خانواده، اولین پایگاه تربیتى کودک است و زن و شوهر با ازدواج، این نهاد مهم تربیتى را تشکیل مىدهند. هارلوک خانواده را یک نظام متعامل و پیچیده تعریف مىکند.[۱] هر چه بر تعداد اعضاى خانواده اضافه مىشود این نظام پیچیده تر مىگردد؛ زیرا هر فردى که به خانواده اضافه مىشود با سایر اعضا یک رابطه تعاملى برقرار مىکند. شکل زیر این روابط تعاملى را نشان مىدهد.
اگر خانواده فقط از زن و شوهر تشکیل شود، تنها یک رابطه تعاملى وجود دارد. با اضافه شدن یک فرزند به آن، این رابطه خطى به سه رابطه تبدیل مىشود و اگر دو فرزند به خانواده اضافه شوند، رابطه تعاملى بین اعضاى خانواده به شش رابطه ارتقا پیدا مىکند و هر چه بر تعداد اعضاى خانواده افزوده شود، روابط تعاملى بین اعضا خانواده به صورت تصاعد هندسى افزایش مىیابد.
روابط کودک در خانواده با سایر اعضا یک شبکه پیچیده تعاملى و در هم تنیدهاى را به وجود مىآورد. به طور مسلّم این روابط و کنشهاى متقابل، در شکل گیرى شخصیت کودک اثر مىگذارد و حضور والدین در خانه یا عدم حضور آنها براى ساعاتى طولانى آن هم به طور مستمر، تغییراتى را در ساختار و عملکرد خانواده به وجود مىآورد. همچنین نحوه تعامل والدین با یکدیگر نیز مستلزم پیامدهایى است که فرزندان از آن متأثر مىشوند.
اگر خانواده را اولین کانون تربیتى بدانیم، بدون شک والدین، اولین مربیان و معلمان این کانون مهم محسوب مىشوند. در این میان، نقش مادر از اهمیت بیشترى برخوردار است؛ زیرا میزان تأثیرگذارى او از زمان انعقاد نطفه آغاز مىگردد و در دوران باردارى این تأثیرگذارى فزون تر نیز مىگردد. در هر حال، والدین مىتوانند براى کودک خود نقش بهترین معلم و الگو را بر عهده داشته باشند. کودک از والدین خود، ویژگىهاى اخلاقى، عقیدتى، شخصیتى و سایر گرایشها و نگرشها را مىآموزد و در این زمینه از آنان تقلید مىکند. قضاوتهاى مردم در خصوص رفتارهاى گوناگون کودک که آنها را به حساب پدر و مادر کودک مىگذارند، حاکى از واقعیتى است که از مطالعات فراوان به دست آمده است.
مطالعات کال دول و همکارانش نیز درباره شکل گیرى هوش در جریان تأثیر محیط خانواده نشان مىدهد که کودکان باهوش تر معمولا کسانى هستند که در خانوادههاى صمیمى رشد کرده و از امکانات تربیتى و فرهنگى بیشترى برخوردار باشند. [۲]
آیات و روایات بسیارى نیز بر نقش والدین تأکید میورزند و این نشان مىدهد که مسئولیت خانواده و پدر و مادر تنها تأمین غذا و لباس و بهداشت فرزندان نیست، بلکه باید به همه ابعاد وجودى فرزندان در مراحل گوناگون تحول اهتمام داشته باشند و مهم تر از همه، آنان را بر فطرت توحیدى و الهى، تربیت کنند و بر رفتار، گفتار، عبادت، آموزش، تفریح و ورزش کودکانشان و نیز دوستان آنان نظارت کامل داشته باشند.
قرآن کریم، ازدواج و تشکیل خانواده را موجب مهر و الفت و محبت بین زن و مرد مىداند. [۳] در روایات نیز توصیههاى فراوانى براى تربیت صحیح فرزندان به والدین شده است که در اینجا به برخى از آنها اشاره مىکنیم. پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «فرزندان خود را مورد محبت قرار دهید و با آنها مهربان باشید»[۴]؛ نسبت به فرزندان خود تقواى الهى را مراعات کنید و برخورد عادلانه با آنها داشته باشید؛ [۵] با کودکان خود بازى کنید و برخوردى کودکانه با آنها داشته باشید[۶] به آنها احترام بگذارید و آداب نیکو را به آنها آموزش دهید. [۷]
توجه والدین به کودکان موجب رشد و شادابى و صلاح آنان مىشود، و آنان را از دامهایى که شیاطین در پیش رویشان گستردهاند، نجات مىدهد. عدم توجه و رها کردن فرزندان موجب افسردگى، غلتیدن در منجلاب گناه، همنشینى با دوستان بد، و در نهایت، نابودى آنها مىشود. شوقى شاعر مىگوید:
لیس الیتیم من انتهى ابواه من *** هم الحیاه و خلفاه ذلیلا
ان الیتیم هو الذى تلقى له *** اُمّاً تخلت او اَباً مشغولا
یتیم آن نیست که پدر و مادرش دیده از جهان فرو بسته و او را تنها گذاشته اند، بلکه آن کودکى یتیم است که مادرش از پدرش جدا شده و یا پدرى دارد که سخت گرفتار کارهاى خویش است. [۸]
بنابراین، کودکان علاوه بر غذا و پوشاک و بهداشت، آرامش، مهربانى، محبت و صمیمت والدین را طلب مىکنند و پدر و مادر باید به همه این نیازها پاسخ دهند تا فرزندانى سالم، داراى اعتماد به نفس، کارآمد، اجتماعى، صالح و مؤمن داشته باشند.
نویسنده: محمد مجتبى زاده
پىنوشتها
۱ـ هارلوک، رشد کودک، ص ۴۹۹ به نقل از: ناصر بى ریا، روان شناسى رشد با نگرش به منابع اسلام، تهران، سمت، ۱۳۷۵، ج ۲، ص ۸۵۴٫
۲ـ همان، ص ۸۸۵٫
۳ـ روم: ۲۱٫
۴ـ محمّدبن یعقوب کلینى، فروع کافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۰، ج ۶، ص ۵۹٫
۵- محمّد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، قم، مؤسسه در راه حق، ۱۴۰۵ ق، ج ۱۰، ص ۷۰۶٫
۶-همان، ج ۱۰، ص ۷۰۰٫
۷-همان، ص ۷۲۱٫
۸-محمّدجواد طبسى، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۳۷۶، ص ۲۵ و ۲۶٫