۳ارزشمند شدن زن
یکی دیگر از ثمرات حجاب برای زن، گرانبهاتر شدن او برای مرد و در نتیجه، به وجود آمدن عشق است که از لذتبخشترین عواطف انسانی به شمار میآید. نیاز به دوست داشتن و محبوب دیگران واقع شدن که در سلسله مراتب «مزلو» قرار دارد، یکی از نیازهای مهم هر انسان است. میزان این نیاز در زنان بیش از مردان است؛ زیرا موجودیت روانی و شخصیتی زن به این است که مورد توجه و محبت دیگران، به ویژه نزدیکانش مثل پدر، مادر، شوهر و فرزندان قرار گیرد به طوری که اگر این جایگاه را نداشته باشد، امید خود را به زندگی از دست میدهد. به عبارت دیگر، شکست در عشق، شکست در همه چیز اوست. «زن وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه به او مایه ی حیات اوست».
به گفته ی شهید مطهری «آفرینش مرد را مظهر طلب و عشق، و زن را مظهر محبوبیّت و معشوقیّت قرار داده است. احساسات مرد نیازآمیز و احساسات زن نازخیز است. احساسات مرد، طلبانه و احساسات زن؛ مطلوبانه است». بنابراین یکی از خواستههای جدی زنان این است که محبوب همسرانشان قرار گیرند و شوهرانشان به آنها عشق بورزند. این مطلب از روایات نیز به دست میآید که ما برای نمونه، به چند روایت اشاره میکنیم:
قالَ رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «قَولُ الرَّجُلِ لِلمَراَهِ اِنّی اُحِبُّکَ، لا یَذهَبُ مِن قَلبِها اَبَداً؛ یعنی اگر مردی به زنش بگوید: من تو را دوست دارم، هرگز از خاطرش محو نمیشود. این نشانه ی نیازی است که زن به مورد توجّه بودن، به ویژه از طرف شوهر دارد».
قالَ الصّادِقُ علَیه السَّلام: «مِن اَخلاقِ اَلاَنییاء صَلَّی الله عَلیهمِ حُبُّ النِّساء؛ دوستی و محبت به زنان، از خلق و خوی پیامبران(علیهم السلام) است».
قالَ الصّادِقُ علَیه السَّلام: «ما اَظنُّ رَجُلاً یَزدادُ فِی الایمانِ خَیراً، اِلّا اِزدادَ حُبّاً للِنِّساء؛ گمان نمیکنم ایمان مردی زیاد شود، مگر آن که(به سبب آن) دوستی و محبتش به زنان(همسر و زنان محرم) افزون گردد».
همچنین از بعضی روایات به دست میآید که به دختران و زنان بیش از مردان محبت کنید. در روایتی ابن عباس از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند: «مَن دَخَلَ السُّوقَ فَاشتَری تُحفَهَّ فَحَمَلَها اِلی عَیالِهِ، کانَ کَحامِلِ صَدَقَهً اِلی قَومٍ مَحاویجٍ وَلیَبدَا بِالاِناثِ قَبلَ الذُّکورِ، فَاِنَّهُ مَن فَرَّحَ انثی َفکَاَنَّماُ اَعتَقَ رَقَبَهً مِن وُلدِ اِسماعیلَ؛ هر کس وارد بازار شود و تحفه و هدیهای برای خانواده ی خود بخرد، چون کسی است که صدقهای برای گروهی نیازمند میبرد و اگر بخواهد آنچه را به خانه برده بین آنان تقسیم کند، از دختران شروع کند، زیرا هر که دختر خود را خوشحال کند همانند آن است که اسیری از اولاد اسماعیل را آزاد کرده است».
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث دیگری میفرماید: «مَن کانَ لَهُ اُنثی فَلَن یُبِدها وَ لَن یُهِنها وَ لَم یُؤثِر وَلَدَهُ عَلَیها اَدخَلَهُ الله الجَنَّهَ؛». «هر کس دختری داشته باشد که حقوقش را پایمال نکند، او را تحقیر ننماید و پسرش را بر او مقدم ندارد، خداوند به واسطه ی این عمل او را به بهشت میبرد». و نیز امام رضا(علیه السلام) از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند: «اِنَّ اللهَ تبارَکَ وَ تَعالی عَلَی الاِناثِ اَرَقُّ مِنهُ عَلَی الذُّکُورِ، وَ ما مِن رَجُلٍ یَدخُلُ فَرحَهً عَلی إِمرَأَهٍ بَینَهُ و بَینَها حُرمَهً اِلاّ فَرَّحَهُ اللهُ یَومَ القِیامَهِ.؛» «همانا خداوند بلند مرتبه در مورد زنان مهربانتر از مردان است. پس هر مردی زنی از محارم خود را شاد کند، خدا عوض این کار، او را در روز قیامت شاد گرداند». نیز فرمودند: «خَیرُکُم خَیرُکُم لِنِسائِهِ وَ بَناتِهِ؛» «بهترین شما کسی است که برای زنان و دختران خود بهتر باشد».
در باب محبت و دوستی به والدین نیز، در دین اسلام توجّه بیشتری به نیکی و احسان به مادر شده است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «جاءَ رَجُلٌ اِلَی النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فَقالَ: یا رَسُولَ اللهِ مَن اَبَرُّ؟ قالَ: اُمُّکَ، قالَ ثُمَّ مَن؟ قالَ: اُمُّکَ، قالَ ثُمَّ مّن؟ قالَ: اُمُّکَ، قالَ ثُمَّ مّن؟ قالَ: اَباکَ؛» «مردی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کرد: به چه کسی احسان و نیکی کنم؟ پیامبر خدا فرمود: به مادرت، مرد پرسید: سپس به چه کسی؟ پیامبر خدا فرمود: به مادرت، مرد پرسید: سپس به چه کسی؟ پیامبر خدا فرمود: به مادرت، مرد پرسید: سپس به چه کسی؟ پیامبر خدا فرمود: به پدرت». نیز در حدیث دیگری فرمود: «اِذا دَعاکَ اَبَواکَ، فَاَجِب اُمَّکَ؛ هنگامی که پدر و مادرت هم زمان تو را میخوانند، مادرت را اجابت کن. از این دو روایت به دست میآید که محبت به مادر، باید چند برابر محبت به پدر باشد و این از نیاز بیشتر مادر، به عنوان یک زن، به محبت و دوستی خبر میدهد.
بنابراین در دین اسلام، بر توجه و محبت به زن در سه مقطع زمانی تأکید شده است:
۱- زمانی که دختر است، پدر و مادر به او بیشتر محبت کنند؛
۲- بعد از ازدواج مورد محبت زیاد شوهرش باشد؛
۳- زمانی که مادر میشود از طرف فرزندان مورد محبت و توجه خاص قرار گیرد.
پس، از این همه تأکید اسلام به محبت و دوستی به زن میتوان نتیجه گرفت که علت اصلی این کار، نیاز بیشتری است که زنان و دختران به توجه و محبت دیگران دارند تا بتوانند نقش مهم خود را که تزریق عشق و عاطفه به جامعه است، به خوبی ایفا کنند.
ویل دورانت نیاز اصلی زن را در زندگی زناشویی، مورد محبت و توجه مرد قرار گرفتن میداند و دراین باره مینویسد:
«می گویند زنان بیشتر به دنبال ستایشها و تحسینهای مطلق و مبهم مرداناند و بیشتر میخواهند که مردان به خواست آنها توجه کنند و این امر از میل آنها به لذّت جنسی بیشتر است؛ در خیلی از موارد لذَت محبوب بودن، آنان را بیشتر خرسند میسازد».
به یقین اگر زنان مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گیرند یا تحقیر شوند، بیشتر در معرض ناراحتیها و مشکلات روانی قرار میگیرند و از سلامت روانی مطلوب خود را از دست میدهند. آنان زمانی میتوانند این نیاز را در خود تأمین کنند که ارزش واقعی خود را به عنوان یک انسان از دست ندهند. مسئله ی مهمی که در اینجا مطرح میشود، این است که زن از چه راهی میتواند ارزش واقعی خود را حفظ کند. اسلام و دیگر ادیان الهی، بهترین عامل حفظ ارزش زن را «حجاب» میدانند. بیتردید حجاب و خودداریهای ظریفانه ی زن، او را در نظر مرد، دوست داشتنیتر کرده، مرد را آماده ی فداکاری و جانفشانی برای او میکند. در واقع نقش مهم حجاب برای زن حفظ جایگاه معشوقیت اوست.
حریم نگه داشتن زن در میان خود و مرد، یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متینتر و باوفاتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد، بر احترامش افزوده میشود … قرآن کریم پس از آن که توصیه میکند زنان خود را بپوشانند، میفرماید: «ذلِکَ اَدنی اَن یُعرَفنَ فَلا یُؤذَینَ؛» یعنی «این کار برای این که به عفاف شناخته شوند و معلوم شود که خود را در اختیار مردان قرار نمیدهند، بهتر است و در نتیجه دورباش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبک سر میشود.
البته طبیعی است که وقتی زن زیباییهای خود را در معرض نمایش قرار میدهد، کمکم برای مردان عادی شده و اندک اندک از ارزش آن کاسته میشود؛ ولی وقتی زن خود را میپوشاند، نه تنها ارزش او کم نمیشود، بلکه برای مرد رؤیاییتر جلوه میکند.
حجب برای دختر همچون وسیله ی دفاعی است که به او اجازه میدهد تا از میان خواستگاران خود، شایستهترین آنان را برگزیند، یا خواستگار خود را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بر وی، به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفّت زنان در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است.
بنابراین همان طور که پوشش زن جذّابیت او را در نظر جنس مخالف بیشتر میکند و ارزش و بهای او را بالا میبرد، بیحجابی و خودنمایی در بین انظار عمومی، از جذّابیت و ارزش زن میکاهد و کشش و جاذبه ی او را پایین میآورد و باعث محرومیت او از به دست آوردن مقام معشوقیت نزد مرد(شوهر یا نامزدش) میشود. البته زنی که خود را در معرض تماشای عمومی میگذارد و با انواع آرایشها و عشوههای زنانه، سعی در جلب نظر مردان دارد، ممکن است چند صباحی احساس رضایت و خوشایندی از این کار داشته باشد، ولی به زودی متوجه میشود که قدر و منزلتی نزد انسانهای با شخصیت و محترم ندارد و خریدارش فقط مردان پست و شهوت پرستی هستند که او را تنها برای برطرف ساختن غرایز حیوانی خود میخواهند و این در حالی است که بین آنان هرگز رابطه ی عاشقانه به وجود نمیآید. راسل، در این مورد مینویسد:
«تصور من بر این امر است که اگر مردی به سهولت به زنی دست بیابد، احساس آن مرد نسبت به آن زن، یک نوع احساس عاشقانه ی عمیق نمیتواند باشد».
بنابراین هر چه زن در روابط خود با مرد آزادتر باشد و کمتر حریم حجاب را رعایت کند، ارزش انسانی خود را از دست میدهد و به وسیلهای برای اطفای شهوتهای مرد تبدیل میشود، بدون این که جایگاهی در قلب او به دست آورد و در نتیجه، با دست نیافتن به این جایگاه و ارضا نشدن نیازش به عشق و محبت، در معرض مشکلات و اختلالهای روانی قرار میگیرد و اندک اندک سلامت روانی خود را از دست میدهد.
تعدیل کننده ی غریزه ی خودنمایی و تبرّج
پوشش و حجاب به دلیل این که نقش اساسی در متعادل کردن غریزه ی خودنمایی و تبرّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از پریشانیها و دغدغههای فکری زن به شمار میآید؛ زیرا آزادی زن در خودآرایی و به نمایش گذاشتن جلوههای زنانه در بین جامعه، باعث افراط در تجمّل و توجّه به زیباییهای ظاهری میشود که این توجه افراطی، میتواند بروز اختلالهای روانی را در زن در پی داشته باشد.
توضیح مطلب این که وقتی زن، بیحجاب و آراسته در بین مردان ظاهر میشود، طبعاً عدهای خوششان میآید و او را مورد تحسین و تکریم(ظاهری) قرار میدهند. به همین دلیل همواره سعی میکند وضع ظاهری خود را طوری قرار دهد که بیشتر مورد پسند آنها قرار گیرد. معمولاً این گونه زنان و دختران برای این که محبوبتر شوند، هر روز وقت زیادی را صرف آرایش و تقلید از مدهای جدید میکنند. این روند، میتواند ناراحتیهای روانی زیادی را برای آنان ایجاد کند. نگرانی از این که ممکن است همیشه کارها به دلخواه پیش نرود، باعث بروز مشکلاتی برای آنها میشود. برای مثال این تصوّر که آیا با صرف این همه وقت و هزینه ی مالی توانستهاند نظر دیگران را به طرف خود بکشند و مورد پسند آنان شوند یا به عکس، مورد تمسخر و تحقیر آنانند، میتواند همواره ذهن آنها را به خود مشغول کند و ایشان را به موجوداتی نگران تبدیل سازد. دلیل بعدی که میتواند بر نگرانی آنها بیفزاید، این تصور است که هر لحظه رقیبی زیباتر از راه برسد و شکار آنها را برباید. نیز دلیل دیگری که باعث ناراحتی برای آنها میشود، این است که میبینند به مرور زمان از زیباییشان کاسته میشود و زنان جوانتر و زیباتر جای آنها را میگیرند و نقش آنها را در ربودن دلها کمتر میکنند. آنها برای این که در این رقابت، ضعف خود را جبران کنند، دست به کارهای مختلفی میزدند؛ یعنی تنوع طلبی بیشتر در لباس، آرایش، جلوه گری و خودآرایی که البته نتیجه ی چندانی برایشان ندارد.
هنگامی که یک زن در اثر آزادی در خودآرایی و جلوه گری به چنین احساسی رسید، به زودی متوجه میشود که در این رقابت، دیگر توان مقابله با زنان زیبا و جوان را ندارد، با گذشت زمان و مسن شدن این احساس تلخ در او بیشتر میشود؛ زیرا میبیند همان مردانی که چندی پیش خریدار نازها و کرشمههای او بودند، دیگر حاضر نیستند با او رفت و آمد داشته باشند و بهای چندانی به او نمیدهند. این جاست که زن دچار افسردگی و اضطراب میشود و حتی گاه دیده شده که دست به خودکشی میزند.
نویسنده ی کتاب چهره ی عریان زن عرب مینویسد:
زیبایی، به نمایش برجستگیهای بدن و آرایشی که اضطراب درونی و فقدان اعتماد به نفس را پنهان میکند، نیست؛ بلکه پیش از هر چیز مدیون قدرت تفکر، سلامت جسم و کمال نفس است. چه بسیار دخترانی که به سبب شوق دستیابی به نشانههای مقبول زیبایی و زنانگی، به اختلالات روانی و اضطرابات گوناگون دچار گردیدهاند. گمان و تصور یک دختر این است که زندگی و آیندهاش به اندازه ی بینی و یا خمیدگی مژههایش بستگی دارد، تا آنجا که حتی یک میلیمتر کوتاهی طول مژه نیز میتواند به مسئلهای جدی و بحرانی واقعی در زندگی او تبدیل شود.
آنچه این مشکل را حادتر میکند، این است که زنان بدحجاب، خیلی زودتر از زنان دیگر زیبایی خود را از دست میدهند؛ زیرا در علم پزشکی اثبات شده است که برهنگی اعضای زن در محیط گرم یا سرد، سبب به هم خوردن تعادل چربیهای زیر پوست شده، لطافت، ظرافت و صافی عضلات را به ناهمواری و مردانه شدن آنها مبدل میکند. افزون بر این، که وقتی زن تمام زیباییهای خود را در معرض تماشای عموم قرار داد، دیگر چیزی برای جلب نظر ندارد و بر اساس قانون عرضه و تقاضا، ارزش خود را از دست خواهد داد. بنابراین بد حجابی، هم از نظر جسمی و هم از جهت روانی، از زیبایی زن میکاهد و این خود عاملی در تشدید سرخوردگی و ناراحتی زن است. اما برعکس، رعایت حجاب سبب افزایش زیبایی زن میشود. امام علی(علیه السلام) در روایتی میفرماید: «زََکاهُ الجَمالِ اَلعِفافُ؛»؛ «عفت و حجاب، سبب افزایش و رشد زیبایی میشود» و نیز آن حضرت در روایت دیگری فرموده است: «صِیانَه المَرأَهِ اَنعَمُ لِحالِها ]وَ اَدوَمُ] لِجَمالِها؛»؛ «پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او میشود».
آز
حریص، چشم طمع دارد از کریم و لئیم
مگس، به خوان۱ شه و کاسه گدا افتد
(کلیم کاشانی)
زحمت، همیشه لازم اهل طمع بود
هرگز تهی ز دانه ندیدیم چشم دام
(مخلص کاشانی)
هم از کودک مزاجیها حرص است
که در صد سالگی دندان براید
(صائب تبریزی)
هر که «صائب» نکشد در دل خود آتش حرص
گر چه در باغ بهشت است، جهنم با اوست
(صائب تبریزی)
بمال بر لب خونخوار حرص خاک قناعت
وگر نه تشنگی افزاست آب شور تمنا
صائب تبریزی)
خشم، ماری است که سر کوفته میباید داشت
حرص، موری است که در زیر زمین میباید
(صائب تبریزی)
با تهی چشمان، چه سازد نعمت روی زمین؟
سیری از خرمن نباشد، دیده ی غربال را
(صائب تبریزی)
رو نمیسازد ترش صاحب طمع از حرف تلخ
سگ ز حرص طمعه، سوزن همره نان میخورد
(صائب تبریزی)
آدمی پیر چو شد، حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه، گران میگردد
(صائب تبریزی)
در شکارستان عالم، مدتی چون شاهباز
بسته ام چشم طمع، تا چشم باز۲ میدادهاند
(صائب تبریزی)
به خار و خس نتوان سیر کرد آتش را
که حرص خواجه، یکی صد ز جمع مال شود
(صائب تبریزی)
گه غم یعقوب و گه، ناز زلیخا میکشیم
یوسف ما را که افکند آه، در زندان حرص
(بیدل دهلوی)
ادامه دارد…
پینوشتها
۱- سفره.
۲- شاعر در اینجا «باز» را هم به معنای «پرنده شکاری تیز چشم و هم به معنای «باز»(در برابر بسته) گرفته است.
منبع: پیام زن؛ فروردین ۱۳۸۹؛ شماره ۲۱۷