کردم که خودم را مىتوانم نگاهدارم و حفظ کنم، امّا اهل خانهام را چگونه حفظ کنم؟ فرمود: آنان را به چیزهایى فرمان ده که خدا آنان را به آن فرمان داده است و از چیزهایى بازشان دار که خدا آنها را نهى فرموده است. پس اگر فرمان تو را ببرند، آنان را حفظ کردهاى و اگر نافرمانیت کنند، آنچه را که بر عهده تو بوده است، به انجام رسانیدهاى»(همان). این روایت در این باره تأکید مىکند که خواندن به سوى خدا، مسئولیّتى واجب بر مؤمن در محیطهاى خانواده(همسر و فرزندان) است و بر او واجب است که همچون فرستادهاى از پروردگارش در آنجا باشد و آنان را به حق بخواند و از باطل نهى کند و این که دعوت را قبول نکنند، مسئولیّت را ساقط نمىکند، چنانکه از امام صادق(علیهالسّلام) در این باره پرسیدند که: چگونه آنان را نگاه دارند؟ فرمودند: فرمانشان دهید و نهیشان کنید. گفتند: ما امر و نهى مىکنیم، ولى آنان نمىپذیرند؟ فرمود: چون امر و نهى کنید، آنچه را که بر عهده شما بوده است، انجام دادهاید»(همان).
آنچه از این آیه استفاده میشود، تنها تأمین هزینه زندگی، تهیّه مسکن، تغذیه و… وظیفه پدر و سرپرست نیست، بلکه مهمتر از آنها، تغذیه روح و جان اعضای خانواده است. نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم نمودن محیطی پاک و خالی از هر گونه آلودگی در فضای خانه و خانواده است(ر.ک؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۷، ج ۲۴: ۲۸۸).
در آیه دیگری نیز مسئولیّت نسبت به نماز اعضای خانواده مورد تأکید قرار گرفته است، آنجا که میفرماید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا…: خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش…»(طه/ ۱۳۲).
از این آیه بر مىآید که نماز، تنها یک عبادت فردى نیست که شخص آن را در برابر پروردگارش به جا مىآورد، بلکه نماز علاوه بر عبادت، یک کار اجتماعى هم هست. این معنى از دو کلمه «فرمان ده» و «پاى بفشار» دانسته مىشود. کلمه نخستین دلالت بر ضرورت التزام جامعه به این عبادت دارد، در حالى که کلمه دوم حکایت از آن دارد که نماز یک عمل ساده نیست و همراه با مشقّتها و رنجهاست. پس باید در استمرار آن صبر و پافشارى به خرج داد.
اخبار بسیارى از حضرت امام باقر(علیهالسّلام) از پدر بزرگوارشان، زینالعابدین(علیهالسّلام) و از حضرت امام رضا(علیهالسّلام) رسیده که مفاد آن این که حضرت رسالت(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول این آیه شریفه همه روزه وقت سحر و صبح و شام میآمد، درب خانه على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) سلام میکردند و میفرمودند: «الصَّلاَه رَحِمَکُمُ اللَّهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»(عروسی حویزی، ۱۴۱۵ق.، ج۳: ۴۰۸).
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) والدینی که کودکان خود را به اعمال خوب و عبادت تشویق نمیکنند، شدیداً سرزنش میکنند. روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به بعضی از کودکان نگاه میکردند. رفتار آنها حکایت از عدم آشنایی به آداب و احکام دینی بود. به همین دلیل، برای توجّه دادن اولیای کودکان فرمود: «وای بر فرزندان آخر الزّمان از دست پدرانشان!». یکی از اصحاب گفت: ای رسول خدا! از دست پدران مشرکشان؟ پیامبر فرمود: «نه، از دست پدران مؤمنشان که هیچ چیز از فرایض و احکام الهی را به آنها نمیآموزند و حتّی ممکن است کودکان، خودشان یاد بگیرند، ولی والدین مانع آنها شوند! این والدین به اندک کارهای دنیوی از ناحیه کودکان راضی میشوند و هیچ توجّهی به اخلاق و معنویّت آنها نمیکنند. من از اینها بیزارم و آنها از من بیزار»(نوری، ۱۴۰۸ق.، ج ۱۵: ۱۶۴؛ ح ۱۷۸۷۱).
والدین موظّف هستند که کودکان خود را به فرایض و انجام دادن اعمال دینی تشویق کنند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «ما از کودکانمان میخواهیم که نماز بخوانند، وقتی که به پنج سالگی رسیدند. شما وقتی کودکانتان به هفت سالگی رسیدند، از آنها بخواهید که نماز بخوانند. ما به فرزندانمان دستور میدهیم که از هفت سالگی تا هر وقت از روز که طاقت میآورند، روزه بگیرند؛ گاهی تا نصف روز میشود، گاهی بیشتر یا کمتر. پس وقتی که تشنگی و گرسنگی بر آنها فشار میآورد، میخورند تا بر روزه گرفتن عادت کنند و طاقت بیاورند، امّا شما کودکان خود را از نُه سالگی به روزه گرفتن وادار کنید تا هر وقت که میتوانند، روزه باشند و اگر تشنگی به آنها فشار آورد، افطار کنند»(کُلینی، ۱۳۶۵، ج۳: ح ۵۴۳۲).
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تلقینات دینی را از همان اوائل کودکی و شیرخوارگی در خانه زهرا(سلام الله علیها) به مرحله اجرا درآورد. هنگامی که امام حسن(علیه السلام) به دنیا آمد و او را خدمت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بردند، وی را بوسیدند و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و درباره امام حسین(علیه السلام) نیز چنین کردند.
۴ـ ورود و خروج زن و شوهر از خانه
درباره ورود و خروج مرد از خانه توصیههایی شده است؛ از جمله این که در اوقاتی که زن کار مهمّی ندارد، هنگام بیرون رفتن شوهر از خانه، او را بدرقه کند و چند قدمی پشت سرش برود و گاه نیز هنگام ورود شوهر به خانه به استقبال او بیاید، چنانکه در زندگی مشترک علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) چنین رفتاری وجود داشت. «بر مرد لازم است هنگام ورود به خانه با سلام وارد شود»(مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۷۶: ۳) و سر زده و آهسته وارد خانه نشود، بلکه پیش از ورود لازم است به شکلی زن و فرزندان را از خود آگاه سازد.
۵ـ هدیّه دادن
از آداب مهمّ دیگر، هدیه دادن در مراسم شادی و روزهای عید و بازگشت از سفر است که در جلب محبّت همسر و فرزندان بسیار مؤثّر است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «به یکدیگر هدیّه دهید تا محبّتها افزوده گردد و غبار کینهها از دلها رود»(همان، ج ۷۵: ۴۴).
ج) سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در محبّت و مهرورزی
خانواده از نظر قرآن، محلّ امنیّت و آرامش و سکون است و بر اساس مهر و محبّت بنا نهاده شده است: «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: و از نشانههاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد. در این، نشانههایى است براى گروهى که تفکّر مىکنند»(الرّوم/۲۱)؛ «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا…: او خدایى است که(همه) شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنار او بیاساید…»(الأعراف/ ۱۸۹).
از آنجا که محبّت میتواند خانواده را از خطر اضمحلال حفظ کند، به همین دلیل، تشویق به مهرورزی و تقویت آن از طریق پاداش اُخروی مینماید: «قَالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ * فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ: مىگویند: «ما در میان خانواده خود ترسان بودیم(از این که مبادا گناهان آنها دامن ما را بگیرد)، * امّا خداوند بر ما منّت نهاد و از عذاب کشنده ما را حفظ کرد»(الطّور/ ۲۷ـ۲۶).
در سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام) رابطه عاطفی و برخورد محبّتآمیز با همسران بوده است، به گونهای که هم خود به آن عمل میکردند و هم به دیگران درباره آن سفارش میفرمودند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آن میفرماید: «گفتار مرد به همسرش که من تو را دوست دارم، هرگز از دل او محو نمىگردد»(حرّ عاملی، ۱۴۰۹ق.، ج۷: ۱۰).
روابط عاطفی در خانه علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) بسیار عمیق بود، به گونهای که فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، عشق خود را به علی(علیه السلام) ابراز میدارد و به علی(علیه السلام) میفرماید: «جان من فدای تو و حافظ تو. همواره با تو خواهم بود، در خوبی و راحتی و سختی و بلا»(دشتی، ۱۳۷۲: ۱۴۵). از آن سو، علی نیز عشق وافری به همسر خود فاطمه(سلام الله علیها) داشت، به گونهای که در شهادت او میگوید: «صبرم کم شده و توان خویشتنداری برایم نمانده تا آن که در دار آخرت با تو باشم»(نهجالبلاغه/ خ ۲۰۲).
در طول زندگی، گفتگوی عاطفی و شوخی بین این دو جریان داشت و تفریح و سرگرمی، بخشی از زندگی آنها بود. این جمله علی(علیه السلام)، عمق روابط عاطفی و سالم بین دو همسر را به تصویر میکشد: «به خدا سوگند، هیچ گاه فاطمه(سلام الله علیها) را خشمگین و مجبور به کاری ننمودم. او هم مرا خشمگین ننمود و هیچ گاه از دستورم سرپیچی نکرد. دائماً به او نظر میکردم و از دلم نگرانیها و غمها برطرف میشد»(نیلیپور، ۱۳۸۰: ۱۸۹ـ۱۸۸). همچنین نقل شده که وقتی فرزندش، حسین(علیه السلام)، را بازی میداد، این گونه میفرمود:
«أَنـتَ شَبِـیـهُ بَابِـی
لَستَ شَبِیهَ بعـلِـی»
(مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج۴۳: ۲۸۶).
یعنی؛ تو به پدر من شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری».
طبق همین نقل این بیت موجب خنده و تبسّم علی(علیه السلام) میشد!
د) سبک زندگی خانوادگی در قرآن و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در برخورد شایسته با همسر
یکی از ویژگیهای سبک زندگی خانوادگی از منطر قرآن کریم و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، برخورد شایسته با همسران است. قرآن کریم به مردان دستور میدهد با زنان به طور شایسته رفتارکنند: « … َعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ…: … و با آنان به طور شایسته رفتار کنید…»(النّساء/ ۱۹). نیز تأکید مىکند که بدىها و ناخشنودىهاى همدیگر(زن و شوهر) را تحمّل نمایند که شاید این زمینهاى براى نزول خیر و برکت فراوان از سوى خداوند باشد: «… فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَ یَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا…: و اگر از آنها،(بهجهتى) کراهت داشتید،(فوراً تصمیم به جدایى نگیرید!) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مىدهد»(النّساء/ ۱۹).
در این میان، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بزرگترین سرمشق برای مردان در برخورد با زنان میباشد تا آنجا که خدای تعالی دو آیه را درباره توجّه و اهتمام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در برخورد مطلوب با همسرانش نازل فرموده است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ: اى پیامبر! چرا چیزى را که خدا بر تو حلال کرده، به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام مىکنى؟! و خداوند آمرزنده و رحیم است»(التّحریم/ ۱).
شرح این قضیّه را مفسّرین مختلف نقل کردهاند و اخبارى هم در این باب رسیده است و خلاصهاش این که پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داده بود هر روزى را بیتوته در حجره یکى از زوجات باشد. روزى که نوبت حفصه، دختر عمر، بود و در حجره او تشریف برد، حفصه اجازه گرفت که من یک کارى دارم با پدرم، بروم او را ملاقات کنم. حضرت اجازه داد و رفت، حضرت ماریه قبطیّه را خواست که سلطان روم به رسم هدیّه براى حضرت فرستاده بود و نزد او رفت. چون حفصه آمد و فهمید، اعتراض نمود که امروز نوبت من بود. حضرت فرمود: دیگر نزد او نمیروم، و گفتند حضرت قسم یاد کرد که بر خود حرام کردم و با حفصه قرارداد نمود که بر سایر زوجات مستور بدارد، حفصه به عایشه و دیگران گفت و این آیه نازل شد.
در آیه دیگر خداوند به همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب میفرماید که اگر علیه ایشان همصدا شوید، خداوند، جبرئیل، مؤمنان صالح و فرشتگان به یاری او خواهند آمد: «إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَ إِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلَائِکَهُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ: اگر شما(همسران پیامبر) از کار خود توبه کنید،(به نفع شماست؛ زیرا) دلهایتان از حق منحرف گشته است و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید،(کارى از پیش نخواهید برد؛) زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند»(التّحریم/ ۴). این واقعه نشان میدهد که تا چه حد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در برخورد با همسرانش گذشت داشته که خداوند در مقام دفاع از او، زنان او را تهدید میکند.
به گفته اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، هرگاه همسران ایشان از ایشان چیزی میخواستند، با آنها همراهی میفرمود و مردی آسانگیر در خانواده بود: «عَن جَابِر کَانَ رَسولُ اللهِ رَجُلاً سَهلاً إِذَا عُوِیَت(عائِشَه) الشَّییءَ تَابَعَهَا عَلَیه»(القشیری، ۱۴۰۷ق.، ج ۴: ۱۶۰). از خود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است که فرمود: «خَیرُکُم خَیرُکُم لِنِسَائِکُم وَ أَنَا خَیرُکُم لِنِسَائِی: بهترین شما کسانی هستند که به زنهای خود مهربانتر باشند و من بیش از همه به زنانم خوبی میکنم»(ابنبابویه، ۱۴۱۳ق.، ج۳: ۴۲۵).
نتیجهگیری
۱ـ از منظر قرآن کریم و سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، باورها و اعتقادات همانند توحید، نبوّت و معاد نقش اساسی در تحکیم روابط اعضای خانواده دارند. بیبهره ماندن برخی از خانوادهها از این باورها، در همه مراحل، مشکلات متعدّدی را در پی دارد و ترک باورهای دینی، آرامش و لذّت را از زندگی سلب میکند. اعتقاد به خدا همه رفتارهای زندگی خانوادگی را به سوی کسب رضایت خداوند سوق میدهد و اعتقاد به رسالت و نبوّت از لحاظ فراگیری تعالیم دینی از اولیای دین و الگوپذیری در زندگی افراد خانواده، نقش اساسی دارد. همچنین اعتقاد به سرای پس از مرگ، خانواده را از بیمعنایی و بیهدفی نجات میدهد و حلاّل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و… است و از بدرفتاری و تعدّی به حقوق یکدیگر باز میدارد.
۲ـ سبک زندگی خانوادگی در امر تشکیل خانواده و ازدواج از منظر قرآن کریم و پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، این بوده که ازدواج را امری مقدّس دانستهاند و همگان را به این امر فرا خواندهاند و به آن تشویق نمودهاند و رعایت معیارهای پارسایی و دینداری، آراستگی به فضایل اخلاقی، همتایی و تناسب و اصالت خانوادگی را سفارش مینمایند. نیز سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، بیاعتنایی به امور مادّی و تکلّفات بوده است و خود به آن عمل و به دیگران در این باره سفارش میکردند.
۳ـ از منظر قرآن کریم خانواده، محلّ امنیّت و آرامش است و بر اساس مهر و محبّت بنا نهاده شده است و از آنجا که محبّت و مهرورزی میتواند خانواده را از اضمحلال حفظ کند، از طریق پاداش اُخروی به آن تشویق مینماید. در سنّت پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، رابطه عاطفی و برخورد محبّتآمیز با همسران بوده است، به گونهای که هم خود به آن عمل و هم به دیگران درباره آن سفارش میکردند.
۴ـ قرآن کریم و پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، تأکید فراوانی در برخورد شایسته با همسران میکنند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و سایر پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در این مورد، بزرگترین سرمشق مردان در برخورد با همسران میباشند.
۵ـ سبک پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در محیط خانواده و اداره محیط آن، این بود که مدیریّت خانواده به مرد واگذار شود و زن موظّف به پذیرش آن میباشد و در یاری رساندن یکدیگر در اداره خانه هم خود عامل بدان بودند و هم دیگران را در این مورد سفارش میکردند و اعضای خانواده نسبت به یکدیگر احساس مسؤلیّت میکردند و در اعمال دینی همانند نماز و روزه مراقبت و مواظبت میکردند و در هنگام ورود و خروج از یکدیگر استقبال و بدرقه میکردند.
منابع
قرآن کریم.
۱-ابنبابویه(صدوق)، محمّدبن علی.(۱۴۱۳ق.). من لایحضره الفقیه. بیروت: دار الأضواء.
۲-حرّ عاملی، محمّدبنحسن.(۱۴۰۹ق.). وسائلالشّیعه. قم: مؤسّسه آل البیت(علیهم السلام).
۳-دشتی، محمّد.(۱۳۷۲). نهج الحیاه؛ فرهنگ سخنان فاطمه(سلام الله علیها). قم: مؤسّسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین(علیه السلام).
۴-عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه.(۱۳۷۰). تفسیر نورالثّقلین. قم: اسماعیلیان.
۵-طباطبائی، محمّدحسین.(بیتا). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم. (۱۳۷۸). سُنَن النّبی. تهران: کتابفروشی اسلامی.
۶-طبرسی، ابونصر حسن بن فضل.(۱۹۷۲م.). مکارم الأخلاق. قم: منشورات الرّضی.
۷-طبرسی، فضل بن شاذان.(۱۳۷۲).مجمعالبیان. تهران: ناصرخسرو. (بیتا). أعلام الوری بأعلام الهدی. قم: دار الکُتُب الإسلامیّه.
۸-طوسی، محمّد بن حسن.(۱۳۸۸). الأمالی. ترجمه صادق حسنزاده. قم: اندیشههای هادی.
۹-کاویانی، محمّد.(۱۳۹۱). سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
۱۰-کُلینی، محمّد بن یعقوب.(۱۳۶۵). اصول کافی. تصحیح و تحقیق علیاکبر غفّاری. تهران: دارالکُتُب الإسلامیّه.
۱۱-مجلسی، محمّدباقر.(۱۴۰۳ق.). بحارالأنوار. بیروت: مؤسّسه الوفاء.
۱۲-القشیری النیسابوری، مسلم بن الحجّاج.(۱۴۰۷ق.). صحیح مسلم. بیروت: عزّالدّین.
۱۳-مکارم شیرازی و دیگران.(۱۳۷۷). تفسیر نمونه. تهران: دارالکُتُب الإسلامیّه.
۱۴-نوری، میرزا حسین.(۱۴۰۸ق.). مستدرک الوسائل. قم: مؤسّسه آلالبیت(علیهم السلام).
۱۵-نهج البلاغه.(۱۳۸۳). ترجمه دشتی. قم: مؤسّسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین(علیه السلام).
۱۶-نیلیپور، مهدی.(۱۳۸۰). فرهنگ فاطمیّه. اصفهان: نشر مرکز فرهنگی شهید مدرّس.
منبع: پایگاه اینترنتی پژوهشنامه معارف قرآنی