ازدواج، پیوندی است میان دو فرد که در آن عقاید، ویژگیهای فردی و ارزشهایشان را به اشتراک میگذارند. بنابراین جای تعجب نیست که آنها باید با مسائل بسیار زیادی در امر ازدواج روبه رو شوند. برخی از آنها، کم آزارند و برخی دیگر، بسیار پیچیده و تنشزا هستند. اغلب اوقات، زوجها میپندارند که در این تضادها گرفتار شدهاند. گاهی نیز به خاطر بیشتر نشدن تنش از یکدیگر فاصله میگیرند.
هر چند که شما تصور میکنید مشکلتان منحصر به فرد است، اما ما به این موضوع پی بردهایم که تضادهای مربوط به ازدواج، از ناراحتیهای پیش پا افتاده گرفته تا مسائل پیچیده، تنها در یکی از این دو مقوله میگنجد: آنها یا فیصله پیدا میکنند و برطرف میشوند، و یا همیشه وجود دارند؛ به این معنی که به نحوی برای همیشه بخشی از زندگی شما خواهند بود. اگر یک بار بتوانید عدم توافقهای گوناگون خود را تعریف نمایید. بسته به این مشکلات شما در کدام یک از این دو مقوله میگنجد، میتوانید راهکارهای مواجهه با آنها را مشخص نمایید.
مشکلات دائمی
متأسفانه، اکثر اختلافات زناشویی، و یا دقیقتر بگوییم ۶۹ درصد آنها، در این طبقهبندی میگنجند. بارها زمانی که به مدت چهار سال موارد میان زوجها را دنبال میکردیم، متوجه شدیم که آنها درعرض این چهار سال دقیقاً در مورد موضوعات مشابه با هم به مشاجره میپردازند. چنان که گویی در عوض چهار سال چهار دقیقه سپری شده است. لباسهای تنشان کهنه شد، مدل موهایشان تغییر کرد، وزنشان تغییر نمود و صورتشان چروک شد، ولی همچنان دارای اختلافها و بگو مگوهای مشابه بودند. در این جا چند نوع از این مشکلات همیشگی که زوجهای سعادتمند با آن زندگی میکنند وجود دارد:
۱٫ مگ خواهان بچهدارشدن است، ولی دونالد میگوید که هنوز آمادگی ندارد-و نیز نمیداند که چه زمانی آماده خواهد بود.
۲٫ والتر خواهان مهر و محبت بیشتری نسبت به داناست.
۳٫ کریس در قید و بند کارهای منزل نیست و وظایف خود را انجام نمیدهد، مگر این که سوزان به او غر بزند، و این کار نیز باعث عصبانیت او میگردد.
۴٫ انجی میپندارد که ران در مورد پسرشان بسیار سختگیر است. حال آن که ران فکرمی کند شیوه صحیحی در پیش گرفته است، چرا که پسرشان باید راه درست انجام دادن کارها را یاد بگیرد.
با وجود چنین اختلافاتی که بین آنها وجود دارد، این زوجها از ازدواج خود بسیار خرسندند، چرا که برای مواجهه با مشکل غیرقابل تغییر خود راه حلی پیدا کردهاند. در نتیجه این مشکل نتوانسته بر آنها غلبه نماید. آنها آموختهاند هر موردی سر جای خود باشد و به آن نیز با شوخ طبعی بنگرند. برای مثال، زوجی که ما در مورد آنها تحقیق کردیم، ملینا و اندی، این اختلاف در مورد بیمیلی اندی برای به گردش رفتن با خانواده ملیناست. ولی زمانی که آنها در مورد این مشکل با من صحبت میکردند، اصلاً عصبانی نشدند. با خوشرویی آنچه را که اتفاق افتاده بود، بیان کردند. اندی میخواست جمله پایانی که همیشه به ملینا میگوید را به من بگوید، ولی ملینا که آن را حفظ بود با تقلید صدای اندی گفت: «خیلی خوب، میرویم.» بعد هم اندی اضافه کرد که این را نیز میگوید: «خیلی خوب، حتماً. هر چه تو بگویی، عزیزم.»
ملینا توضیح داد: «ما هنوز این کار را ادامه میدهیم.» اندی نیز خندید و گفت: «ما حتی خوب و کامل با هم مخالفت نمیکنیم، مگر نه؟» ملینا و اندی مشکل خود را از بین نبرده اند، ولی یاد گرفتهاند که با آن زندگی کنند و با روی خوش با آن رو به رو شوند.
علی رغم آنچه اکثر درمانگرها به شما میگویند، مجبور نیستید اختلافات عمیق و بزرگ زناشویی خود را به منظور شکوفایی و بهبود زندگی حل کنید.
برای کار من و بیل، که زوجی خوشبخت هستند، اجرای درجات متفاوتی از نظم و ترتیب مشکلی دائمی است. کار من دارای نظم و ترتیب یک نظامی است، حال آن که بیل پروفسوری حواس پرت است. بیل به خاطر کار من سعی میکند به یاد آورد که وسایلش را کجا میگذارد. او نیز به خاطر بیل سعی میکند وقتی چیزی را گم کرد، سرش غر نزند. مثلاً کارمن میگوید صورتحساب ماه پیش تلفن زیر هزاران روزنامه و سبد بازیافت بوده است، البته این حرف را با آرامش و اندکی شوخی به او میگوید. اگر کار من در آن روز متحمل فشار و تنش شدیدی شده باشد و بنابراین از کوره در برود، بیل نیز به عنوان عذرخواهی یک لیوان شکلات داغ برایش میبرد و بقیه روزشان را با شادمانی سپری مینمایند. به عبارت دیگر، آنها اکثر اوقات به خوبی با این مشکل کنار میآیند. گاهی اوضاع مساعد و گاهی نامساعد میگردد. با این حال، به دلیل آگاهی از مشکل و صحبت در موردش، عشق آنها به یکدیگر تحت تأثیر اختلافهایشان قرار نمیگیرد.
این زوجها به صرافت دریافتهاند که مشکلات بخش گریزناپذیر ارتباط هستند، همان طور که راه گریزی از دردهای مزمن فیزیکی در زمان کهولت سن وجود ندارد. ممکن است این مشکلات را دوست نداشته باشیم، ولی قادریم از عهده آنها برآییم، از موقعیتهایی که اوضاع را وخیمتر میکند، دوری گزینیم و روشها و عاداتی را توسعه دهیم که به ما کمک کند آنها را رفع کنیم. دان وایل، روانشناس، این موضوع را در کتاب خود به نام بعد از ماه عسل به خوبی بیان داشته است: «زمانی که شریک ابدی انتخاب میکنید… بدون شک سلسله ویژهای از مشکلات غیرقابل حل را انتخاب خواهید کرد که برای ده، بیست و یا پنجاه سال آینده با آن دست و پنجه نرم کنید.»
درجه موفقیت ازدواجها به این بستگی دارد که مشکلات انتخاب شده توسط شما آنهایی باشد که شما میتوانید با آن مقابله نمایید. وایل چنین مینویسد: «پل با آلیس ازدواج کرد و آلیس به مهمانیهای پر هیاهو میرفت، ولی پل که خجالتی است از آنها متنفر بود. ولی اگر پل با سوزان ازدواج کرده بود، قبل از رفتن به مهمانی حتماً با هم دعوای مفصلی میکردند. به این دلیل که پل همیشه تأخیر دارد و سوزان از انتظار بدش میآید. سوزان این گونه حس کرد که او برایش اهمیتی قائل نیست و به این موضوع بسیار حساس است. پل نیز میدید که سوزان از این اوضاع شاکی است و سعی دارد بر او حاکم شود، و پل نیز به چنین مسئلهای حساس است. در صورتی که پل با جیل ازدواج میکرد آنها اصلاً به مهمانی نمیرفتند، چرا که هنوز از دعوای دیروز خود در مورد کمک نکردن پل درانجام کارهای خانه ناراحت بودند. جیل از این که پل نسبت به او بیخیال است ناراحت بود و پل نیز از شکایات جیل ناراحت بود.» و همین طور این ماجراها ادامه مییابد.
در ازدواجهای متزلزل و ناپایدار، چنین مشکلات پایداری بدون شک باعث از بین رفتن ارتباط میشود. آنها بارها و بارها در مورد همان مسئله گفت و گوهای مشابه میکنند و با این کار باعث پیچیدگی کلاف میشوند و هیچ چیزی حل نمیشود. و به این دلیل که اصلاً پیشرفتی نمیکنند، احساس فزاینده، آسیب دیدن، سرماخوردگی و رانده شدن از طرف یکدیگر دارند. هر روز بیشتر در موضع خود سنگر میگیرند. به تدریج حس میکنند از نظر فیزیولوژیکی از پای در آمده اند. فرایند تدریجی جدا و یا محصور کردن حوزه مشکلات را آغاز مینمایند. ولی در واقع، جدا شدن عاطفی از یکدیگر را آغاز نمودهاند. آنها در راه زندگی موازی و تنهایی محکومند-ناقوس مرگ هر ازدواجی.
نشانههای سرشاخ شدن
چنانچه نمیدانید که با مشکل همیشگی سرشاخ هستید و یا به خوبی با آن به مقابله برخاسته اید، فهرست بازبینی زیر به شما کمک خواهد نمود. نشانههای سر شاخ شدن عبارتاند از:
*این تعارض باعث میشود شما حس کنید که از طرف شریک خود طرد شده اید.
*صحبت در مورد آن را ادامه میدهید، ولی پیشرفتی نمیکنید.
*وضعیت خود را تحکیم میبخشید و قصد تغییر عقیده دادن نیز ندارید.
*زمانی که در مورد موضوع بحث میکنید، پس از پایانش احساس سرخوردگی و رنجش میکنید.
*صحبتها در مورد مسئله عاری از شوخ طبعی، شعف و یا عطوفت است.
*حتی به مرور زمان تغییر ناپذیر میشوید، و این مورد باعث توهین کردن به یکدیگر در طول گفت و گو میشود.
*این توهینها و بدگوییها باعث میشود که به جای تمایل پیدا کردن به سازش و توافق بیشتر، تک قطبی شوید و بر طرز فکر خود اصرار ورزید.
*متعاقباً به لحاظ عاطفی از یکدیگر جدا میشوید.
اگر این موضوع برای روابط خانوادگی دردناک به نظر میرسد، حتماً با شنیدن وجود راهی برای خلاصی از این حصار آسوده خواهید شد. البته اصلاً مهم نیست که چگونه در آن سنگر گرفته اید. دریافتهام که رؤیاهای نافرجام در مرکز تضادها و ناسازگاریهایی است که قفل شده است. به عبارت دیگر، مشاجرات بیپایان نمادی است از تفاوتهای عمیق بین شما که لازم است قبل از این که مشکل را به حال خود رها کنید کاملاً به آن بپردازید.
مشکلات قابل حل
این گونه مشکلات در مقایسه با غیر قابل حلها نسبتاً ساده اند، ولی میتوانند ناراحتی بسیار زیادی بین زن و شوهر به وجود آورند. زمانی که مشکل قابل حل موجب تنش مفرطی میشود، به این دلیل است که زوج روشهای مؤثر برای غلبه برآن را فرا نگرفتهاند. آنها اصلاً سزاوار سرزنش نیستند، زیرا بسیاری از ایدههای حل تعارضات که توسط کتابهای راهنمای ازدواج و درمانگرها توصیه میشود، به راحتی قابل به کارگیری و یادگیری نیستند. تمرکز اغلب چنین راهکارهایی براین است که بر دیدگاه طرف مقابلتان ارزش قائل شوید و شنونده خوبی باشید. این استراتژی غلط نیست-فقط برای مردم سخت است که همیشه آن را به کارگیرند، چه برسد به زمانی که ناراحت هستند.
پنجمین اصل من برای مؤثر واقع شدن ازدواج به مشکلات قابل حل میپردازد. این اصول شیوهای متفاوت برای حل اختلاف پیشنهاد میکند و بر اساس تحقیق من در مورد زوجهایی است که از لحاظ عاطفی هوشمندند وبر اختلاف نظرها فائق میشوند. به شما نشان خواهم داد که چگونه:(۱)مطمئن شوید شروع شما ملایم است تا خشن و تند، (۲)راه مؤثر استفاده از اقدامات جبرانی را بیاموزید، (۳)فیزیولوژی خود را در طول مشاجران شدید به منظور علائم اخطار در زمان طغیان زیر نظر بگیرید، (۴)بیاموزید که چگونه به توافق برسید، (۵)در مورد عیوب و نقایص یکدیگر صبور باشید. با به کاربردن این نصیحت، پی میبرید که دیگر مشکلات قابل حل مزاحم شادیهای زندگی زناشویی شما نمیشوند.
گفتن تفاوت
اگر شما و همسرتان در خندق اختلافات گیر افتاده اید، ممکن است مشخص نباشد که گرفتار کدام نوع از آنهایید-دائمیها و یا قابل حلها. یکی از راههای تشخیص مشکلات قابل حل این است که نسبت به دائمیها کمتر دردناک، سردرگم کننده و تنش زا هستند. به این دلیل که وقتی در مورد مشکلی قابل حل به بحث میپردازید، تنها بر روی یک وضعیت خاص تمرکز میکنید. دیگر هیج اختلاف نهفتهای که مشاجره شما را دامن بزند وجود ندارد.
برای مثال، راشل و الینور هر دو از تند رانندگی کردن شوهرانشان شاکی اند. الینور سالهاست که با شوهرش دان در مورد این مسئله بگو مگو دارد. اونیز همیشه به الینور میگوید که افراط میکند و یاد آور میشود که هرگز تصادفی نداشته و رانندهای جسور نیست، بلکه معتمد به نفس است. الینور به دان میگوید
که نمیفهمد چرا او نمیتواند عادت رانندگی خود را تغییر دهد، به این ترتیب او در ماشین کمتر عصبی خواهد شد. و فریادش را با گفتن تو خودخواهی و اصلاً مراقب نیستی و هر دوی ما را به کشتن میدهی و غیره به پایان میبرد. هر بار که آنها چنین داد و بیدادی راه میاندازند، از هم بیشتر میرنجند و حتی در وضعیت خود بیشتر فرو میروند. در هر دو طرف توهینهای بیشماری وجود دارد:دان او را متهم میکند که بیاعتماد و بدگمان است و الینور نیز او را متهم به بیتوجهی میکند.
برای الینور و دان سرعت به مشکلی مستدام بدل شده و احتمالاً هرگز نمیتوانند کاملاً آن را رفع کنند. چرا که اختلاف نظر آنها نشان دهنده تضادی عمیقتر بین آنهاست. آنها واقعاً در مورد موارد بزرگی همانند اعتماد، امنیت و خودخواهی به مشاجره میپردازند. برای جلوگیری از جنگ و دعوای آنها درباره رانندگی که باعث نابودی ازدواجشان میشود، باید معنای عمیق تری که این دعوا برای هر یک از آنها دارد را بفهمند. تنها پس از آن است که قادرند این اختلاف را به صورت کارآمد مدیریت کنند.
داشتن سرعت در رانندگی برای راشل و جیسون مشکلی قابل حل است. آنها هر روز از خانه شان در حومه شهر تا مرکز شهر پیتزبرگ با هم میآیند. راشل معتقد است که جیسون بسیار با سرعت رانندگی میکند. جیسون میگوید تند رانندگی میکند زیرا بسیار طول میکشد تا او حاضر شود و اگر اتلاف وقت راشل را با تند رانندگی کردن جبران نکند، هر دو دیر به محل کار خود میرسند. راشل هم میگوید همیشه باید در صبح دوش بگیرد، به علاوه جیسون ظرفهای صبحانه را روی میز رها میکند ودر حالی که او مشغول شستن ظرفهاست، جیسون دائماً بوق میزند و به او میگوید عجله کن. هر روز کاری با چنین سرزنشهایی آغاز میگردد. لحظهای که جیسون راشل را جلوی اداره پیاده میکند، جیسون کارشکنی میکند و راشل بر اشکهایش غلبه میکند.
مشکل این زوج جزو مسائل قابل حل است، چرا که در درجه اول بسته به
شرایط است-تنها زمانی اتفاق میافتد که آنها سرکار میروند، و به سایر حوزههای زندگی شان سرایت نمیکند. برخلاف الینور و دان به همدیگر اتهام نمیزنند، مشاجراتشان بر سرخود خواهی مرد و یا بیاعتمادی زن نیست و تنها در مورد رانندگی و کاری است که هر روز صبح باید انجام دهند. با یادگیری راهی مؤثر برای صحبت با یکدیگر در مورد مسئله، به سادگی میتوانند به توافق برسند. آنها میتوانند سرزنش یکدیگر را کنار بگذارند وبرنامهای را طرح ریزی کنند که آنها را به موقع و بدون زیر پا گذاشتن محدودیت سرعت به سرکار برساند. شاید بهترباشد که پانزده دقیقه زودتر از خواب بیدار شوند، یا راشل اول حمام برود و یا جیسون ظرفها را جمع کند.
به هرحال، چنانچه برای یافتن راه حل مسئله اقدامی نکنند، احتمال دارد که بیشتر از پیش در موضع خود سنگر بگیرند و رنجیدهتر شوند. این تضاد میتواند عمیقتر شود و به مشکلات دائمی تبدیل گردد.
در زیر طرحهای متفاوتی از اختلافات زناشویی را شرح داده ام. شما مشخص کنید که آنها قابل حل یا دائمی اند.
۱٫ کلیف و لین توافق کرده بودند که هرشب بعد از شام وظیفه کلیف است که آشغالها را بیرون ببرد. ولی اخیراً به خاطر ضرب الاجل در کار فراموش میکند زبالهها را بیرون ببرد. اگر لین زبالهها را بیرون نبرد، زبالهها همچنان در خانه باقی میمانند و کل آپارتمان پر از بوی زباله میشود. در نتیجه لین بسیار خشمگین میگردد.
قابل حل ____ دائمی ____
۲٫ آلیس دوست دارد وقتش را بیشتر با دوستانش بگذارند تا با شوهرش. جو میگوید :این کار او باعث میشود که احساس رها گشتگی و ترک شدگی داشته باشد. الیس نیز میگوید به زمانهایی احتیاج دارد که از او دور باشد. جو به الیس بسیار محتاج است و الیس فکر میکند که دارد از دست او خفه میشود.
قابل حل ____ دائمی ____
۳٫ اینگرید انتظار دارد گری به جای این که اخم کند و در خود فرو برود، مسائلش را با او مطرح سازد. اما وقتی گری میخواهد درباره مشکلی که به خاطر رفتار اینگرید پیش آمده با او صحبت کند، اینگرید در مقام انتقاد از او و از طرز مطرح کردن مسئله حرف میزند. او میخواهد که گری در آن واحد به انواع و اقسام مشکلات اشاره نکند. گری میگوید از آنجایی که برایش بسیار سخت است که در این زمینهها حرف بزند، انتظار دارد وقتی این کار را میکند پاداش دریافت کند:به عبارت دیگر، انتظار دارد که اینگرید به جای انتقاد کردن از او عذر خواهی نماید.
قابل حل ____ دائمی ____
جوابها
۱٫ قابل حل. کلیف تنها به تازگی و به دلیل خاصی دست از بردن زباله کشیده است و این موضوع هیچ ارتباطی به رابطهاش با لین ندارد -به عبارت دیگر، او تحت فشارکار قرار گرفته است. این مشکل به چند طریق قابل حل است-ازگذاشتن علامتی برای یاد آوری روی در یخچال گرفته تا بر عهده گرفتن وظیفه کلیف توسط لین تا زمانی که فشار کار از دوش او برداشته شود.
۲٫ دائمی. این مشکل ابرازکننده تفاوت شخصیتی بنیادین میان الیس و جو است و آنچه آن دو برای دانستن حس نزدیکی نیازمندند.
۳٫ دائمی. اینگرید و گری درگیر یک جنگ ارتباطی هستند. آنها درباره این که در مورد چه موضوعی با هم صحبت کنند مشکلی ندارند. مشکل آنها بر سر طرز گفت و گو است.
ارزشیابی پرسشنامه تعارضهای زناشویی خودتان
حالا که به درک بالایی از تفاوتهای بین مشکلات قابل حل و دائمی رسیده اید، وقت آن است که مسائل مربوط به خود را به این طریق دسته بندی نمایید. با انجام چنین کاری پی خواهید برد که از کدام راهکار برای مقابله با آن استفاده کنید. در ادامه، فهرستی از هفده دلیل مشترک که موجب اختلاف بین زن و شوهر است آورده شده است. در هر مورد مشخص کنید که آیا این مسئله در بین شما مشکلی دائمی است یا قابل حل و یا درحال حاضر مشکل ما نیست. در صورتی که مشکلی دائمی یا قابل حل بود، همه زمینههای فرعی که فکر میکنید مشکل ساز هستند را بررسی کنید:
۱٫ ما از لحاظ عاطفی از یکدیگر فاصله گرفته ایم.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل اصلی است، بررسی کنید:
-ما وقتی صحبت معمولی با هم میکنیم، دچار مشکل میشویم.
-از لحاظ عاطفی کم با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم.
-فکر میکنم به من اهمیتی داده نمیشود.
-حس میکنم همسرم مرا نمیشناسد.
-همسرم (یا خودم)از لحاظ عاطفی کنار کشیده است.
-ما زمان کمی را با یکدیگر میگذرانیم.
نظرات:
۲٫ فشارهایی به غیر از موارد زناشویی (همانند تنشهای مربوط به کار)در زندگی ما وارد میشود.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هریک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل اصلی است، بررسی کنید:
-هرگز برای کم کردن فشارهای روزمره به یکدیگر کمک نمیکنیم.
-در مورد این استرسها با یکدیگر صحبت نمیکنیم.
-به شیوهای سودمند و به منظور کمک به یکدیگر در مورد فشار صحبت نمیکنیم.
-همسرم به فشارها و نگرانیهایی که بر دوش من است به خوبی و به منظور درک آنها گوش نمیدهد.
-همسرم تلافی تمام استرسها را سر من خالی میکند.
-همسرم تلافی تمام استرسها را سر بچهها و یا دیگران خالی میکند.
نظرات:
۳٫ ازدواج ما خالی از مهر و محبت است؛آتش عشقمان رو به خاموشی گراییده.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل است، بررسی کنید:
-همسرم ابراز علاقه کلامی خود را کنار گذاشته است.
-همسرم عشق و تحسینهایش را کمتر ابراز میکند.
-به ندرت به یکدیگر مهر میورزیم.
-همسرم (و یا من )دیگر حسی دوست داشتنی ندارد.
-به ندرت با یکدیگر صحبت میکنیم.
-لحظات مهر آمیز اندکی داریم.
نظرات:
۴٫ ازدواجمان تحت تأثیر تغییرات مهم قرار میگیرد(از قبیل تولد کودک، از دست دادن کار، جا به جایی، بیماری و یا مرگ یک عزیز).
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل است، بررسی کنید:
-در مورد چگونگی رسیدگی به مشکلات دیدگاههای متفاوتی داریم.
-این اتفاق باعث شده تا شریک زندگیام خیلی فاصله بگیرد.
-این اتفاق باعث آزار هر دوی ما شده است.
-این اتفاق منجر به درگیری بین ما میشود.
-نگرانم که این اتفاقات چه اثری خواهد داشت.
نظرات:
۵٫ زندگی زناشویی ما موارد مربوط به کودکان را مورد رسیدگی قرار نمیدهد (این مقوله به بچه دار شدن مربوط میشود).
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل است، بررسی کنید:
-ما اهداف بسیار متفاوتی برای فرزندانمان داریم.
-بر سر چطور تربیت کردن فرزندانمان اختلاف داریم.
-بر سر این که در چه مواردی باید آنها را تربیت کرد اختلاف داریم.
-در مورد چگونه نزدیک شدن به فرزندانمان مشکل داریم.
-در مورد این مشکلات به خوبی صحبت نمیکنیم.
-ناراحتی و تنش بسیاری در مورد این تفاوتها وجود دارد.
نظرات:
۶٫ زندگی ما به خوبی با مسائل یا اتفاقاتی که مربوط به پدرها و مادرهایمان و یا سایر خویشاوندان است، کنار نمیآید.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل است، بررسی کنید:
-فکر میکنم که از طرف فامیل همسرم مورد پذیرش واقع نمیشوم.
-گاهی تعجب میکنم که همسرم متعلق به کدام خانواده است.
-حس میکنم از طرف خانواده خودم طرد شده ام.
-بین ما در مورد آنچه ممکن است اتفاق بیفتد تنش وجود دارد.
-این مسئله رنجیدگی خاطر بسیار زیادی در ما ایجاد میکند.
-از این نگرانم که اتفاقی رخ خواهد داد.
نظرات:
۷٫ درگیریهایی ناخوشایندی بین ما رخ داده است.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل است، بررسی کنید:
-هم اکنون دعواهای زیادی بین ما رخ میدهد.
-دعواها بدون هیچ دلیلی آغاز میشوند.
-عصبانیت و آزردگی خاطر بین ما رخنه کرده است.
-ما گیج شدهایم و نمیدانیم که چه وقت و کجا به یکدیگر لطمه زده ایم.
-اخیراً حس نمیکنم که مورد احترام هستم.
-حس میکنم مورد انتقاد و سرزنش قرار میگیرم.
نظرات:
۸٫ ما در مورد اهداف، ارزشها و سبک زندگی مورد دلخواهمان اختلاف داریم.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل است، بررسی کنید:
-اختلافها در اهداف زندگی نمایان گشته است.
-اختلافها در مورد عقاید مهم است.
-به نظر میرسد که خواستههای متفاوتی از زندگی داریم.
-در دو راستای متفاوت گام بر میداریم.
-از آن که در کنار شریکم هستم، راضی نیستم.
نظرات:
۹٫ خشونت نگران کننده در زندگی مان رخ داده است. (برای مثال :عمل خشونت آمیز)
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل اصلی است، بررسی کنید:
-بین ما درگیری فیزیکی رخ میدهد.
-این ازدواج به چیزی تبدیل شده که انتظارش را نداشتم.
تعهدات ازدواج ما تغییر کرده است.
-برخی از چیزهایی که شریک زندگیام خواهان آن است، ناراحت کننده و تنفر آمیز میباشد.
-از این ازدواج سرخورده و مأیوس هستم.
نظرات:
۱۰٫ به عنوان یک تیم خوب کار نمیکنیم.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل اصلی است، بررسی کنید:
-سابقاً بیشتر حجم کار خانواده را با یکدیگر قسمت میکردیم.
-به نظر میرسد که به سمت و سوی مخالف هم کشیده میشویم.
-همسرم چندان در کارخانه و مراقبت از بچهها مشارکت نمیکند.
-همسرم اهمیتی به مسائل اقتصادی نمیدهد.
در مدیدیت این خانواده احساس تنهایی میکنم.
همسرم چندان با ملاحظه نیست.
نظرات:
۱۱٫ ما در تسهیم قدرت و نفوذ مشکل داریم.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هریک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل اصلی است، بررسی کنید:
-حس میکنم در تصمیمهایی که اتخاذ میکنیم نقشی ندارم.
-همسرم بسیار سلطه جو شده است.
-من بسیار پر توقع شده ام.
-همسرم منفعل شده است.
-تا حد زیادی شروع کردهام به مراقبت از این که چه کسی کارها را پیش میراند.
نظرات:
۱۲٫ در کنارآمدن با مسائل مالی مشکل داریم.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل اصلی است، بررسی کنید:
-یکی از ما درآمد خوبی ندارد.
-در مورد چگونه خرج کردن پول اختلاف سلیقه داریم.
-درمورد موارد مالی در اضطراب به سر میبریم.
-همسرم در مورد مسائل مالی بیشتر خودش را ذینفع میداند تا ما را.
-در مدیریت مسائل مالی مان متفق نیستیم.
-تقریباً هیچ طرح اقتصادی مالی وجود ندارد.
نظرات:
۱۳٫ این روزها تفریح و لذتی با هم نداریم.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل اصلی است، بررسی کنید:
-به نظر میرسد که وقت چندانی برای تفریح نداریم.
-ما بسیار سعی میکنیم، ولی به نظر نمیرسد که از اوقاتمان چندان لذتی ببریم.
-برای سرگرمی بسیار استرس داریم.
این روزها کار تمام وقت ما را گرفته است.
علایق ما بسیار متفاوت است، هیچ موردی وجود ندارد که با هم از آن لذت ببریم.
-ما موارد بسیاری را برای تفریح برنامه ریزی میکنیم، ولی هیچ کدام از آنها درست از آب در نمیآید.
نظرات:
۱۴٫ به تازگی در مورد مسائل معنوی حس نزدیکی به یکدیگر نداریم.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل اصلی است، بررسی کنید:
-عقاید مشترکی نداریم.
-در مورد ارزشها و عقاید مذهبی توافق نداریم.
-در مورد کلیسا، مسجد و یا کنیسه خاصی اختلاف نظر داریم.
-در مورد رشد و تغییرات مذهبی مسئله داریم.
-مشکلات مذهبی داریم که شامل خانواده و فرزندانمان نیز میشود.
نظرات:
۱۵٫ در مورد عضویت در اجتماعات و ساختن آن با هم اختلاف داریم.
دائمی_ قابل حل_ در حال حاضر مشکل ما نیست__
هر یک از موارد زیر را که مربوط به این مشکل اصلی است، بررسی کنید:
-در مورد شرکت داشتن دربین دوستان و سایر مردم و یا گروهها، احساس متفاوتی داریم.
-به یک اندازه در مورد مؤسسه هایی که اجتماع تشکیل میدهند، توجه نمیکنیم.
-ما در مورد صرف وقت در مؤسسات اجتماعی (بیمارستان، کلیسا، مسجد، کنیسه، آژانسها و.. )با هم اختلاف نظر داریم.
-ما در مورد انجام پروژهها و یا کار کردن برای خیریهها اختلاف نظر داریم.
-ما در مورد انجام کارهای مثبت برای دیگران توافق نداریم.
-دیدگاههای متفاوتی در مورد گرفتن نقش رهبر در خدمت گروهمان داریم.
نظرات:
محاسبه امتیازات:برای هر پانزده مورد اصلی که برای شما دردسر آفرین شده، زیر مجموعه هایی که باعث ایجاد نفاق بین شما شده است را بشمرید. اگر بیش از دو مورد را علامت زده باشید، پس این حوزه اختلاف اصلی در زندگی شماست. هیچ شکی نداشته باشید که زندگی شما نیز، مثل اکثریت، با هر دو نوع مشکل مقابله میکند.
کلید حل تمام اختلافات
در مقالههای پیش رو، روشهای وِیژهای خواهید یافت که به شما در مدیریت مشکلات، چه دائمی و چه قابل حل، کمک خواهد نمود. ولی در ابتدا، چند نکته کلی وجود دارد. اساس مقابله کار آمد با هر دو نوع مشکل یکی است:پذیرش اولیه شخصیت شریک زندگی تان. طبیعت انسان به او دیکته میکند که عملاً پذیرفتن نصیحت از شخصی دیگر غیرممکن است، مگر این که آن شخص شما را درک کرده باشد. پس قانون خط پایان این است:قبل از درخواست تغییر شیوه رانندگی، خوردن و یا ایجاد مهر و محبت از طرف مقابلتان، باید کاری کنید که او حس کند شما او را میفهمید. در صورتی که هر کدام از شما(یا هر دوی شما)حس میکنید که مورد قضاوت قرار گرفته اید، در مورد شما سوء تفاهم شده و یا از سوی او طرد شده اید، نخواهید توانست مشکلات به وجود آمده در زندگی تان را مدیریت کنید. این مورد برای مشکلات کوچک و بزرگ صادق است.
وقتی فهمیدید چرا باید گوش کنید، در مییابید که همسرتان بیش از آنچه فکر میکردید مصالحه جوست.
چنانچه از دیدگاه خود در مسئله فکر میکنید، آگاه کردن او از این حقیقت آسان تراست. فرض کنید که شما به مشورت همسرتان در مورد اختلاف
نظری که با رئیس خود دارید، نیازمندید. در صورتی که همسرتان بلافاصله شروع کرد به انتقاد از شما و مصر بود که حق با رئیستان است و شما اشتباه میکنید، احتمالاً از مطرح کردن آن خود داری خواهید کرد. به احتمال زیاد، شما حالت تدافعی، عصبانیت، ناراحت شدن و یا… را به خود میگیرد. با وجود این که همسرتان صادقانه به شما میگوید:«من سعی داشتم کمکت کنم. »تفاوت بسیار زیادی بین گفتن «تو راننده بیدقتی هستی. ممکن است قبل از این که همه را به کشتن بدهی، آهسته تربرانی؟»و«می دانم که تا چه حد ار رانندگی با سرعت لذت میبری، ولی وقتی از حد سرعت مجاز فراتر میروی، عصبی میشوم. ممکن است لطفاً آهستهتر برانی؟»وجود دارد.
شاید دومین شیوه اندکی بیشتر وقت بگیرد. اما این وقت اضافه بسیار ارزشمند است، چرا که تنها شیوهای است که مؤثر واقع میشود. این یک حقیقت است که افراد تنها زمانی تغییر میکنند که حس کنند در اصل همان طور که هستند پذیرفته شدهاند و دوستشان دارند. زمانی که مردم حس میکنند مورد انتقاد و تنفر و عدم قدردانی قرار گرفته اند، توانایی تغییر ندارند. در عوض، حس میکنند برای حمایت از خود تحت فشار قرار گرفته اند.
بزرگترها میتوانند در این مورد از تحقیق مربوط به رشد بچهها بیاموزند. ما میدانیم که کلید تلقین تصور مثبت از خود و مهارتهای اجتماعی مؤثر این است که به آنها بگوییم احساسهایشان را درک میکنیم. کودکان زمانی که ما به احساسهای آنها اعتنا نماییم به نحو مطلوبی بزرگ میشوند و تغییر مییابند. («هاپو تو را ترساند. »، «تو گریه میکنی چون ناراحتی.»، «به نظر خیلی عصبانی هستی، بیا در موردش صحبت کنیم.») تا این که آنها را به خاطر احساسهایشان مورد تنبیه قرار دهیم یا دست کم بگیریم. («خیلی احمقانه است که از چنین سگی بترسی»، «پسرهایی که بزرگ شدند گریه نمیکنند. »، «در این خانه عصبانیت جایز نیست، برو به اتاقت و تا آرام نگرفتی همان جا بمان. »)زمانی که به کودک اجازه میدهید داشتن چنین احساسهایی جایز است، به او میگویید که خود کودک برای شما مهم است-حتی زمانی که عصبانی، ناراحت یا ترسیده است. کار شما به او کمک میکند تا در مورد خودش احساس خوبی داشته باشد، این حس تغییر ورشد مثبت را ممکن میسازد. همین موضوع در مورد بزرگسالان نیز صدق میکند. به منظور بهبود روابط زوجین، احتیاج داریم که از طرف همسرمان پذیرفته شویم.
درس دیگری که آموختهام این است که در همه مشاجرات، هم دائمیها و هم قابل حلها، حق با هیچ کدام از طرفین نیست. در اختلافات زناشویی حقیقت محض وجود ندارد، تنها دو حقیقت ذهنی وجود دارد. امیدوارم تمرین زیر با تفکیک دلیل دعوایتان به شما کمک کند.
تمرین: آخرین دعوای شما
به پرسشنامه زیر با توجه به آخرین مشاجرهای که شما دو نفر داشتهاید، پاسخ بدهید. به عبارت دیگر، زمانی که شما و همسرتان انطباق ندارید، چه در شیوههای جزیی (متوسل شدن به یکدیگر) و چه در شیوههای بزرگتر(دعوای حقیقی)، دیدگاه شما در مورد آنچه اتفاق افتاده و چرا باید چنین میشد، متفاوت است. چه اختلاف شما دائمی باشد چه قابل حل، کنار آمدن با آن بسیار آسانتر خواهید یافت و بیشتر میتوانید به دیدگاه طرف مقابلتان احترام بگذارید، حتی اگر متفاوت از دیدگاه شما باشد.
پاسخ نامهای برای پرسشهای مطرح شده وجود ندارد. این سؤالات را همراه با همسرتان و به منظور جست و جویی درونی پاسخ دهید:
احساس من در این مشاجره:
۱٫ تدافعی. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۲احساس رنجش. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۳٫ عصبانی. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۴٫ اندوهگین. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۵٫ درک نشدن. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۶٫ مورد انتقاد قرار گرفتن. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۷٫ نگران. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۸٫ آزرده. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۹٫ عدم حق شناسی. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۱۰٫ جذاب نبودن. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۱۱٫ تنفر. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۱۲٫ تأیید نشدن. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۱۳٫ ترک شدگی. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۱۴٫ بیتوجهی به نقطه نظرهایم. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۱۵٫ بیاطلاعی از احساسی که داشتم. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۱۶٫ تنهایی. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
آنچه این احساسات را سبب شد:
۱٫ احساس به حساب نیامدن. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۲٫ احساس این که برای همسرم مهم نیستم. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۳٫ سردی در قبال همسرم. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۴٫ احساس بیاعتنایی. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۵٫ احساس مورد انتقاد قرار گرفتن. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۶٫ احساس بیمهری به همسر. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۷٫ احساس این که همسرم به من علاقه ندارد. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۸٫ احساس نداشتن منزلت. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۹٫ احساس مورد سلطهجویی قرار گرفتن از ناحیه همسر. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
۱۰٫ ناتوانی در متقاعد کردن همسر. خیلی زیاد/زیاد/کمی/ابداً
حالا که میدانید چه عواملی این سردی روابط شما را سبب شده، باید به این نکته توجه کنید که آیا واکنش احساسی شما ریشه در گذشتهها دارد. برای آسان شدن جست و جو در گذشته و حال، از فهرست زیر استفاده کنید.
احساسات فعلی من درباره مشاجراتم ناشی از علل زیر است:
(برحسب مورد علامت بزنید)
-برخوردی که در کودکی در خانوادهام با من شد.
-رابطهای مربوط به گذشته.
-آسیبهای گذشته، اوقات دشوار.
-هراسها و عدم احساس امنیت خاطر.
-مسائل و مشکلاتی که هنوز آنها را فیصله نبخشیده ام.
-تحقق نیافتن امیدواریهایم.
-طرز برخورد دیگران با من در گذشته.
-طرز فکری که درباره خودم داشتهام.
-کابوسهایی که در گذشته داشتهام و نگرانم کرده است.
پس از آن که پاسخهای یکدیگر را خواندید، خواهید دید، البته امیدوارم، که همه ما آفریدههای پیچیدهای هستیم که عمل و عکسالعملهایمان تحت تأثیر مجموعه وسیعی از دیدگاهها، افکار، احساسات و خاطرات میباشد. به عبارت دیگر، واقعیت امری ذهنی است، به همین دلیل که دیدگاه همسر شما در مورد یک مشاجره با دیدگاه شما، بدون در نظر گرفتن این که کدام یک از شما در مورد آنچه واقعاً اتقاق افتاده درست یا اشتباه فکر میکنید، متفاوت است.
کاملاً طبیعی است که همسرتان را به طور کامل در به راه انداختن دعوا مقصر بدانید. برای شکستن چنین قالب ذهنی، نیازمند آنید که در برخی اختلافها نقشی را بپذیرید، حتی اگر در ابتدا ضعیف و مختصر باشد. به منظور انجام چنین کاری، فهرست زیر را بخوانید و دور مواردی که به شما مربوط میشود را خط بکشید. (تا زمانی که از نظر فیزیولوژیکی آرام نگرفتهاید این کار را انجام ندهید. مراحل خود آرامش بخشی را که در مقالات بعدی توضیح داده شده، دنبال کنید و سپس اجازه دهید افکاری که موجب اندوه شدهاند بیرون بریزند:افکار حس درک نشدن، بیگناهی و…)
۱٫ به شدت استرس زده بوده ام. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
۲٫ آن قدرها از همسرم حق شناسی نکرده ام.. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
۳٫ بیش از اندازه حساس بوده ام. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
۴٫ بیش از اندازه انتقاد کرده ام. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
۵٫ درباره دنیای درونم حرفی نزده ام. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
۶٫ افسرده بوده ام. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
۷٫ انگار باری بر دوش داشته ام. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
۸٫ آن قدرها رفتار محبت آمیز نداشته ام. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
۹٫ مستمع خوبی نبوده ام. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
۱۰٫ احساس کردهام که عذاب میکشم. بله، قطعاً، شاید تا اندازهای
به طور کلی، سهم من در این ماجرا از این قرار بود:
چگونه میتوانم در آینده از این وضع جلوگیری کنم.
چه کاری است که همسرم میتواند بکند تا از این مشاجره اجتناب کنیم؟
دریافتهام زوجهایی که برای سالها زندگی زناشویی شادی داشته اند، قادرند از وجود یکدیگر -با وجود نقطه ضعفها و سایر چیزها -به خاطر داشتن مهر و محبت لذت ببرند. برخی از آنها حتی چهل سال نیز با یکدیگر زندگی کرده اند. در جریان زندگی مشترکشان، آموختهاند که نقایص و خصوصیات عجیب شریک زندگی شان را به عنوان بخش سرگرم کنندهای از کل شخصیت او ببینند.
زنی با خوشرویی پذیرفته است که شوهرش هرگز دست از این اخلاقش بر نمیدارد و همیشه دیر به جایی میرسد. هرگاه میخواهند با هواپیما جایی بروند، او همیشه به شوهرش میگوید که هواپیمایشان نیم ساعت زودتر از وقت معمولی پرواز میکند. شوهرش نیز میداند که او سرش کلاه میگذارد و هر دو به این موضوع میخندند. از طرفی نیز هنگامی که به خرید میروند همسر او به ولخرجیاش هنگام خرید با اضطراب فراوان مینگرد، اگر چه باز هم سبک خرید او پرداخت صورتحساب را سر درگم کننده ساخته-او تقریباً همیشه نیمی از خریدهایش را بر میگرداند.
زوجهایی همانند این زوج آموختهاند که در مقابل کاستیهای شریک خود معقول باشند. بنابراین گرچه آنها احساسهایشان را در گسترهای شامل عصبانیت، خشم، ناامیدی، تنفر و… منتقل میکنند، ولی مهر و محبت خود را نیز بروز میدهند. آنها در هر مورد هم که اختلاف پیدا کنند، این پیام را به یکدیگر میرسانند که همدیگر را با تمام عیبهایی که دارند، همان طوری که هستند، دوست دارند و به هم مهر میورزند.
وقتی زوجها قادر نیستند این چنین باشند، گاهی مشکل این است که نمیتوانند یکدیگر را به خاطر تفاوتهای گذشته ببخشند. نفرت داشتن، بسیار آسان است. برای داشتن زندگی مشترک شاد، باید همدیگر را ببخشید و دست از آزردگی، رنجش وتنفر بردارید. انجامش بسیار سخت است، ولی ارزشش را دارد. وقتی همسر خود را میبخشید، هر دوی شما ازآن سود میبرید. ناخوشایندیها بارسنگینی بر دوش ماست، همان طور که شکسپیر در عاشق ونیس نوشته است: «بخشش از دو جهت، مقدس است. هم کسی را که میبخشد متبرک میگرداند، و هم کسی را که بخشیده میشود.»