با توجه به نظریه روانشناسان که رشد انسان را تا هنگام مرگ مى دانند، آیا انسان پس از مرگ در برزخ و بهشت‌، به کمال خواهد رسید؟ به چه صورت‌؟ با توجه به جسمانى بودن معاد، آیا رشد تنها شناختى است یا خیر؟ در صورت مثبت بودن جواب‌، رشد با توجه به ابعاد جسمى ، ذهنى و اجتماعى و اخلاقى آن چگونه خواهد بود؟ اصلاً چرا در آن دنیا نیاز به رشد است‌؟

پاسخ:

پیش ار پاسخ ذکر این نکته شایسته است که معاد از نظر بیشتر دانشمندان اسلامى و بر اساس آیات و روایات هم جسمانى و هم روحانى است‌.

در برزخ نیز روح انسان پس از جدا شدن از تن‌، در قالب مثالى خود قرار مى گیرد.

نکته دیگر اینکه “رشد” معانى متفاوتى دارد. در این نوشتار با توجه به سیر انسان به سوى خدا در دنیا و آخرت از واژه “تکامل‌” استفاده شده است‌.

آیات (ق‌، ۱۵) و روایات گویاى این حقیقت است که حرکت و کمال در عوالم بالاتر از دنیا نیز وجود دارد. حتى خود انتقال از عالم دنیا به برزخ و از برزخ به عالم حشر، و اولین عالم از عوالم حشر به جاى خود یک تحول و سرفصلى از حرکت کلى تکامل مى باشد؛ به عبارت دیگر: انسان از دو بعد بدن مادى و روح تشکیل شده است‌. این دو در هیچ نشئه‌اى از هم دیگر جدا نیستند ـ هر چند تفاوت‌هاى اندکى سه عالم دنیا، برزخ و آخرت با یک‌دیگر دارند ـ ماده براساس قواعد فلسفى ملازم با حرکت و از قوه به فعلیت درآمدن است که این خود نوعى رشد و تکامل براى او محسوب مى شود. بنابراین در هر سه عالم بدن مادى و در کنار آن روح انسان به حرکت و تکامل خود ادامه مى دهند؛ منتها باید توجه داشت که مسیر صعود به سوى خداوند، نسبت به نظام‌هاى عوالم گوناگون‌، مختلف خواهد بود. مسیر در نظام دنیوى همین تکالیف شرعیه است که انسان باید خود را با آن منطبق سازد؛ اما وقتى به برزخ و قیامت منتقل شدیم در آن جا نظام و احکام دیگرى است‌.

چرایى تکامل

احکام وآثار برزخ و قیامت با دنیا بسیار متفاوت است‌. انسان اگر بخواهد در سیر خود به سوى خدا و لقاى حضرت حق به عوالم دیگر وارد شده و آن مراحل را طى کند باید هم روحش متحول گشته‌، یک سلسله رنگ‌ها و معیارها را از دست داده‌، تکامل یافته و متناسب با آن عوالم و موازین آن‌ها شود، و هم جسمش با حرکت و تحول خود خصوصیات و آثار عالم مادى را رها ساخته و با کسب یک سلسله از احکام و قوانین عالم بالا متناسب با آن‌ها گردد.

اگر در اوصاف‌، احکام و آثار عوالم دیگر در روایات دقت و تأمل کنیم‌، برخى روایات مى گویند که انسان در بهشت پیر نمى شود، مریض نمى گردد، غذایش غیر غذاى این‌جا است‌، خواستش غیر از خواست این دنیا است‌، یا آیاتى داریم که به صراحت مى فرمایند: انسان در جهنم مى سوزد ولى خاکستر نمى شود، (نسأ، ۵۶) بدن باید چگونه باشد که بسوزد ولى خاکستر نشود؟ این گونه آیات و روایات به روشنى حاکى از این سنت الهى است که هم روح و هم جسم باید متحول و متکامل شده تا قابلیت احکام و آثار آن عوالم را بیابند.

چگونگى تکامل

انسان با توجه به اینکه از دو بعد جسم و روح تشکیل شده و پس از مرگ در دو عالم برزخ و قیامت که با هم متفاوتند وارد مى شود، در هر مرحله تکامل خاص خود دارد.

تحول بدن

پس از جدا شدن روح از بدن‌، بدن در نظام مادى در شرایط جدیدى قرار گرفته و مبدل به خاک مى گردد، این بدن به صورت ذرات در آمده و در نظام مادى باقى مى ماند تا هنگامى که نظام مادى در اوایل  قیامت و حشر شروع به تحول کلى کرده‌، حرکت جدیدى را آغاز کند. بدن نیز مانند سایر ذرات روى زمین تغییر متناسب با آن جهان را مى یابد.ذرات بدن پس از این تحول اساسى و زوال و هلاک وجود قبلى و ظهور وجود حقیقى ، به صورت بدن در آمده‌، با روح متحد گشته و در پیشگاه حق در اول حشر قرار مى گیرد. بدیهى است که جسم آن دنیا نواقص و عیوب این دنیا را ندارد و تحولى متناسب با آن دنیا دارد. برخى آیه ۸ سوره “یس‌” را دلیلى بر این امر دانسته‌اند.(ر. ک‌: منشور جاوید، آیه الله جعفر سبحانى ، ج ۹، ص ۱۵۴، انتشارات سیدالشهدأ.)

تکامل روح

روح از مجردات است و در تعلق به بدن از عالم بالا سیر نزولى داشته‌، مرحله به مرحله تا رسیدن به تن انسان تنزل‌هاى زیادى را پشت سر مى گذارد. روح با پشت سر گذاشتن این تنزلات چهره واقعى خود را از دست داده و بخشى از کمالات وجودى او زیر حجاب‌هاى متعددى قرار مى گیرد. آیه شریفه‌: “فَإِذَا سَوَّیتُه‌ُو وَ نَفَخْت‌ُ فِیه‌ِ مِن رُّوحِى ” (ص‌، ۷۲) بیان‌گر این سیر نزولى روح است‌.

از منازل‌هاى جانش یاد داد

وز سفرهاى روانش یاد داد

و ز زمانى کز زمانى خالى بده‌ست‌

وز مقام قدس که اجلالى بده‌ست

روح در برگشت خود به سوى حق در هر عالمى از عوالم به مرتبه‌اى از مراتب وجودى و ذاتى خود و به صورتى از صورت‌هاى اصلى خود نایل مى گردد و این همان تکامل روح است که براى ورود به عوالم بالاتر و آماده شدن براى پذیرش احکام‌، آثار، قوانین و سنن آن‌ها لازم و ضرورى مى باشد.

تکامل برزخی

روح پس از جدا شدن از تن‌، به جهان برزخ وارد مى شود، و حرکت آدمى در دنیا را تداوم میدهد. روح در جهان برزخ در جهت سیر به خداى متعال حرکت مى کند و عیب‌ها و نقصها را از دست داده‌، با کسب کمالات و قابلیت‌ها و خصوصیات جدید لیاقت ورود به عالم حشر را پیدا مى کند.(عروج روح‌، محمد شجاعى ، ص ۱۲۲، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر.)

تکامل در قیامت

با تحقق مرگ برزخى (نفخ صور اول‌) ارواح از نظام برزخ به بالاتر وارد مى گردند که این انتقال خود، در حرکت صعودى به سوى حضرت حق‌، یک تحول تکاملى بزرگ براى روح است‌. همچنین پس از ورود روح به عالم اول از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن‌، منازل‌، مواقف و سر فصل هایى در پیش روى انسان قرار مى گیرد که هر یک به جاى خود یک رویداد بزرگ تکاملى است‌؛ چرا که با هر انتقالى ، انسان به صورت اصلى خود، نزدیک شده و به کمالات از دست رفته خود هنگام سیر نزولى ، نائل گشته و به تدریج سعه،وجودى خود را یافته و متناسب عالم قرب مى شود.

آیات و روایات نیز گویاى حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن است‌:

“إِن‌َّ الَّذِین‌َ یشْتَرُون‌َ بِعَهْدِ اللَّه‌ِ وَأَیمَـَنِهِم‌ْ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَغ‌کَ لاَ  خَلَـَق‌َ لَهُم‌ْ فِى الاْ ?َخِرَه‌ِ وَلاَ  یکَلِّمُهُم‌ُ اللَّه‌ُ وَلاَ  ینظُرُ إِلَیهِم‌ْ یوْم‌َ الْقِیـَمَه‌ِ وَلاَ  یزَکِّیهِم‌ْ وَلَهُم‌ْ عَذَاب‌ٌ أَلِیم‌ٌ ؛(آل عمران‌،۷۷)

کسانى که عهد و پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیز مى فروشند، آنان را در آخرت ]از سعادت‌هاى اخروى [ بهره‌اى نیست‌؛ و خداى ]متعال‌[ روز قیامت با آنان سخن نمى گوید و به ]نظر رحمت به‌[ ایشان نمى نگرد و ]آن‌هارا[ پاکشان نمى گرداند و عذابى دردناک حواهند داشت‌.”

جمله ” و پاکشان نمى گرداند” در این آیه مفهوم خاصى دارد. این جمله حکایت‌گر این حقیقت است که انسان‌هایى که در صراط مستقیم عبودیت بوده و مورد نظر حق مى باشد، در حشر و در مواقف و عوالم آن‌، مشمول تزکیه حضرت حق بوده‌، خداوند آنان را از ناپاکى ها پاک ساخته و آنان را از آن‌چه که روى چهره اصلى انسان قرار گرفته و از بسیارى از حقایق محجوبشان کرده‌، تزکیه و تطهیر مى کند. پس این آیه به روشنى مى گوید که تزکیه در عالم قیامت هست‌؛ و نیز نک‌: بقره‌، ۱۷۴؛ نسأ، ۱۷۵)(ر. ک‌: قیام قیامت‌، استاد محمد شجاعى ، مقدمه و تدوین‌: محمدرضا کاشفى ، ص ۱۰۱،۱۱۹،مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر.)

تزکیه و تکاملى که در آیات از آن نام برده شده‌، عام است و همه جنبه‌هاى عاطفى ، اخلاقى و شناختى را شامل مى شود.