مسئله‌ى زن، یک مسئله‌ى بسیار مهم

مسئله‌ى زن، مسئله‌ى بسیار مهمى است. البته بعد از انقلاب در کشور ما، وضع زن به عنوان عضوى از جامعه و همچنین به عنوان کسى که صاحب وظایف زنانه است – وظیفه‌ى مادرى و همسرى و امثال اینها – خیلى بهتر از گذشته است. هر چند در گذشته، برخى از زنان کشور – نه اکثریت آنها – از جنبه‌ى شخصى – نه از آن دو جنبه‌یى که اشاره کردم – شاید وضعشان بد نبود و زنان خاصى، از مقدارى از تنعمات عمومى جامعه برخوردار بودند؛ لیکن مسئله‌ى شخصى براى زن، مسئله‌ى درجه‌ى یک نیست. اگر ما به ابعاد زندگى زن نگاه کنیم، واقعا مهمترین جهات و حیثیات وجود او، آن مسایل شخصى محض نیست.

امروز زنان نقاط دورافتاده هم، براى خود شأن قایلند

شخصیت اجتماعى زن به عنوان عضوى از این مجموعه‌ى عظیم، خیلى حایز اهمیت است. زنان در گذشته، اصلا به این بخش توجهى نداشتند و اهمیتى نمى‌دادند. در مسؤولیت‌هاى عمومى جامعه، نقشى براى زنان فرض نمى‌شد؛ خودشان هم نقشى را فرض نمى‌کردند؛ بخصوص در این سطح وسیعى که امروز مطرح است. الان شما ملاحظه کنید، همه‌ى زنان روستاها و شهرهاى دورافتاده، به عنوان افرادى از مجموعه‌ى نگهدارنده‌ى این انقلاب و اصحاب و صاحبان آن، براى خودشان شأن قایلند. از این جهت، هیچ فرقى بین زن و مرد نیست؛ بلکه گاهى زنان، ایمان پُرشورتر و دید روشنترى نسبت به مسایل جامعه دارند و کشور و مسایل آن را متعلق به خودشان مى‌دانند.

چه زمانى چنین احساسى در بین زنان ما، آن هم در چنین سطح وسیعى از جامعه وجود داشت‌؟ این، به برکت انقلاب است. همان حالت خودآگاهى و احساس ‍ شخصیت اجتماعى که در مردان به وجود آمده است، مى‌توان گفت که در زنان با جست بیشترى به وجود آمده است. قبلا هیچ نبوده؛ ولى حالا به میزان خیلى بالایى هست. همچنین آن جنبه‌ى مشاغل و شؤون خاص زنانه و قدر مادر و همسر بودن را دانستن، از جمله چیزهایى است که به آن توجه شده است.

زن جاى بسیار اساسى و رفیعى در خانواده دارد

در این دو، سه دهه‌ى قبل از انقلاب، به خاطر ورود فرهنگهاى اروپایى، بنیان خانواده متزلزل شده بود؛ یعنى حقیقتا خانواده، آن اصالت و ارزش و عظمتى را که در اسلام و فرهنگ سنتى ما دارد، دیگر نداشت. وقتى خانواده هست، همسر و مادر عضو اصلى است. زن در این مجموعه، جاى بسیار اساسى و رفیعى دارد. به همین خاطر، وقتى اصل خانواده – یعنى زن – زیر سؤال و متزلزل است، در آن جا هیچ چیزى در جاى خودش قرار ندارد. اینها بحثهایى است که واقعا باید روى آنها خیلى تأمل و تدقیق بشود.

اسلام، چه تأملات صحیح و چه راهنمایی‌هاى ارزشمندى در مورد این مسایل دارد. این چیزى است که انقلاب به زنان جامعه‌ى ما اعطا کرد و آنها را در صحنه‌ى جهاد، سیاست و تأثیر در سازندگى اساسى کشور – که همان سازندگى انقلاب است – وارد نمود. این، چیز خیلى مهمى است و جز با صدر اسلام، با هیچ وقت دیگر قابل مقایسه نیست.

اسلام حیات دوباره‌یى به زن بخشید

آنچه که در گذشته، در فرهنگ‌هاى شرقى و غربى و ایرانى و غیر ایرانى، بر زنان رفته است، لزومى ندارد که من آنها را تکرار کنم؛ بر همه‌ى شما معلوم است. اسلام واقعا حیات دوباره‌یى به زن بخشید؛ منتهاى مراتب، نکته‌یى که شما هم اخیرا به آن اشاره کردید، نکته‌ى مهمى است و من همیشه روى آن تکیه دارم. آن نکته این است که با وجود همه‌ى اینها، زن در جامعه‌ى ایرانى ما، نه از لحاظ حقوق اجتماعى، نه از لحاظ تمکن و قدرت تصرف فردى، نه از لحاظ قوانینى که به اینها ارتباط پیدا مى‌کند، هنوز در آن حد و سطحى که اسلام خواسته است، قرار ندارد.

بر بخشى از جامعه‌ى ما، اخلاق بدى نسبت به زن حاکم است، که البته مخصوص ‍ ایران هم نیست. اگر آدم نگاه کند، مى‌بیند که متأسفانه در طول تاریخ، همواره یک ستم تاریخى بر زن رفته است؛ که بیشتر هم ناشى از این است که قدر زن و جاى او را ندانسته اند. البته هرجاى دیگر چنین بوده، به هر شکلى بوده و هست، به ما ربطى ندارد؛ ولى در جامعه‌ى ما بایستى به آن شکلى باشد که اسلام خواسته است. زن باید شأن حقیقى خودش را پیدا کند و نبایستى به خاطر زن بودن، هیچ ستم و ظلمى به او بشود. این، چیز بسیار بدى است.

چه ستمهایى که در حق زن روا داشته شده و اسمش ستم است، و چه ستم‌هایى که اسمش هم ستم نیست، اما در حقیقت ستم است؛ مثل همین سوق دادن به تجمل و مصرف‌گرایى و آرایش‌هاى بیهوده و مخارج سنگین و تبدیل شدن به یک وسیله‌ى مصرف. این، ستم بزرگى بر زن است. شاید بشود گفت که هیچ ظلمى بالاتر از این نیست؛ زیرا که او را بکلى از آرمانها و اهداف تکاملى خودش غافل و منصرف مى‌کند و به چیزهاى خیلى کوچک و حقیر سرگرم مى‌نماید. این، کارى بوده که در رژیم ظالم پادشاهى انجام شده، و حالا باید جلوى آن گرفته مى‌شد. البته در اوایل انقلاب، خیلى هم خوب بود؛ لیکن بعدها باز غفلت‌هایى شده است، که باید نسبت به آن، حسابى برنامه ریزى کرد.

اسلام به نیازها و آرمان‌هاى بشر توجه کرده است

اسلام نسبت به زن و مرد و همه‌ى خلایق، یک دید واقع‌بینانه و متکى بر فطرت و طبیعت و نیازهاى حقیقى دارد؛ یعنى از هیچ کس بیش از تمکنش و بیش از آن چیزى که به او داده شده است، توقعى ندارد. اصلا بناى اسلام بر این است؛ یک بناى واقعى و منطقى است. در دعاى سحرهاى جمعه، فقره‌یى است که بیان مى‌کند: (و جعل ما امتنّ به على عباده فى کفاء لتأدیه حقّه)(۱)؛ یعنى آن چیزى که خداى متعال منت گذاشته و به کسى داده، در حد کفایت است، براى این که حقوق الهى را ادا کند. اصلا شناخت واقعیات هر کس، متناسب با همان توقعى است که از او وجود دارد.

پس، اسلام به نیازها و خواهش‌ها و طبایع بشرى و غیربشرى اهتمام ورزیده، اصلا به آنها نظر کرده و حکم الهى را داده است؛ اما به معناى آن نیست که آرمانى براى انسان‌ها ندارد. ما محکوم و اسیر زندان طبیعتیم و در چارچوب قوانین طبیعت حرکت مى‌کنیم؛ اما آیا در این چارچوب که ما حرکت مى‌کنیم، هدفى در مقابل ما نگذاشته‌اند که بگویند باید به این سمت حرکت بکنید؟

آرمانگرایى در اسلام و گرایش به سمت قله‌ها و اوج‌ها و آرمان‌ها، یک چیز قطعى و حتمى است. زن مثل مرد و مثل همه‌ى خلایق، باید در این سمت حرکت کند. این، با گرایش‌هاى غلیظ و در لاک چیزهاى صددرصد شخصى و بى‌ارزش رفتن نمى‌سازد. البته در نظام اسلامى، بایستى آنها ریشه کن بشود. این گرایش به مصرف و تجمل‌گرایى و امثال آن، که در جوامع جاهلى رشد داده مى‌شود، باید در جامعه‌ى اسلامى ریشه کن مى‌شد، یا لااقل در حد متوسطى قرار مى‌گرفت و افراطى در آن نمى‌شد؛ اما متأسفانه الان ملاحظه مى‌شود که قشرهایى از مردم، باز سرگرم همان سرگرمی‌هاى گذشته اند، که باب جوامع دور از اسلام و دور از معنویت و حقیقت است. این، غلط است.

ما باید ببینیم که زنان به چه ابزار قانونى احتیاج دارند

آن چیزى که من مى‌خواستم عرض بکنم، این است که هر نقصى که در وضع زن در جامعه‌ى ما وجود داشته باشد، علاجى دارد؛ چون اسلام نسبت به زن، دید شامل و کامل و جامعى دارد. باید راه‌هاى علاج را پیدا کرد. آن روزى که شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان تشکیل مى‌شد، دقیقا به همین نکات نظر بود. در آن جمع، جناب آقاى احمدى و دیگر برادران هم شرکت داشتند. ما باید امروز ببینیم که زنان براى حرکت در آن مسیر مطلوب اسلام براى زن، به چه ابزار قانونى احتیاج دارند، چه تفکرات و تأملاتى بایستى انجام بگیرد، چه راهنمایی‌هایى باید بشوند، چه مراکز هدایتى باید به وجود بیاید؛ آن را بایستى برایشان فراهم کنیم و تدارک ببینیم. البته بایستى مرکزى باشد که این تدارک‌ها و پشتیبان‌هاى معنوى را تدبیر و اداره و دنبال کند – منظورم پشتیبان‌هاى مادّى نیست؛ در پشتیبان‌های مادّى، همه با هم شریکند – آن مرکز، همین شوراى فرهنگى، اجتماعى زنان است که شما خانم‌ها عضو آن هستید.

شما بایستى نسبت به این مسئله، فکر و تأمل کنید. با مجلس و دولت هم که رابطه دارید. بعلاوه، خود شوراى عالى انقلاب فرهنگى، مصوباتى را که لازم الاجراست، مى‌گذراند. از اوایلى که این شورا تشکیل شد، حضرت امام (رضوان اللّه تعالى علیه) تصریح فرمودند که مصوبات این جلسه باید اجرا بشود. اصلا این مجموعه‌یى که شما خانم‌ها تشکیل داده‌اید، وصل به آن مرکز است؛ باید جدى فکر کنید و ببینید مشکلات زنان چیست. البته منظور، این مشکلات کوچک عمومى که باید در بخش‌هاى مختلف ادارى برطرف بشود – مثل مشکل بیمه و امثال آن – نیست. اینها چیزهایى نیست که مجموعه‌ى خاصى به آنها رسیدگى کند.

شما باید ببینید، زن به جهت زن بودن، چه تکالیفى دارد و براى تحمل این تکالیف، احتیاج به چه هدایت‌هایى دارد؛ چه توصیه هایى باید به زنان بشود و چه قوانینى لازم است، براى این که آنها از حقوق اجتماعى و انسانى خود برخوردار بشوند؛ چه سازمانهایى احیانا باید به وجود بیاید که بخشى از کارها را به عهده بگیرد. شما اینها را بررسى کنید؛ آن وقت به دستگاه‌هاى مختلف – مثل مجلس، یا شوراى عالى انقلاب فرهنگى – توصیه کنید، تا مصوبه بگذرانند و این کارها انجام بگیرد. وقتى ما این مجموعه را نداشتیم، نداشته‌ایم؛ ولى حالا که داریم، بایستى خیلى کار و حرکت بکند.

باورهاى غلط ذهن زن ایرانى را بزدایید

به نظر من، اهمیت این کارى که امروز خانم‌ها دارند، از اهمیت مشاغل معمولى آنها در سطح کشور کمتر نیست؛ بلکه از اغلب آنها بیشتر است. بله، شما همین سؤال را مطرح بکنید که چرا زنان مسؤولیتها و مدیریتهاى کلیدى ندارند؟ این سؤ ال قابل قبولى است. چنانچه صلاحیت‌هاى خوبى در زنان هست – نه این که ما تعصب بورزیم و بگوییم باید حتما زن در جایى مسئول شود – آن جاهایى که منع اسلامى ندارد – چون در جاهایى ممکن است منع اسلامى داشته باشد – تا سطوح بالا را شامل مى‌شود. وقتى در این نوع موارد مى‌خواهند بررسى کنند و کسانى را به عنوان اصلح انتخاب نمایند، زنان را هم در کنار مردان و بین این مجموعه ببینند و بدون هیچ گونه تعصب، اصلح را انتخاب کنند. البته این، یک عرف و یک فرهنگ است. این طور چیزها، دستورى هم نیست که بخشنامه صادر کنیم. نه، اینها جزو فرهنگ و باورهاى جامعه است. باید این قدر گفته بشود، این قدر تکرار و استدلال بشود، تا این که جا بیفتد.

به نظر من، آن چیزى که امروز مجموعه‌ى شما و هر مجموعه‌یى از زنان – که در شکل‌ها و با هدف‌هاى مختلف کار مى‌کنند – بر عهده دارند، این است که باور غلطى را که فرهنگ غربى و اروپایى در این ده‌ها سال اخیر در ذهن زن ایرانى وارد کرده است، بزداید. البته باور غلطى هم در گذشته بوده است؛ یعنى گرایش به برخى از شکل‌هاى غلط مصرف و تجمل، از گذشته هم وجود داشته است. با ورود فرهنگ اروپایى، این مدگرایى و نوگرایى در مصرف، به شکل عجیبى تشدید شد. این، محاسبه شده و پیش‌بینى شده بود. سردمداران سیاست‌هاى غربى – که غالبا صهیونیست‌ها و استعمارگران بودند – به قصدى و با نیتى این کار را کردند. این باورهاى غلط را باید بزدایید؛ و این نمى‌شود، مگر با ارایه‌ى بحث‌ها و کارهاى اسلامى. اگر این کار بشود، ریشه‌ى این مشکلاتى که گاهى اوقات مطرح مى‌شود – بدحجابى و رواج فساد و فحشا و این چیزها – به خودى خود کنده خواهد شد. اینها غالبا معلولند؛ علل، همان باورها و فرهنگها هستند که باید روى آنها کار بشود.

امیدواریم که خداوند ان شاءاللّه به برکت هدایت اسلامى و به برکت وجود فاطمه‌ى زهرا(سلام اللّه علیها) این توفیق را به زنان ما بدهد. در بین مسلمین و در فرهنگ اسلامى، زنى با این عظمت وجود دارد. خداى متعال مى‌توانست بزرگترین و رفیعترین زن را در میان ملت‌هاى دیگر و امت‌هاى سلف قرار بدهد – اشکالى هم نداشت؛ این کار مى‌شد – اما در امت اسلام قرار داده است. این هم براى ما حجت و تنبیهى است که مى‌توان این الگوى عالى و والا را در مقابل چشم قرار داد و آن را دنبال کرد. ان شاءاللّه شما خواهران عزیز هم موفق باشید که این راه مهم را باقدرت و باصلابت بپیمایید و خداوند به شما هم توفیق عنایت کند.

سخنرانی خانم گوهرالشریعه دستغیب؛ رئیس وقت شوراى فرهنگى اجتماعى زنان

۱- علامه مجلسی؛ بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۲۷۷

منبع: ghadeer.org