حکومت واحد جهانى امام مهدى ( عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ) در حقیت، پاسخى است به نگرانى بشر از آینده ى خود. شیعیان، اینده ى روشنى را براى زندگى انسان پیش بینى مى کنند و امید به زندگى در قالب ( انتظار فرج ) به زندگى شیعیان، معنا و گرمى مى بخشد .
یک شیعه، هیچ گاه از آینده ى خود نگران نیست، چنان که اکثر متدّینان به ادیان نیز نگران نیستند و آینده ى بشر را تحت لواى مصلح کل، روشن مى بینند، ولى آموزه هاى شیعى این امتیاز را دارد که از روشنى و وضوح فراوان برخوردار است .
با دقّت در دعوت و آموزه هاى اسلام، معلوم مى گردد که هدف اش متّحد کردن ملّتها و برداشتن دیوار امتیازات و اعتبارات لغو و بى اثر و برقرار کردن کلمه ى واحد و همکارى و ارتباطى است که ریشه و پایه آن، کلمه ى توحید و ایمان و عقیده به آن است .
اسلام مى خواهد تمام اختلافات و جدایى ها را که به نام هاى گوناگون پدید آمده، با عقیده ى توحید از میان بردارد. اختلافات نژادى، طبقاتى، ملّى، وطنى، جغرافیایى، مسلکى، حزبى، زبانى، همه باید از میان برود و سبب امتیاز و افتخار نباشد، حتّى باید اختلافات دینى هم، کنار گذاشته شود و همه باید تسلیم فرمان خدا باشند: قُلَ تَعالّوَا الى کَلَمهٍ سَواءٍ بَیَننا وبَنیَکُمْ… اسلام، براى بشر، رسیدن به چنین روزى را پیش بینى کرده و در حدودى که وظیفه ى تشریع است، مقدّمات آن را نیز فراهم ساخته و عملى شدن آن را موکول به آماده شدن زمینه ى کامل آن کرده است .
جریان اوضاع جهانى و پیشرفت هایى که نصیب بشر در امور مادّى و صناعى شده است و روابط نزدیکى که به واسطه ى وسائل ارتباط کنونى با هم پیدا کرده اند، همه را به یک اتحاد واقعى و همکارى صمیمانه ى روحانى و برادرى حقیقى بیش تر محتاج کرده است. هر چه جلوتر برویم، این احتیاج را بیش تر احساس مى کنیم؛ یعنى، آن دهکده ى جهانى که دانشمندان غربى در قرن بیستم احتمال آن را داده اند، اسلام، در هزار و چهارصد سال قبل، با تأکید فراوان و قطعیّت و حیمیّت، آن را خبر داده و حتّى کیفیت وقوع آن و نحوه ى حکومت در آن دهکده ى جهانى و رهبرى آن نظام را به طور وضوح و آشکارا، معیّن کرده است و خبر داده که دین حاکم در آن حکومت جهانى، اسلام، و پیروزى از آنِ مستضعفان و صالحان و غلبه ى ایمان بر کفر است و حاکم آن حکومت، شخصى از تبار ابراهیم و بنیره محمّد(صلى اللّهُ علیه وآله وسلّم) و فرزند زهرا و على ( سلام الله علیهم ) است و نام او، ( محمد ) و کنیه ى او ( ابوالقاسم ) و لقب او، ( قائم ) است .
اینک به برخى از آیات و روایات این مضوع و این که ( روزى خواهد آمد که دین غالب در روى کره ى زمین، دین اسلام است ) و ( پیروزى از آنِ مستضعفان است ) و ( صالحان وارث زمین اند ) و ( در همه ى جاى کره زمین، عدل حاک خواهد شد ) واین که همه ى دین ها در عصر ظهور حضرت مهدى ( عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ) خواهد بود، اشاره مى کنیم و تفصیل آن را به کتب مفصّل وا مى گذاریم .
وَلَقَدْ کَتَبْنا فى الزَّبُورِ مَنِ بَعْدِ الذِّکَرِ أنَّ الْأَرَضَ یَرِثُها عِبادِى الصَّالحونَ؛ در زبور داوود نوشته ایم که صالحان از بندگان من، وارث زمین خواهند شد .
در تفسیر مجمع البیان طبرسى، ذیل این آیه، از امام باقر ( علیه السّلام ) نقل شده که آن حضرت فرمود : وَهَمْ اَصْحابُ الْمَهدْی فی آخِرِالزَّمانِ؛ آنان، همان یاران حضرت مهدى ( عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ) در آخرالزّمان اند .
( وَعَدَ اللَّه الّذینَ آمَنوّ فَیِکَمَ وَعَمَلَو اَلصالِحاتِ لِیَستَخِلفَنَّهُمْ فى الأَرضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الّذْینَ مِنْ قَبلِهِمْ وَلَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دیْنَهُمُ الَّذِى ارتَضى لَهَمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهمَ مِنْ بَعْدِ خَوفهِمِ أمَنْا… )
در این آیه ى شریف، سه وعده ى صریح به مؤمنان وارسته و داراى عمل صالح داده شد است :
۱- استخلاف در زمین؛ یعنى، حکومت، در کلّ کره ى زمین. به عنوان نمایندگى خدا که حکومت حق و عدالت است .
۲- تمکین دین؛ یعنى، نفوذ معنوى و حکومت قوانین الهى بر تمام پهنه ى زمین .
۳- تبدیل خوف به امنیّت؛ یعنى، برطرف شدن تمام عوامل ترس و ناامنى و جایگزاین شدن امنیّت کامل و آرامش در همه ى روى زمین .
در تفسیر مجمع البیان ذیل این آیه از امام زنى العابدین نقل شده کره فرمود: ( هُمْ – وَاللَّهِ! – شیَعتُنا أهْلُ البَیْتِ یَفْعَلُ اللهُ ذالک بِهْمِ عَلى یَدَى رَجَل مِنَّا وَهُوْ مَهْدّىِ هَذِه الأمّهِ؛ این گروه به خدا قسم! – همان پیروان ما هستند که خداوند به وسیله ى مردى از خاندان ما، این موضوع را تحققّ مى بخشد و او، مهدى این امّت است . ) .
( هُوَ الَّذى أَرْسَلَ رَسُولَهَ بِالْهَدى وَدینِ الحَقّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الْدین کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمَشرکُوْنَ ) ؛ خداوند، رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا دین حق او، بر همه ى ادیان، غالب آید. هر چند مشرکان به این کار راضى نباشند .
در روایت آمده که على ( علیه السّلام ) هنگام تلاوت این آیه از یاران خود پرسید: آیا این پیروزى حاصل شده است؟. گفتند: آرى. فرمود : کَلاَّ! فَوَ الذَّى نَفْسی بَیدهِ! حَتَّى لایَبْقى قَرْیَهٌ إلاَّ وز یُنادى بِشَهادَهٍ أنْ لا إلهَ إلَّا اللهَ بَکْرَهً وَعَشیتاً؛ نه! سوگند به کسى که جانم به دست او است! این پیروزى، آشکار نمى شود مگر زمانى که هیچ آبادى روى زمین باقى نماند، مگر آن که صبح و شما بانگ لا إله إلاَّ الله از آن به گوش رسد«.
امام باقر ( علیه السّلام ) فرمود: إنَّ ذالکَ یَکُونَ عَنِدَ خُرو أقَرّ بِمَحِمَّدٍ؛ این پیروزى. به هنگام قیام هدى ( عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ) از آل محمد(صلى اللّهُ علیه وآله وسلّم) خواهد بود؛ آن چنانکه هیچ کس در جهانى باقى نمى ماند مگر آن که اقرار به رسالت محمد(صلى اللّهُ علیه وآله وسلّم)، خواهد کرد .
از این آیات و روایات به روشنى استفاده مى شود که :
۱- سرانجام، صالحان اند که وارث کلّ زمین اند، نه شرق یا غرب، جنوب یا شمال آن .
۲- افراد شایسته. جانشین پیشینیان در کلّ کره ى زمین اند و قدرت شان در همه جاى عالم ظاهرى شود .
۳- دینِ اسلامِ غالب بر همه ى ادیان، در جاى جاى کره ى زمین حاکم خواهد شد .
۴- همه ى این ها در عصر ظهور حضرت مهدى ( عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ) واقع خواهد شد .
نتیجه این که حکومت مهدى ( علیه السّلام ) حکومتى جهانى خواهد بود و این حکومت واحد جهانى، جزء وعده هاى الهى است که تخلّف ندارد؛ زیرا، إنَّ اللَّهِ لا یَخلفَ المیعاد .
بنابراین، اعتقاد به تشکیل حکومت واحد جهانى، نشئت گرفته از قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم السّلام) است که خداوند وعده ى تحقّق آن بر اداره و تخلّفى نخواهد داشت .