امام حسن عسکری (عليه السلام)، يازدهمين امام شيعيان، در روز جمعه هشتم ربيع الثانی، سال 232 ه. ق[1] در مدينه منوره ديده به جهان گشود.[2] پدر بزرگوار آن حضرت، امام هادی (عليه السلام) و مادرش بانويی پارسا و شايسته است که از او به نامهای: «حديثه » ، «سليل » و «سوسن » ياد شده است . اين بانوی گرامی از زنان نيکوکار و دارای بينش اسلامی بود . در فضيلت او همين بس که پس از شهادت امام حسن عسکری (عليه السلام) پناهگاه و نقطه اتکای شيعيان در آن دوره بحرانی و پر اضطراب به شمار مي رفت .[3]
مدت امامت امام حسن عسکری (عليه السلام) شش سال و با سه نفر از خلفای عباسی که هر يک از ديگری ستمگرتر بودند، معاصر بود: المعتز بالله، المهتدی بالله و المعتمد بالله .
امامت حضرت از سال 254 شروع شد و در 260 ه ق با شهادت آن حضرت پايان يافت؛ آن حضرت در هشتم ربيع الاول 260 و در 28 سالگی در شهر سامراء توسط احمد معتمد، پانزدهمين خليفه عباسی، مسموم شد و به شهادت رسيد و در خانه خود در سامراء در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد .[4]
به مناسبت سالروز شهادت آن امام همام، در اين مجال نگاهی داريم به «جايگاه انديشه و عمل » در سخنان نورانی آن حضرت .
اهميت انديشه و عمل در فرهنگ اسلامی
اساس تمام پيشرفتهای مادی و معنوی بشر در طول تاريخ، انديشه و تفکر از يک طرف، و سعی و تلاش و عمل از طرف ديگر بوده است . اگر بشر قرن بيستم و بيست و يکم، از نظر صنعتی و تکنولوژی به موفقيتهای چشمگيری دست يافته، بر اثر انديشه و تلاش بوده است؛ چنان که پيشرفتهای معنوی جوامع و افراد نيز بر اثر بهره وری از توان عقل و تفکر و قدرت عمل و تلاش بوده است . پيامبران، امامان و بندگان صالح الهی همگی اهل فکر و تعقل بوده اند . در منزلت ابوذر، امام صادق (عليه السلام) فرمود: «کان اکثر عبادة ابی ذر رحمه الله التفکر والاعتبار؛ بيش ترين عبادت اباذر که رحمت خدا بر او باد، انديشه و عبرت اندوزی بود .» [5]
قرآن اين کتاب الهی و آسمانی برای انديشه و تفکر، و تلاش و عمل، ارزش والا و حياتی قائل است و زيباترين و رساترين سخنان را در باره ارزش دانش و تعقل، و دقت و تفقه بيان نموده است . در قرآن بيش از هزار بار کلمه «علم » و مشتقات آن که نشانه باروری انديشه است، تکرار شده و افزون بر 17 آيه به طور صريح انسان را دعوت به تفکر نموده، بيش از 10 آيه با کلمه «انظروا؛ دقت کنيد» ، شروع شده است . بيش از پنجاه مورد کلمه عقل و مشتقات آن به کار رفته است و در چهار آيه نيز قاطعانه به تدبر در قرآن [6] امر شده است و همچنين از کلمه فقه و تفقه و امثال آن بهره جسته است . [7]
در مورد عمل هم در قرآن بيش از 354 مرتبه لفظ «عمل » و مشتقات آن آمده است و جمله «آمنوا وعملوا الصالحات » بيش از 65 مورد در قرآن مطرح شده است . اين مطلب، نشان دهنده لزوم ايمان به عنوان ثمره انديشه و تفکر، در کنار عمل و تلاش شايسته مي باشد .
در روايات معصومين (عليهم السلام) نيز آثار و فوايد مهمی برای تفکر و انديشه بيان و مطرح شده است که بيان همه آنها در اين مقال نمي گنجد و ما تنها به بررسی اين موضوع در کلمات گهربار امام حسن عسکری (عليه السلام) مي پردازيم .
الف) جايگاه انديشه
1 – خدا با انديشمندان سخن گفته است
با توجه به جايگاه رفيع انديشه و تعقل در قرآن، در نوع آيات مربوط به اين موضوع روی سخن با انديشمندان است؛ چرا که آنها مي توانند به عمق کتاب تکوين و هستی، و کتاب آسمانی قرآن راه يابند و از آن بهره گيرند و سعادت دنيا و آخرت خويش را تامين نمايند . اينک به برخی از اين آيات اشاره مي شود:
«ان فی خلق السموت و الارض و اختلاف الليل و النهار والفلک التی تجری فی البحر بما ينفع الناس و مآ انزل الله من السمآء من مآء فاحيا به الارض بعد موتها و بث فيها من کل دآبة و تصريف الريح والسحاب المسخر بين السمآء و الارض لايات لقوم يعقلون» ؛[8] «در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز و کشتيهايی که در دريا به سود مردم در حرکت اند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن، زمين را پس از مردن، زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و [همچنين] در جابجايی بادها و ابرهايی که ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانه هايی است برای مردمی که مي انديشند.»
در آيه ای ديگر مي خوانيم: «ان فی خلق السموت و الارض و اختلف اليل والنهار لايت لاولی الالباب * الذين يذکرون الله قيما و قعودا وعلی جنوبهم ويتفکرون فی خلق السموات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار» ؛[9] «مسلما در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانه هايی برای خردمندان است . همانها که خدا را در حال ايستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو خوابيده اند، ياد مي کنند و در آفرينش آسمانها و زمين مي انديشند [و مي گويند:] بار الها! اينها را بيهوده نيافريده ای، منزهی تو! ما را از عذاب آتش نگاه دار.»
و همچنين در قرآن کريم آمده است: «کذلک نفصل الايات لقوم يتفکرون » ؛[10] بدين گونه اين آيات را برای آنان که مي انديشند، شرح مي دهيم.»
امام حسن عسکری (عليه السلام) مي فرمايد: «انما خاطب الله العاقل؛[11] فقط خداوند خردمند را مورد خطاب قرار داده است .» اين جمله کوتاه و رسا از عمق بسياری برخوردار است و حکايت از آن دارد که سخن خدا و خطاب او با کسانی است که هم دارای فکر و قدرت تفکرند، و هم از نيروی انديشه و تدبر استفاده مي کنند .
2 – عبادت با تفکر
بسيارند کسانی که عبادت را منحصر در انجام نماز و خواندن نمازهای مستحبی و گرفتن روزه های واجب و مستحب مي دانند، بدون آنکه در رمز و راز آن انديشه کنند و يا در زمان و اوضاع آن تعقل نمايند .
امام حسن عسکری (عليه السلام) با توجه به اين خطر و به وجود آمدن و اشاعه آن در جامعه اسلامی، جايگاه ويژه انديشه و تفکر را اين گونه بيان مي فرمايد: «ليست العبادة کثرة الصيام و الصلوة و انما العبادة کثرة التفکر فی امر الله؛[12] عبادت به بسياری نماز و روزه نيست، همانا عبادت تفکر بسيار در امر خداوند است .»
3 – نشانه انديشمندان
يکی از نشانه های انديشمندان؛ شيوه سخن گفتن آنان است . نوشته ها، حرفها و کلمات ايشان به خوبی ميزان عقل و رشد آنان را بيان مي دارد . در اين باره امام حسن عسکری (عليه السلام) فرمود: «قلب الاحمق فی فمه وفم الحکيم فی قلبه؛[13] دل نابخرد در دهان او است، و دهان خردمند فرزانه، در دل او .» انسان انديشمند، اول در اطراف سخن فکر مي کند، نفع و زيان آن را بررسی مي کند و آن گاه به سخن گفتن اقدام مي نمايد . ولی انسان بي خرد و کم انديش، نخست سخن مي گويد و بعد در عواقب و اطراف آن به انديشه مي پردازد . در نتيجه، انديشمند کم تر خطا مي کند، و کم انديشان و يا کج انديشان کم تر به راه صواب مي روند .
دليل اين امر آن است که بر اثر انديشه، روح و عقل انسانی روشن مي شود و در پرتو آن نورانيت، حق و باطل، و درست و نادرست را از يکديگر تشخيص مي دهد، در حالی که بي خردان در ظلمت جهل به سر مي برند . به همين جهت، امام حسن عسکری (عليه السلام) فرمود: «عليکم بالفکر فانه حياة قلب البصير ومفاتيح ابواب الحکمة؛[14] بر شما باد به انديشيدن! پس به حقيقت، تفکر موجب حيات و زندگی دل آگاه، و کليدهای دربهای حکمت است .»
امير مؤمنان، علی (عليه السلام) در اين مورد فرمود: «من فکر ابصر العواقب؛[15] هر که انديشه کند، عواقب کارها را مي بيند.»
4 – عاقبت نينديشيدن
عالم آخرت تجسم وسيع و گسترده ای از عالم دنيا است و همه حقايق اين جهان در آنجا به صورت متناسبی مجسم مي گردد . آنها که با عقل خود انديشه نکردند و با چشم جانشان در ديدن حقايق دقت به خرج ندادند، در روز قيامت نابينا محشور مي شوند .
امام حسن عسکری (عليه السلام) اين حقيقت را با گوشزد کردن آيه ای از قرآن، برای اسحاق بن اسماعيل نيشابوری در طی نامه ای چنين بيان مي کند: «… فاتم الله عليک يا اسحاق وعلی من کان مثلک ممن قد رحمه الله وبصره بصيرتک نعمته … فاعلم يقينا يا اسحاق انه من خرج من هذه الدنيا اعمی فهو فی الآخرة اعمی واضل سبيلا؛ يا اسحاق ليس تعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور وذلک قول الله فی محکم کتابه حکاية عن الظالم اذ يقول [16] : «رب لم حشرتنی اعمی و قد کنت بصيرا * قال کذ لک اتتک ءايتنا فنسيتها و کذ لک اليوم تنسي» ؛[17] ای اسحاق! خداوند بر تو و امثال تو از آنهايی که مورد رحمت الهی قرار گرفته و همچون تو دارای بصيرت خدادادی مي باشند، نعمت خويش را تمام کرده است … پس به يقين بدان ای اسحاق که هر کس از دنيا نابينا بيرون رود، در آخرت هم نابينا و گمراه خواهد بود . ای اسحاق! چشمها نابينا نمي شوند؛ بلکه دلهايی که در سينه ها هستند نابينا مي شوند . و اين سخن خداوند در کتاب متقن خويش است آنجا که از زبان انسان ستم پيشه بيان مي کند: «پروردگارا چرا مرا نابينا محشور نمودی با اينکه دارای چشم بودم؟ [خداوند در جواب] مي فرمايد:
همان گونه که آيات ما برای تو آمد و تو آنها را فراموش کردی، امروز نيز تو فراموش خواهی شد .»
ب) جايگاه عمل در کنار فکر
فکر و انديشه، و يا تامل و تدبر آن گاه ارزش حقيقی و عينی خويش را نشان مي دهد که منجر به عمل و تلاش و سعی و کوشش شود وگرنه تفکری که منهای عمل باشد، ارزش واقعی را نخواهد داشت . در واقع، فکری مطلوب و کارساز است که به عمل صالح بينجامد .
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «التفکر يدعو الی البر والعمل به؛[18] انديشه، [انسان را] به سوی نيکی و عمل به آن فرا مي خواند.»
همچنان که در تعريف عقل از زبان احاديث اسلامی مي خوانيم: « العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان؛[19]
عقل چيزی است که خدای مهربان به وسيله آن پرستيده شود، و بهشتها توسط آن به دست آيد.»
امام حسن عسکری (عليه السلام) در کنار انديشه و فکر، بر عمل و رفتار شايسته تاکيد نموده است و گاهی به صورت کلی مي فرمايد: «لا يشغلک رزق مضمون عن عمل مفروض؛[20] [توجه] به روزی تضمين شده، تو را از کار واجب روي گردان نکند .»
امام عسکری (عليه السلام) گاهی با بيان جزئيات، بر عمل و رفتار درست تاکيد کرده است . اين کار از چند طريق انجام شده است:
1 – بيان اوصاف رفتاری شيعيان
در اين بخش امام حسن عسکری (عليه السلام) بر اوصاف عملی و رفتاری که در مورد رابطه انسان با خالقش، جامعه اش، خانواده اش و با خودش مطرح است، انگشت نهاده است که اين مسئله به خوبی اهميت «عمل گرايي » را در کنار «انديشه گرايي » نشان مي دهد.
از جمله به شيعيانش فرمود: «اوصيکم بتقوی الله و الورع فی دينکم، و الاجتهاد لله و صدق الحديث واداء الامانة الی من ائتمنکم من بر او فاجر، و طول السجود و حسن الجوار فبهذا جاء محمد صلی الله عليه و آله صلوا فی عشايرهم و اشهدوا جنائزهم و عودوا مرضاهم، و ادوا حقوقهم، فان الرجل منکم اذا ورع فی دينه وصدق فی حديثه وادی الامانة وحسن خلقه مع الناس؛ قيل: هذا شيعی فيسرنی ذلک؛[21] شما را سفارش مي کنم به تقوای الهی و ورع در دين خود و کوشش در راه خدا، راستگويی و رد امانت به هر که به شما امانت سپرده – خوب يابد – طولانی بودن سجده و خوب همسايه داري؛ چرا که محمد (صلی الله عليه و آله) برای اينها آمده است .
در گروههای آنها (مخالفان) نماز بخوانيد (يعنی در نماز جماعت آنها شرکت کنيد)، در تشييع جنازه آنها شرکت کنيد و بيمارانشان را عيادت، و حقوق آنان را ادا نماييد؛ زيرا اگر مردی از شما در دين خود ورع داشت و در سخنش راست گفت و امانت را رد کرد و اخلاقش با مردم خوب بود گفته شد: اين شيعه است . پس من از اين شادمان مي شوم .»
همچنين آن حضرت فرمود: «المؤمن برکة علی المؤمن وحجة علی الکافر؛[22] مؤمن برکتی برای مؤمن، و [اتمام] حجتی بر کافر است.»
2 – بيان بهترين ها و بدترين ها
امام عسکری (عليه السلام) در باره بهترين مردم چنين مي فرمايد: «اورع الناس من وقف عند الشبهة، اعبد الناس من اقام علی الفرائض، ازهد الناس من ترک الحرام، اشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب؛[23] پارساترين مردم کسی است که در شبهات توقف کند، عابدترين مردم کسی است که واجبات را به جا آورد، زاهدترين مردم کسی است که از حرام دوری کند و کوشاترين مردم کسی است که گناهان را ترک کند .»
حضرتش در باره پست ترين بندگان فرمود: «بئس العباد عبد يکون ذاوجهين وذا لسانين، يطری اخاه شاهدا وياکله غائبا، ان اعطی حسده وان ابتلی خانه؛[24] بدترين بندگان، بنده ای است که دارای دو چهره و دو زبان باشد؛ در حضور برادرش او را مي ستايد، و پشت سر، او را مي خورد . اگر به او چيزی عطا شود، حسد مي رزد و اگر گرفتار گردد، به او خيانت مي کند .»
3 – ستايش از برخی رفتارها
آن امام همام در ستايش برخی اعمال فرمود: «خصلتان ليس فوقهما شي ء! الايمان بالله، ونفع الاخوان؛[25] دو خصلت است که برتر از آن چيزی نيست: ايمان به خداوند و فايده رساندن به برادران.»
همچنين در مورد فروتنی فرمود: «التواضع نعمة لا يحسد عليها؛[26] فروتنی نعمتی است که مورد حسد قرار نمي گيرد .»
و در جای ديگر فرمود: «من التواضع السلام علی کل من تمر به؛ والجلوس دون شرف المجلس؛[27] نشانه فروتنی سلام نمودن بر تمام کسانی است که بر آنها مي گذری و نشستن در غير صدر مجلس است.»
4 – نکوهش بعضی از کارها
برای ارزش يابی عمل لازم است رفتارهای شايسته از غير آن بازشناسی شود . در اين باره امام حسن عسکری (عليه السلام) علاوه بر شناسايی برخی اعمال نيک و شايسته، نفرت خويش را از برخی کردارهای ناشايست اظهار نموده و آن را مورد نکوهش قرار داده است، از جمله در مورد اظهار شادمانی در نزد غمديده مي فرمايد: «ليس من الادب اظهار الفرح عند المحزون؛[28] اظهار شادمانی در برابر انسان غمديده، خلاف ادب است .»
خواسته های ذلت آور يکی ديگر از اعمال زشت است که امام عسکری (عليه السلام) در مورد آن مي فرمايد: «ما اقبح بالمؤمن ان تکون له رغبة تذله؛[29] چه زشت است برای مؤمن که به دنبال خواهشی برود که او را ذليل و خوار مي کند.»
غضب نيز از جمله اين رفتارهاست که تمام بديها را به سوی آدمی سرازير مي نمايد: «الغضب مفتاح کل شر؛ خشم کليد هر بدی است .»
پي نوشت:
[1] . مسعودی و علی بن عيسی اربلی تولد حضرت را در سال 231 ق دانسته اند .
[2] . اصول کافی، ج 1، ص 503؛ الارشاد، ص 335 .
[3] . الانوار البهية، ص 151 .
[4] . الارشاد، ص 354 و بحار الانوار، ج 50، ص 236 .
[5] . بحار الانوار، ج 22، ص 431 .
[6] . نحل/44؛ آل عمران/191و نحل 69 .
[7] . آمار استخراج شده بر اساس اطلاعات کتاب «المعجم المفهرس » محمد فؤاد عبد الباقی (دار الحديث القاهره) مي باشد .
[8] . بقرة/آيه 164 .
[9] . آل عمران/190 و 191 .
[10] . يونس/24 .
[11] . تحف العقول، ص 516، ح 4 .
[12] . تحف العقول، ص 518، ح 13؛ وسائل الشيعة، ج 11، ص 153؛ اصول کافی، ج 2، ص 55 و بحار الانوار، ج 71، ص 322.
[13] . تحف العقول، 519، ح 21 .
[14] . بحار الانوار، ج 8، ص 115 و الحکم الزاهرة، ج 1، ص 19 .
[15] . همان و غرر الحکم، ص 665 .
[16] . تحف العقول، ص 513 و 514 .
[17] . طه/126 .
[18] . وسائل الشيعة، ج 11، ص 153 و مجموعه ورام، ج 2، ص 327 .
[19] . همان، ص 161 و اصول کافی، ج 1، ص 11 .
[20] . تحف العقول، ص 519، ح 22 .
[21] . همان، 518، ح 12؛ وسائل الشيعة، ج 8، ص 389، ح 2 .
[22] . همان، ص 519، ح 20 .
[23] . همان، ص 519، ح 18 و انوار البهية (همان) ص 318 .
[24] . تحف العقول (همان) ص 518، ح 14 .
[25] . همان، ص 520، ح 26 .
[26] . همان، ص 520، ح 31 .
[27] . همان، ص 517، ح 9 .
[28] . همان، ص 520، ح 28 و منتهی الآمال، ج 2، ص 273 ح 6 .
[29] . همان، ص 520، ح 35 .
منبع :جواد خرمی؛مبلغان ، ارديبهشت1383، شماره 53.