خستگى، مال روح است نه جسم و نه مشکلات. درد و رنج، مال روح است نه بدن. ترس و بزدلى، مال روح است نه بدن. خودباختگى، مال روح است نه بدن؛ خلاصه مرکز اصلى اغلب صفات انسان، روح است، گرچه زمینه آن در مسائل مادى ایجاد مىشود، مشکلات در خارج وجود انسان پدید مىآیند، ولى روح خسته مىشود.
آنچه سخت است، وجود مشکلات نیست، بلکه سختى در خستگى روح است، والا روح بلند و پر استقامت از مقابله با مشکلات نه تنها ضرر نمىبیند که آبدیدهتر هم مىشود و بر تجربیات خود نیز در مقابله با مشکلات مىافزاید، مشکل حقیقى این است که سختیهاى زندگى روح کسى را افسرده و خسته و بىطاقت کند، روح اگر افسرده باشد، دچار بزرگترین نقصها شده است گرچه هیچ مشکلى در زندگى مادى نداشته باشد، و بر عکس روح اگر با نشاط و نیرومند شد بزرگترین موفقیتها را داشته و بدست خواهد آورد، گر چه مشکلات چون کوهها بر سر راه او باشند.
راه موفق شدن در زندگى براى هر کسى در مقابله با مشکلات و سختیها یکى از دو راه است:
۱ – برداشتن مشکلات خارجى و موانع
۲ – تقویت روحیه
راه اول، راهى است که اغلب مردم به آن مىاندیشند و آن را تنها راه حل مشکل نیز مىپندارند، و سعى مىکنند که این مشکلها به وجود نیاید و اگر هم آمد مىخواهند همانها را برطرف کنند، و به همان نیز قانع هستند، و هر کس را نیز بدون مشکل مادى یافتند خوشبخت مىدانند و طبعا هر که مشکلات مادى دارد همچون فقر و مرض و شغل پائین و غیره بىچاره و ناکام مىپندارند، و این طرز فکر در عکسالعمل مردم نسبت به طبقات جامعه کاملا هویدا است.
و لذا چون راه حل این مشکلات را در بر طرف کردن آن مىدانند، اگر نتوانند مثلا به یک بیمار کمک کنند و یا نیاز نیازمندى را بر طرف کنند، خود را ناتوان از کمک به وى مىبینند، در مسائل خانوادگى هم اگر با این سطح فکر رفتار کنیم، چه بسا همسرى بگوید من که نمىتوانم در مسائل مالى، ادارى و غیره به او کمک کنم، پس وظیفهاى ندارم.
اما راه حل دومى نیز هست که بسیار مؤثرتر و مفیدتر نیز خواهد بود، به این صورت که انسان توجه کند، فشار مشکلات بر روح آدمى است، لذا با تقویت روحیه خود و یا کسى که درگیر مشکلات است او را در مقابله با مشکلات قدرتمند گرداند، کارى کند که خود بتواند مشکلاتش را بر طرف کند، یعنى درست از همان راهى که مشکلات فشار مىآورند، آن را برطرف کنیم، این راه از جهتى بسیار آسانتر و عمومىتر خواهد بود، و بسیار نیز مؤثر مىباشد. وقتى کسى را یافتند که در اثر مشکلات تحت فشار روحى قرار دارد، نگران است و دلگرمى را از دست داده، روحیه او را تقویت کنید، تفاوت و امتیاز مهم این راه از روش اول، این است که اگر بخواهیم مشکلات خارجى را برطرف کنیم، چون مشکلات انواع مختلف دارند، یک نفر نمىتواند از هر جهت به او کمک کند همچنان که تعداد زیاد مشکلات اگر با کمک مداوم تواءم باشد، موجب تنبلى و وابستگى روحى مىشود و امکان کمک هم براى امثال همسران نیست، بر خلاف روش دوم که ربطى به زیادى مشکلات و تنوع آنها و مخراج گسترده ندارد. گفتن چند جمله سنجیده و مؤثر، همراه با اخلاق و رفتار محبتآمیز و تشویق صمیمانه، بهترین کمک براى تقویت روحیه است چه از معلم به شاگرد، یا همسر به همسر، یا پدر به فرزندان و دیگران. بعد از بیان آن مقدمه، عروس و داماد مىتوانند به خوبى رمز همیارى و خدمت به یکدیگر را دریابند.
اگر ساختمان وجودى هر انسانى به گونهاى است که خواه یا ناخواه در مقابل تشویق و دلگرمى و صمیمیت و محبت قوت مىگیرد و متأثر مىشود، چرا از این وسیله مهم، در راه موفقیت زندگى استفاده نکنید؟
با محبت و ایجاد علاقه و اخلاق خوب و مودبانه و صفا و صمیمیت مىتوانید پشوانه محکمى براى زندگى خود و موفقیت شوهر در مقابله با مشکلات و در نتیجه سعادت خود فراهم کنید.