در دوران نوجوانى، ذهن انسان همانند سیستم بدن دستخوش تغییرات سریع مى شود.

پدر و مادرها نه تنها ناگزیر از انطباق با شرایط جسمانى تازه نوجوانانشان هستند بلکه در عین حال لازم است از تغییرات روانى دنیاى نوجوانان نیز آگاه باشند. روانشناسان اغلب قدرت اندیشیدن انتزاعى را امتیازى براى نوجوانان مى پنداشتند؛ یعنى داشتن «عقیده‌اى در مورد عقیده».

ژان‌ پیاژه روانشناس سوئیسى در این زمینه مى گوید قدرت پیش‌بینى بسیارى از احتمالات و یا پیامد موقعیتى حتى اگر فورى و مشاهده شدنى نباشد در نوجوانى آغاز مى شود؛ اگر چه پژوهشگران امروزى دریافته‌اند که بسیارى از افراد هرگز به قدرت انتزاعى دست نمى یابند حتى در بزرگسالى.

بیان اینکه نوجوانان اغلب به پیامد کارهایشان نمى اندیشند، مگر آنکه دچارش شوند، بى مقدار شمردن دوران نوجوانى نیست تنها آگاهى از واقعیت آن است و به همین دلیل نوجوانان به پدران، مادران و بزرگسالان مسئول نیازمندند تا هدایت‌شان کنند. نوجوانان فکر مى کنند انسان از اشتباهات خود زندگى را مى آموزد و حق با آنهاست.

همه ما از خطاهایمان درس عبرت مى گیریم اما پاره‌اى از خطا‌ها بسیار گران تمام مى شود. نوجوانان پیش از اقدام به هر کارى بهتر است فکر کنند که مرتکب اشتباهات جدى نشوند و این مهارت را تنها بزرگسالان پرحوصله و شکیبا مى توانند به آنان بیاموزند.

آنها به وسیله ارتباط با پدر و مادر خود و رهبران جوان یا دیگر نوجوانانى که مورد تحسین و احترامشان هستند با رفتارهاى مخاطره‌آمیز آشنا مى شوند.فردى که راه‌هاى بهترى را براى بیان احساسات خود به نوجوانان مى آموزد و صمیمانه به آنان علاقه‌مند است مى تواند برایشان الگو و سرمشق خوبى باشد. نوجوان با دیدن الگوى مورد تحسین خود که همواره درصدد ایجاد اهدافى براى آینده است، براى خود هدف‌هایى تعیین مى کند و براى تحقق آنها مى کوشد.

 شما که درک نمى کنید

شاید زمانى که دخترى نوجوان به مادرش مى گوید، شما درک نمى کنید، حق با او باشد. دختر نوجوان همه چیز را از نگاه خود مى بیند و گه‌ گاه مادر با پافشارى و سماجت مى خواهد دریابد که افکار دخترش از کجا سرچشمه گرفته است. نوجوانان تصور مى کنند در مرکز هستى قرار گرفته‌اند و دنیا به تماشاى آنها ایستاده است.

از راه ایجاد ارتباط است که دخترى نوجوان به دیدگاه‌هاى دیگر پى مى برد و نگرش خود را تقویت مى کند. اگر مادرى به فرزندش اعتماد دارد و این اعتماد و باور خود را با عشق و محبت به گوش نوجوان خود برساند توافق نداشتن‌شان به دشمنى و اجتناب از همدیگر منجر نمى شود، مادران و فرزندان درصدد حل اختلاف خود برمى آیند، گفت‌وگو قطع نمى شود و صداى هیچ کدام بالا نمى رود، آنان با آرامش به حرف‌هاى همدیگر گوش مى دهند و مادر از دیدگاه‌هاى متضاد نوجوانش دچار ترس نخواهد شد.

با آموزش پذیرفتن دیدگاه‌هاى دیگران شدت خودمحورى در آنان کاهش مى یابد. یکى از روش‌هایى که مادر براى کاستن از خودمحورى دخترش مى تواند به کارگیرد استفاده از همدلى و همدردى است. دخترى مى گوید: دلم مى خواست فریاد بکشم و به مادرم بگویم که کمى هم با من همدردى کن و همیشه از دیگران طرفدارى نکن. این آرزوى هر دخترى است که مادرش آزادانه و به راحتى در مورد هر مسئله‌اى با او درددل کند اما نوجوان مى خواهد مادرش از یاد نبرد که مسائل بزرگسالان ممکن است بیش از طاقت او باشد. نوجوانان خواهان آن هستند که مادرانشان با آنان صادق باشند و تنها در مورد پاره‌اى از مسائل و نه همه آنها حرف بزنند.

دخترهاى نوجوان روابط مستقیم و گفت‌وگوى بى پرده را دوست دارند و آن را کاملا درک مى کنند.آنان به دلیل سن ویژه خود همواره قادر به درک پیام‌هاى مبهم نیستند و احتمالا آن را به گونه‌اى نادرست تعبیر خواهند کرد. به همین دلیل است که طعنه و طنز، نوجوان را آزرده مى سازد.نوجوانان همواره از شنیدن گفته‌هاى مثبت استقبال مى کنند نه گفتار مخرب، جملات منفى و مخرب معمولا به ناراحتى، شرم و عدم‌خلاقیت آنان منجر مى شود و تعبیر آنها نیز براى نوجوانان دشوار است. یکى از نشانه‌هاى پایان یافتن نوجوانى زمانى ظاهر مى شود که دخترى بتواند به مادرش بگوید:

مى دانى مادر: «شاید حق با تو باشد».

 خلق اعتماد

اعتماد در دوران نوجوانى به همان اندازه کودکى اهمیت دارد با این همه باور من این است که در دوران نوجوانى پرسش این نیست که آیا من به مادرم اعتماد دارم؟ بلکه این سوال مطرح است، آیا مادرم به من اعتماد دارد؟ بهترین نقطه آغاز اعتماد به نوجوانان انجام دادن تکالیف مدرسه است. نوجوان دوست دارد به جاى گوشزد کردن بى وقفه به آنان در انجام دادن تکالیف، به آنها کمک‌ شود. اعتماد به او در انجام دادن تکالیف به مفهوم انتظار داشتن از او در انجام دادن وظایف خود است.

 خودباورى در سایه اعتماد

همه ما باید به اهمیت کمک براى ایجاد اعتماد به نفس یک دختر آگاه باشیم. یکى از بهترین راه‌هاى موجود در این زمینه، ایجاد فضایى مالامال از اعتماد با اوست. اگر مادرى اعتماد خود را به توانایى و قدرت درونى دخترش نشان دهد دخترک احساس مسئولیت و اعتماد به نفس بیشترى خواهد داشت. در هر نوجوانى ترکیب دو ویژگى اعتماد به نفس و مسئولیت‌پذیرى بسیار مطلوب است. تنها مادر است که با نشان دادن اعتماد هشیارانه‌اش در طول سال‌هاى آغازین نوجوانى دخترش، به راحتى به خود یارى مى رساند.

به قول یکى از دختران نوجوان، آگاهى از اینکه مادرم مرا قادر به تصمیم‌گیرى درست مى داند، رابطه ما دو نفر را صمیمانه‌تر و نزدیک‌تر مى سازد و من به راحتى با او درد دل مى کنم.گروهى از مادران مى پرسند دوران نوجوانى چه زمانى به پایان مى رسد؟ نوجوانى زمانى به پایان خود مى رسد که مادر و دختر بتوانند در کنار هم بنشینند و گفت‌وگو کنند بى آنکه به گوشزد یا اخطار متوسل شوند. اگر مادر و دخترى نتوانند به این مرحله برسند روابط آنان ممکن است دچار تزلزل شود اما در هر حال دوران نوجوانى به پایان مى رسد حتى اگر دوران رضایت‌بخشى نباشد که به تبع آن مرحله‌اى جدید در رابطه مادر و دختر آغاز مى شود.مادران براى بیشترین بهره‌گیرى از لحظاتى که نشان‌دهنده تغییر در روابط است بایستى براى زمانى که دخترشان مایل به گفت‌ و شنود با آنان است آمادگى کامل داشته باشند.

فرصت‌هایى که در آنها مادر و دختر مى توانند روحیات و خواسته‌هاى یکدیگر را درک کنند، نباید نادیده گرفته شوند. مادرى مى گوید: زمانى که دخترم سوم راهنمایى بود خیلى چیزهاى منفى به نظر مى رسیدند، تصور مى کنم که بچه‌ها در آن سن احساس خوبى در مورد خود ندارد، مهم نیست چه احساسى پس هر نظر منفى که ابراز دارید اوضاع را وخیم‌تر مى سازد. داشتن قدرت خوددارى از بر زبان آوردن هر مطلب منفى در سال‌هاى آغازین نوجوانى مهارتى چشمگیر است. این خویشتن دارى سازنده است چون دخترش ابراز مى کند که تقریبا هر چیزى را مى تواند با مادرش در میان بگذارد.

اعتقاد بر این است که کسب آگاهى درباره دوران رشد نوجوانان علاقه‌مندى به آنان را آسان‌تر مى سازد. هر قدر که مادر در مورد مراحل مختلف زندگى نوجوانش اطلاعات بیشترى داشته باشد ارتباط بهترى با او برقرار خواهد کرد. او از نوسانات خلق‌وخوى دخترش دچار حیرت نخواهد شد و با وضوح و شفافیت بیشترى به نگرانى ها و ترس‌هاى نوجوانان پى خواهد برد.

منبع : روزنامه همشهرى؛ ترجمه لادن نصیرى