ارتباط چیست؟
ارتباط انگارهاى است که با آن دو نفر یکدیگر را میسنجند و همچنین وسیلهاى است که به واسطه آن، این سطح میتواند براى هر دو تغییر کند. ارتباط شامل رشته کامل راههاى ردّ و بدل کردن اطلاعات بین مردم است، و یا اطلاعاتى را که میدهند و میگویند و نیز راههاى استفاده از این اطلاعات را در بر دارد.
ارتباط نحوه معنا بخشیدن به این اطلاعات به وسیله مردم را نیز در برمی گیرد. ارتباط آموخته میشود. شاید تا وقتى که به سن پنج سالگى میرسیم بیش از یک میلیارد تجربه شرکت در ارتباط را آموخته باشیم.
در آن سن، از این که چطور خود را ببینیم، از دیگران چه انتظارى میتوانیم داشته باشیم و در دنیا، چه چیز به نظرمان ممکن یا ناممکن میآید، تصور هایى پیدا کرده ایم. این تصورها راهنماى ثابتى براى بقیه عمر ما خواهند بود.۱
همین که آدمی دریافت همه ارتباط خود را از راه یاد گرفتن به دست آورده است، اگر دوست داشته باشد، میتواند براى تغییر آن دست به کار شود. ذکر این نکته سودمند است که هر طفلى که چشم به جهان میگشاید، تنها چیزى که همراه میآورد مواد خام است. او نه از خود مفهومی دارد، نه تجربه ارتباط با دیگران، و نه تجربه پرداختن به دنیاى اطرافش. او همه این چیزها را از طریق ارتباط با کسانى که پس از تولّد مسئول تربیت او هستند، میآموزد.۲
ارتباط مانند دوربین فیلمبردارى مجهّز به دستگاه صدابردارى است، فقط در زمان حال کار میکند؛ همین جا، همین حالا، بین من و تو.
ارتباط چنین عمل میکند: تو و من رو به روى هم قرار داریم. حواس تو درمی یابند که من چه شکل هستم، صدایم چطور است، چه بویى میدهم، و اگر بر حسب اتفاق، مرا لمس کنى، چه احساسى به تو میدهم. آن گاه مغز تو گزارش میدهد که اینها براى تو چه معنایى دارند، به تجربیات گذشته ات رجوع میکند و بر اساس آنچه مغز گزارش میدهد، احساس راحتى یا ناراحتى خواهى کرد.۳
زمینه ارتباط
زمینه ارتباطى اشخاص در تمام مدت زندگىشان شکل میگیرد و روى همه روابط آنها اثر میگذارد. چگونگى ارتباط در خانواده پدرى، فرهنگ، جنسیت، طرز برقرارى رابطه با دیگران، تجارب ناشى از روابط صمیمانه قبلى، برداشت از روابط و شخصیت، روى چگونگى این زمینه تأثیر میگذارند. بخش اعظم زمینه ارتباطى هر فرد زمانى شکل گرفته که هنوز به رابطه موجود قدم نگذاشته است. اما با این وجود، بر رابطه کنونى شما تأثیر میگذارد.
این که تفاوت در زمینههاى ارتباطى به رابطه بهتر کمک میکند یا از کیفیت آن میکاهد، بستگى به آگاهى طرفین از آنها دارد. وقتى از زمینه ارتباطى همسر خود بىاطلاع هستیم، اغلب به اشتباه فرض را بر این میگذاریم که همسر ما از زمینههاى مشابه ما برخوردار است. اما این تصور به روشنى مسئله ساز میشود.۴
در روابط صمیمانه، یکى از رایجترین تفاوتها در زمینه ارتباط، به جنسیت برمیگردد. براى مثال، بسیارى از زوجها نمیدانند و متوجه نیستند که زن و مرد از دو شیوه ارتباطى متفاوت استفاده میکنند. اغلب مردها بر این باورند که وقتى کسى مسئلهاى را با آنها در میان میگذارد، انتظار دارد که مسئله اش حل شود و به همین دلیل، بىدرنگ راهحل ارائه میدهند.
از سوى دیگر، اغلب زنها معتقدند که در میان گذاشتن مسائل خود با دیگران راهى براى پیوند و رسیدن به احساس حمایت است، حتى اگر مسئله آنها لاینحل باشد. بىتوجهى به این موضوع، اغلب ایجاد ناراحتى میکند: زن از مسائلش شکایت میکند و مرد، راهحل نشان میدهد. در این شرایط، هرگز عجیب نیست اگر زن احساس کند که همسرش به صحبتهاى او گوش نمیدهد، مرد هم به این نتیجه برسد که زنش تنها قصد شکایت دارد؛ زیرا هرگز به راهحلهاى پیشنهادى او توجه نمیکند.
اما زوجى که از تفاوت زمینههاى ارتباطى زن و مرد آگاهند، گرفتار این سوء برداشت از ارتباط نمیشوند؛ زیرا زن و مرد هر دو از مطلبى که دیگرى مخابره میکند اطلاع دارند. وقتى شما و همسرتان از تفاوتهاى موجود در زمینه ارتباطى یکدیگر آگاه باشید، این تفاوتها بسیار کمتر تولید اشکال میکنند و به زندگى علاقه و تنوّع بیشترى میبخشند.۵
«زمینه ارتباطى» هر فرد، در حکم عینکى است که از پشت آن به همه اتفاقاتى که در زندگى رخ میدهد، نگاه میکند. اگر بداند که او و همسرش از چگونه لنزهایى استفاده میکنند، به راحتى میتوانند میان واقعیتها و برداشت خود از واقعیتها تمیز قایل شوند.
پایههاى روابط
روابط صمیمانه درازمدت نیاز به آن دارد که فرد به شکلى کلّى براى شریک زندگى خود ارزش قایل شود. ارزش قایل شدن را میتوان به سه مهارت ارتباطى جداگانه تقسیم کرد:
۱- احترام متقابل
وقتى از احترام صحبت میکنیم، به نگرشى اشاره داریم که همسران در آن، براى همدیگر احترام بالایى قایل هستند و یکدیگر را منحصر به فرد و ارزشمند تلقّى میکنند. علاوه بر این، همسرانِ داراى این نگرش، دوست دارند احترامشان را بر زبان آورند و آن را به نوعى، عملى سازند.
بنابراین، تعجب آور نیست اگر هنگام بروز تمایل براى حل مشکلات مربوط به زوج، شاهد احترام هستیم. احترام در اصلىترین شکل خود، از طریق توانایى گوش کردن و توجه به همسر نشان داده میشود. روشن است که این توانایىها از نگرش صرف فراتر میروند و در حوزه ارزش گذارى فعّالانه و قدردانى احترام آمیز قرار میگیرند.۶
معناى احترام این نیست که زن و شوهر عواطف و احساسات خود را، خواه به صورت خشم و سرسختى و ناراحتى روحى و خواه غیر آن، از یکدیگر پنهان و آنها را به صورت عقدههاى روانى روى هم جمع کنند. خشمهاى سطحى و بگومگوهاى مختصر و کوتاه بین زن و شوهر در زندگى زناشویى مانند رعد و برق است و همیشه پس از رعد وبرق، باران میبارد و این باران درخت زناشویى را بارور میسازد.
همچنین احترام متقابل به معناى عدم انتقاد از یکدیگر نیست. گاهى لازم میشود به صراحت از رفتار نامناسب یکدیگر انتقاد کنند و از تندخویى بپرهیزند. در این صورت نیز باید به این نکته توجه کنند تا انتقاد آنان بىاثر و بىنتیجه نماند.
۲- درک و فهم متقابل
درک و فهم نیز فرایندى پیچیده است که همسران به وسیله آن اطلاعات متقاعد کننده و توضیح دهنده را از یکدیگر به دست میآورند. هنگامی که ابهام وجود دارد، میتوان به همسران آموزش داد که این عبارت ساده را بیان کنند: «مطمئن نیستم که حرف هایت را به خوبى میفهمم، میتوانى بیشتر توضیح بدهى؟» این جمله ظاهراً یک تقاضاى ساده براى کسب اطلاعات بیشتر است.
با وجود این، در معناى ظریف تر، همسران به اشاره میگویند: «من واقعاً تلاش میکنم که این مسئله را از دیدگاه تو ببینم.» در حقیقت، این همه آن چیزى است که درک و فهم به آن مربوط میشود؛ یعنى توانایى دانستن و درک همدلانه آنچه همسر تجربه کرده است. افزون بر این، نوعى پذیرش تجربه نیز هست.
این به آن معنا نیست که همسران پیوسته با یکدیگر موافقند، بلکه به این معناست که آنان به چارچوبهاى داورى یکدیگر مشروعیت میبخشند. در اصل، هر فرد میداند که «متقاعد شده است»؛ یعنى طرفین در مفاهیم ارتباطى شرکت داده شده و مورد تأیید و موافقت قرار گرفتهاند.۷
۳- حسّاسیت
آگاه بودن از نیازهاى همسر، یک جزء کلیدى در فرایند ارتباط است. متأسفانه به نظر میرسد که این کار نسبتاً مشکل است. افراد اغلب آن قدر به فکر خود هستند که حتى از شناخت خواستههاى همسرشان نیز کوتاهى میکنند. در برخى موارد دیگر، آنان براى شنیدن نیازهاى همسرشان به آسانى وقت صرف نمیکنند.
اما زوج هایى نیز هستند که تصمیم میگیرند نسبت به یکدیگر حسّاس نباشند؛ چون میترسند از سوى همدیگر مورد سوء استفاده قرار گیرند. در همه این موارد، نتیجه نهایى یکسان است: همسران در شناسایى و یا ارضاى نیازهاى یکدیگر شکست میخورند و بنابراین، از هم دورتر و دورتر میشوند.۸
ویژگىهاى روابط سالم و سازنده همسران
روابط سالم و صحیح زوجین زمانى میسّر میشود که زوجین در امر مبادله اطلاعات و احساسات، مسائل خاصى را رعایت کنند. در این بخش، به این مسائل اشاره میشود:
۱- درک متقابل یکدیگر
شک نیست که زن و شوهر از دو خانواده و در دو فرهنگ جداگانه پرورش یافته اند. طرز فکرها، سلیقه ها، طرز تلقّىها و برداشتها متفاوتند و ممکن است درباره هر مسئله اختلاف نظر وجود داشته باشد. در اختلاف نظر است که هریک مدعى اتخاذ شیوههاى میشود و چون با همدیگر کنار نمی آیند، میگویند: همسرم مرا درک نمیکند. این خود موجب پیدایش انفجار در زندگى خانوادگى است. اما اگر دو نفر بکوشند که یکدیگر را بشناسند و از علایق و اندیشههاى یکدیگر آگاهى پیدا کنند، مطمئناً به موفقیت هایى دست مییابند.
در راه درک یکدیگر و رسیدن به تفاهم، زوجین باید به این اطمینان برسند که محبوب یکدیگرند و در بینشان پیوندى حقیقى وجود دارد.
این نکته را نباید فراموش کنیم اگر انتظارات افراد از دیگران با مقدورات آنها برابرى داشته باشد، آنجا درک کردن وجود دارد. در چنین موقعى، تلاش و کوشش و امید حرکت به وجود خواهد آمد. ولى وقتى انتظارات از حدود مقدورات فرد خارج باشد، درک کردن وجود ندارد و در نتیجه، سردى و یأس و سکوت به وجود خواهد آمد؛ به جاى حرکت بیشتر، سکون و رکود جایگزین خواهد شد؛ زیرا وقتى کسى را درک نکرده باشیم، طرف مقابل دچار رنج و ملال شده، از حرکت و پویایى باز خواهد ایستاد.۹
۲- تکریم یکدیگر
در زندگى مشترک زوجین، شاید رعایت آداب به صورتى کامل امکان پذیر نباشد، ولى وجود احترام متقابل براى آنها اصلى اساسى است. درگیرىها و اختلافات آشکار هنگامی پدید میآیند که پرده حرمت فیمابین دریده شود و طرفین براى یکدیگر ارزش و احترامی قایل نباشند. مهمترین شیوه براى جلوگیرى از بروز درگیرىها در بین زن و شوهر تحکیم روابط و تکریم یکدیگر است.
تکریم کردن زن به شوهر و بر عکس، طرفین را دل باخته و اسیر یکدیگر میسازد؛ آنچنان که هرگز از زندگى با همدیگر احساس سیرى و خستگى نمیکنند و سعى دارند همیشه در کنار یکدیگر و دور از همه گونه فریبها زندگى کنند. حرمت گذاردن به هم یک حُسن است و هر زن و مرد باید در جستوجوى نقاط مثبت در زندگى همسر و تکریم او به خاطر آن نقطه مثبت باشد.۱۰
بزرگداشت و تکریم به شخصیت، براى همسران، بلکه هر انسانى یک نیاز طبیعى است. در اثر غریزه حبّ ذات که در طبیعت انسان نهاده شده، به ذات خویش علاقه دارد، میل دارد دیگران نیز شخصیت او را بپذیرند و گرامی بدارند.
اگر نیاز طبیعى به تکریم شخصیت هر فرد در خانواده تأمین شد، احساس آرامش مینماید و به نفس خویش اعتماد پیدا میکند. از توانایىهاى خود استفاده مینماید و با دل گرمی و امید به موفقیت و کسب رضایت سایر اعضاى خانواده در مسیر زندگى قدم برمیدارد، به خانواده همسر و دیگر مردم خوش بین میشود و آنان را قدرشناس و قابل اعتماد میداند و از همکارى با افرادى که قدر او را شناخته و شخصیتش را گرامی میدارند، هراسى ندارد.۱۱
همسرى که مورد تکریم و احترام خانواده قرار گرفته است، به خانواده خود عشق میورزد و در احترام متقابل همسر خود، از هیچ کوششى دریغ نمیکند.
انسان براى حفظ کرامت ذات و مقام و موقعیت خود، حاضر میشود حتى از خواستههاى درونى خویش چشم پوشى نماید. در احادیث معصومان(علیهم السلام) نسبت به این امر نیز اشاره شده است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرماید: «هر که نفس خویش را گرامی بدارد، او را به ذلّت معصیت نمیکشاند.»۱۲
ایشان همچنین میفرماید: «هر که نفس خویش را گرامی بداند، ترک خواستههاى نفسانى برایش آسان خواهد بود.»۱۳
اگر این نیاز طبیعى در چارچوب روابط سالم همسر تأمین نشود، بلکه بر عکس، همسر مورد تحقیر قرار گیرد و به شخصیتش ضربه وارد شود، خود را ضعیف و ناتوان و همسر خود را قدرناشناس به حساب میآورد؛ چون از همسر و خانواده احترام ندیده است، نسبت به همسر خود بدبین میشود. در این زمان است که سوءظنها و بدبینىها سراسر وجود او را میگیرد و درصدد انتقام جویى برمیآید. از این رو، در احادیث معصومان(علیهم السلام) در مورد کسانى که مورد تحقیر قرار گرفته اند و عزّت نفس آنها مورد خدشه واقع شده، روایات بسیارى وارد شده است.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرمایند: «هر که نفس خویش را پست بداند، خیرى از او امید نمی رود.»۱۴
در حدیثى دیگر امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «هیچ کس تکبّر و طغیان نمیکند، مگر در اثر ذلّتى که در نفس خویش احساس میکند.»۱۵
۳- چشم پوشى از خطاها
بیشترین سفارش اسلام در مورد مسائل خانوادگى، در زمینه گذشت و اغماض هریک از زن و شوهر در لغزش ها، کج خلقىها و اشتباهات یکدیگر است؛ زیرا زن و شوهر دو انسانى هستند که همانند همه انسانهاى دیگر، روحیات و طرز تفکرهاى دوگانه دارند. آنها که مدعىاند ما در همه موارد یک طرز تفکر داریم و در همه مسائل موافق و هماهنگ هستیم، شاید هنوز زمینه و موقعیت برایشان پیش نیامده است که خصلتهاى واقعى همدیگر را بشناسند، ضمن آنکه اگر زن و شوهرى با روحیه مشترک پیدا شوند، باز هم هیچ کدام از اشتباه و خطا و عصبانیت مصونیت ندارد. از اینجاست که اهمیت گذشت و تأثیر آن در تداوم روابط سالم آشکار میشود.۱۶
وجود عفو و گذشت به یقین کانون خانواده را گرم نگاه میدارد، عشق و محبت را سرزنده میکند و اختلاف و مشاجرات را به پایان میبرد. عفو و گذشت نشانه حسن نیت و خوشبینى به زندگى است. عفو و اغماض به طور قطع، در عواطف دو طرف اثر خوبى میبخشد و در طرز تفکر و شیوه عمل آنها تحوّل ایجاد خواهد کرد. چه بسیار تیرگىها که در پرتو این صفت از میان برخاسته و جاى خود را به صفا و صمیمیت داده است.۱۷
زن و شوهر، هر دو باید توجه داشته باشند که انسان به این سادگى و سرعت توان رسیدن به آگاهى و پى بردن به خطاها و اشتباهات خود را ندارد، باید با شیوهاى بسیار لطیف و با روشى بسیار ملایم و دقیق او را به قله آگاهى رسانید، خداوند در قرآن کریم سفارش میکند که از خطاى دیگران چشم پوشى کنید بلکه خطاى آنان را نادیده بگیرید.
«وَلیَعفوا و لیصفَحوا الا تُحبُّونَ ان یَغْفِرَ اللّهُ لَکُم واللّهُ غفورٌ رحیم» (نور: ۲۲)؛ باید عفو کنید و چشم بپوشید، آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.
۴- برخورد منطقى
از ویژگىهاى روابط سالم و سازنده همسران این است که در عین انتقاد و اعتراض هایى که به عملکرد یکدیگر دارند، با همسرشان برخوردى انسانى و منطقى دارند. در مواردى ممکن است شما قدرت داشته باشید حرف خود را بر کرسى بنشانید و برترى خود را اثبات کنید و حتى آبروى همسرتان را به خطر اندازید، ولى قدرت منطق و رفتار منصفانه مانع از وقوع چنین امرى میشود.
همچنین ممکن است توقّع حقى را از همسر خود داشته باشید، ولى وقتى با دیدى منطقى به آن مینگرید، درمی یابید که وصول به آن امکان پذیر نیست و از عهده همسرتان خارج است. متأسفانه برخى از افراد به دست و پاى همسر خود میآویزند و نیروى حرکت او را میگیرند و یا او را از کار میاندازند تا به خواسته و هدف خود برسند. به نظر میرسد اگر فردى این چنین به هدف خود دست یابد، از آن سودى نخواهد برد و در واقع، محروم و ناکام خواهد ماند، ضمن این که همسرش را از خود گریزان کرده است.
تعادل در زندگى مشترک زمانى برقرار میشود که روابط متقابل بر پایههاى عقلانى استوار باشد. آدمی به دلیل حبّ نفس (خودپرستى)، پیوسته گرایش به جانب منافع شخصى دارد و سیاست جلب منفعت و دفع ضرر را بر خط مشىهاى دیگر ترجیح میدهد. چنین نگرشى در زندگى دوران تجرّد، تا حدى عملى و امکان پذیر است، ولى در زندگى مشترک، با لحاظ پیدایش روابط و مناسبات جدید، سلیقههاى شخصى زن و شوهر در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند؛ چون هریک از دریچه منفعت شخصى به زندگى مینگرد و ترجیحات او از نوع نفسانى است تا عقلانى.۱۸
در چنین شرایطى، اگر زوجین داراى اخلاق ملایم و تربیت صحیحى باشند، میتوانند به جاى اعمال سلیقه شخصى و حاکمیت زور و قدرت در عرصه زندگى، پایههاى استوار و مطلوبى براى حل اختلاف سلیقههاى خود بیابند و منطق در صحنه زندگىشان حاکم باشد. زوجین، بخصوص مردها، باید این واقعیت را بپذیرند که هرگز اعمال قدرت، قدرت نمیآفریند، بلکه از زور و قدرت باید زمانى استفاده کنند که از راههاى دیگر مأیوس گردیده باشند.۱۹
۵- رعایت احکام و ارزشهاى الهى در زندگى
بسیارى از اختلافات و درگیرىها بدان دلیل است که طرفین به اصول و ارزشهاى دینى و اخلاقى خود و همسرشان پایبند نیستند و هرگونه خلاف و ناشایستى را مرتکب میشوند، بدون این که به آن اندیشناک باشند. حفظ عفّت و تقوا براى ادامه زندگى سالم ضرورى است. زن و شوهر در این رابطه، باید مراقبت هایى داشته باشند و ارزش هاى دینى را رعایت کنند. اهمّ مسائلى که در این زمینه باید مورد نظر زنان و مردان باشد عبارت است از:
الف. حفظ عفاف: نه تنها از دید مذهب، بلکه از دید مادى هم براى تداوم حیات زناشویى حفظ تقوا و عفاف ضرورى است. این واقعیتى است که همسران پس از ازدواج در رابطه با همسر خود مالکیتى قایلند و دوست دارند همسرشان تنها از آن خودشان باشد، حتى نگاهش، خنده اش، معاشرت نیکویش انحصاراً از آنِ او باشد.
شخصیت زن و شوهر در رابطه با حیات خانوادگى، باید در سایه پاک دامنى ارزیابى و محاسبه شود و اگر طرفین نتوانند در این راه قدمی بردارند و یا اگر به گونهاى عفاف همدیگر را خدشهدار کنند، براى همدیگر کفو (همسنگ) نخواهند بود.
مرد با رعایت تقوا و حفظ عفّت خود، میتواند زن خویش را از آسیب و تجاوز نامحرمان حفظ کند و با مراقبتهاى خویش، او را از خطرات گوناگون دور بدارد؛ چنانکه قرآن میفرماید: «هُنَّ لباسٌ لکُم و انتم لباسٌ لهُنَّ» (بقره: ۱۸۷)؛ آنان (زنان) لباس شما هستند و شما (مردان) لباس آنانید. همسران عفیف لباس و پوشش همدیگرند. و این زیباترین و در عین حال، کاملترین تعبیرى است که خالق منّان درباره حفظ عفّت یکدیگر و نحوه روابط همسران بیان فرموده است.
ب. لغو معاشرتهاى بىحساب: زن و شوهر پس از ازدواج، در حصن و حصارى قرار میگیرند که خداوند برایشان معیّن نموده است. خنده و معاشرتشان، حتى با محارمشان تحت ضابطه درمی آید تا سبب سوءظن ها و تحریکها و بددلىها نشود.
مرد حق ندارد با هر زنى بگوید و بخندد، بدان حساب که چشم و دلم پاک است. زن هم حق ندارد با هر اجنبى مشاوره یا سخن داشته باشد، بدان دلیل که او را قصدى نیست. دست و چشم و گوش و دل بیش از پیش باید در فرمان خدا باشند و معاشرتها، خنده ها، نگاه کردنها و سخن گفتنه ایشان به گونهاى نباشد که موجب برانگیختن غیرتها و حسادتها گردند.۲۰
ج. دورى از مواضع اتّهام: رعایت ارزشهاى الهى از سوى زن و شوهر و پاکى و طهارت آنها سعادت خانواده را تضمین میکند. این خطاست که انسان به گونهاى عمل کند که در موضع اتّهام قرار گیرد.
۶- پایه گذارى روابط بر اساس ایثار
اگرچه آشنایى به حقوق در روابط زناشویى و رعایت حقوق متقابل، همسران را از سردرگمی نجات داده، وظایف هریک را مشخص میکند، اما نباید این نکته فراموش شود که محیط خانه را نمیتوان همانند محیط سربازخانه دانست و یا نمیتوان ضوابط ادارى را در خانه مورد عمل قرار داد. خانه مرکز صفا و صمیمیت و انس است؛ در عین رعایت تکالیف، باید بر اساس ایثار و فداکارى اداره شود.
در روابط همراه با ایثار، سخنى از فخر فروشى نیست؛ توقّعات خارج از اندازه وجود ندارند؛ زن و شوهر در پى آن نیستند که رتبه و مقام خود و مال و زیبایى خویش را به رخ دیگرى بکشند.
در روابط همراه با ایثار، هرچه هست، صفا و گذشت است، صمیمیت و اخلاص است، و طرز برخوردها به گونهاى است که گویى طرفین در هالهاى از قداست و نور قرار دارند و حیاتشان شبیه حیات فرشتگان است، نه جانورانى که دایم درصدد آزار و ایذاى یکدیگرند.
یکى از جنبههاى ایثار و فداکارى همیارى و همکارى مرد با زن در کارهاى خانه است. اگر مرد به دنبال ایجاد محبت و مودّت در دل همسر خود باشد، باید در خانه همکار همسر خود باشد.
روزى حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله و سلم) به خانه حضرت على(علیه السلام) وارد شدند. حضرت على و فاطمه (علیهما السلام) را دیدند که به کمک یکدیگر، با آسیاب دستى آرد میکنند. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله و سلم) فرمودند: کدام یک خسته ترید؟ حضرت على(علیه السلام) عرض کردند: فاطمه خسته تر است. پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله و سلم) به او فرمودند: برخیز، دخترم. فاطمه(علیها السلام) برخاستند و پیامبر به جاى او نشستند و حضرت على(علیه السلام) را در آرد کردن کمک نمودند.۲۱
عوامل مؤثر در ایجاد روابط سالم
۱- شناخت حقوق متقابل
اصولا خانوادههاى سالم است که محیط سالمی براى سعادت زن و شوهر و فرزندان باشد، و این مقصد قابل وصول نیست، مگر آن گاه که طرفین به تعهداتى پاى بند باشند؛ در هر جا که اشتباهى و لغزشى پدید آمد، توقف کنند، و با تلاش براى تطبیق خود با ضوابط و قواعد، دوباره به پیش بروند. افرادى هستند که در اثر عدم آگاهى از ضوابط و حقوق و یا بىتوجهى به اصول حیات مشترک، دایم دچار درگیرى و اختلاف بوده، فرصت عمر را، که باید صرف خودسازى شود، در راه مشاجره و اختلافات میگذرانند.
در زندگى زناشویى، در عین این که اصل بر مودّت و صفا و ایثارگرى است، اما این اصل نباید فراموش شود که میزان خواستهها و توقّعات و تلاشها نمیتواند بىحساب و بر اساس سلیقه شخصى باشد. اگر بخواهید در زندگى زناشویى و در کنار همسر حقى را به خود اختصاص دهید، ناگزیرید همان حق را براى همسرتان نیز قایل باشید و شک نیست مادام که شما اداى حق همسر را نکرده اید، نخواهید توانست توقّع اداى آن را از او داشته باشید.
شناخت حقوق متقابل و توجه به این حقیقت که اگر براى یک فرد حق در نظر گرفته میشود براى طرف مقابل، مسئله تکلیف مطرح است که باید به آن تکلیف عمل کند، زندگى را از زوایاى تاریک بیرون میآورد و ابعاد وظایف هر دو طرف را روشن میکند.
اسلام براى هریک از اعضاى خانواده، حقوق خاصى معیّن کرده است که در صورت آشنایى با این حقوق، تکلیفى را در مقابل این حقوق باید بر دوش بگیرند. ضرورى است زن و شوهر هر کدام حقوق و وظایفى که در قبال یکدیگر دارند مورد مطالعه و بررسى قرار دهند تا بتوانند در قبال یکدیگر موضعى نیکو اتخاذ کنند. آگاهى به حقوق و وظایف خود، مقدّمه عمل است و جلوى بسیارى از اختلافات و درگیرىهاى فیمابین را می گیرد.
۲- شناخت خواستهها و نیازهاى همسر
خواسته ها و نیازهاى انسان حد و مرزى ندارد؛ بخشى از آنها جنبه تخیّلى و غیر منطقى دارد که فرد به غیر ممکن بودن آنها واقف است، اما گاهى در تخیّل به آنها میپردازد و از نظر روانى به نوعى، آرام و دل خوش میگردد و از این طریق، تخلیه روانى میکند. بخشى دیگر نیز به نیازها، خواستهها و انتظارات او از خود و دیگران بر میگردد.
آن قسمتى که مربوط به خواستهها و نیازهاى فرد از خود است و جنبه عملى و منطقى دارد، موجب انگیزه و در نتیجه، تحرّک و فعالیت او میشود. بخشى که مربوط به دیگران است، مشخص نیست که آیا برآورده میگردد یا خیر؟ این خواستهها و نیازها نیز میتواند منطقى و واقعى باشند یا حد و مرزى نداشته باشند.
در روابط بین زن و شوهر، به دلیل اشتراک در همه زمینه ها، خواستهها و نیازهاى متقابلى وجود دارند که بخشى از آنها طبیعى و منطقى است و معمولا در بیشتر زندگىها یکسان است. با این وصف، این بستگى به نوع شخصیت افراد دارد که بتوانند خواسته هاى طبیعى خود را ابراز کنند و حد و مرز آن را نیز حفظ نمایند. آگاهى به این که چه نوع و چه میزان انتظارات، خواستهها و نیازهاى زن و شوهر از یکدیگر شکل طبیعى و منطقى دارند، از نکات مهمی است که باید به آن توجه دقیق داشت.۲۲
فردى که از همسرش توجه، عاطفه و محبت میخواهد باید توجه داشته باشد که دیگرى نیز این حق را دارد که چنین انتظارى داشته باشد. از سوى دیگر، درک نیازهاى واقعى و طبیعى همسر به دور از این که به آن اعتقاد داشته باشد یا نه، برآورده کردن آن موجب رضایت از زندگى میشود و بىتوجهى به آن خودخواهى است.۲۳
اگر مردى دوست دارد که در هر فرصتى به گردش و مسافرت برود، باید به این امر توجه داشته باشد که همسر او نیز چنین نیازى دارد و داشتن فرزند و مسئولیت خانه دارى نمیتواند دلیلى بر این باشد که زن فرصت گردش و مسافرت ندارد و یا همیشه باید در خانه بماند.
گاهى اتفاق میافتد که در کشمکش ها و در برآورده نشدن خواسته ها و نیازها، به مقایسه زندگىهاى دیگران پرداخته میشود. اگرچه همان گونه که گفته شد بخشى از خواستهها و نیازهاى زن و شوهر از یکدیگر جنبههاى مشترک دارند، اما بخشهاى دیگر تنها اختصاص به آن خانواده دارد.
ضمن این که هر زندگى مشکلات و کشمکشهاى خاص خود را دارد و هر خانواده سعى میکند ضمن حفظ ظاهر در جامعه، براى رعایت احترام دیگران به خود، زندگى خود را مطلوب و خوشایند نشان دهد. از این رو، مقایسه زندگى خود با دیگر زندگىها نه تنها مشکلى را حل نخواهد کرد، بلکه باعث بروز کشمکشهاى بیشترى خواهد شد.۲۴
۳- همسویى بینشها و باورهاى مذهبى
یکى از شرایط ازدواج در اسلام «کفو» بودن است و اولین مرتبه از کفویت، همسانى در مذهب و دین. مسلمان نمیتواند با کافر ازدواج کند. اختلاف در مذهب یکى از عوامل مهم درگیرى و از هم پاشیدگى است. اگر مسلمانى را میبینید که با فردى بىدین ازدواج کرده است و زندگىشان در کمال مهر و آرامش میگذرد، مطمئن باشید که آن مسلمان از اصول و ارزشهاى خود صرف نظر کرده است و در حفظ و دفاع از آنها کوتاه میآید.
زندگى یک مسلمان بر اساس اسلام و فرهنگ اسلامی صورت میگیرد و کارهاى غیر مسلمان بر اساس فرهنگ غیر اسلامی او در زندگى مشترک، باید مواضع مشترک وجود داشته باشند. چگونه دو نفر، که داراى دو فرهنگ متضادند، میتوانند در مقام اجرا و عمل هماهنگ باشند؟ بنابراین، یا کارشان به اختلاف و نزاع میکشد و یا یک طرف دست کم، باید از مواضع خود صرف نظر کند.۲۵
اینجاست که اسلام در آغاز ازدواج، مسئله کفو بودن در مذهب و دین را مطرح کرده است تا علاوه بر جنبههاى معنوى دیگر، کانون خانواده از گرمی و عاطفه مذهبى نیز برخوردار باشد.
بدون تردید، از مهمترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگى آرام، همسویى بینش ها و باورهاى دینى و پاىبندى عملى زوجین به ارزشها و فرایض شرعى است.
بر همین اساس، مردان و زنان خداباور و پاک اندیش در آرزوى داشتن همسرى مؤمن و نیک سیرت و عامل به ارزشهاى قرآنى هستند. چنین گرایشى در امر روابط خانوادگى، برخاسته از نهاد پاک و فطرت کمال جوى ایشان است و از همین روست که خداوند متعال بهترین ازدواج را وصلت پاکان و متقیان با یکدیگر میداند: «الطَّیباتُ للطَّیبینَ و الطَّیبونَ للطَّیبات» (نور: ۲۶)؛ زنان پاک، از آنِ مردان پاک، و مردان پاک، از آنِ زنان پاکند.
خصلتهاى پاک بشرى این عظیمترین سرمایههاى وجود ناشى از خداباورى و تقواپیشگى هستند و تقواپیشگى نیز حاصل توحید و معاد اندیشى. به بیان دیگر، نزد زنان و مردان پاک دل، ارزشمندترین معیار براى روابط سازنده، همسرى همراه و همدلى نیک سرشت، خداپرستى و معاد باورى است، و این خصایص از گران قدرترین و پایدارترین جاذبهها در زندگى زناشویى هستند.۲۶
کم توجهى و یا بىتوجهى به این امر مهم در روابط، به معناى بناى ستونهاى کانون زندگى بر زمینى سست و ناپایدار است. چگونه ممکن است که از همان آغازین روزهاى زندگى مشترک، زن سحرگاهان و با نغمه اذان برخیزد و نماز صبح بگذارد و مرد همچنان تا ساعتى پس از طلوع آفتاب در بستر آرمیده باشد و یا به عکس؟!۲۷
بنابراین، حفظ و تقویت مستمر و تعالى باورها و ارزش هاى مذهبى توسط زوجین، از مهمترین عوامل مؤثر و قوىترین جاذبه هاى زندگى مشترک است و برخوردارى از اندیشه مذهبى مشترک و همگانى و همراهى در التزام به فریضههاى مذهبى، زیباترین «حلقه روابط سازنده» را به همسران ارزانى میدارد.
۴- هماهنگى دیدگاههاى سیاسى، فرهنگى و اجتماعى
از جمله عوامل مؤثر در ایجاد روابط سالم و سازنده میان همسران، هماهنگى و همسویى دیدگاههاى اجتماعى و باورهاى فرهنگى آنان است.
به یقین، آنان که از نظر اعتقادات و بینش هاى عمیق دینى و رفتارهاى متعالى مذهبى، همسویى کامل دارند، در نگرشها و برداشتهاى اجتماعى و فرهنگى نیز از اندیشه و زبان مشترک برخوردار خواهند بود.
براى مثال، زمانى که مباحثى همچون تحصیل و کار و فعالیت اجتماعى زنان در عرصههاى مختلف مطرح میگردد، ایشان بر اساس مبانى و ارزشهاى اسلامی و معیارهاى قرآنى و به دور از تعصّبات فردى و جنسیتى و مشاجرات و جدالهاى بیهوده، به صراحت و آسانى، مواضع فکرى مشترک و مشابهى اعلام میدارند و با صداقت و صلابت، از جایگاه و منزلت زنان به عنوان آرامشگران کانون خانواده سخن میگویند و بر این باورند که به هنگام ضرورت و بر حسب استطاعت، زنان آماده خدمت به جامعه در عرصههاى تعلیم و تربیت و بهداشت و درمانگرى خواهند بود.
اینان هرگز تحصیل و تحقیق را در انحصار مردان نمی بینند و در ارتباطات اجتماعى، انتخاب شیوه زندگى و فرزندپرورى نیز آراء مشابهى دارند.۲۸
در زمینه سیاسى، افراد بعضاً خود را تابع یک «ایسم» یا یک مکتب میدانند و حتى ممکن است در این رابطه و در طرف دارى از آن مکتب، داغ شوند و شعارهایى نیز بدهند. اگر طرز تفکر زوجین در مسائل سیاسى واحد نباشد، چه بسا منجر به اختلافات گردیده، این اختلافات بر روابط سالم آسیب وارد کند.
طرز تفکر درباره اصل حکومت و هیئت حاکمه، مسئولان اجرایى کشور، خوش بینى و یا بدبینى نسبت به آن ها، اعتقاد به درستى یا نادرستى کارگزاران جامعه و در نهایت، موضع گیرىهاى مثبت یا منفى در رابطه با رهبرى باید واحد باشند.
موضع گیرىهاى سیاسى، که منشأ عقیدتى داشته باشند، نقش مهمی در ایجاد هم دلى و هم فکرى همسران در زندگى خانوادگى دارند. تاریخ انقلاب اسلامی کشورمان در این زمینه بهترین نمونه است. چه بسا مادرانى که فرزندان خود را به دادگاهها معرفى کرده، روانه زندان نمودهاند و چه بسا خانوادهها که در اثر اختلاف فکرى در رابطه با انقلاب و رهبرى، از هم جدا شدهاند. همسرانى که نقطه نظرهاى سیاسى مشترکى درباره نظام و رهبرى داشتند، در ایجاد آرامش در محیط خانه براى همسر خود، از هیچ کوششى دریغ نمیکردند تا همسر خود بهتر بتواند بیرون از خانه با خاطرى آسوده انجام وظیفه کند.
هماهنگى در زمینه فرهنگى نیز در ایجاد روابط سالم و سازنده نقش مهمی دارد. اگر زن و شوهر هنگام ازدواج، همان گونه که کفو بودن در اعتقادات دینى را لحاظ نمودهاند، کفو بودن در فرهنگ و سطح فکر را نیز مراعات کرده باشند، یعنى با خانوادهاى ازدواج کنند که در آن طرز فکرها و طرز تلقّىها از امور و حوادث و آداب و رسوم و خلقیات و ارزشهاى مورد پسندشان شبیه به همدیگر است، اختلافى نخواهند داشت.
در نظر گرفتن سطح تحصیلات میتواند در این زمینه مؤثر باشد. بعضى افراد در آغاز ازدواج، به فکر فرداى خود نیستند. جنبه هایى را براى انتخاب همسرى میپذیرند که ممکن است در آینده در روابط آنان ایجاد مشکل کند.
مردى که داراى تحصیلات عالى است، با زنى بىسواد یا کم سواد ازدواج میکند، پس از چندى به فکر ارزیابى خود و او میافتد و میکوشد برترى علمی خود را ثابت کرده، نشان دهد که زن درک و فهم کافى و کفویّت لازم را براى زندگى با او ندارد. همین موجب بروز درگیرهاى و خدشه دار شدن روابط سالم او و همسرش میگردد.
۵- گفتوگوهاى متقابل و بیان احساسات
زوجهها باید با کلام و با احساس، با یکدیگر ارتباط برقرار سازند تا صمیمت و صفا در بین آنها حاکم شود. بسیارى از افراد هرگز براى همسر خود ابراز احساسات نمیکنند، میترسند که رفتارشان احمقانه به نظر برسد، فکر میکنند که ابراز احساسات نوعى رفتار بچه گانه و در بعضى موارد، نوعى ریسک کردن است و با طرح احساسات خود آسیبپذیر میشوند.
اغلب زنها از ارتباط با همسرشان شکایت دارند، ولى هیچ اقدامی براى بهتر شدن این روابط انجام نمیدهند؛ آنچه در درون خود دارند بیان نمی کنند.
وقتى زن و شوهر احساس خود را با همدیگر در میان میگذارند، به تدریج با هم دوست میشوند و از حالت صرفاً زن و شوهر و عاشق و معشوق بیرون میآیند. این عنصر دوستى را اغلب زوج هایى که با یکدیگر روابط حسنه دارند به زبان میآورند: «ما دوستان خوبى هستیم. میتوانیم درباره هر موضوعى با هم حرف بزنیم.» از آنجا که اغلب ازدواج ما در اثر جاذبههاى جنسى شروع میشود و پاى دوستى در میان نیست، بعضى از زوجها هرگز دوست خوب بودن را نمیآموزند.۲۹
دوست خوب بودن مستلزم در میان گذاشتن نقطه نظرها، فعالیتها و احساسات، بدون داشتن احساس مالکیت و داورى است. امروزه بسیارى از زوجهاى جوان نمیخواهند پاى دوستى را به روابط زناشویى بکشند؛ معتقدند که ماهیت دوستى تغییر میکند و آنها مایل نیستند که روابط زناشویى خود را به خطر بیندازند.
متأسفانه این باور بدى است که بسیارى از زوجها معتقدند زن و شوهر نمیتوانند دوستان یکدیگر باشند.۳۰
بیان احساسات و گفتگوهاى متقابل در شناخت بهتر آنها بسیار ضرورى است. مردى را در نظر بگیرید که از شرکت در مهمانى ها و برنامههاى اجتماعى متنفّر است، در مقابل، همسر او این برنامهها را دوست دارد. هر بار که در یک مهمانى شرکت میکنند، مرد بدون این که با کسى حرف بزند، تک و تنها در گوشهاى مینشیند، ولى زن به شدت با دوستانش گرم میشود و بعد در راه مراجعت به خانه زن از رفتار غیر اجتماعى شوهرش عصبانى میگردد و مشاجرات شروع میشوند. اما اگر مرد احساس خود را براى همسر خود بیان کند که «دوست دارد او هم با دیگران رفتار گرم و صمیمی داشته باشد و به شیوه همسرش غبطه میخورد، ولى به علت خجالتى بودن نمیتواند این گونه رفتار کند» چنین مشاجراتى پیش نمیآید.
۶- ارضاى نیاز جنسى
بدون شک، اگر انسانها فاقد غریزه جنسى بودند، تن به ازدواج و تشکیل خانواده نمیدادند و هرگز از کانون گرم خانواده جدا نمیشدند و مسئولیتهاى دشوار زندگى مشترک را نمیپذیرفتند. همه انسانها بر اساس کشش و جاذبه غریزه جنسى، به ازدواج میپردازند و بدین وسیله، نسل بشریت استمرار و دوام پیدا میکند.
نکته بسیار حسّاسى که توجه به آن ضرورى است، این که همان گونه که غریزه جنسى عامل اساسى در پیدایش خانواده و زندگى مشترک است، همین غریزه در استمرار و استحکام خانواده نیز نقش مهمی دارد.
تحقیقات انجام شده حاکى از آن است که بخش معظمی از طلاقها معلول عدم ارضاى جنسى صحیح و متعادل این غریزه میباشد. سرد مزاجى زنان یا مردان و یا بىاهمیتى به ارضاى صحیح و طبیعى غریزه جنسى، خانواده تشکیل شده را در آستانه طلاق قرار میدهد.۳۱ روابط زناشویى با ارضاى غریزه جنسى فرق دارد. چه بسیارند افرادى که به عمل زناشویى اقدام میکنند، ولى به هیچوجه غریزه جنسى آنان ارضاء و اشباع نمیگردد. به عبارت دیگر، تحقق ارضاى جنسى تنها در ارتباط با برقرارى روابط جسمی نیست، بلکه احتیاج به آمادگى جسمی و روحى دارد.
مردان باید بدانند زنان تنها به دفع عمل جنسى نیاز ندارند، بلکه از نظر روحى و تمایلات زنانه، احتیاج دارند که از طرف مردان به عنوان زن بودن و تمایلات زنانگى مورد تأیید قرار گیرند. مرد پیش از عمل جنسى، باید با ابراز اعمال و رفتارى که نشانگر بازى و شوخى است، زن را براى عمل جنسى مهیا سازد. نتیجه دیگرى که از این رهگذر عاید میگردد، آن است که زن تمام شخصیت زنانه خود را در این حالت حس میکند و میفهمد که شریک زندگى مرد بوده، همتاى اوست.۳۲
بسیارى از مردان بدون توجه به این نکات عاطفى و روانى، زن را در بلوغ جنسى و لذت جنسى یارى نمیدهند، بلکه شخصیت او را تنزّل داده، عملا او را در حدّ یک وسیله و ابزار پایین میآورند.
امام صادق(علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل میکنند که فرمود: «هرگاه مردى بخواهد با همسرش هم بستر شود، نباید در انجام این کار شتاب کند.»۳۳
امام صادق(علیه السلام) همچنین میفرمایند: «هرگاه یکى از شما اراده کرد با همسرش هم بستر گردد، باید پیش از شروع، با همسرش ملاعبه و مداعبه داشته باشد.»۳۴
ملاعبه و مداعبه یعنى بازى و شوخىهاى مناسب و نشاط انگیز پیش از هم بستر شدن با همسر. این کار عمل جنسى را پاکیزهتر و لذت بخشتر میکند و به عبارت دیگر، با این کار، آمادگى زنان در وصول به اوج لذت جنسى تشدید میگردد و رضایت خاطر آنها محسوس تر خواهد شد.
حضرت على(علیه السلام) فرمودند: «هرگاه یکى از شما اراده کرد که با همسرش هم بستر شود، نباید در انجام این کار شتاب نماید، زیرا زنان نیازمندىهایى دارند.»۳۵
روشن است که ناز و کرشمه خریدار میطلبد و مردان باید با برگزارى مقدّماتى به عنوان ملاعبه، زنان را در وصول به اوج لذت جنسى یارى رسانند، بخصوص آنکه این کار در آماده ساختن ترشّحات و هورمونهاى جنسى زنان نقش مهمی دارد.
۷- تنظیم رابطه صحیح بین دو خانواده
دختر و پسرى که از کودکى در دامن خانوادهاى رشد یافته است، نمیتواند و نباید خانواده خود را به راحتى و سادگى فراموش کند. احساسات و عواطف هر فرد در مورد خانوادهاش، حتى اگر خاطراتى ناخوشایند نیز داشته باشد، ریشهدار و عمیق است.
از آنجا که دلبستگى دخترها به خانواده خود و نیازشان به دیدار خانواده بیشتر است، دل تنگى و غمگینى در دخترانى که پس از ازدواج ناچار به ترک بستگان و شهر خود هستند، بیشتر بروز میکند.
از این رو، زن و شوهرى که ازدواج میکنند، نباید چنین انتظارى از یکدیگر داشته باشند که با افراد خانواده خود قطع رابطه کنند و یا در این مورد اعتراضى داشته باشند و یا چنین تلقّى شود که رابطه هر کدام با خانواده خود دلیلى بر بىمهرى و بىتوجهى او به همسرش است. البته میزان این روابط باید به گونهاى باشد که خللى به روند زندگى زناشویى زن و شوهر وارد نسازد و موجب غفلت و یا کوتاهى از انجام وظایف زندگى مشترک نشود.
در صورت امکان، بهتر است که زن و شوهر به اتفاق همدیگر با خانوادههاى خود رفت و آمد داشته باشد، اگرچه از نظر روانى لازم است که گه گاه زن و شوهر به تنهایى با خانوادههاى خود معاشرت کنند و به گفتوگوهاى خصوصى و خانوادگى بپردازند.۳۶
مسئولیت تنظیم روابط و رفتار مناسب و درست زن و شوهر با دو خانواده بر عهده فرزند آن خانواده است که نقش مهمی در ایجاد رابطهاى صمیمی و دوستانه بین همسر و خانواده خود دارد و شخص اوست که باید به گونهاى رفتار کند که محبت و صمیمیت بیشترى بین آنها برقرار شود. ذکر نکات مثبت همسر در زندگى مشترک و مطرح نکردن نکات منفى و کشمکشهاى زندگى خصوصى با خانواده خود، از نکات بسیار مهم است.۳۷
باید توجه داشت که زن و شوهر اگر اختلاف سلیقه و یا برداشت هایى از خانواده دیگرى دارند، بهتر است تا حد امکان از بیان آن خوددارى کنند؛ چرا که هیچ فردى به سادگى نمیتواند انتقادات دیگران را نسبت به افراد خانواده خود بپذیرد و بعضى از انتقادها باعث بروز واکنشهاى عصبى میگردد که همراه با مقاومتهاى روانى است و یا موجب ابراز انتقاد و عیبجویى متقابل از خانواده دیگرى خواهد شد، مگر در بعضى موارد که انتقاد و یا گله به گونهاى ملایم بیان شود و همسر او انسانى منطقى باشد.
البته نمیتوان پذیرفت که هر انتقاد و یا گله شوهر و یا زن از خانواده دیگرى میتواند درست و صحیح باشد، بلکه این احتمال وجود دارد که این انتقاد ناشى از سوءتفاهمها و یا اختلاف فرهنگ دو خانواده باشد.۳۸
زن و شوهر باید به گونهاى با خانوادههاى خود رفتار کنند که آنان را از ابراز انتقاد و یا گله از همسرشان باز دارد. دو خانواده نیز نباید چنین تصور کنند که مانند گذشته میتوانند و یا باید از جزیىترین مسائل زندگى مشترک و زناشویى فرزندشان آگاه شوند و یا به خود اجازه دهند که در زندگى مشترک فرزندشان دخالت کنند.
آنها باید این حقیقت را بپذیرند که فرزندانشان حق دارند و باید با مشورت و تفاهم در مورد زندگىشان تصمیم گیرى کنند و به همین دلیل، اصلاح زندگى آنها در این است که بسیارى از روابط خصوصى و چگونگى روش زندگىشان را پنهان نگه دارند.۳۹
قطع رابطه یک طرفه و یا دو طرفه با خانوادهها موجب بروز خلأ عاطفى خواهد شد که نه تنها زن و شوهر را تحت تأثیر قرار خواهد داد، بلکه بر نوهها نیز از جهات روانى و اجتماعى تأثیر خواهد گذاشت. آنها نیاز دارند که با خانوادههاى پدر و مادر خود در ارتباط باشند، و گرنه آنان نیز احساس کمبود عاطفى خواهند کرد.
نویسنده: داود حسینی
پىنوشتها
۱و۲و۳ـ ویرجینا ستیر آدم سازى در روان شناسى خانواده، ترجمه بهروز بیرشک، تهران، رشد، ۱۳۷۰، ص ۴۳ـ ۴۴ / ص ۴۴ / ص ۴۵؛
۴و۵ـ فرانک فینچام و همکاران، رابطه همسران، ترجمه مهدى قراچه داغى، تهران، پیک بهار، ۱۳۸۰، ص ۴۷ / ص ۴۹؛
۶و۷و۸ـ فیلیپ اچ. برنشتاین، مارسى تى. برنشتاین، شناخت و درمان اختلافهاى زناشویى (زناشویى درمانى)، ترجمه حمیدرضاسهرابى،رسا،۱۳۷۷،ص۱۲۵ـ۱۲۴/ص۱۲۵ / ص ۱۲۶؛
۹ـ مجید رشیدپور، تعادل و استحکام خانواده، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳، ص ۱۵۴؛
۱۰ـ على قائمی، خانواده و مسائل همسران جوان، تهران، امیدى، ۱۳۶۲، ص ۲۵۸؛
۱۱ـ ابراهیم امینى، اسلام و تعلیم و تربیت (۲)، تهران، انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۲، ص ۱۷۸ با تلخیص.
۱۲و۱۳،ـ آمدى،غررالحکمودررالکلم،فصل۷۷،ش۱۰۷۶/ش۱۱۱۷؛
۱۴ـ غررالحکم، ج ۲، ص ۲۹۸؛
۱۵ـ محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج ۲، ص ۳۱۲؛
۱۶و۱۷ـ احمد حسینیا، بهداشت روانى ازدواج و همسردارى، تهران، مفید، ۱۳۸۰، ص ۲۰۸ / ص ۲۰۱؛
۱۸و۱۹ـ محمدرضا شرفى، خانواده متعادل، تهران، انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۴، ص ۹۶؛
۲۰ـ على قائمی، پیشین، ص ۲۵۲؛
۲۱ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۵۰؛
۲۲و۲۳و۲۴ـ حسین عسکرى، نقش بهداشت روان در زندگى زناشویى ازدواج طلاق، تهران، گفتگو، ۱۳۸۰، ص ۲۶۶ / همان / ص ۲۶۷؛
۲۵ـ حبیب الله طاهرى، سیرى در مسائل خانواده، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰، ص ۱۱۳؛
۲۶ـ غلامعلى افروز، همسران برتر، تهران، انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۷، ص ۶۶ـ۶۵؛
۲۷و۲۸ـ همان، ص ۶۶ با تلخیص / ص ۶۷؛
۲۹ـ دولورس کوران، استرس و خانواده سالم، ترجمه مهدى قراچه داغى، البرز، ۱۳۷۵، ص ۴۱؛
۳۰ـ همان، با تلخیص.
۳۱ـ مجید رشیدپور، تعادل و استحکام خانواده، ص ۱۰۲؛
۳۲ـ مجید رشیدپور، روان شناسى ازدواج در اسلام، تهران، انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۶۵، ص ۹۱؛
۳۳ـ فضل بن حسن طبرسى، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۸۲، ح ۲، باب ۵۶؛
۳۴و۳۵ـ همان، ج ۱۴، ص ۸۲، باب ۵۶، ح ۳ / ص ۸۳؛
۳۶ـ حسین عسکرى، پیشین، ص ۲۵۲؛
۳۷و۳۸و۳۹ـ همان، ص ۲۵۳ـ ۲۵۴ / ص ۲۵۵؛
منبع: نشریه معرفت؛ شماره۷۵