نقش راهبردى دانش و آگاهى تخصص وكاردانى و تجارب و آزمودگى در انجام صحيح برنامه ها و ورود و خروج در امور گوناگون و به تعبيرى ديگر آغاز و انجام كارها ابزار و طرق و روش هاى خاص خود را مى طلبد و محال است كسى كه فاقد ابزار و بى بهره از شيوه و راهكار باشد بتواند امور مختلف را آغاز كند و به انجام برساند و در صورت مواجهه با مانع و بن بست قادر به خروج و رهايى از ضرر و زيان هاى تحميل شده باشد.
واقعيت مزبور به صورت يك «اصل» ـ كه ثابت و تغييرناپذير است ـ در رهنمودى از حضرت امام محمدتقى ملقب به جوادالائمه (علیه السلام) متجلى مى گردد:«من لم يعرف الموارد اعيته المصادر»
«هركس راه ورود به كارى را نداند راه خروج از آن بر او بسته مى شود.»
اگر به كارهايى كه پس از انجام مكرر به نتيجه گيرى هاى لازم نمى رسند بنگريم در خواهيم يافت كه بى حاصل و نابازدهى در اين امور كه معمولا با صرف هزينه و وقت و انرژى فراوان همراه است معلول بى توجهى به اصل ضرورى رعايت ضوابط ورود و خروج در كارهاست و چنانچه اين اصل و ضابطه به حيطه نظر و عمل درمى آمد ضايعات و زيان هاى ناشى از اين ضعف و كاستى رخ نمى نمود.
براى ورود صحيح در امور و انجام دقيق و ثمربخش آنها و نيز براى خروج از برخى از امورى كه با مانع و بن بست روبرو مى شود ابزارى لازم است و شيوه هايى بايد به ظهور و بروز درآيند كه مهم ترين آنها را به مداقه مى گذاريم.
الف ـ دانش و آگاهى
اولين ابزار و راهبرد براى انجام صحيح هر كار دانش و آگاهى هاى لازم و مورد احتياج مى باشد. يعنى هر كس قبل از آغاز هر كار بايد نسبت به آن علم و آگاهى هاى لازم را كسب كرده باشد تا به اين وسيله بداند كارى كه قصد ورود به آن را دارد چيست و چگونه بايد به نحو صحيح براى تحقق آن اهتمام ورزد.
در فرهنگ و معارف اسلامى نه تنها دانش و دانايى از عوامل اوليه و مهم براى انجام امور مربوط به زندگى دنيا برشمرده شده است بلكه براى امور معنوى و انجام عبادت و حركت در مسير نيل به حيات جاودان آخرت نيز وجود علم و دانش يك اصل و نياز حياتى معرفى گرديده است.
اسلام اعتقاد به مبانى و اصول دين را در صورت نداشتن پشتوانه هاى علم و تحقيق فاقد ارزش مى داند و پيروان خود را فرمان مى دهد كه در مبانى اوليه دين مطالعه و تعمق ورزند تا از روى شناخت اسلام را بپذيرند.
در نگاه اين فرهنگ غنى و متعالى دانش و آگاهى وسيله اى است كه انسان را به همه سعادت هاى دنيا و آخرت نائل مى گرداند. و نيز همين فرهنگ جامع و حياتبخش است كه علم و دانش را «نور» و «حيات» مى نامد و به اين وسيله جايگاه و نقش محورى اين نعمت بزرگ الهى را نمايان مى سازد.
ترديدى وجود ندارد كه بدون دانش نمى توان هيچ كارى را آغاز كرد و به انجام رساند زيرا هر طرح و برنامه اى در حوزه هاى مختلف مديريت هاى كلان فرهنگى سياسى اقتصادى نظامى و صنعتى در صورتى جامع و نتيجه بخش است كه با مجموعه اى از دانش و دانايى هاى مختص به خود ممزوج گردد تا به ثمر برسد. همچنين همين يافته ها و دانسته هاست كه در صورت مواجهه با مانع و مشكل راه حل و رفع و بيرون شدن از بن بست ها را مى گشايد و در نهايت از ضرر و زيان ها جلوگيرى به عمل مى آورد.
ب ـ تخصص و كاردانى
دانش و آگاهى به تنهايى و به صورت محفوظات و انباشته شدن دانسته ها و فرمول ها در ذهن فاقد ارزش مى باشد و تحول و تحرك علمى نمى آفريند و طرح ها و برنامه ها را به نتايج لازم و پيش بينى شده نمى رساند.
علم و دانش بايد به كاردانى و تخصص منتهى شود تا راهگشا و ثمردهنده باشد و مشكلات جامعه در ابعاد گوناگون را مرتفع نمايد. آيا نديده ايم كسانى را كه با داشتن مدارك تحصيلى بالا كه نشان دهنده موفقيت در طى مراحل تحصيل است از عمق و ژرفاى علمى بى بهره مى باشند آيا همين افراد در هر جا كه مشغول فعاليت بوده و هستند به مرور ناتوانى خود را در تشخيص ها و ارائه راه حل ها آشكار نكرده اند
اين ضعف و كاستى ها در رشته هاى مختلف علوم همچون پزشكى مهندسى نجوم شيمى و فيزيك مشاهده شده و مى شود. به طور مثال براى مردم كوچه و بازار هم تفاوت پزشك ماهر و متخصص و موفق در تشخيص و درمان با پزشكانى كه با گذراندن همان مراحل تحصيل و با همان مدرك قادر به تشخيص بالا و درمان صحيح نمى باشند ملموس و مشهود مى باشد. اين ضعف و كاستى را ـ كه راه رفع آن دانش منتهى به تخصص و كاردانى در حد بالا مى باشد ـ در ساير رشته هاى علوم نيز مشاهده مى كنيم و بايد نظام آموزشى كشور براى مقابله با اين معضل چاره انديشى و برنامه ريزى نمايد.
ج ـ تجارب و آزمودگى ها
دانش ها و تخصص ها وقتى با تجربه ها آميخته گردند راه ورود در كارها و خروج از آنها را تسريع مى كنند و تسهيل مى بخشند. تجارب مجموعه اى از دانش ها و كاردانى هاست كه از «آزمون» گذشته اند و به صورت پشتوانه اى نيرومند براى انجام صحيح امور و به نتيجه رساندن برنامه ها به كار مى آيند. به ديگر سخن آزمودگى ها و تجارب حاصل نهايى امورى هستند كه قبلا به سنجش درآمده اند و محك خورده اند و به صورت ذخيره هاى ارزشمند براى امروز و فردا به بهره بردارى هاى مفيد و سازنده مى رسند.
تجربه ها را مى توان به مرواريدهايى تشبيه كرد كه از دل صدف ها بيرون آمده اند و صاحبان تجارب براى به دست آوردن آنها در درياهاى طوفان خيز فرو رفته اند و با امواج متلاطم و سهمگين مبارزه كرده اند و سختى هاى راه را تحمل نموده اند و در نهايت از اين پيكار و تلاش پرمشقت و خطرناك ظفرمند و پيروز بيرون آمده اند.
كسى كه از پشتوانه هاى بزرگ تجارب و آزمودگى برخوردار باشد براى انجام امور مختلف هم داراى آگاهى و دانايى است و هم از مراتب بالايى از كاردانى برخوردار مى باشد و به اين ترتيب همچنان كه به راه هاى ورود در كارها آشناست راه هاى خروج از موانع و بن بست ها را هم مى داند و در نتيجه همواره پيروز و موفق است.
اگر ابزار و روش هاى سه گانه اى كه تحت عنوان دانش و آگاهى كاردانى و تخصص و آزمودگى و تجارب از نظر گذشت به بهره ورى هاى صحيح در آيند هيچ كارى در هيچ رشته اى ناموفق باقى نمى ماند و راه هاى پيشرفت و توسعه و پويايى در همه جا و در هر كار صاف و هموار مى گردد. اين موفقيت در همه صحنه هاى كار و تلاش به ويژه سطوح مختلف مديريت هاى كلان فرهنگى سياسى اقتصادى نظامى و صنعتى با توجه به ساختار خاص آنها و پيوند و ارتباطى كه با رشد و توسعه دارند راهگشا و مقصد رسان مى باشد.
منبع: روزنامه – جمهورى اسلامى – تاريخ شمسى نشر 11/04/1388